eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
2هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
خودم‌را بى‌تو دلخوش ‌میکنم ‌جانا به‌ هرنوعی گَهى ‌با اشکِ جانفرسا، گَهى ‌لبخندِ مصنوعی
مجذوب شدن به دارفانی عجب است غفلت ز بهشت جاودانی عجب است ماه رجب و این همه فیض و برکات گرغافل ازاین ماه بمانی عجب است
خواب می‌آید و در چشم نمی‌یابد راه یک طرف اشک رهش بسته و یک سوی خیال
کفر و دین در نگهت، خلقتِ شیطان و خدا آیه و وسوسه و حجت انکار، سلام...✋ 🖇💌
"امن یجیب" و "جاثیه" خواندم که آمدی لطفا بمان و راز دعا را به هم نریز... 🖇💌
جای همه‌ی قهر و تشرهات، عزیزم! قدری بنشین حرف بزن... حوصله داری؟! 🖇💌
🌱 بخوان اوصاف خيبر را! تجلي های حيدر را خدايی هرچه هم گفتند بهرش مختصر باشد رسول الله خندیدو علی«ع» غرید و در را کند كسي كه بود و منكر شد چه بهتر كور و كر باشد
اَلْحَمدُلله ؛ اَشهَد... "اَم با او یَقین است حرفِ دلم با او شبانه روز ، این است:
عشق باید پاک باشد در ره دلدادگی... ورنه باشد یک هوس با باطنی تاریک و زشت "عاصی" ❤️❤️❤️
🌱 بازهم حس مي‌کنم، حوض دلم، دريا شده‌ست مثل اين که «ياعلی» هايم، صد و ده تا شده‌ست
❤️ سلام پدر مهربان ما صبحت بخیر ❤️ خورشید من ٺویے و بے حضور ٺو صبحم بخیر نمےشود اے آفٺاب من گر چهره را برون نڪنے از نقاب خود صبحے دمیده نگردد بہ خواب من عجل لولیک الفرج
چه در جان و دل زاهد گذشت از گردش چشمت که می‌شد خواند از چشمش‌، خداحافظ مسلمانی...😅✋ 🖇💌
راهِ بهشت از طرف خانه‌ی علی‌ست ای عاشقان! نشانی ازاین مستقیم‌تر؟! ❤️
ای دل اگرعاشقی، درپی دلدارباش پشت درِ خانه‌ی، حیدرکرار باش جان بده پای علی، میثم تمار باش خسته نشو در بزن، عاشق این کار باش سید_پوریا_هاشمی
🌱 خاک نجف بردار و دردت را مداوا کن دکتربیااینجاببین درمان چه میچسبد
گرچه ازجنس گلی ازخودِ گل نازتری بین صد گونه‌ی گل از همه طنازتری به خدایی که مرا ساده گرفتار توکرد از غـم و سیل بلا خـانه بـراندازتـری آخر ازعشق تو گاهی به خیالم نرسد که بجویم نفسی همدل و همرازتری در پس پنجره‌ی منزل حافظ مَنشین که کنـد وصف تـو را رنـدِ غـزلبازتری نکند عکس تو را باز بــه تصویر کشد شاعــرِ نـو قلــم ِ قــافیه پـردازتری به شراب و شرر ساغــر پر باده قسم تا ابــد لب ننهـم‌ بـر لب دمسازتری شاعرچشم توهستم عسلِ شعر وغزل اینقَدرعشوه نکن کز همه‌کس نازتری ✍ 🌾🌸🌾
‌┄✦🍀✦༻‌﷽‌༺✦🍀✦┄ میرزا‌ اسماعیل‌ : چشمت‌ که اسیر دنیا‌ باشد، اگر‌ ا‌ز دنیا‌ دست‌ بردارد آقا را‌ می بیند! خلاصه نگو‌ آقا غایب است، تو‌ نمی بینی! ‎‎ 🔹اللّٰھـُــم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجـْــ 🔸زمینه سازی ظهور=قدمی برداریم
هر چه گفتم جملگی از عشق خاست جز حديث عشق گفتن دل نخواست حشمت اين عشق از فرزانگی ست عشقِ بی فرزانگی ديوانگی ست
آمدی... پنجره ای رو به جهانم دادی ماه را در شب این خانه نشانم دادی چشم‌هایم را از پشت گرفتی ناگاه نَفَسم را بند آوردی و جانم دادی جان به لب آمد و اسم تو نیامد به زبان تا به شیرینیِ یک بوسه دهانم دادی از گُلِ پیرهنت، چوب لباسی گُل داد در رگِ خانه دویدی... هیجانم دادی در خودم ریخته بودم غمِ دریاها را چشمه‌ام کردی و از خود جریانم دادی سر به زانوی تو خالی شدم از آن همه بغض مثل یک خوشه‌ی انگور، تکانم دادی شوقِ این جانِ به تنگ آمده، آغوشِ تو بود آن چه می‌خواستم از عشق، همانم دادی تو در این خانه‌ی بی پنجره، "صبح" آوردی روشنم کردی و از مرگ، امانم دادی...!
شبی می خواستم شعری بگویم ناگهان در باد صدای حملهء چنگیز خان آمد… نمی دانم _ چه شد اما زمین خوردم میان خاک و خون دیدم درآتش خانه ام می سوخت گفتم آه … دیوانم
هر ڪسے آمد به سویم چند روزے ماند و رفت گفت این بیمارِ عشق است لاعلاج است بگذریم ! 💔
شب فراق و غریبی و عشق و تنهایی چه شد که بر ‌منِ بیچاره هر چهار افتاد؟!