🍂
بی تو با تلخ ترین حالت دنیا چه کنم؟
بی تو با سردترین حالت شب ها چه کنم؟
کسی از دوری تو حال مرا دید! ندید...
بی تو با کوری این مردم بینا چه کنم؟
من از این ظاهر دیوانه ی خود بیزارم
بی تو با عاقلی این همه آقا چه کنم؟
بغض، حسرت و کمی اشک... چه شب های بدی
بی تو با ساکتی شب... تو بگو، ها! چه کنم؟
و سؤالی که همیشه ز خودم می پرسم:
بی تو با تلخ ترین حالت دنیا چه کنم؟...
۹۶/۹/۸
#سید_احمد_ابراهیمی
دستم از تنگیِ دل وقف گریبان شده است
یاد آن روز که در گردنِ جانانم بود...
#حزینلاهیجی
ابرم که پی دوست، تمام بدنم اشک
در محضر عشق است سکوت و سخنم اشک
دنبال خودم بودم و او ریخت به چشمم
فریاد زدم: کیستی؟ و گفت: منم، اشک
میخواستم از خانه به دوشی به درآیم
از چاله به چاه آمدم و شد وطنم اشک
#میلاد_عرفان_پور
"زمانه" دوخت لبم را
به ریسمان "سکوت"
که عهد، عهد غم است و
زمان، زمان"سكوت"...
#معینی_کرمانشاهی
چیست ازین خوبتر در همه آفاق کار
دوست به نزدیک دوست یار به نزدیک یار
دوست بر دوست رفت یار به نزدیک یار
خوشتر ازین در جهان هیچ نبودهاست کار
#ابوسعید_ابوالخیر
به به 👌👌☺️🌿
رفتنت چون بودنت تکرار رنج زندگی است
مثل جای خالی ساعت به دیوار اتاق
#فاضل_نظری
دوری ات سخت است امّا کم کم عادت میکنم
سینه ام می سوزد آخر _گر شکایت می کنم
بی قراری عادت یک طفل مادر مرده است
دارم از یک لاله ی پرپر حکایت می کنم
#مرتضی_شاکری
😅😂بهشون بگین👇🏻
باید خودم تو را به عقد خودم در بیاورم
بیزارم از خطابِ برادر وَ خواهری
#حسین_مرادی
وای چه خسته میکند تنگی این قفس مرا
پیر شدم نکرد از این رنج و شکنجه بس مرا
#شهریار
گفتم که تو منظورِ من از این همه شعری
مغرور
نگاهی به من انداخت که:
منظور؟!
#سجاد_سامانی
مثل سریال عاشقانه شدیم،
همه دنبال وصلمان هستند
عاقبت میرسی به من روزی،
قسمتش را درست یادم نیست
#حسین_مهدوی
کلا سریال عاشقانه دوس دالم🥴😂🏃♀
با من بمان کنار تو کاری کنم عزیز
از سیب چیدن پدرم اشتباه تر... 🍎
#حامد_عسکری
🌱
مرا از رنجهای عاشقی بیهوده ترساندی،
فقط سربسته می گویم، طبیب از خون نمی ترسد ....
#سید_سعید_صاحب_علم
آدمی زاد ست و عشق و دل به هر کاری زدن
آدم است و سیب خوردن
آدم است و
اشتباه!
#حامد_عسکری
نشسته در حیاط و ظرف چینی روی زانویش
اناری بر لبش گل کرده سنجاقی به گیسویش
قناری های این اطراف را بی بال و پر کرده
صدای نازک برخورد چینی با النگویش
مضاعف میکند زیباییش را گوشوار آنسان
که در باغی درختی مهربان را آلبالویش
کسوف ماه رخ داده ست یا بالا بلای من
به روی چهره پاشیده ست از ابریشم مویش؟
تو را از من جدا کردند هرباری به ترفندی
یکی با خنده ی تلخش یکی با برق چاقویش
رعیت زاده بودم دخترش را خان نداد و من
هزاران زخم در دل داشتم این زخم هم رویش
#حامد_عسگری
قلب میگوید بمان و عشق میگوید برو
میکشم دندان عقلی را که منعم میکند!
#زهره_سبک_رو
باغبان جاروب و ما خمیازه و گُل انتظار
هر کسی چیزی به یادت در گلستان میکشد
#اشرف_مازندرانی
دلم در دام گیسویش همان ستارخانی شد
که جان می داد بلکه انقلابش را نگه دارد
#مرتضی_درویشی
این شعر محشره👌👌👇👇
.
.
آقا حساب ما چه شد؟ یک دل شکستیم
-خانم برو مهمان من، قابل ندارد..
#امید_صباغ_نو
آسمان ابری است از آفاق چشمانم بپرس
ابر، بارانی است از اشک چو بارانم بپرس
تخته دل در کف امواج غم خواهد شکست
نکته را از سینه سرشار توفانم بپرس
در همه لوح ضمیرم هیچ نقشی جز تو نیست
آنچه را میگویم از آیینه جانم بپرس
آتش عشقت به خاکستر بدل کرد آخرم
گر نداری باور از دنیای ویرانم بپرس
پرده در پرده همه خنیاگر عشق توام
شور و شوقم را از آوازی که میخوانم بپرس
در تب عشق تو میسوزد چراغ هستیام
سوزشم را اینک از اشعار سوزانم بپرس
جز خیالت هیچ شمعی در شبستانم نسوخت
باری از شعر ار نپرسی از شبستانم بپرس
حسین منزوی