ایــن روزهـا آنـقدر تــنها هـستم...
کـه تنهایی، دلواپسم شـده...
لبخند می زنــم تـا قدری آرام گـیرد...
بیچاره طاقتش کـم شده...
😔💔
خیابانهـــاے تنهــایے
دلـے ولگــردمیخواهد
وآوازم بــدون تــو
سکـوتے سرد مے خواهـد
برایــت مــرده بودم تا
برایـم تب کنـد قلبــت
ولے حتے نپرسیـدے
دلت همـدرد مے خواهد
این روزها دلـم میخواهد خرمایی بخورم ؛
و فاتحه ای بخوانم برای روحـم ؛
شادیش ارزانی آنهایی که ؛
رفتنـم را لحظه شمـاری میکـردند …
😔💔🥀🥀
#چشــم ها را مے توان
بست و ندید
یا #نخــــواسـت
یا نگفت
#چـه ڪـنیم ، با هجـومی
ڪـه نامـش #یاد است ...❈
دلـم میخـواهد ؛
یـک نـفر محکـم بزنـد زیر گوشـم ؛
دلیلـش مـهم نیـست ؛
فقـط بشـکند ایـن " بغـض " لعنتـی …
💔😔🥀🥀
حرفـش را سـاده گـفت :
"مـن لایـق تو نیسـتم"
امـا نمیـدانـم...
خـواسـت "لیاقتـم"را به مـن یـادآوری کند ؛؛؛؛؛
یـا "خیـانت"خـودش را تـوجـیه...!
😔💔🥀🥀
ای قلب من، بارانیات کردند و رفتند.
کنج قفس، زندانیات کردند و رفتند
در سایههای شب، تورا تنها نوشتند
سرشار سرگردانیات، کردند و رفتند
احساس پاکت را، همه تکفیر کردند
محکومِ بیایمانیات، کردند و رفتند
هرشب تورا دعوت، به بزم تازه کردند
در بزمشان، قربانی ات کردند و رفتند
زخمی که رستم، از شَغاد قصهاش خورد
مبنای این ویرانیات، کردند و رفتند..
تو وَفا با دِگران کُن ڪه مَن ِ سوختهدِل
زنده از بَهر ِ هَمینم ڪه جَفای تو کِشم
#حیاتی_گیلانی🌹
༻♥️༺
بیا که فصل خزانم ترانه میخواهد
که موجِ بیکَسیام یک کرانه میخواهد
کنون که موسمِ هجران و بغض و دلتنگیست
دلم برای تپیدن، بهانه میخواهد
بیا که ابرِ درونِ دو دیده بارانیست
برای هقهقِ پیوسته شانه میخواهد
بیا که حضرت حافظ عجیب دلتنگ است
برای خلق غزل، شاعرانه میخواهد
بیا مسیحِ جوانمردِ قصّهی "اخوان"
که این جماعتِ بی جان فِسانه میخواهد
༻♥️༺
رفتم دکتر میگم : دکتر به دادم برس به جای سمنو یه پیاله حنا خوردم 😖
برگشته میگه : خوب الان حالت بده؟
گفتم نه فداتشم خیلیم شاد و شنگولم 😄
تو روده ام حنا بندونه ✋
تو معده ام بله برونه 😍
اومدم تو شادیام شریکت کنم 😐✌
#طنز