هدایت شده از محمدجوادمنوچهری«گیدا»
وقتی پدر نبود ،روز پدر غمه
این روز با شکوه ،آوار ماتمه
مادر نشسته باز ،یک گوشه ی اتاق
قامت خمیده تر ،از غصه ی فراق
چن سال میشه که ، بی تاج سر شدیم
روز پدر رسید، دیوونه تر شدیم
محزون و غصه دار ،چون ابر بی قرار
دل می کشد مرا هربار تا مزار
کامم همیشه تلخ ،دنیای من خراب
یک تکه سنگ و باز ،پاشیدن گلاب
خیرات و شاخه گل ،این هدیه ی منه
این بغض لعنتی ،ای کاش بشکنه ...
#محمدجواد_منوچهری
روزی شعار کُلِ جهان می شود علی
طبق حدیث امام زمان می شود علی
وقتی که اشهدش بشود مرز شیعگی
باور کنید کُلِ اذان می شود علی
آدم اگر که فرض شود دین برای آن
تن می شود پیمبر و جان می شود علی
در عالم مثال اگر رود شیعه را
سرچشمه شد نبی جریان می شود علی
زهرا اگر حقیقت شب های قدر شد
در بین ماه ها رمضان می شود علی
ای خوش به حال آنکه به هنگام عقد خویش
در سفره اش کلیدِ زبان می شود علی
ذکر حسین آخر مجلس که می شود
دقت کنی دهان به دهان می شود علی
ذکر تمام گریه کنان می شود حسین
ذکر تمام سینه زنان می شود علی
با کوله بار نان و رطب ها هنوز هم
هر شب برای ما نگران می شود علی
مهدی رحیمی
🌺 آیتالکبرای حق
نمیدانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو
که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو
بهجز احمد که میداند که هستی؟ تو یداللهی
بهجز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟
بهجز کعبه که باشد سینهچاکت، حجت مطلق؟
همه جانها فدای تو، همه عالم گدای تو
تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری
تویی که آسمانها مانده مات "هَلْأتا"ی تو
تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد
تو هستی آیتُالکبرای حق، عالم عطای تو
تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن
تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو
ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی
همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو
نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت
دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو
تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما
ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو
چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم
چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو
نمیدانم چه میخواهد دگر، آنکه تو را دارد!
نمیدانم چه دارد آنکه سر ننْهد به پای تو!
چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من
پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#سیزده_رجب
#میلاد_علی_علیهالسلام
#حیدر_امیرالمؤمنین_علیهالسلام
💐
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت.
#مهدی_رحیمی
ای کعبه! داری یک جهان جان در بر امشب
الحق که از هر شب شدی زیباتر امشب
آغوش جان را باز کن جانانه آمد
هنگام قربانی است، صاحب خانه آمد
جبریل را از بهر دربانی بیاور
مانند اسماعیل قربانی بیاور
ای کعبه! حقِّ صاحب خود را ادا کن
حجاج را در مقدم مولا فدا کن
خیل ملائک کعبه را در بر گرفتند
بت ها به کعبه ذکر یا حیدر گرفتند
حِجر و حَجر، رکن عراقی، رکن شامی
گویند مولا مقدمت بادا گرامی
زمزم، به اشک شوق، جان را شستشو ده
هر چار رکن کعبه را با هم وضو ده
مکه تجلی گاه داور گشته امشب
کعبه گریبان چاک حیدر گشته امشب
ای کعبه بنگر وجه الله الصمد را
آغوش بگشا، بار ده، بنت اسد را
تاریخ می گوید علی مولود کعبه است
مولود کعبه نه، بگو موعود کعبه است
او پیشتر از کعبه بوده نکته این است
پس کعبه مولود امیرالمومنین است
مکه به توفیق ولایت محترم شد
امشب حرم از مقدم مولا حرم شد
سرّی است در این خانه باید لب فرو بست
حتی حرم این راز پنهان را ندیده ست
غلامرضا سازگار
16.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📽ما میگوییم علی(ع) امام ماست، امام یعنی چه؟
با صدای امام موسی صدر بشنوید…
پیمانه های رنگ وریا را شکست،مست
وقتی دل از علایق دنیا گسست،مست
ایوان طلا که میکده شد سالهای سال
بی اختیار پای ضریحش نشست،مست
تسبیح دانه دانه ای از در ناب را
دارد همیشه در حرم او بدست ،مست
مانند آبشار شد وبر ضریح ریخت
با قطره های اشک دخیلی که بست،مست
بر گِرد آستان علی غرق حیرتند
خیل عظیم مردم یکتا پرست،مست
«بازار خود فروشی از آن سوی دیگر است»
اینجا کجاست؟ میکده ی هر که هست،مست
«اهل نظر معامله با آشنا کنند»
آنجا برو که لطف نماید به مست،مست
#احمد_علوی
بسم الله الرحمن الرحیم
به محضر اميرالمومنین صلوات الله علیه
مبهوت، در تلألوِ نورِ خدایی اش...
هستم تمامِ عمر سراپا هوایی اش
حتی دمی جدا نشدند و نمی شوند
ایل و تبارم از نفسِ ایلیایی اش
مدیونِ مادرم که از آن لحظه ی نخست
بوده است ذکر نام علی لای لایی اش
از عهده ی اهالیِ افلاک خارج است
درکِ مقام و منزلتِ کبریایی اش
از اين جهان و جاذبه های هزار رنگ
ما را بس است گوشه ی ایوان طلایی اش
حتی به گرد پای نجف هم نمی رسد
باغ بهشت با همه ی با صفایی اش
افلاک چیست؟ گرد و غبار عبای او
خورشید چیست؟ ذره ای از روشنایی اش
خورشید با تمام بزرگی و اقتدار
سهل است با اشاره ی او جا به جایی اش
سخت است در تصور امثال حبرئیل
وارد شدن به حیطه ی فرمانروایی اش
من تشنه ی ابوذر و مقداد و میثمم
یاران دل سپرده ی قالو بَلَىٰ ایش
سر می دهند و سر به سلامت نمی برند
آنانکه گشته اند سراپا فدایی اش
شاهان روزگار به ما غبطه می خورند
تا مفتخر شدیم به شغل گدایی اش
حال و هوای این منِ با خود غریبه را
تغییر داده واقعه ی آشنایی اش
ما را یتیم کوی علی آفریده اند
ما را اسیر مرحمتِ هل اَتىٰ ایش
انسانِ کاملی است که در اوج بندگی
تردید کرده است بشر در خدایی اش
تنها علی شناسِ جهان احمد است و بس
ما عاجزیم در صفتی ابتدایی اش
بفرست دم به دم صلوات محمدی
بر مرتضی و شاکله ی مصطفایی اش
در شرحِ ناب انفسنای پیامبر
در کوثر و حقیقت خیر النساییش
تا ریزه خوارِ سفره ی لطف حسن شدیم
حیران شدیم در صفت مجتبایی اش
بازار عشق بازی و ایثار و بندگی
رونق گرفت با پسر کربلایی اش
آن شاه تشنه ای که شمیم بهشت را
جا داده است در کفن بوریایی اش
هفتاد و دو قصیده ی رنگین و تابناک
جاری شدند در غزل نینوایی اش
ما را اسیر شرط و شروط خودش نمود
در امتداد جلوه ی موسی الرضایی اش
تنها به ریسمان علی چنگ میزنیم
مرگ است و مرگ حاصل یک دم جدایی اش
در آفتاب حشر همه بهره می بریم
از سایه سارِ سلسله ی ماسوایی اش
قبل از ازل به سمت ابد پر کشیده است
بی ابتدا است وسعت بی انتهایی اش
در آیه ی لِیُذْهِبَ عَنْکُمْ خدا چقدر
بی پرده گفت از صفت اِنَّمایی اش
از چاه های کوفه بپرسید راز را
از کوفه ای که شهره شده بی وفایی اش
جز نخل های کوفه و جز چاه سر به زیر
آگاه نیست هیچ کس از پارسایی اش
فیض تولدش شده در خانه ی خدا
تکرار ناپذیر، چو خیبر گشایی اش
مستانِ بی خود از خود و مجنون صفت شدند
بینندگانِ منظره ی دلربایی اش
هرکس اسیر پیچ و خم زلف یار شد
هرگز امید نیست به یک دم رهایی اش
هرکس دخیل بست به انگورِ آن ضریح
امید بسته است به حاجت روایی اش
شرمنده است این قلمِ متهم به عشق
بارانِ شرم میچکد از نارسایی اش
#احمد_علوی
هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
تا کیمیای عشق بیابی و زر شوی...
#حافظ
مبارک🌹🌹🌹