eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هم از تبار سکوتم هم از سلاله‌ی غم درون چشم سیاهم نشسته هاله‌ی غم هزار حرف نگفته هزار واژه‌ی تلخ نوشته‌ام که بماند بجا مقاله‌ی غم شکسته سدِّ پر از آه، پشت پاهایش شکسته‌تر شده قدِّ هزارساله‌ی غم صدای بی‌کسیِ قلب خسته را نشنید همان کسی‌که گرفته به‌لب پیاله‌ی غم خلاص‌می‌شوم‌آخر از انحصار سکوت خلاص می‌شوم آخر از استحاله‌ی غم خدا بپاش کمی نور در دلم لطفا هنوز منتظرم در سیاه چاله‌ی غم
من از آغاز سفر غصه ی رفتن دارم ای شب هجر تو چون صبح قیامت نزدیک!
آمدم شعری بگویم ناگهان باران گرفت نام زیبایت نوشتم دفترم هم جان گرفت من خریدار تو بودم با تمام هستی ام رفتی و از هجر رویَت، چشمه ها جریان گرفت گردش خون در وجودم رو به خشکی می رود معدن پمپاژ خونم از غم هجران گرفت پول و ثروت، مال دنیایی شود فانی عزیز غصه دنیا نخور، گر قلبت از دوران گرفت در قیامت کِی کنم شِکوه به درگاه خدا رفته باشند جمله یاران، دل ز آن یاران گرفت ۱۴۰۰/۱۱/۱۷
سرنوشت من و تو قاعده را ریخت به هم کوه شاید که به کوهی برسد،ما هرگز...!
من کور شدم، پیرهنش را نفرستاد یک بار نشد گریه اثر داشته باشد
‌‌ تـنـگ اسـت دلـــم قـوت فـرياد کجایی؟!
با برف پیری‌ام سخنی غیرازاین نبود منت گذاشتی به سرِ ما خوش‌آمدی...
‌من نگاهش می‌کٖنم ، او هم نگاهم می‌کند او برای دل بُریــــدن ، من برای دلبـــــری
گاه خلوت کن و با دیده ی انصاف ببین که چه تنها شدی از لحظه ی تنها شدنم... شب بخیر بزرگ اندیشان ادیب 🌸🌿
وقف عشقت کرده ام من شعر هایم را ولی عاشقی هایم برایت حیف دندانگیر نیست..!
ای که گفتی بی قراری های من بازیگری ست بی قرارم می کنی وقتی دلت با دیگری ست گاه دلسوز است و گاهی سخت می سوزاندم عشق گاهی مادر است و گاه هم نامادری ست بر سرت جنگ است و من با دست خالی آمدم امتیازی هم اگر دارم همین بی لشگری ست
گر چه با بی‌مِهریت ما را به آتش می‌کشی خوش بسوزم پیش تو اما خداحافظ نگو