჻ᭂ࿐
ناگهان دیدمش و پلک زدن یادم رفت
در میان دهنم وای خدا جان! پیچید...
#فاطمه_کاظمی ✍
با همین دست ، به دستان تو
عادت كردم
این گناه ست ولی جان تو
عادت كردم
جا برای تن گنجشك زیادست اما
به درختان خیابان تو
عادت كردم
..
#علی_اکبر_رشیدی
گر با غم عشــــق سازگار آید دل
بر مرکب آرزو ســـوار آید دل
گر دل نبود کجا وطن سازد عشق
ور عشــق نباشد به چه کار آید دل
#ابو_سعید_ابولخیر
یک مرحله از سیر جنون نیز خموشیست
بگذار بگویند که مجنون تو لال است...
#محمد_سهرابی
با لطف رضا همیشه درمان شده ام
از کفر در آمده مسلمان شده ام
جز دست محبتش مرا دارو نیست
عمریست گرفتار خراسان شده ام
#پرهام_آریا
ها کرد و نوشت روی شیشه: مقصد
گنبد...گنبد...همیشه ...گنبد...گنبد
غصـّه... یعنی قطارِ مشهد_تهران
شادی... یعنی قطارِ تهران_مشهد
#علی_عطری
حالم چنان بد است که تنها علاج من
در نسخه های پنجره فولاد مشهد است
#پدیده_زارع
دلم هواے حرم ڪرده اسٺ ميدانے ...
دلم هواے دو رڪعٺ نماز بالا سر ...
دلتنڳ_حریمـ_رضا ☘🌸
#سید_حمید_رضا_برقعی
🍃🌸🍃🌸🍃🌸
پروانه پرش سوخت ولی آبرویش شد
ما هم دلمان سوخته،این کم خبری نیست
#علی_اکبر_لطیفیان
یڪباره دلم رفت خراسان آقا
در صحن پر از دعا و باران آقا
باید بزنم دست توسّل به جواد
یادم بڪند به حقٌ قرآن " آقا"
#محمد_درے_صفت
تو پیشم هستی اما من، به دنبال تو می گردم
تویی دارو، تویی درمان، تویی آرامش دردم
نگاهت را نگیر از کلبه ی احساس من هرگز
که بی تو برف می بارد، نباشی می شود سردم
صدایم کن که برگردم، بگو همواره اینجایم
تمام لحظه هایم را، برای تو دعا کردم
اگر رفتم نگو باید خودش چون رفته برگردد
نوازش کن، بیا تا با غرورم ، باز برگردم
برایت هدیه آوردم، همه دار و ندارم را
برای تو، دلم را عاشق و دیوانه آوردم
#تقی_شیرین_زاده
هزاران بیت نذری در میان عاشقان دم کن
و با ذکر غزل از حجم این دلشوره ها کم کن
بخوان امن یجیب و چشم هایت را ببند آرام
خودت را رو به ایوانِ طلای او مجسم کن
#مارال_افشون
چپ را به راست می برد و راست را به چپ
آیینه هم چو پاک ببینی منافق است
#محمد_سهرابی
#معنی_زنجانی
الحذر از ساز و آوازی که باشد بی اثر
ساز باید ناخنی بر دل زند آواز هم
#طالب_آملی...
گرمی لبخند از آواز بنان برداشته
چشم از فیروزههای اصفهان برداشته
حس معصوم نگاه غرق در اعجاز را
از دعاهای مفاتیح الجنان برداشته
بعدها هرکس بخواند نقلی از زیباییش
از غزلهای من آتش به جان برداشته
عشق مدتهاست این روح سراسر درد را
برده بر بام جنون و نردبان برداشته
فکر کن گنجشک باشی و ببینی گردباد
جفت معصوم تو را از آشیان برداشته
بشکند دستش گلم هرکس تو را از من گرفت
کیسه باروت از ستارخان برداشته
#حامد_عسکری
«تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد»
ابرِ چشمِ ترِ عاشق ز چه رو میبارد؟
میزند حلقه به در پستچی بیچاره
وه که عشق تو برای همه گل میکارد
بین هر شعر جدیدم دو هجا فاصله است
چون قلم؛ عشق تو را قافیه می پندارد
عقل و دل بر سر جنگند و جدال؛ از آنکه
عقل اینبار تو را معرکه می انگارد
قلب بیچاره که هنگیده و مبهوت شده
لنگ خود را جلوی عقل کجا بگذارد؟؟!!
آخر شعر پر از پرت و پلا میگردد
تا زمانی که رسیدن به تو امکان دارد
#بچه_شیعه