🏴
عمرِ گهواره به بوسیدنِ محسن نرسید
قرعهی چوب، به تابوت تنِ یار افتاد...
#عطیهسادات_حجتی
سربسته بگو روضهی میخ در را
اینقدر نسوزان دل پیغمبر را
از گریهی باغبان حذر کن یعنی
آهسته بخوان روضهی نیلوفر را
#سیدمجتبی_شجاع
حرفِ مرا دو تا نکنی پیشِ بچهها
من قول دادهام که شما خوب میشوی 😭
#وحید_قاسمی
یا زهرا
قسم به نامِ بلندت قسم به نام علی
علی تمامِ تو بود و تو هم تمامِ علی
#رضا_قاسمی
چُنان از عالمِ ذَر مِهر تو در سینهی من بود
که تا نام تو را بُردم، تو را مادر صدا کردم...
#بردیا_محمدی
آنان که بر این خانه هجوم آوردند
در خاک نهال کینه را پروردند
در کعبه علی شکسته بتهاشان را
اکنون به در خانه تلافی کردند 💔
#جواد_محمد_زمانی #فاطمیه
زنی از خاک، از خورشید، از دریا، قدیمیتر
زنی از هاجر و آسیه و حوا قدیمیتر
زنی از خویشتن حتی، از أعطینا، قدیمیتر
زنی از نیّت پیدایِش دنیا، قدیمیتر
که قبل از قصۀ «قالوا بلی» این زن بلی گفتهست
نخستین زن که با پروردگارش یا علی گفتهست
ملائک در طواف چادرش، پروانه پروانه
به سوی جانمازش میرود سلانه سلانه
شبی در عرش از تسبیح او افتاد یک دانه
از آن دانه بهشت آغاز شد، ریحانه ریحانه
نشاند آن دانه را در آسمان با گریه آبش داد
زمین خاکستری بود، اشک او رنگ و لعابش داد
زنی آنسان که خورشید است سرگرم مصابیحش
که باران نام او را میستاید در تواشیحش
جهان آرایه دارد از شگفتیهای تلمیحش
جهان این شاهمقصودی که روشن شد ز تسبیحش
ابد حیران فردایش، ازل مبهوت دیروزش
ندانمهای عالم ثبت شد در لوح محفوظش
چه بنویسم از آن بیابتدا، بیانتها، زهرا
ازل زهرا، ابد زهرا، قدر زهرا، قضا زهرا
شگفتا فاطمه! یا للعجب! واحیرتا! زهرا
چه میفهمم من از زهرا و ما أدراک ما زهرا!
مرا در سایۀ خود بُرد و جوهر ریخت در شعرم
رفوی چادرش مضمون دیگر ریخت در شعرم
مدام او وصله میزد، وصلۀ دیگر بر آن چادر
که جبرائیل میبندد دخیل پر بر آن چادر
ستون آسمانها میگذارد سر بر آن چادر
تیمّم میکند هر روز پیغمبر بر آن چادر
همان چادر که مأوای علی در کوچهها بودهست
کمی از گرد و خاکش رستخیز کربلا بودهست
غمی در جان زهرا میشود تکرار در تکرار
صدای گریه میآید به گوشش از در و دیوار
تمام آسمانها میشود روی سرش آوار
که دارد در وجودش روضه میخواند کسی انگار
برایش روضه میخواند صدایی در دل باران
که یا أماه! أنا المظلوم، أنا المقتول، أنا العطشان
خدا را ناگهان در جلوهای دیگر نشان دادند
که خوبِ آفرینش را به زهرا ارمغان دادند
صدای کودکش آمد، تمام عرش جان دادند
ملائک یک به یک گهوارۀ او را تکان دادند
صدای گریه آمد، مادرم میسوخت در باران
برای کودک خود پیرُهن میدوخت در باران
وصیت کرد مادر، آسمان بیوقفه میبارید
حسینم هر کجا خُفته، قدم آرام بردارید!
تن او را به دست ابری از آغوش بسپارید
جهان تشنهست، بالای سر او آب بگذارید
زمان رفتنش فرمود: میبخشید مادر را
کفنهایم یکی کم بود، میبخشید مادر را
بمیرم بسته میشد آن نگاه آهسته آهسته
به چشم ما جهان میشد سیاه آهسته آهسته
صدای روضه میافتد به راه آهسته آهسته
زنی آمد به سوی قتلگاه آهسته آهسته
بُنَّیَ تشنهای مادر برایت آب آورده...
#سیدحمیدرضا_برقعی
#یا_زهرا 😔
انـگـــار گــل ســفـیـد مـــریــم گـم شـد
یـا خـــاتــم بـی بـدیــل خـاتـم گـم شـد
یک فاطمه بود و یک علی، فاطمه رفت
یـک مـصـرع شــاه بـیت عـالم گـم شـد
#بیژن_ارژن
🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴
حالا که حال مادرم زهرا خراب است
دریای امید من و بابا سراب است
دنیای ما را برد آب اما مدینه
بستهاست بر ما چشم خود را، غرق خواب است
بر دست مادر مانده رد تازیانه
بر گردن بابای من جای طناب است
یک گوشهء خانه حسین و بیقراری
یک گوشهء دیگر حسن در اضطراب است
مظلومبودن، درددیدن، جانسپردن
تاوان ماندن پای عهد بوتراب است
آمیزهای از انتظار و التماسیم
وقتی برای مرگ، مادر در شتاب است
در شهر بیزهرا تنفس زندگی نیست
هر دم شکنجه بازدمها هم عذاب است
یا فاطمه! بعد از تو زینب کار دارد
تا روز عاشورا رسد در التهاب است
پیراهنی کهنه شده ارث حسینت
ارثی که ماند از تو برای من حجاب است
مادر دعایم کن که میدانم دعای
مادر برای بچههایش مستجاب است
#زینب_نجفی
#راجی
🏴🏴🏴🏴🏴 🥀 🏴🏴🏴🏴🏴
4_5789728224107826495.mp3
9.04M
ای کاش قصهٔ مادر
اینقدر داغ نبود...! 😭💔
#فاطمیه
#حاج_محمود_کریمی
هنوز کوچه به کوچه حکایت از مردیست
که دستِ بستهیِ او عاشقانه میلرزید...
#میلاد_عرفانپور
#فاطمیه