فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هدف از خلقت ما نوکری حیدر بود
او به جز حضرت طه ز خلایق سر بود
گرچه شد غصب خلافت، خلفا هم گفتند:
که علی از همه اصحاب نبی برتر بود
#عاصی
🌴🕯🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزگاری شد و کس مرد ره عشق ندید
حالیا چشم جهانی نگران من و توست
هوشنگ_ابتهاج
🌴🕯🌴
.
زمستان بود
و بیتابی ، دلم
جایی فدایی شد .....
نفس در سینه
خشکش زد، دلم
با تو هوایی شد .....
#شهریار
🌴🕯🌴
سرد بودن با مرا دیوار یادت داده است
نارفیق بیمروّت، کار یادت داده است
توبهات از روزهایم عشقبازی را گرفت
آه از آن زاهد که استغفار یادت داده است
دوستت دارم ولی با دوستانت دشمنی
گردش دنیا فقط آزار یادت داده است
عطر موهایت قرار از شهر میگیرد بگو
دلربودن را کدام عطار یادت داده است؟
عهد با من بستی و از یاد بردی، روزگار
از وفاداری همین مقدار یادت داده است
#سجاد_سامانی
جوانمرد اگر راست خواهی ولی است
کرم پیشهٔ شاه مردان علی است
#سعدی
پ.ن: *مولود کعبه* اثر محمود فرشچیان
میخواند به شاخه یاکریم شعرت
عشق آمده بود در حریم شعرت
دیوان دل تو چشمه ی ناب شراب
مستیم هنوز از ،،شمیم شعر،،ت
#حسین جعفری
ها...اي هميشه آشنايم دوستت دارم
اي آشنا با لحظه هايم دوستت دارم
غمگينتر از فوج قناري هاي بي وقفه
اكنون كه مي خواني برايم دوستت دارم
وقتي جوانمردانه تر از هرچه مردانند
بانو ! مي آيي به پايم دوستت دارم
يا بر فراز ابرها ، يا در فرود خاك
با اين همه،درهر كجايم دوستت دارم
تو كوچه اي بي انتها، من عابري سرسخت
وقت عبور از تو ، نوايم: "دوستت دارم"
اي دوست ! وقتي با تو هم آواز ميگردم
اين است پژواك صدايم: دوستت دارم
#سهیل_محمودی
تو ماه بلند آرزوهای منی
سر خطِّ تمام جستجوهای منی
از باد ندارم گِله ای ای جانم
تو علت پیچ و تاب موهای منی
#نوروزرمضانی
کافه چی آمد، وشاکی استکانم را گرفت..
گفت: بس کن دود سیگارت امانم را گرفت
تف به روح آنکه در این شهر تنهایت گذاشت
گریه های ممتدت روح و روانم را گرفت
رفته؟،کم آورده ای؟،سرگشته ای؟، باشد ولی
رحم کن،دیوانه بازی هات ،نانم را گرفت
مردم از دیوانه می ترسند ،از اینجا برو
بی مروت آمد و تنها مکانم را گرفت
از در و دیوار خوردم کافه چی بس کن تو هم
موجی از لیچار در آمد، دهانم را گرفت
روزگاری شاد بودم مثل این مردم ولی...
عشق از راه آمد و تاب و توانم را گرفت
هر رج دیوار عشقش کاسه ی خون شد دلم
تا بنا شد بیت الاحزانی که جانم را گرفت
#محمدجواد_منوچهری
📚گیدا
شبیه فصل خزان قصد کودتا کردی…
حصارِ دستِ تو وا شد، مرا صدا کردی
هنوز زمزمه ی عاشقانه در گوشم….
ولی مرا به امان خدا رها کردی…
میان هجمه ی طوفان اسیر و سرگردان
تو گرمِ دیدنِ این ماجرا ،صفا کردی
به بندِ دستِ تو عادت گرفته قاصدکت…
تو از بهشت برینش!!! چرا جدا کردی؟
چقدر ساده فراموش می شود گاهی
هرآنچه را که برایش شبی دعا کردی…
هنوز مانده برایم سوال از اول
مرا برای چه دیوانه مبتلا کردی!!!؟
سرم به کار خودم بود وشعر، خیر سرت
به روی شیشه ی احساسِ من، تو ها کردی
#محمدجواد_منوچهری
📚 گیدا
طاقتمـ طاق شد از
مرحمتش، اما شڪر ،گفتمش:
"بیش میازار"، بہ این روز انداخت!!
#نفیسهساداتموسوے
در دو چشم تو نشستم به تماشای خودم
که مگر حال مرا چشم تو تصویر کند
#سید_تقی_سیدی
تو ماه بلند آرزوهای منی
سر خطِّ تمام جستجوهای منی
از باد ندارم گِله ای ای جانم
تو علت پیچ و تاب موهای منی
#نوروزرمضانی
🐣
#تقدیمبهآنکهخودشمیداند
شبیه فصل خزان قصد کودتا کردی…
حصارِ دستِ تو وا شد، مرا صدا کردی
هنوز زمزمه ی عاشقانه در گوشم….
ولی مرا به امان خدا رها کردی…
میان هجمه ی طوفان اسیر و سرگردان
تو گرمِ دیدنِ این ماجرا ،صفا کردی
به بندِ دستِ تو عادت گرفته قاصدکت…
تو از بهشت برینش!!! چرا جدا کردی؟
چقدر ساده فراموش می شود گاهی
هرآنچه را که برایش شبی دعا کردی…
هنوز مانده برایم سوال از اول
مرا برای چه دیوانه مبتلا کردی!!!؟
سرم به کار خودم بود وشعر، خیر سرت
به روی شیشه ی احساسِ من، تو ها کردی
#محمدجواد_منوچهری
#تقدیمبهآنکهخودشمیداند
💔🐣
من این چشمی که رویت را نمی بیند نمیخواهم
که یعقوبی که "یوسف" را نبیند ، کورتر بهتر ...
#حسين_زحمتکش
🐣🥀
عاشقی را چه نیاز است به توجیه و دلیل
که تو ای عشق همان پرسش بی زیرایی
“قیصر امین پور”
#حضرت_زینب_س_شهادت
#محاوره
دم دمای آخر عمر منه
چشامو نمیتونم تکون بدم
زیر آفتاب بذارید بسترمو
روا نیست من زیر سایه جون بدم
کاش میشد برادرم بیاد پیشم
غمامو بهش بگم دونه دونه
راضیام به اینکه بازم برا من
با سر بریده قرآن بخونه
غم کربلا رو من میگم، شما
هر کس و دیدید بهش بگید چی شد
آخه از بالای تل تو قتلگاه
هیشکی اندازهی من ندید چی شد
یکی با نیزه به پهلوهاش میزد
یه نفر عصا میزد روی تنش
تنها بین یه سپاه افتاده بود
بدجوری غریب گیر آوردنش
لحظه لحظه تو هوای قتلگاه
شبیه برگای پاییز شدم
برا اینکه کمتر اونو بزنن
حتی با شمر گلاویز شدم
کی دیده بچههای انبیا رو
با چنین وضعی اسارت ببرن
سر شیشماهه رو میبرن که هیچ
حتی گهوارهشو غارت ببرن
سری که رو نیزه رفته رو کجا
اینهمه با سنگ نشونه میگیرن
دختر بی پناهو آخه کجا
راهشو با تازیونه میگیرن
کجای دنیا دیدید که مردمی
توی جشنشون عزادار ببرن
کی دیده با لباس پاره زنو
برا تحقیر به بازار ببرن
اونروزا خیلی زیاد دقم دادن
بدجوری تو غصه آبم کردن
هیشکی سایهمم ندیده بود ولی
راهی بزم شرابم کردن
توی گودال، سر نی، بزم شراب
هرجا رفت حسین، منم پشت سرش
دل من تنگشه کاش این آخرا
داداشم بیاد کنار خواهرش
شاعر: #وحید_عظیم_پور
#حضرت_زینب_س_مدح_و_شهادت
بر قرار و در مدارِ باوفایی زیستی
ای که پیش از کربلا هم کربلایی زیستی
با محمّد زخم خوردی، با علی فرقت شکافت
مصطفایی زیستی و مرتضایی زیستی
دم به دم با پهلوی مادر شکستی در خودت
لحظهها را در تبِ داغِ جدایی زیستی
خونجگر بودی تمامِ عمر از زهرِ جفا
مجتبایی، مجتبایی، مجتبایی زیستی
بیزمان در بارگاهِ قدس با عشقِ حسین
پیش از آنی که به این دنیا بیایی زیستی
آمدی از «جانِ عالَم» خود پرستاری کنی
دورِ او هر لحظه گشتی و فدایی زیستی
غیرِ زیبایی ندیدی در بلابارانِ عشق
از اَلَستِ عاشقی قالوا بلایی زیستی
از نیستان دور ماندی، داغ غربت بر جگر
در هوای نالههای نینوایی زیستی
خطبه خواندی حیدری از مصحفی آتشبهجان
همنَفَس با آیههای روشنایی زیستی
عالَمی دیگر مگر سازند و از نو آدمی
تا عیان گردد که بودی و کجایی زیستی
پر بزن! وقتِ پریدن آمد ای که سالها
در قفس هر لحظه با شوقِ رهایی زیستی
شاعر: #مبین_اردستانی
بهار دهکدهها را ضیافتی سبز است
نسیم نامهرسان را رسالتی سبز است
خیال کاج و شعاع کبوتری از دور
حضور چلچلهها را بشارتی سبز است
غروب دهکده لبریز از نجابتهاست
برای مردم خاکی اشارتی سبز است
قداستی در و دیوار کوچه بر هم زد
تمام طایفهها را صداقتی سبز است
و راس ساعت دلخواه شیروانیها
به کوچهها که رسیدی علامتی سبز است
نگاه! آینهها را به فصل آبیها
دلیل این همه جوشش عنایتی سبز است
#عباس_اوجی_فرد
هم رعیت روزگار والی شده بود
هم ظرف پر از عاطفه خالی شده بود
روزی که شکست خلوت آینهها
انگشتنمای این حوالی شده بود
#حجت_حسنوند