eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
اینکه غم دنیا به دلم هست مهم نیست دنیا شده یک کوچه بن بست مهم نیست تا اینکه مرا خورد کند سنگ زمانه با بخت بد من شده هم دست مهم نیست در جام من آن جرعه کمیاب نباشد تا دل شود از مزه ی آن مست مهم نیست قلبی که به صدوصله زدن میتپد اکنون از شدت این فاصله بشکست مهم نیست ازچشم حسودان و بخیلان بگریزم یا طعمه این طایفه پست مهم نیست تنها تو مهمی که فقط با تو بمانم غیر از تو اگر فاصله ای هست مهم نیست.
‍ بی تو تنها شده ام حال دلم زار شده مانده در عُزلت خود فاجعه تکرار شده من به انصاف تو وبخت خودم مشکوکم دل بیچاره به لطف تو خود آزار شده چشم تو تک تک عُشاق پریشان را کشت عشق تو مانع از افزایشِ آمار شده دل که عادت به تمنا وبه اصرار نداشت طفلک ازدست تو اینگونه به اجبار شده من همان دخترک ساده و مغرورم که از سَرِ عشق تو مجبورِ به «اقرار» شده..✌️❤️ ‌ ‎‌‌‌‎
لیلای خوب قصه ها را میشناسم معشوقه ای بی ادعا را می شناسم خورشید سر خم می کند بر تار مویش آری عیار این طلا را می شناسم پیرآهنش چون باغ نارنج و ترنج است آن معدن مهر و وفا را می شناسم رنگ لبانش چون شکوفه های گیلاس گل بوسه های بی هوا را می شناسم تندیس ناهید و ونوس و آفرودیت است با کفر اندامش خدا را می شناسم از خاطرش رفتم ولی در شهر قلبش پس کوچه های آشنا را می شناسم کوهم ولی در چشمهایش کاه بودم من آن دو چشم کهربا را می شناسم در آینه هر لحظه رنگی تازه دارد بر خودپرستی مبتلا را می شناسم از تیغ چنگیز نگاهش زخم خوردم این زخمهای بی دوا را می شناسم من در سکانس چندم این فیلم ماندم بازیگر نقش شما را می شناسم..✌️❤️ ‌ ‎‌‌‌
از لحاظ منطقی در کل تاریخ بشر غالبا ً معشوقه ها آیینه ی دق بوده اند نیششان اما همیشه نوش جان ها بوده است عاشقان کی در پی احکام منطق بوده اند
در شهر دلی نیست کلک خورده نباشد دل نیست اگرقلب ترک خورده نباشد دیوانه ام و صحنه به صحنه گذر شهر دیوانه ندیدند کتک خورده نباشد یک دشمن خونین قسم خورده نشد که از سفره ی من نان و نمک خورده نباشد از درد و دلم پیش به ظاهر رفقا نیست حرفی که مسیرش به درک خورده نباشد آیینه ی تاریخ نشان داده که شاعر شاعر نشود گر متلک خورده نباشد
🌿❤️🌺🌸🕊 خنده کن هر صبح بر رخسارهٔ نیکوی عشق خانۀ دل را گلستان کن به عطر و بوی عشق خوشه‌ای از نور برچین صبحگاهان با طرب چون پرستوهای عاشق پرگشا تا کوی عشق سلام صبحتون بخیر و شادی روزتون مملو از شادی و آرامش و مهر
قدم قدم زنان ستون ستون برای قلبمان به یاد اشک راهتان،ببر به کربلا مرا
از درد فراقت چِقَدر گریه کنم از دست گناهان چقدر ضجه زنم تنها من و دنیا غم و آقا بخدا یک کرببلایت بشود چاره مرا با چای عراقی شده دیوانه دلم یک جرعه بنوشم می و میخانه دلم
از تناقض های جسم و جانِ خود وامانده ام من پُر از حرفِ تو اَم، امّا زبانم ساکت است...
😍 به سـَبک وصـفِ همـان شاعران عصر قدیــمـم که ابروان تو شمشیر ُو تیر ُو خنجر تـیـزست 🖍 کـپـی‌بـاذکـرمـنـبــع •✾•🌿🌺
1400/2/14 من کویرم لب من تشنه‌ باران علی‌ست این لب تشنه‌ پرشور غزل‌خوان علی‌ست این که گسترده‌تر از وسعت آفاق شده‌ست به یقین سفره‌ گسترده‌ دامان علی‌ست منّت نان و نمک نیست سر سفره‌ او پس خوشا آن‌که در این دنیا مهمان علی‌ست آتش اشکی اگر در غزلم شعله‌ور است بی‌گمان قطره‌ای از درد فراوان علی‌ست لحظه‌ای پرتو حسنش ز تجلی دم زد که جهان آینه‌درآینه حیران علی‌ست کعبه یک‌بار دهان را به سخن وا کرده‌ست تا بدانیم کلید در این خانه علی‌ست از دم صبح ازل نام علی را می‌خواند دل که تا شام ابد دست‌به‌دامان علی‌ست
این است پند من که ز خوب و بد جهان نه غره شو، نه رنجه که هر چیز بگذرد...
او که گوید مانده ام مشتاق او هم میرود جستجو کن تا ببینی جستجو هم میرود 🌸نخ به پای بادبادک های کم طاقت نبند میبُرد نخ میبَرد دل آبرو هم میرود حرمتش را داشتم دم بر نیاوردم ولی از لج من تازه او از روبرو هم میرود زخم عشقش کار خنجر می‌کند با گردنم امتحانم گر کند جان مو به مو هم میرود منتظر بودم که شاید مثل رویایم شود میرود پشت سرش آن آرزو هم میرود عزم جنگیدن کند سرباز بزمش میشوم چون نتنها تن که حتی رنگ و رو هم میرود
اصلا حسین جنس غمش فرق میکند یعنی با گریه برای امام حسین علیه السلام حالت خوب میشه
این نمکدان حسین جنس عجیبی دارد؛ هرچقدر میشکنم باز نمک میپاشد ...
حال مرا ببین و نگاه مرا بخوان از بی تو بودن ست بد آورده ام ▪️
پیر دنیای مجازی را نصحیت خواستم لفت دادن گفت از ریموی ادمین بهتر است گفت باید وقت آفلاینش تو آنلاینی کنی چنگ گرگ از چشم چون آهوی ادمین بهتر است همچنین میگفت ازبس شیک و پیک است و برند از تمام ادکلنها بوی ادمین بهتر است وقت تنبیه کسی چون من که چت کرده زیاد از تمام عضوها ابروی ادمین بهتر است گفت وقتی کودک شر درونت چاره جست زنگ های خانه های کوی ادمین بهتر است همزمان دعوت شدم در کافه و توی چمن گفت از سان شاین هم آلوی ادمین بهتر است کار وقتی بیخ پیدا کرد نیش نوش ماست مطمینا از فتا هم. خوی ادمین بهتر است
وقتی بیاد آقا اشک می ریزی؛ این اشک، رهایت از دل خاک کند بالت بدهد راهی افلاک کند تو اشک غم حسین را پاک نکن بگذار که این اشک، تو را پاک کند
هرکه راعشق حسین نیست زخود بی‌خبر است تشنه عشق‌حسین از همه کس زنده‌تر است... لاادری
عشق بازیچه و حکایت نیست در ره عاشقی شکایت نیست هر چه داری چو دل بباید باخت عاشقی را دلی کفایت نیست
عقل کجا پی برد شیوهٔ سودای عشق باز نیابی به عقل سر معمای عشق عشق چو کار دل است دیدهٔ دل باز کن جان عزیزان نگر مست تماشای عشق
آب حیات عشق را در رگ ما روانه کن آینه صبوح را ترجمه شبانه کن ای پدر نشاط نو بر رگ جان ما برو جام فلک نمای شو وز دو جهان کرانه کن
‏از لحاظ روحی نیاز دارم زنگ خونه رو بزنن و بگن مشقاتو نوشتی بیا پایین، می‌خوایم گل کوچیک بزنیم.
چَشــم‌هایَـت، دِلِ مَــن، کـارِ خُـدا یا قِسمَـت وَ دَر اين غائِلـه تَشخيصِ مُقَصِّر سَخت‌است
مَرا زِ عِـشـق مَگوئيـد عِــشـــق گُمشُـده‌اىست كه هَر چه هَست نَدارَم كه هَر چه دارَم نيست