eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
70 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
تنها نه زمین، زمان تو را می‌خواند انسان با هر زبان تو را می‌خواند هر گوشهٔ دنیاست سخن از نامت فرمانده بیا، جهان تو را می‌خواند
هدایت شده از اشعار "عاصی"
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست گاهی بهانه ایست که قربانیت کنند 🍃🌹🍃😔
♡ سنگ دلم خورشید شد وقتی تو را دیدم بر روی دنیا ذره‌ذره نور پاشیدم با یاد ماه صورتت شب را سحر کردم تا صبح بر پیشانی عالم درخشیدم کندم لباس زشت غفلت را به لطف تو زیبا شدم آخر لباس ذکر پوشیدم اللهُ نور اللهُ نور اللهُ نورُالنور روشن شدم وقتی شراب نور نوشیدم با مهر تو ذرات عالم را بغل کردم جای تو خود را ای تمام عشق! بوسیدم هرگز جدا از تو نبودم باغبان من! در بوستانت قد کشیدم در تو روییدم آغاز کردم صبح‌های خویش را با حمد با قل هو الله احد شب‌ها که خوابیدم اشعار را دائم خودت در گوش من خواندی با دست تو این واژه‌ها را پیش هم‌ چیدم... @eitaaparvanegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ زدی، بستی، شکستی، سوختی، انداختی، رفتی جوابت چیست فردای قیامت دادخواهان را؟! ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
همه چی مالِ سپاهیاس!!! راست می گویند آری؛کشور از دَم مالِ ماست در تمامِ هجمه‌ها خط مُقدَم مال ماست قامتی نستوه در اوجِ حوادث مال ما غیرتی پیش ستم، چون سَدِ محکم مال ماست تا نیفتد بر تن هم‌میهنانم یک خراش صدمه ها، آسیب‌ها ،مُفت و مُسلَم مالِ ماست جانِ ما سنگ صبورِ غصه‌هایِ مردم است این دلِ سرشارِ غم‌هایِ دمادم مالِ ماست سیل در پل دختر آمد مردِ می‌دانیم ما در زمان زلزله هر غصه‌ی بم مالِ ماست تا شود شادی نصیب مردم ایران‌زمین کارکردن، رنج دیدن، خوردنِ غم مالِ ماست هیچکس ناراحت ازحرفی نباشد،هرچه حرف نارواست هرچه حتی تهمت و تقصیر،درهم مالِ ماست راستی این سینه‌ای آماده‌ی آماج تیر غیر از اینهایی که در ابیات گفتم مال ماست خوش به حالم می شود آری ،چرا کتمان کنم؟ عزتِ سربازی منجیِ عالم مالِ ماست
خواستم تا چای با طعم لبانت دم کنم با نگاهت، قهوه کردی چای شیرین مرا (حضرت باران)
لبت مرا به غزل‌های نوجوانی برد به عشق‌های زمينی آسمانی برد شکوفه لبِ گلگونِ تو، دوباره مرا به خواب چیدن گل‌های ارغوانی برد کسی که آتش بی‌مهری‌اش مرا سوزاند چه شد که باز دل از من به مهربانی برد؟ به زنده بودن من، نام زندگی مگذار که این غریب فقط رنج زندگانی برد چه زود پیر شدیم و چه دیر فهمیدیم که عشق هرچه ز ما برد، ناگهانی برد
سلطان تمام قلبها در دنیاست در عشق همیشه تا ابد بی همتاست عمری است دلش «شور» زده مادرِ من حیرانم از اینکه «قندِ» خونش بالاست
تمام دوستت دارم هاى دنيا را هم كه جمع كنند باز تو را يك جور ديگرى " دوست دارم"
نه فقط خنده‌ی شیرین و تکی داری تو اخم‌های تُرُش و با نمکی داری تو چقدر ناز و قشنگ است صدایت، نکند در ته حنجره‌ات نی‌لبکی داری تو با دلی گرم رسیدم به تو اما افسوس از بد حادثه، طبع خنکی داری تو می‌فرستی پی سیبم سر شاخی یک روز روز دیگر هوس شاپرکی داری تو ساده بودم چه کنم من که نمی‌دانستم پشت این ناز و اداها کلکی داری تو کار چشمان تو این بود که بازی بدهند وسط عشق چه چرخ وفلکی داری تو! اینهم از بخت بد این دل پر زخم من است که در آهنگ صدایت نمکی داری تو خوب شد در گذر عشق تو دیوانه شدم این وسط حداقل شاعرکی داری تو خبری از دل آواره ی من آورده ست گوشه‌ی باغت اگر قاصدکی داری تو
کسی از کوچه‌ها رد شد که دارد عطر و بویت را نشانم می‌دهد باد پریشان سمت و سویت را همین کافی است اینکه باشی و بعد گپ و چایی دو دستت را بگیرم من، و با لبخند رویت را تو آن پیغمبری هستی که با اعجاز می آید بکش دستی به موهاتو در آور گیره مویت را من و او هر دو عاشق، او اگر آری، چرا من نه؟ به آتش می‌کشانم آخرش ببر پتویت را نه اینکه مرد آن باشم جنون گل می‌کند گاهی به رسم شیر و آهو گاه می‌خواهم گلویت را گمانم آن زمانی که تماشا میکنی خود را در آیینه، خودت عاشق شوی گهگاه اویت را شبیه معبدی هستی پر از گنجینه‌ی زیبا که می‌خواهد ببیند هر کسی یکبار تویت را کسی جز من سزاوار نگاه مهربانت نیست به دنبال چه می‌گردی رها کن جستجویت را درون سینه‌ام زخمی است کاری، آه کاری کن که جراحان بیاموزند، ترفند رفویت را "نخواهی خاطرم راهم((من از یادت نمی کاهم)) درون سینه دارم تا همیشه آرزویت را