eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
2هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
2.3هزار ویدیو
103 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃 نخستین در محفل شعر و ادب و هنر 💠 قصیده‌ای در منقبت و رثای سلام‌الله‌علیها ای که اول یار و غم‌خوار رسول آخرینی محرم و دلدار و پشتیبان ختم‌المرسلینی دختر پاک خُوَیلَد از بزرگان حجازی در طهارت بی‌مثالی، در اطاعت راستینی رحمت حق بر تو ای محبوب فخر آفرینش بندۀ خوب خدا ممدوح قرآن مبینی پاک بودی آن‌چنان‌که شد نصیبت این شرافت تا محمد را میان خلق دنیا برگزینی ماه‌بانوی زمین و مهربانوی زمانی یاور اسلام و قرآن ریشۀ حبل‌المتینی ای که امید دل غمگین و بی‌یار رسولی بهترین همسر برای جان و روح عالمینی همسر طاها شدی تا نور حق بر تو بتابد با سلامی از خدایت مَهبِط روح‌الامینی مهر را بردی به خانه مهربانی کردی از جان ماه شب‌هایش شدی با مهر و عشق آتشینی زودتر از هر زنی آورده‌ای اسلام و ایمان پیشگام مؤمنان همچون امام‌المتّقینی من ندیدم روی ماهت، عاشقم بر آن مرامت مادرم جانم فدایت شافع اهل زمینی همچو زهرا افتخار بانوانی در دو عالم دخترت امّ ابیها و تو امّ‌المؤمنینی چشمۀ جوشان مهرت شسته غم‌های زمین را لطف رحمان رحیمی، تو پناه مسلمینی مادر امّ ابیهایی و همراز محمد در میان حلقهٔ دلدادگانش چون نگینی همدم طاها و یاسین، شاهد تنزیل نوری منشأ خیر کثیری در شرافت بی‌قرینی نور زهرای مطهر از وجودت گشت ساطع مرحبا بر دامن پاکت که کوثرآفرینی کوثر تو مادری کرده برای یازده گل مادر آنها و زهرا و امیرالمؤمنینی در میان همسران مصطفی بی‌شک، خدیجه بهترینی بهترینی بهترینی بهترینی جایگاهت عرش اعلا، نور چشمان رسولی جان فدایش کردی و همواره در خلد برینی مصطفی را همسر و هم‌سرّ و همراه و انیسی هم شریک مهربانی هم رفیق و هم‌نشینی کرده‌ای با خنده‌هایش باغ جانت را مصفا دیده‌ای از رنج‌هایش داغ با قلب حزینی می‌درخشد در شب تاریک و سرد مکه نورت اختر هفت آسمان در خانۀ فخر زمینی ای که کردی هستی‌ات را خرج آیین محمد زین سبب بانوی دین محبوب رب‌العالمینی خُلق احمد، قدرت بازوی حیدر، ثروت تو حافظان دین حق‌اند و تو هم حامی دینی خُلق و خوی احمدی در حسن رفتارت نُمایان خیرخواه مسلمینی، اهل ایثاری، امینی برترین زن‌های جنت، آسیه، زهرا و مریم چارمینِ این زنانی، در دو عالم برترینی مونس و یار پیمبر، مادر زهرای اطهر جدۀ ارباب مایی، اسوۀ صبر و یقینی دین حق را یاوری کردی به جان و مال با دل در ره دین خدا هم پاک‌بازی هم رزینی با تو من ترسی ندارم از گرفتاری محشر ضامن ما در صف محشر به روز واپسینی می‌درخشد تا ابد نام تو در اقطار عالم جاودان شد دین احمد چون تواش رکن رکینی آفرینش علت دیگر به‌جز زهرا ندارد افتخاری بهتر از این نیست: زهراآفرینی هرچه ثروت داشتی دادی به راه دین شویت وه چه بازرگانی پرسود و سودای ثمینی سال پروازت به جنّت، سال حزن مصطفی شد بعد تو نه غمگساری داشت نه یار و معینی در دم آخر به‌قدر یک کفن حتی نبودت زندگانی ای خوشا آن‌گونه، مرگِ این‌چنینی ✍️ بداهه‌سرایان: شاکرمی (امام حسن ع) ـ بر بال غزل (مهمان خدا) ـ مستان ـ راجی (زینب نجفی) ـ ایراندخت ـ یا‌صاحب‌صبر ـ مهدی شریفی ـ عقیلۀ بنی‌هاشم ـ یاسبحان ـ محیا (یاعلی) ـ یاغریب‌الغربا (لیان) ـ نجوای غریب ـ عباسعلی خسروی ـ *۷۸۶*سلام ـ محمدتقی عارفیان 🗓 تاریخ بداهه‌سرایی: ۱۴۰۱/۰۱/۲۳، برابر با دهم ماه رمضان ۱۴۴۳ 🍃
یا صاحب الزمان(عج) ما منتظریم از سفر برگردی یکروز شبیه رهگذر بر گردی با کاسه آب و مجمری از اسپند ما آمده ایم پشت در برگردی وقتی سر شب که رفتنت را دیدیم گفتیم نمی شود سحر برگردی؟ ما منتظر تو ایم آقا نکند یک جمعه غروب بی خبر برگردی من گوشه نشین کوچۀ بر گشتم ای کاش که از همین گذر برگردی پرواز نمی کنیم از اینجا باید در فصل نبود بال و پر بر گردی وقتش نرسیده است ای مرد ظهور، با سیصد و سیزده نفر بر گردی؟!
رمضان و فراق یار جمعه و ماه مبارک ، تو کجایی آقا ؟ کاش می شد که همین جمعه بیایی آقا جمعه ها می رسد و میگذرد اما حیف چشم بر روی تو نائل نشود اما حیف بی تو در این رمضان کار دلم لنگ شود بر سر سفره ی افطار دلم تنگ شود سیزده قرن گذشت و نشد از تو خبری کاش من لایق دیدار تو گردم سحری تو بیا بهر ظهور و فرجت کاری کن بهر احیای فرج نیز مرا یاری کن تو ببین ذکر و دعایم که به جایی نرسد با نگاه تو دل من به صفایی برسد نکند آرزویِ دیدن تو دیر شود با فِراقت به خدا عاشق تو پیر شود جمعه ای رفت و دلم باز به یارش نرسید وای بر چشم و دلی که به نگارش نرسید به نبی و به حسن ، هم به علی و زهرا حضرت عشق بیا و قدمی رنجه نما . به تن غرق به خون و به شهِ کرببلا جان به لب آمده ِای حضرت دلدار بیا
در شأن روی ماهت شعر و غزل نداریم ایهام و استعاره، ضرب المثل نداریم قند و عسل برایت، تشبیه ناقصی هست آقا ببخشمان که غیر از عسل نداریم
بی خادم و بارگاه، شاه کرم است خاکی‌ست مزار او ولی محترم است می‌خواسته زائر حسینش باشیم این است دلیل اینکه او بی حرم است * از برکت سفره‌اش کرم ساخته شد از غربت او واژه‌ی غم ساخته شد زود است که از بقیع فریاد رسد مردم! بشتابید حرم ساخته شد * از خوان کریم آب و نان می‌گیرم با بردن نام او توان می‌گیرم من روزی اربعین هرسالم را در نیمه‌ی ماه رمضان می‌گیرم شاعر:
قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم : أَمَّا الْحَسَنُ فَإِنَّهُ ابْنِي وَ وُلْدِي وَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ قُرَّةُ عَيْنِي وَ ضِيَاءُ قَلْبِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي  و لو کان العقل رجلا لکان الحسن اگر عقل در قالب انسانی جلوه‌گر شود، آن انسان حسن خواهد بود . . فرمود نبی : حسن ز من می باشد فرزندِ من و پاره تن می باشد گر عقل به شکل مرد ظاهر گردد آن مرد بدون شک حسن می باشد ۱۴ رمضان ۱۴۴۳
برکت نان بخاطر حسن است، شاطران از قدیم می گویند تاجران بزرگ،صبح به صبح، زیر لب "یاکریم" می گویند سائل از شرم در زدن بیگاه، خادم از خاکروبی درگاه بی نیازند، من نمی گویم! آفتاب و نسیم می گویند نه دری داری و نه دربانی، نه پس هفت پرده پنهانی زایران حاجتی اگر دارند به خودت مستقیم می گویند مرقد ساده ی تماشایی! با تمام وجود تنهایی از تو با این وجود می ترسند! نرده های ضخیم می گویند خواستی تا بخاطر زهرا نگذارند خلق پا اینجا پس تو هم یک مدافع حرمی، عقل های سلیم می گویند
خِشت اول را اگر زهرا (س) گذارَد در بقیع تا ثُریّا می رود دیوار ایوان حسن (ع)"
نیمه‌جان، چرخ‌زنان، توبه‌کنان، عاشق شد داد و بیداد! دلم در رمضان عاشق شد مردم شهر به تسبیح و دعا مشغول‌اند دل من تشنه و تسبیح‌زنان عاشق شد عشق، ای عشق! به من جرأت گفتار بده مرد آن است که از راه زبان عاشق شد می‌توان با دهن روزه چنین مستی کرد می‌توان پیش نگاه دگران عاشق شد دم افطار، سر زلف تو را می‌بوسم می‌توان با تو چنین کرد و چنان عاشق شد بی‌گمان ماه تویی، ماه‌تر از ماه تویی آمدی بر لبه‌ی بام و جهان عاشق شد... 🌙🌹❤️
با خُلق حسن کسی نمانَد گمراه از بخشش او تمام خلقند آگاه پیچیده صدای زمزمه در افلاک لا حول و لا قوة الا بالله...⚘
کبوتریم و پی دانه‌ی امام‌حسن رسیده‌ایم درِ خانه‌ی امام‌حسن تمام مردم این شهر، شهرت ما را شناختند به دیوانه‌ی امام‌حسن عجیب نیست اگر می‌شوند دشمن و دوست اسیر لطف کریمانه‌ی امام حسن اگر تمام جهان میهمان او باشند هنوز جا دارد خانه‌ی امام حسن نمی‌رویم سراغ کسی به غیر از او که رزق ماست به پیمانه‌ی امام حسن دل شکسته‌ی ما آن‌قدر طوافش کرد لقب گرفت به پروانه‌ی امام حسن فقیر بوده ولی پادشاه می‌گردد گرفته هرکس عیدانه‌ی امام‌حسن هزارشکر که نام تو بر زبان من است "حسن" قشنگ‌ترین واژه‌ی جهان من است تمام شهر سر سفره‌ی ضیافت اوست که روزی همه‌ی خلق از کرامت اوست اگر چه خم نشده پیش هیچ‌کس، اما همیشه گردن ما زیر بار منّت اوست کریم قابل تعریف نیست، پس چه عجب! اگر که دشمن او شامل شفاعت اوست عجیب نیست که لبخند و مهربانی و عشق جواب آن‌همه بی‌حرمتی به ساحت اوست "سکوت" حکم خدا و رسول بود، ولی جمل نمونه‌ای از قدرت و شجاعت اوست فقط نه این که کرم کرد و رزق ما را داد نفس کشیدن ما نیز با عنایت اوست مرا به حج چه‌نیازی‌ست تا حسن دارم اگر به کعبه بیایم هدف زیارت اوست وجود عالم امکان به خاطر حسن است خوشا به حال هر آن‌کس که شاعر حسن است همان که با ادب و با‌وقار می‌بخشد فقط به خاطر پرودگار می‌بخشد به این دلیل غلام حسن خودش آقاست که گل همیشه به خار اعتبار می‌بخشد تمام زندگی من فدای مردی که تمام زندگی‌اش را سه‌بار می‌بخشد چرا که او پسر ارشد همان مردی‌ست که بین معرکه‌ی کارزار می‌بخشد بجز علی که به هنگام جنگ بخشیده‌ست کدام شیر به وقت شکار می‌بخشد؟ همیشه موقع بخشش که می‌شود این مرد به رسم فاطمه اول به "جار" می‌بخشد نمی‌دهم به دوعالم غلامی او را گرفتم اینکه به من اختیار می‌بخشد همیشه گفته‌ام از تو ولی کم است حسن غلام کوی تو آقای عالم است حسن کریم اوست که در اوج بی‌مرامی‌ها نشسته است سر سفره‌ی جزامی‌ها که نیک‌نام‌ترین است و خورده‌اند قسم به نیک‌نامی او کل نیک‌نامی‌ها کج است گردن‌شان پیش او، چرا که شدند به احترام حسن محترم گرامی‌ها غلام آل علی باش چون که می‌ارزد به پادشاهی عالم همین غلامی‌ها در این مقام که شهرت در اوج گمنامی‌ست همیشه در پی گمنامی‌اند نامی‌ها به یک نگاه کریم تو می‌شود شیرین برای دشمن تو اوج تلخ‌کامی‌ها همیشه گرم بماند به حق حضرت عشق به شوق دم زدن از او دم "کلامی" ها " چه مِدحتی بنویسیم در مقام حسن که هم غلام حسینیم و هم غلام حسن" تو را که دیده غم از شوق ریشه‌کن شده است همه اویس شدند و جهان قرن شده است برای هرکه تو را دیده نیست جای گله که هم‌ردیف ترانی همیشه لن شده است زبان شعر کم آورده است هرجایی که از فضائل بسیار تو سخن شده است به رمز و راز مسیحایی تو پی بردم از آن کویر که تا رد شدی چمن شده است حرام باشد اگر دست بی‌وضو بزنم به هر نگین که مزین به یاحسن شده است مگر به خواب ببیند شترسوار جمل کسی حریف تو در جنگ تن‌به‌تن شده است! تمام شهر برای حسین سینه زدند ولی حسین برای تو سینه‌زن شده است‌... امید ما کرم توست یا امام‌حسن زیارت حرم توست یا امام‌حسن
امشب که ز شادی شده سرشار علی در آینه دیده روی دادار علی چیده ست گلِ بوسه ز لب های حسن یعنی به رُطب نموده افطار علی