eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
66 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
علی همنام اعلی شد که عالم محو او باشد نیاید چون علی دیگر، که همتای نبی باشد
از جان و دلم علی علی می گویم در مصحف حق نام علی می جویم هرچند که گلها همه خوشبو هستند در باغ جنان یاس علی می بویم
می‌زنم قابی به دیوار دلم ای خوبِ من طرحِ لبخند تو در این قاب می‌چسبد فقط ...
دل خسته‌ام از شهر نامردی و رِندی‌ها پایان خوبم باش، مثل فیلم هندی‌ها 🌱
بوسه بایـد زد بردستــان عــشق 🌼🌼🌼
گرچه سهم دلمان از غمتان نیشتر است دل بی زخم شما از همه درویش‌تر است بعد از این بر دلمان محرم اسراری نیست ما وفای خودمان بر خودمان بیشتر است 🌺 🌾🌸🌾
احسنت طیب الله👌 برخيز که غير از تو مرا دادرسی نيست گويی همه خواب‌اند، کسی را به کسی نيست آزادی و پرواز از آن خاک به اين خاک جز رنج سفر از قفسی تا قفسی نيست اين قافله از قافله‌سالار خراب است اين‌جا خبر از پيشرو و بازپسی نيست تا آينه رفتم که بگيرم خبر از خويش ديدم که در آن آينه هم جز تو کسی نيست من در پی خويشم، به تو برمی‌خورم اما آن‌سان شده‌ام گم که به من دسترسی نيست آن کهنه‌درختم که تنم زخمی برف است حيثيت اين باغ منم، خار و خسی نيست امروز که محتاج توام، جای تو خالی‌ست فردا که می‌آيی به سراغم نفسی نيست در عشق خوشا مرگ، که اين بودن ناب است وقتی همهٔ بودن ما جز هوسی نيست 🌾🌸🌾
بس کن ای شیخ مرا منع زِ میخانه مکن زهر مار این دو سه تا ساغر و پیمانه مکن مده هشدار تو از قعر جهنم بس کن خود خرابیم! شرر بر دل دیوانه مکن کم بگو از عسل و جنت و فردوس برین کم فریبم بده و وعده ی رندانه مکن حوریِ نقد در این شهر فراوان شده است وعده ی نسیه تو بر جاهل و فرزانه مکن رفته از دست من ای شیخ نگارم، تو دگر منع از ساقی و از ساغر مستانه مکن برو ای شیخ بگو نزدِ رقیب از قولم لطف کن زلفِ دلارای مرا شانه مکن 🌼🌼 🌼🌼🌼
ماهی تنهای تنگم، کاش دست سرنوشت برکه‌ای کوچک به من می‌داد، دریا پیشکش!
شد در وسط خطبه لبِ خشک تو تر دوش همّام تو میرفت در این فاصله بر دوش سرگشته ی عشقت شده گویی، خبر آمد خورشید در آورده سر از کوه و کمر دوش گیسوی تو قدریست که در گردش ایام کس پی به بلنداش نبرده ست مگر دوش ای نخله ی توحیدِ خلیل از تو ثمر خیز! سبز است در این بادیه از بارِ تبر دوش ای صالحِ اعجاز! تکانَد پی تیغت باری شتر معرکه از محملِ شر دوش در سیر مقامات تو این بس که نرفته ست پیغمبر ما را احدی مثل تو بر دوش رفتی به جهاز شتران ای که تو را هست همشانه ی جبریل به هر کوی و گذر دوش ای یکشبه مهمان چهل جا، شده حیران از حال تو هرکس که گرفته ست خبر دوش تو صورتِ والای قیامی و قعودی این تیر حقیر است چه در پا و چه در دوش ای کوه تحمل! به نود زخم تو سوگند یکبار نلرزیده تو را گاهِ خطر دوش با کیسه ی نان شاه به غیر از تو ندیدیم این بار گران است گران است به هر دوش یا جای علم بوده و یا کیسه ی اطعام از زخم پذیرفته اثر روی اثر دوش زیر علم صبر تو عمریست دمادم میسوزد و میسوزد مانند جگر دوش چون‌ مور کشم بار غمت را و محال است از بردن این بار کند صرف نظر دوش ای دار و ندارِ دل تمار، در این راه از دار ندارد همه ی عمر حذر دوش
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ اگر میشد صدا را دید، چه گلهایی! چه گلهایی! که از باغ صدای تو به هر آواز میشد چید ━━━━💠🌸💠━━━━
"عجبی نیست که شُد پیر زلیخا در هِجر دوری از یار بلایی‌ست که مَن می‌دانم..." تا که شاید دل او نرم شود برگردد... تا سحرگاه به درگاه خدا می نالم خوب بودم ، دو سه روزی که شدش بحث فراق از همان لحظه ببین حال مرا بی حالم من فقط عشق تو را در دل و جان پروردم از هر آن عشق که جز عشق تو من بي زارم رحم کن بر من و برگرد مرو تا به ابد... که تویی دلبر شیرین سخن و دلدارم "عاصی" 💔💔💔