یک نفر میگفت: دردِ عاشقی
مثلِ سرماخوردگی یکباره است
سالم و سرحال هستی ناگهان
طفلِ دل در کوچهای آواره است
این شباهت بود امّا زود گفت:
فرقشان یک قطره با فوّاره است
آن یکی دردش مداوا میشود
دردِ اینیک روز و شب همواره است
قرصِ سرماخوردگی داروی آن
قرصِ اینیک چهرهٔ مهپاره است
آن یکی فوقش کمی تب میکند
این یکی بیدلبرش بیچاره است...
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher
در محضر حق، غرق حضوری حافظ
از شعر تو شد به پا چه شوری حافظ
گر نور ز دیوان تو بر میخیزد
زآنست که تو حافظ نوری حافظ
#روز_بزرگداشت_حافظ
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
@abadiyesher
بیمادر و خواهر و برادر، بابا
بیخانه و نان و آب و زخمی، تنها
رزمندهی آزادی قدس است یقین
این کودک بی پناه حالا فردا
#محمد_علی_ساکی
@abadiyesher
با اینکه به جز یاد تو در دل هوسی نیست
سرخوردهتر از من به خدا هیچکسی نیست
تا آمدم از معجزهی عشق بگویم
گفتند به جز مرگ که فریادرسی نیست
ای غم تو کجایی که در این شهر به جز تو
با هیچکسی حوصلهی همنفسی نیست
امروز که در دام تو افتادهام ای عشق!
گفتی که در این باغ پر از گل قفسی نیست
قانون من ای عشق! همان بود که گفتم:
در بند کسی باش که در بند کسی نیست
#محمدحسن_جمشیدی
@abadiyesher
دیری است که دلدار پیامی نفرستاد
ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد
صد نامه فرستادم و آن شاهِ سواران
پیکی نَدوانید و سلامی نفرستاد
سویِ منِ وحشیصفتِ عقلرمیده
آهو رَوشی، کبک خرامی نفرستاد
دانست که خواهد شُدنم مرغِ دل از دست
وز آن خطِ چون سلسله دامی نفرستاد
فریاد که آن ساقیِ شِکَّر لبِ سرمست
دانست که مخمورم و جامی نفرستاد
چندان که زدم لافِ کرامات و مقامات
هیچم خبر از هیچ مقامی نفرستاد
#حافظ
#روز_بزرگداشت_حافظ
@abadiyesher
از دهکدهی قشنگ بالای قنات
آمد خبر عروسی شاخه نبات!
با بقچه ای از شعر و ترانه #حافظ
میرفت کنار گلهی احساسات
#پریسامصلح
@abadiyesher
میخواستم دومرتبه باور کنم تورا
چون قصههای کودکی از بر کنم تو را
میخواستم میان هیاهوی زاغها
مشتاق بالهای کبوتر کنم تو را
پیغمبر سکوتی و با سحر این سخن
میآمدم که یک شبه کافر کنم تو را
اما تو یک بغل گل حسرت شدی که من
با دستهای گم شده پرپر کنم تو را
گفتم بیا دوباره شکایت کنم ولی
سودی نداشت زخم مکرر کنم تو را
پرسیدم از خودم که چرا با گلایه.ای
مشغول یک بهانه دیگر کنم تو را؟
ای کاش میگذاشتی ای روزگار خوش
با روسری آبی خود سر کنم تو را
بگذار بگذریم از این قصه هر چه هست
اصلا بنا نبود مکدر کنم تو را
#عاطفه_سادات_موسوی
@abadiyesher
🟡تو فوق العاده ای دختر
تویی که با همه سختی ها ادامه دادی
تویی که خیلی جاها دست خودتو گرفتی
تویی که زیبایی های درونتو دیدی و شناختی
و تویی که زخم خوردی و رنج کشیدی ولی
اشکاتو پاک کردی و بلند شدی و کم نیاوردی
تو باعث افتخاری، قدر خودتو بدون
روزت مبارک دختر💙
🌼
🟡شد، شد
نشد، بشین بغل دستم برات چایی بریزم قربون چشات...
غصه هاتم نصف نصف...
خب؟!
🌼
🟡یه دیالوگی بود که میگفت:
«وقتی به کسی تعهد داری توی همه چیز
مسئولشی!
تو اشکش مسئولشی، تو غمش مسئولشی،
حتی تو تنهاییش، مسئولشی…
اگه یادت بره این تعهد رو، دنیا یادت
میاره، بدجوریام یادت میاره!»
🌼
🟡خدایا بابت تموم چیزهایی که قدرشو نمیدونیم
ولی آزمون نمیگیریشون شکرت.
#گاهی_حرفحساب
@abadiyesher
قدرِ این ثانیههایی که روان است بدان
لحظهها دارد از این بودنِ ما میکاهد
در همین جمع به اطرافِ خودت دقّت کن
یک نفر هست که بدجور تو را میخواهد...
#حسینعلی_زارعی
@abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
🟡تو فوق العاده ای دختر تویی که با همه سختی ها ادامه دادی تویی که خیلی جاها دست خودتو گرفتی تویی که ز
🟡من ترجیح میدم دشمنی داشته باشم که اعتراف کنه که از من متنفره، تا دوستی که ماموریتش این باشه که پنهونی منو سرکوب کنه.
🌼