eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.4هزار عکس
2هزار ویدیو
79 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
یار با ماست، چه حاجت که زیادت طلبیم دولت صحبت آن مونس جان ما را بس ـــــ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•
هم آینه ی روح و روانی رمضان هم باعثِ آسایشِ جانی رمضان با عشق دوباره میهمانت شده ایم تو ماه ِخدایِ مهربانی رمضان
غرق خزانم من.mp3
1.21M
غرق خزانم من بهارم حسینه در بی قراری ها قرارم حسینه امید قلب زارم تویی ارباب همه دار و ندارم تویی ارباب فکر روز و شب من حسین یا حسین ذکر روی لب من حسین یا حسین باز هم شب جمعه است، شب اشک و آهه زهرای مرضیه توی قتلگاهه میگه با دشنه کشتند حسینم رو غریب و تشنه کشتند حسینم رو پیکرت روی زمین لگدمال چرا گرگا دنبال سرت تو گودال چرا مهدی شریفی
پریشانی پریشانی پریشانی پریشانی پشیمانی پشیمانی پشیمانی پشیمانی مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانان مسلمانی مسلمانی مسلمانی مسلمانی من از خورشید پرسیدم کجایی هستی و دیدیم خراسانی خراسانی خراسانی خراسانی چگونه عاشقم کردی؟ صدا در کوه می پیچد: به آسانی به آسانی به آسانی به آسانی تو در من آتشی هستی که تکراری نخواهی شد نیستانی نیستانی نیستانی نیستانی کسی دارد می‌آید، کوچه‌ها پس کوچه‌ها حتی چراغانی چراغانی چراغانی چراغانی کسی می‌خواند و می‌آید و می‌آورد با خود فراوانی فراوانی فراوانی فراوانی تمام هفت‌سین سفره‌ی نوروز هرسالم سلیمانی سلیمانی سلیمانی سلیمانی
دعایِ اولِ ماهِ مبارک ِرمضان خدا ظهورِ امامِ زمان‌ِمان برسان
روزِ ماهِ رمضان ، زلفْ میفشان که فقیه بخورد روزهٔ خود را به گمانش که شب است 🌙 ┈┈••✾•🌷•✾••┈┈
مدارا کردنم قلیانی از تقسیم در آتش؛ هنوزم نیم در آبم؛ هنوزم نیم در آتش! به شکلِ دود دارد چارفصلم می خوردخود را گمانم بعدِ تو اُفتاده این تقویم در آتش که من بوداترین تصویرِ خاکسترنشین باشم سراغم را بگیر از مجلسِ ترحیم در آتش فراری؛ مثلِ یک ققنوس پیرم، سرد و بی حاصل که دارد می کُند دنیا مرا ترسیم در آتش کماکان شعله از دامانِ من چنگال می گیرد خیالی خام دارم این که ابراهیم در آتش_ _نشست وخنده برلبهایش اُفتادو...نگردیده است به هرگزها زبانی لحظه ای تسلیم در آتش خیالی نیست حتی این که خاکسترشوم در باد محال است این که بگذارم سرِ تعظیم در آتش تو را می سوزم و غرقم تو را در خویش؛کاری کن! هنوزم نیم در آبم؛ هنوزم نیم در آتش!.... میثم رنجبر
وَأَنَّکَ لَاتَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِکَ إِلّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمالُ دُونَکَ؛ آبادی دل، خرابِ چشمانم شد شوری گُنه، سراب چشمانم شد محجوب نبوده ای تو از من امّا اعمال بَدَم حجاب چشمانم شد ۱ رمضان ۱۴۴۴
🤲 کسی آغوش وا کرده است و می‌خواهد  مرا آنجا دل از من زودتر رفته است و میپرسم کجا؟آنجا شروع داستان اینجاست، اینجا در اتاق من نمی‌دانم چه پایانی است با این ماجرا آنجا نمی‌دانم چه خواهد کرد با این قلب سر سنگین  همین عشقی که حتما می کند  غوغا به پا آنجا در آن بی حد و  بی مرزی که حرف از کبریا باشد چه می‌خواهند از من، از من یک لا قبا آنجا؟ چه نامی  بود باد آورد بر لبهام و نجوا شد؟ چه نامی برده ام اینجا که می‌پیچید صدا آنجا؟ کسی که کاشت دستان دعا بر شانه ام اینجا خودش تحویل می‌گیرد سرِ این شاخه را آنجا خدا را شاکرم  این راه با سجاده ها  وا شد و گرنه ما چگونه راه می‌بردیم تا آنجا سحر پر بودم از اسرار عشق و روزه من را برد کجا افطار  خواهم کرد با  این رازها؟ آنجا
بارها افطار خود را قبل موعد خورده‌ام بس که از زیبایی‌ات «الله اکبر»گفته‌اند...!
وقتِ اذانِ مغرب و افطار و ربنا من آرزو کنم، تو برآورده می‌شوی؟! 🍀
. 🍂 مهمان روسیاه رسید ماه تو و دل هنوز مانده سیاه بتاب بر دل تاریک و مرده یا الله بدون یاد تو شب‌ها چه سرد و غم‌بار است ببین که روز مرا دوری از تو کرده سیاه نشد شبی به‌هوای تو ترک خواب کنم که نور از تو بگیرم به بامداد پگاه دوباره آمده ماه تو و تهی‌دستم ببین که می‌کشم از حسرت و ندامت آه "فقیر و خسته به درگاهت آمدم رحمی" کشید لطف تو دل را به‌سوی این درگاه به پای خویش به مهمانی‌ات نیامده‌ام که يُرْجَعُ الْعَبْدُ الْآبِقُ إِلىٰ مَوْلاه ببین در آینۀ اشک‌ها نیازم را به حال زار من این روی زرد و خسته گواه چه می‌شود که صدایم کنی حبیب غفور چه می‌شود که مرا هم کنی به‌لطف نگاه امید من، همۀ هستی‌ام، خدای عزیز نخواه بندۀ خود را چنین ذلیل گناه بگیر دست مرا تا نرفته‌ام از دست بیار حبل متین را که مانده‌ام در چاه جز آستانۀ مهرت بگو کجا بروم کجا روم که ندارم به‌جز تو پشت و پناه به دست قهر و عُقوبت، وَلا تُؤدِّبْنی اگرچه عمر شریفم شد از گناه تباه به‌جز محمد و آلش مرا شفیعی نیست که گشته معصیتم کوه و طاعتم پَر کاه تو گفته‌ای که "فَإنّی قَرِیب" آمده‌ام نخواه دست مرا از وصال خود کوتاه نگیر خرده که با دست خالی آمده‌ام نداشت این دل بیچاره در بساطش آه ✍️ 🌸