eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.6هزار دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
1.9هزار ویدیو
53 فایل
راه ارتباطی: @Hazrate_baran_786
مشاهده در ایتا
دانلود
روز مرد آمده و زن ها به صف در هر گذر تا که گیرند کادویی آن دلبران بهر پدر همچنین از بهر شوهر هدیه ای زیبا و ناز تا که لبخندی نشیند بر لب آن مرد باز یک دو جفت جوراب باشد بهترین کادو ولی.. با کمک های رضا و اکبر و صغری ، علی... خانواده جملگی با هم همه از مرد و زن تا بگیرند یک جوراب بهر پدر آن هم خفن روز زن اما بخواهد آن زن نیکو خصال هم طلا و پول و ماشین هم سفر سوی نپال یا الهی مردها هستند مظلوم در جهان کن نصیب هر کدام هفتاد حوری جوان! "عاصی" 😂😂😅😅
روز مبارک آنانکه در عشق، گم شده پیدایند مجنون شده گان حضرت لیلایند امشب همه ی ستاره ها توی بهشت با شاخه ی گل به دیدنت می آیند جعفری
صحبت از بویِ خوشِ عطرِ " پدر " شد که یهو بغض در سینه تَرَک خورد و غزل ریخت به هم ✨ ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 علیه السلام 💐شکاف آیا دلیلش چیست؟ 💐وقتی خانه دارد!! 🎤 👏 🌷بسیار دلنشین
می زند لبخند تا شاید بخنداند مرا خوب میدانم تکیده قامتش این روزها خسته و افسرده می آید پر از شرمندگی باز هم آزرده دل،دولا کمر،بابای ما چند ماهی می شود در جستجوی کار نو می رود با خنده صبح وشام می گیرد عزا روی سرخ وسیلی واین آبروی لعنتی کم کمک دارد پشیمان میکند مارا حیا آشنایان هم غریبه،دوستان هم کور وکر از لب بابا نمی افتد توکل برخدا روزهای خوب می آیند! می دانم ولی... خرد شد بابا از این درد و غم بی انتها
. 🌺 آیت‌الکبرای حق نمی‌دانم چه بنویسم علی جان در ثنای تو که گفته مدح و وصفت بهتر از هرکس خدای تو به‌جز احمد که می‌داند که هستی؟ تو یداللهی به‌جز زهرا که باشد غمگسار و آشنای تو؟ به‌جز کعبه که باشد سینه‌چاکت، حجت مطلق؟ همه جان‌ها فدای تو، همه عالم گدای تو تویی شاهی که بر سر تاج فخر "إنّما" داری تویی که آسمان‌ها مانده مات "هَل‌ْأتا"ی تو تو با حق هستی و حق با تو، حق در تو تجلی کرد تو هستی آیت‌ُالکبرای حق، عالم عطای تو تویی اول تویی آخِر تویی ظاهر تویی باطن تو اسم اعظمی، قرآن همه وصف و ثنای تو ندارم جز تو در ویرانۀ دل یا علی، گنجی همه داروندار من بوَد مهر و ولای تو نسیم صبح چون آورد بویی از سر زلفت دلم برد و نشد دیگر برون از سر هوای تو تو داری صدهزاران بهتر از من عاشقت اما ندارم از تو من بهتر که بنشانم به جای تو چه شغلی بهتر از اینکه گدای درگهت هستم چه پاداشی از این بهتر که هستم مبتلای تو نمی‌دانم چه می‌خواهد دگر، آن‌که تو را دارد! نمی‌دانم چه دارد آن‌که سر ننْهد به پای تو! چه در دنیا چه در عقبی تویی داروندار من پدر، مادر، خودم، اهلم، سرم، مالم فدای تو ✍️ 💐
. تو را اجازه بده تا پدر صدا بکنم به نام خوب تو هر صبح ابتدا بکنم اگرچه مثل ندارد خدا، اجازه بده تو را شبیه خدا در دلم ثنا بکنم غریب هر دو جهانم، عزیز من! بگذار که چشم را به نگاه تو آشنا بکنم ببین که آهوی قلبم اسیر دنیا شد بگو که آهوی خود را کجا رها بکنم؟ برای آنکه ضریحت مرا بغل گیرد کمک بکن که دل خویش را طلا بکنم دوباره نیّت خیری‌ است در دلم آقا که رو  به قبله‌ء تو عشق را ادا بکنم دوباره پهن کنی سفره‌ء امین‌الله و من بساط  غزل در حرم  به پا بکنم برای عرض ارادت بیاورم شعری علی علی بکنم یا خدا خدا بکنم؟ به جز هوای زیارت به من نمی‌چسبد همین که در حرمت خویش را فنا بکنم خدا کند که بیایم زیارت مخصوص مرا سوا بکنی یا تو را سوا بکنم اگرچه عاشق صادق  به من نمی‌آید دلم خوش است همین‌قدر  ادعا بکنم تمام عمر من از دست رفته و باید به یمن اسم علی، عشق را قضا بکنم دوباره خواب نجف دیده‌ام، چقدر به‌جاست- برای عرض ادب، خویش را فدا بکنم صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین
ای لبانت از رگ گردن به من نزدیک‌تر بوسه‌های هر شبت از من به من نزدیک‌تر دوری از آغوش گرمت مایه‌ی مرگ من است دست‌هات از لاله و لادن به من نزدیک‌تر از لب جادکمه‌ها رازی نخواهد کرد درز می‌شوی در پیرهن از تن به من نزدیک‌تر پرچم صلحی نشانت دادم و از آن‌به‌بعد مرزهایت هر شب از قبلاً به من نزدیک‌تر برفم و خوابیده کوهستان تو در من ولی می‌شود با هر نفس بهمن به من نزدیک‌تر عاقبت خاکستری می‌ماند از هر کلبه‌ای جز تو کی ای آتش روشن به من نزدیک‌تر؟!
سـرباز وطن بود و سپـاهی ، پدرم مـی رفت به جنـگ با سیـاهی ، پدرم در جبهـه ی حق بود علیـه باطل حق را نفروخت هیچگاهـی ، پدرم
سر به زیری دل من سر به هوا میمیرم بی خبر از همه از عشق شما میمیرم چون درختی که درونش شده پر مور و ملخ ایستادم سر پا و سر پا میمیرم آه این بغض گلوگیر که سد کرده تو را گر نریزد ز نگاهم بخدا میمیرم
https://abzarek.ir/service-p/msg/943440 هر چه میخواهد دل تنگت بگو
. زمستان بود و بی‌تابی ، دلم جایی فدایی شد ..... نفس در سینه خشکش زد، دلم با تو هوایی شد ..... 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدف از خلقت ما نوکری حیدر بود او به جز حضرت‌ طه ز خلایق سر بود گرچه شد غصب خلافت، خلفا هم گفتند: که علی از همه اصحاب نبی برتر بود 🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید حالیا چشم جهانی نگران من و توست هوشنگ_ابتهاج 🌴🕯🌴
. زمستان بود و بی‌تابی ، دلم جایی فدایی شد ..... نفس در سینه خشکش زد، دلم با تو هوایی شد ..... 🌴🕯🌴
سرد بودن با مرا دیوار یادت داده است نارفیق بی‌مروّت، کار یادت داده است توبه‌ات از روزهایم عشقبازی را گرفت آه از آن زاهد که استغفار یادت داده است دوستت دارم ولی با دوستانت دشمنی گردش دنیا فقط آزار یادت داده است عطر موهایت قرار از شهر می‌گیرد بگو دل‌ربودن را کدام عطار یادت داده است؟ عهد با من بستی و از یاد بردی، روزگار از وفاداری همین مقدار یادت داده است
بسیار در دل آمد از اندیشه‌ها و رفت نقشی که آن نمی‌رود از دل نشان توست
جوانمرد اگر راست خواهی ولی است کرم پیشهٔ شاه مردان علی است پ.ن: *مولود کعبه* اثر محمود فرشچیان
میخواند به شاخه یاکریم شعرت عشق آمده بود در حریم شعرت دیوان دل تو چشمه ی ناب شراب مستیم هنوز از ،،شمیم شعر،،ت جعفری
دمی که بی تو برآرم، ز عمرِ خود نشمارم
  ها...اي هميشه آشنايم دوستت دارم اي آشنا با لحظه هايم دوستت دارم غمگينتر از فوج قناري هاي بي وقفه اكنون كه مي خواني برايم دوستت دارم وقتي جوانمردانه تر از هرچه مردانند بانو ! مي آيي به پايم دوستت دارم يا بر فراز ابرها ، يا در فرود خاك با اين همه،درهر كجايم دوستت دارم تو كوچه اي بي انتها، من عابري سرسخت وقت عبور از تو ، نوايم: "دوستت دارم" اي دوست ! وقتي با تو هم آواز ميگردم اين است پژواك صدايم: دوستت دارم 
تو ماه بلند آرزوهای منی سر خطِّ تمام جستجوهای منی از باد ندارم گِله ای ای جانم تو علت پیچ و تاب موهای منی
کافه چی آمد، وشاکی استکانم را گرفت.. گفت: بس کن دود سیگارت امانم را گرفت تف به روح آنکه در این شهر تنهایت گذاشت گریه های ممتدت روح و روانم را گرفت رفته؟،کم آورده ای؟،سرگشته ای؟، باشد ولی رحم کن،دیوانه بازی هات ،نانم را گرفت مردم از دیوانه می ترسند ،از اینجا برو بی مروت آمد و تنها مکانم را گرفت از در و دیوار خوردم کافه چی بس کن تو هم موجی از لیچار در آمد، دهانم را گرفت روزگاری شاد بودم مثل این مردم ولی... عشق از راه آمد و تاب و توانم را گرفت هر رج دیوار عشقش کاسه ی خون شد دلم تا بنا شد بیت الاحزانی که جانم را گرفت 📚گیدا
شبیه فصل خزان قصد کودتا کردی… حصارِ دستِ تو وا شد، مرا صدا کردی هنوز زمزمه ی عاشقانه در گوشم…. ولی مرا به امان خدا رها کردی… میان هجمه ی طوفان اسیر و سرگردان تو گرمِ دیدنِ این ماجرا ،صفا کردی به بندِ دستِ تو عادت گرفته قاصدکت… تو از بهشت برینش!!! چرا جدا کردی؟ چقدر ساده فراموش می شود گاهی هرآنچه را که برایش شبی دعا کردی… هنوز مانده برایم سوال از اول مرا برای چه دیوانه مبتلا کردی!!!؟ سرم به کار خودم بود وشعر، خیر سرت به روی شیشه ی احساسِ من، تو  ها کردی 📚 گیدا
هر شاهدی که در نظر آمد به دلبری در دل نیافت راه که آن جا مکان توست