زندگی بالا و پایین دارد اما چاره چیست
گر بخواهی گر نخواهی زندگی سر میشود
#مسعود_محمدپور
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد
توبه کردم که نفهمیده به جایی نروم
#صائب_تبریزی
طبیب از درد میپرسد من از درمان درد اما
نه من آگاه از دردم نه او آگه ز درمان است!
#نشاط_اصفهانی
هَمچو گُل در نوبَهاران، عِشق حاصِل میشَود
گر دلَم را با نِگاهی، مَستِ چَشمانَت کُنی..."
#حمید_رضا_یگانه
عاقبت یوسف زلیخا را در آغوشش گرفت
این وسط پیراهن بیچاره تنها پاره شد...
#علی_فردوسی
كاسه شعرِ من از دست تو افتاد و شكست
عاشقان! فرصت خوبيست، غزل جمع كنيد
#علیرضا_آذر
كاغذ سياه و بخت سياه و غزل سياه
لعنت به باد كه مويِ تو را پخش ميكند!
#سيد_علي_شانه_ساز
و انک ماء و
إن الماء قد یستقی و قد یروی و
قد یغرق؛
و تو آب هستی آب تشنگی میآورد و
آب سیراب میکند و
آب غرق میکند...
#آیدا_مرادی_آهنی
هی نگویید: رهایش کن اگر خواست خودش میآید
خستهام از کلمات اگر و ممکن و صبر و شاید...
#مرجان_علیشاهی
من آن درياي احساسم
كه بـــا نــازِ نسيمِ تـــو
چــو موجِ عاشقي آيم
به مهماني ســـاحل ها
#ناصرپرواني
آه! این آیینه را سنگ صبوری می کشد
عاشق بی تاب را هر لحظه دوری می کشد
پشت هم هی آب تنگش را عوض کردند..مرد!
ماهی دلتنگ را تنگ بلوری می کشد
مرگ در شکل عروسی! دل به دریاها زده
هرچه داماد است را با بوسه جوری می کشد...
از همان دستی که داده پس بگیرد، صبر کن!
صخره را یک روز موج پرغروری می کشد
دور شد تا عاشقش!... حالا زمین را حسرتِ
یکصد و پنجاه میلیون سال نوری می کشد
مهدی احمدی اتویی
گفتی که مرا با تو نه سِرّی نه سری هست!
گر سرّ و سری نیست، نهانی نظری هست...
#سیمین_بهبهانی
تا کی بنویسم که تو می آیی و هر بار
قولِ "سرِ خرمن بدهی" دست مریزاد!
#شهـــــريار
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
هوشنگ_ابتهاج
زندگی بالا و پایین دارد اما چاره چیست
گر بخواهی گر نخواهی زندگی سر میشود
#مسعود_محمدپور
زاهدم برد به مسجد که مرا توبه دهد
توبه کردم که نفهمیده به جایی نروم
#صائب_تبریزی
هَمسادِ قدیمِ بست پایین شمام
پا ثابت جشن و گریه توی روضه هام
آروم مِگرف دل همیشه مضطرم
از بوم خَنه وقتی مدادُمت سلام
از دور حرم نمونده هیچی همه ره
کوبیدَن و هی هتل زدن پیش چشام
پِر دادَنِما ازو محله ها ولی
اقای گلم مگه مشه پیشت نیام
او بچه ی تخسی که بره غوطه د حوض
خادم رَدِ مُ مکرد و هی مزد صدام
آهو که نه، کفترم که نه، اما دگه
موسی کُ تقیِ ولِ بین کفترام
مو بچه یی که کشیده قد تو حرمت
آمُختَیِ صحن نوو و ایوون طلام
یک عمره که پشت پنجره گره زِدن
هرکس مِرَضی داشته و شاهد شفام
اصلا خود مو همیشه رو زدم بهت
بد بودُم و مستجاب شده بازُم دعام
آرامش محضه تو حرم که عمریه
جلد حرمم، تو کنج آزادیه جام
یک تیکه ی از بهشته مشهد با شما
مو نوکر پادشاه ای صحن سرام
تو جشن تولدت رئوف بن رئوف
مثل همیشه برات کربلا مخام
#محمدجواد_منوچهری
ماندم زمانه با توی رعیت چه میکند
با من که پادشاه تو بودم وفا نکرد....
#زحمتکش
طبیب از درد میپرسد من از درمان درد اما
نه من آگاه از دردم نه او آگه ز درمان است!
#نشاط_اصفهانی
چنان رسم زمان از یادها برده است نامم را
که دیگر کوه هم پاسخ نمی گوید سلامم را
به خون غلتیده ام در زخم خنجرها و با یاران
وصیت کرده ام از هم نگیرند انتقامم را
قنوتم را کف دست شراب انگاشتند اما
من آن رندم که پنهان می کنم در خرقه جامم را
سر سجاده ام بودم که گیسوی تو در هم ریخت
نظرهای حلال و آرزوهای حرامم را
فراموشی حریری از غبار افکنده بر سنگی
از این پس می نوازد عطر تنهایی مشامم را
#فاضل_نظری
چگونه میسپری تن به بوسه های رقیبم ؟
نشان بوسهی من درکدام سوی تنت نیست ؟!
#حسین_منزوی
ماندی سر دو راهی و تردید؟ با توام ؟!
بایدحلال من بشوی... دلبخواه نیست ...
#سوسن_درفش