.:
از انتظار دیده یعقوب شد سفید
هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد!
#صائب_تبریزی
تازه فهمیدم چرا هر شعر ِسعدی گفته بود
عشق از هر درد بی درمان که دیدی بدتر است...
#محمدمهدیدرویشزاده
غزل پشتِ غزل شد دردِ
بی درمان دل و
دیوان
دلم در واژه ها غرقست و
آسان بر
نمی گردد
همیشه دلهره دارم از این به هم نرسیدن
کسی سراغ نداری تو را به من برساند
#فرامرز_عرب_عامری
به گُستاخیِ غم هرگز ندیدم میهمانی را
اگـر با گریه بیرونَش کنـم با نالـه میآید
#معنی_زنجانی
زدی...
بستی...
شکستی...
سوختی...
انداختی...
رفتی...
.....جوابت
......چیست
.....فردای
..... قیامت
دادخواهان را؟
#عارف_شیرازی
آنانکه به ابداع غزل شهره تریناند
از روی پریشانیِ من شعر نوشتند
بین من و تو فاصله انداخته تقدیر
ای کاش که کاری بکند دست خداوند
#آرمن_فرناد
باید شبی دوباره خودم را صدا کنم
فکری برای آخر این ماجرا کنم
کوه غمیست روی دل بی نوای من
باید برای شانه ی قلبم دعا کنم
این خانه کوچک است،غزلخانه ای جدید
باید برای خاطره هایم بنا کنم
احساس را به یاد نگاه و تبسمت
نذرِ قدومِ محترمِ واژه ها کنم
شاید دوباره در بزنی، زود می روم
روی اجاق عشق،غزل دست و پا کنم
فرصت نبود خوب به جا آورم تو را
باید تمام زندگی ام را قضا کنم
#مارال_افشون
#مهر_و_ماه
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید
وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید
وقتی زمین ناز تو را در آسمانها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشکهایم می چشید
من عاشق چشمت شدم، نه عقل بود وُ نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آندم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو، نه آتشی وُ نه گِلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
من عاشق چشمت شدم شاید کمی هم بیشتر
چیزی در آنسوی یقین، شاید کمی هم کیشتر
آغاز و ختم ماجرا لمس تماشای تو بود
دیگر فقط تصویر من در مردمکهای تو بود.
"افشین یداللهی"
هر لحظه میچینم برایت بغضِ کالم را
پُر میکنم از میوه ی احساس شالم را
امروز و فردا احتمالِ سیل و طغیانست
جدی بگیر ای شهر باران خیالم را!
سر می روم از روزهای سردِ دلتنگی
تقویم ها تحویل می گیرند سالم را؟؟
گاهی برای شاپرک ها شعر می خوانم
دیوانه تر ها خوب می دانند حالم را!
لبریزِ حسّ نابِ پروازم ولی افسوس
زنجیرِ تلخِ خاطراتم بسته بالم را
پروردگارا آتنا دلشوره ی کمتر!
امشب اجابت کن دعاهای محالم را
مهمانِ قلبم باش،یک فنجان نگاهم کن
تا حَل کنم در قهوه ی چشمِ تو فالم را
"من دوستت دارم شدیدا"،دوستم داری؟
تکرار کن بخشِ نخستینِ سوالم را!
#مارال_افشون
#هیچوقت
"ﻗﺮﺹ ﻫﺎﯾﯽ" ﮐﻪ
ﺣﺎﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ "ﺧﻮﺏ" می ﮐﻨﻨﺪ،
ﺟﺎﯼ
" ﺧﻮﺏ ﻫﺎﯾﯽ " ﮐﻪ
ﺩﻝ ﺁﺩﻡ ﺭﺍ "ﻗﺮﺹ" ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ
ﻧﺨﻮﺍﻫﺪ ﮔﺮﻓﺖ.