(هر دختری که دختر زهرا نمی شود)
هرکس که مثل ام ابیها نمی شود
در وصف همسری شما گفته اند که
هم کفو و هم طراز تو پیدا نمی شود
شکر خدا که راهی دریای قم شدیم
هر قطره ای که راهی دریا نمی شود
باور کنید با همه اوصاف خود بهشت
هرگز شبیه صحن تو زیبا نمی شود
آرامشی که خلق به دنبال آن روند
جز در حریم امن تو معنا نمی شود
گفتند زائر تو زائر زهراست آمدیم
وقتی زیارت مدینه مهیا نمی شود
#یاسر_مسافر
#حضرت_معصومه_س_شهادت
گل باغ پدرت بودی و پر پر نشدی
سوخته در وسط شعله، پسِ در،نشدی
فاطمه بوده ای اما جگری از تو نسوخت
وسط شعله ی آتش پسری از تو نسوخت
گل رویت به خدا لطمه ای از خار ندید
پهلویت از نوک مسمارِ در، آزار ندید
تو گل یاس پدر بوده ای اما نه کبود
روی گلبرگ تنت جای غلافی که نبود
در دل حادثه ها زخم به روی تو نخورد
دست نامحرم بی رحم به روی تو نخورد
هیفده روز قم از داغ تو سرتاسر سوخت
او نود روز غریبانه در آن بستر سوخت
#محمدجواد_مطیع_ها
🍂🍂🍂 حسن ختام 🍂🍂🍂
تا که یاد غم هجر پدرش می افتاد
سختی راه سفر از نظرش می افتاد
تب که می کرد ز تاب و تب زهرا می سوخت
گریه می کرد و چنین پلک ترش می افتاد
تا که ضجه به نماز شب زینب می زد
از نماز شب و اشک سحرش می افتاد
دور او یکسره بودند برادرهایش
چادرش گاه اگر از کمرش می افتاد
بقچهء معجر او شکر خدا دست نخورد
گرچه در کوچه و برزن گذرش می افتاد
کوفه و صحنهء بازار مجسم می شد
هر زمان شاخه گلی دور و برش می افتاد
یاد سرنیزه و آن محمل خونی می کرد
حرف دوری برادر، ز سرش می افتاد
روضه اش بود زبان حال حسین آن وقتی
که به زانو به دو پای پسرش می افتاد
عمه آمد که کمک حال برادر باشد
ولی افسوس شرر بر جگرش می افتاد
حال ارباب که این بود، به زینب چه گذشت
تا که می گفت علی را نبرش می افتاد
یکطرف از بدنش را ز زمین بر می داشت
نه نمی شد! دو سه جای دگرش می افتاد
#رضا_دین_پرور
بی سبب نیست شما جلوه ی اسرار شدی
اولین فاطمه هستی که حرم دار شدی
#یاسین_قاسمی
تو پر از خاطره ای، داشتنت حق من است
با دل من تو بگو حق خودم را چ کنم؟
دل من هر نفس و لحظه فقط با یادت
می شود شاعر و دیوانه و شیدا چ کنم؟
همه را از دل من عشق تو بیرون کرده
مانده ای در دلم اما تک و تنها چ کنم؟
می سپارم ب تو این دغدغه ها را ، اما
تو نباشی ، تو بگو ، با غم دنیا چ کنم؟
خسته ام جز تو دگر از همه چیز و همه کس
تو بگو با دل افسرده لبریز تمنا چ کنم ،،،
هر کجا جامی ز عشق آمد... بدستت نوش کن...
هــر که میگوید سخن از مهــربانی گوش کن...
قلـب عاشق بوستان پُـر گُل و پُر آرزوســت...
تا توانی گرد این گلشن بگرد و بوش کن...
بی تعلق از مسیر زندگی باید گذشت...
از می آزادگی جان و دلت مدهوش کن...
عشق در دامن هستی روح و جان زندگیست...
دل اگر داری دلت را عاشق پر جوش کن...
زندگی لیلاست این معشوقه را از خود بساز
شادی و شور و شر و بار غمش بر دوش کن...
۰۰
چه گویمت؟ که تو خود با خبر ز حال منی
چو جان، نهان شده در جسم پر ملال منی
#سیمین_بهبهانی
.
هربار که از حکایتی دلگیرم
با یاد تبسّم تو جان می گیرم
هر چند که نیستی، ولی پیش منی
یک روز اگر نبینمت می میرم
#خلیل_جوادی
نمکین هستی و قندی، نه به این و نه به آنت
نه به دریاچه یِ قم، نه به گزِ نصفِ جهانت
شده آیینه حسودت که چنین ناز و قشنگی
حق بده قرصِ قمر اینهمه باشم نگرانت
چشم بادامی و آویزه یِ گوش ات شده گردو
مویِ تو فندقی و پسته شکرخندِ دهانت
جعبه آرایشی از عشوه و لبخند طلب کن
تا بگوید چه میاید رژِ قرمز به لبانت
گُلِ رویِ تو و مویِ تو و بویِ تو بنازم
شده پروانه به پروانه عجب رقص کنانت
برف پیراهنِ شال ابریِ گُل دامنه یِ مه!
ای فدایِ قد و بالایِ سهند و سبلانت
دشتی از خوشخط وخالان،مژه برگشته غزالان
صفی از سرمه کشیده همگی چشم چرانت
بوسه دادی به من از دور و همه شهر خبر شد
وای از دستِ نسیمی که شده نامه رسانت
عشق یعنی چه به آواز بهار و به شکفتن
دلخوشم با تو و با خش خش تصنیف خزانت
باز نقاشیِ من با کلماتم غزلی شد
تا نگویی پس از این از هنرِ فرشچیانت
#شهراد_ميدرى
هر روز بیشتر به تو دلبسته می شویم؛
عشق از شناخت می گذرد ، اتفاق نیست...!
#فاضل_نظری
مثـلِ دیـوارِ تَرک خورده پس از "زلزلـه" ها
گـاه دل ها، ز سخـن های کسی می شکند
#علی_اصغر_ابراهیمی
در تنم رقصيد و آتش وار طوفان آفريد
او كه طوفان را چنين گيسو پريشان آفريد!
هيزمي انبوه در جان و تنم انباشت و
آتشش زد تا اجاقي در زمستان آفريد
مي رسانَد ما دو تا را در خم يك شب به هم
او كه ابروهاي پيوسته فراوان آفريد!
او كه بعد از رنج كابوس زمستان، بي دريغ
اتفاقي تازه در آغوش گلدان آفريد
وسعت دنيا براي عشقمان كافي نبود
پس نشست و فال ما را توي فنجان آفريد
قهوه اش را هم زد و ما را به رقصي ناگهان...
قهوه اش را هم زد و رقصي دو چندان آفريد!
مكث كرد و دكمه هاي ذهن خود را باز كرد
ما دو تا را در دوبيتي هاي " عريان " آفريد!!!
عشق، سردش شد سپس با آخرين كبريت خود
كاج جشن كوچك ما را چراغان آفريد!!
شد رهگذر کوچه ی غم ها، به جهنم
بیچاره و آواره و تنها، به جهنم
در جهل و خرافات خودش ماند و پرید از
فردوس برین دل من تا به جهنم
امروز نفهمید که بدجور ضرر کرد
وقتی که بفهمد شده فردا، به جهنم
از عشق فقط رنج نصیبم شد و یک عمر
هرچند ستم شد به من اما، به جهنم
با پایِ خودش آمد و با پایِ خودش رفت
یک روز به قلبِ من و حالا به جهنم
محسن زعفرانیه
صُبح وغَزل ونم نمِ باران ومن و نغمۂ پاییز
این ها هَمگی شورِ تمنّای وصال اند، کجایی!
👤حمیدرضا_یگانه
#سلام_صبح_بخیر
بد منم بی کس منم ، آقا شما مولا شما
خشک و بی برکت منم ، رحمت شما دریا شما
سودِ یک دفعه زیارت ضربِ در سه میشود
وقت مرگم با شما، قبر و قیامت با شما
✋ السلام علیک یا شمس الشموس یا أنيس النفوس المدفون بأرض طوس سلطان علی ابن موسی الرضا...
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
برای من که پُرم از فراق قصه نگو
اگر کتاب تو باشی کتابخانه منم ...
#سید_تقی_سیدی
با آن که بیدلیل رها میکنی مرا
آن قدر عاشقم که نمیپرسمت چرا...؟؟؟
#فاضلنظری
بی خبر از تو ام و قسمت من حیرانی ست
بی تو در مملکت عشق، هوا طوفانی ست
#حسن_کردی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
چنان به گریه نشستم برابرش که خدا
نشست پیش من و گفت: التماس دعا!
#علیرضانورعلیپور
@Sherkhas
شـده عاشق بشـوی دل به دل تــــو نـدهد؟
شـده در ڪوچــهی او پــــــرسه زنـی رو نـدهد؟
شـده طالـب بشـوی بر لب او بــــوسه زنـی
ولی از #لعل_لبانـــش به تــــو هرگز نـدهـد..
#فرهـــاد_سایـــه🌿