عمریست بدهڪار دلِ پر غمِ خویشم
صد زخمِ جفا خورده و
خود مرهم خویشم...
#منوچهر_حیدررضایی
🌴🕯🌴
✅ قالب شعر 👈 غزل
✅ وزن شعر 👈 فاعلاتن فاعلاتن فاعلات
ای که از خورشید هم زیباتری
میکنی از ماه حتی دلبری
تاب گیسویت دلم را میبَرَد
تا ثریا ، تا زحَل ، تا مشتری
مرده بودم ، روح بخشیدی مرا
خوبِ زیبایم ! مگر پیغمبری؟
بشکنی تا نرخ زیباصورتان
یکدم از رخ پرده بردار ای پری !
پنجه تا در گیسوانم میکشی
ناگهان تا کهکشانم میبری
من که در دامت گرفتار آمدم
بس کن ای گل ! دیگر این افسونگری
نام زیبایت گواهی میدهد
مهر را نوشیدهای در ساغری
#حاج_ابراهیم_سنائی_شاعر_اهواز
علیرغم تمنای من و اصرار بسیارم
مرا لایق نمی دانی، نمی آیی به دیدارم
اگرچه سخت دلتنگم ولیکن از تو دلگیرم
اگرچه دوستت دارم ولیکن از تو بیزارم
چرا دلتنگی و شب گریه هایم را نمی بینی
از این دوری ببین دارد به کوری می کشد کارم
تو هم یک روز می آیی و شادی بر نمیگردد
بیا، اما بدان که من به غمهایم وفادارم
نمی دانم چه خواهم کرد تا روزی که می آیی
اگر ماندم که بدبختم، اگر رفتم که ناچارم...
#شعر : سید تقی سیدی
﷽
━━━━💠🌸💠━━━━
غبارِ صبح تماشاست هرچه بادا باد
تو هم بخند جهانِ خراب می خندد
━━━━💠🌸💠━━━━
#بیدل_دهلوی
"لا حول و لا..." براش میخواندم که
با هول و وَلا درونِ چاه افتادم!
#علی_عطری🌷🍃🌸🍃🌷
شـــاعـــر شـــده ام اوج در اوهــام بگیـــرم
هی رقص کنـــی از تنـــت الهــــام بگیـــرم
شـــاعـر شـــده ام صبــر کنــم بــاد بیــایــد
تــا یــک غـــزل از روســـری ات وام بگیـــرم
هــی جام پس از جام پس از جام بیــــاری
هــی جام پس از جام پس از جام بگیــــرم
آشـــوب شـــوی در دلــــم آشـــوب بیفتـــد
.....آرام شــــــوی در دلـــت آرام بگیـــــــرم
سهمم اگـــر افتـــادن از ایـــن بـــام بیفتــم
سهمم اگــر اوج اسـت از ایــن بــام بگیــرم
سنگـی زدم و پنجــــره ات بــاز...ببخشیــد
پیغــــــام فــــــرستــــــادم پیغـــــام بگیـــرم
شاعر شدم اقرارکنم وصف تو سخت است
شاعر شدم از دسـت تو سرسـام بگیـــرم
#محمدحسین_ملکیان
تولد
علی اصغر ع
با گریه ی میلاد شما خندیدیم
از غنچه ی نشکفته ی تو گل چیدیم
شادیم ز اشک شب میلاد اما
آخر ، سر از آن تبسمّت نالیدیم
حسین جعفری
ز چشمْ پادشهیِّ جهان چو اشک افتاد
ز لحظه ای که شدم در حریم عشق، غلام!
به شعر گفتهام از غیر عشق دم نزند
که مدح غیر شما در مرام ماست حرام!
#امیرحسین_پورعزیز
یک قلب شکسته پر ترک دستم داد
با زور نشد به صد کلک دستم داد
تا محـو نگاه چشـم زاغش بودم
یک دختـر ناز با نـمک دستـم داد
#محمدجواد_منوچهری
آمد به کنج خلوت من همدمم شود
از این جهان جدا کندم، عالمم شود
آمد بهجای اینهمه نامحرم خودی
با نسبت غریبهء خود محرمم شود
آمد شبیه آینهای در مقابلم
تا روشنای شخصیت مبهمم شود
تا با مسیح خویش مرا آشنا کند
آمد به باغ مردهء من مریمم شود
میخواست هیچ اشک نبیند به چشم من
نه شاهد دو چشم پر از شبنمم شود
او در دلم سرور کمی را نشاند و رفت
اما نشد سرور حریف غمم شود
از جای بوسهاش چقدر زخم سر زده!
بوسه قرار بود فقط مرهمم شود
مبهوتم او که قصد سفر داشت پس چرا
آمد به کنج خلوت من همدمم شود
#زینب_نجفی
#راجی
چون بم دل من غرق تکان شد بی تو
آواره ی کوی این و آن شد بی تو
رفتی و دوباره عید آمد اما
هر سال بهار من خزان شد بی تو
#نوروزرمضانی
لعنت به عشق پاک! نه لعنت به روزگار
لعنت به چشمهای پر از فتنه ی نگار
لعنت به آن که گفت تو را دوست دارمت
لعنت به زود باوری قلب بی قرار
خواب از سرم پرید و رهایم نمی کنند
این خاطرات لعنتی تلخ ماندگار
قید تو را بکل زدم از یاد بردمت...
لعنت به دل که رفت همیشه سر قرار
رفتی تو با قطار و سرم سوت می کشید...
لعنت به این ملودی شبهای زهر مار
رفتی میان برف و زمستان همیشه ماند
لعنت به عاشقانه ی تقویم بی بهار
بیچاره کرده است و به پایان نمی رسد
شکوایه های لعنتی آدم دچار...
#محمدجواد_منوچهری
📚 گیدا
سمت حق قبله حاجات تویی
مسلکت منطق طـیر است بیا
مقصــــد خط طریقت هستی
دیدنت آخــــر سیــر است بیا
تکترین پرتو خــــورشید ولا!
صبح مــا با تو بخیر است بیا
اللهم عجل لولیک الفرج
✍#اسماعیلعلیخانی
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشــــــق
چه ها می خواهی ؟! . . . .
#قیصر_امین_پور
زندگی طعم غزل از استکان حافظ است
فالمنخوشنیستبیتو،محتوایش را نپرس
#سعیدفلاحی
تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است
یک منزل از آن بادیه عشق مجاز است
در عشق اگر بادیه ای چند کنی طی
بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است
#وحشیبافقی
من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را
#وحشیبافقی
آه، تاکی ز سفر باز نیایی، بازآ
اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ
شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد
گر همان بر سر خونریزی مایی، بازآ
کرده ای عهد که باز آیی و ما را بکشی
وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ
رفتی و باز نمی آیی و من بی تو به جان
جان من این همه بی رحم چرایی، بازآ
#وحشیبافقی
زمان کن ای فلک، مژده وصل یار را
پاره ای از میان ببر این شب انتظار را
شد به مان دیدنی، عمر تمام و ، من همان
چشم به ره نشانده ام جان امیدوار را
#وحشیبافقی
نرخ بالا کن متاع غمزه غماز را
شیوه را بشناس قیمت، قدر مشکن ناز را
پیش تو من کم ز اغیارم و گرنه فرق هست
مردم بی امتیاز و عاشق ممتاز را
#وحشیبافقی
بر جیب صبرم پنجه زد عشقی، گریبان پاره کن
افتاده کاری بس عجب دست گریبان دوز را
کم باد این فارغ دلی کو سد تمنا می کند
سد بار گردم گرد سر عشق تمناسوز را
با آن که روز وصل او دانم که شوقم می کشد
ندهم به سد عمر ابد یک ساعت آن روز را
وحشی فراغت میکند کز دولت انبوه تو
سد خانه پر اسباب شد جان ملال اندوز را
#وحشیبافقی
خدا هوای مرا داشت، آفرید تو را
طراز دامن تقدیر من برید تو را
برای آنکه جهان مرا برافروزی
میان اینهمه منظومه برگزید تو را
اراده کرد زمین قصه را تمام کند
که از بهشت، خودش، سیب تازه چید تو را
هبوط کردی و با لحن آب جوشیدی
و خاک، با عطشی خاص سرکشید تو را
بهانه کرد که در شعله پر بشوید عشق
برای گرمی بازار خود خرید تو را
قرار شد که همیشه کنار من باشی
به دور شاخۀ غم بیصدا تنید تو را
تو منتشر شدی آرام چارگوشۀ دل
و عشق تا وسط ماجرا کشید تو را
ز شور چشمی مردم هنوز میترسم
از این مسیر گذشتی، کسی ندید تو را؟
#_پروانهنجاتی
با گمانِ عشق، دل بستم به مهرِ این و آن
با تو و تنهاییات ای دل! چهها کردم، ببخش..
#فاضل_نظری
راحت باش
نمیخواهد نگاهم کنی
چشمهای تو
برای تماشا کردن دنیا نیست
برای تماشایی کردن دنیاست
((رضا نظری ایلخانی