eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
71 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁 می نویسم شرح حال سینه‌ام ای قلم، هر طور می خواهی بسوز....! 🍁
ڪربلایت سهم ما بدها نشد این اربعین؛ پا برهنه میروم سمتی ڪه بغضم بشڪند!
مجروح را جراحت و بیمار را مَرَض، عشّاق را مفارقتِ یار میکُشد..! 💔
غبار تربت تو با دم مسیح یکی‌ست  عجب دوایِ عجیبی،چه تربتی داری
🔻 گرچه دوریم به یاد ِ تو سُخَن می‌گوییم بُعد ِ مَنزل چه بَلایا به سَر ِ ما آورد!
😔😔 یِڪ وَجب دورے براے عاشقان یعنے عَذاب خوش بحالِ عاشقـے ڪہ جا نَماند از ڪربلا لاادری
سلام می دهم و دل خوشم که فرمودید هرآنکه در دل خود یاد ماست زائر ماست صل الله علیک یا ابا عبدالله🙏🏴
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحن یل ام البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می برم می نشستم رو به ایوان امیر المومنین ❤🌹
نشته ام به امیدش تمام سالم را رسید و من نرسیدم ببین زوالم را به عشق اربعین ، حرم ، پیاده ، وصلِ حبیب ببر مرا و نما راحت این خیالم را یاصاحب صبر
یک سال در هوایِ زیارت گریستم از راهِ دور ، گوشه ی هیئت گریستم امّا گناه مانعِ قرب و وصال بود بی آبرو شدم ، ز خجالت گریستم با التماس هم نشد آخر حرم روم دیگر نبود فرصت صحبت ، گریستم یاد تو بوده ام به نماز و دعا ، حسین حتی اگر میان عبادت گریستم گفتند : "زائرش نشدی قسمتت نبود" عاصی ز شوربختیِ قسمت گریستم
باز باید سر کنم با خاطرات اربعین خاطرات گریه در صحنِ یل اُم البنین از مرور خاطراتش نیز لذت می‌برم می‌نشستم رو به ایوان امیرالمؤمنین خوب یادم هست هر موکب که رفتم، پهن بود زیر پای زائرانت بالِ جبرئیلِ امین با چه شوقی تاول پاهای خود را می‌شمرد زائری که بود گویا با ملائک هم‌نشین دسته دسته وارد کرب و بلایت می‌شدیم گوئیا بودیم دستان خدا در آستین این سفر تا کربلا ای کاش برگشتن نداشت هاتفی می‌گفت با ما: فادخلوها خالدین من تمام سال را با اربعینت زنده‌ام ادعایی هم ندارم، عاشقی یعنی همین با زبان تازیانه هیچکس صحبت نکرد در میان راه هر جایی که میخوردم زمین 🖌 احسان نرگسی 🖤 کانال رسمی حرم مطهر امام رضا(ع) 🆔 @razavi_aqr_ir
آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد کاسه‌ی صبرم از این دیر آمدن لبریز شد تیر دیوانه شد و مرداد هم از شهر رفت از غمت شهریورِ بیچاره حلق‌ آویز شد مهر با بی‌مهری و نامهربانی می‌ رسد مهربانی در نبودت اندک و ناچیز شد بی‌ تو یک پاییز ابرم، نم نمِ باران کجاست ؟ بی‌ تو حتی فکر باران هم خیال‌ انگیز شد کاش می‌شد رفت و گم شد در دل پاییز سرد بوی باران را تنفس کرد و عطر آمیز شد آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا ؟ آنقدر دیر آمدی تا عاقبت پاییز شد