بچه ام عاشق ِ چشم ِ شکلاتي شده ام
پا زميـــن کوب ِ لب ِ آب نباتي شده ام
بس کــه ايـن عشق درآورده بــه زانـــو من را
چند وقتي ست که دلبسته ي ِ تاتي شده ام
خنده هاي ِ تو بـــه من سرکشي آموخته است
بي جهت نيست که شورشگر و خاطي شده ام
زير ِ بازارچه چون قيصر ِ چاقــو در دست
خسته از اينهمه دلتنگي ِ لاتي شده ام
حالي ام نيست فقط دست ِ تو را ميخاهم
گم در اين شهر ِ شلوغ ِ قر و قاطي شده ام
فکــر ِ من نيستي و من به تو مي انديشم
دلخوش ِ حس ِ قشنگ ِ تله پاتي شده ام!
جاي ِ دوري نرود يا بــه کسي برنخورد
دختر ِ خان! تو ببخشم که دهاتي شده ام
قرعه ي ِ من به تـو هرگز نرسيدن افتاد
من که قرباني ِ بغض ِ طبقاتي شده ام
#شهردا_میدری
بيتي از لبهــاي ِ من بر بيتي از لبهــاي ِ تو
يک رباعي سهم ِ اين حال ِ خرابم مي دهي؟
از منِ خسته به شیرین که رساند خبری
کز فراق تو چِه ها بر سر فرهاد برفت؟!
#اوحدی
👌
این بود جوابِ منِ دل خسته عاشق؟!
شیرینِ رقیبان شده ای از لجِ فرهاد؟!
#محمدرضا_نظری
چه تکليفِ سنگـــــيني است :
” بلا تکـــــليفي ”
🌼🌼🌼🌼🌼
وقتي که نـــــميدانم منتظرت ماندم
یا فقط خودم را به انتظار زده ام آقا...
دیر اگر راه بیفتیم به یوسف نرسیم
سر بازار که او منتظر ما نشود ...
#محمد_رسولی
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد
در دام مانده باشد، صیاد رفته باشد ...
#حزین_لاهیجی
از دوریات مپرس چه رنجی کشیدهام
از هر چه جز تو داشتهام، دل بریدهام
رو کردهاند دست مرا در میان جمع
چشمان بیقرارم و رنگ پریدهام
بر روی عقل با دل خود پا گذاشتم
دیگر به انتهای جنونم رسیدهام
داغی به یادگار به قلبم اضافه کرد
از هرکسی که زخمزبانی شنیدهام
مثل انار بر سر شاخه که چیدنیست
قلبم ترکترک شده در خون تپیدهام
پنهان نمیشود غمم از هیچکس، ببین
خیس است آستین من از ابرِ دیدهام
هروقت سر زدهست زمستان به خانهات
از دامنم بهار برای تو چیدهام
گفتند صبر کن، شب تار تو رفتنیست
پس کی طلوع میکند آخر سپیدهام؟
#مرضیه_فرمانی