eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
مست رویت بودم از اغواگری ها بیشتر می برند عقل از سرم مو فرفری ها بیشتر خوش بحال دکمه های اول پیراهنت من حسودی می کنم بر روسری ها بیشتر بی حذر رد می شدم از کوچه ات سربشکنم آی می چسبد به گوشم "افسری ها" بیشتر باز درگیرند با شهد لب و عطر خوشت مردم قم در کسادی "قمصری ها" بیشتر بر دو راه جبهه ی مشروطه خواهی مانده ام گیلکی ها دلبرند و "آذری ها" بیشتر شال آبی را به سر کردی و چون تاج کبیر از خودی ها خورده ایم،از "داوری ها" بیشتر شعر ما را خواندی و پیغام دادی مرحبا هی رقابت میکنی با "منبری ها "بیشتر من که شاعر نیستم اما به لطف روی تو شعر من را خوانده اند از "عسگری ها "بیشتر ♥️
بالاست عیار حضرت معصومه دریاست تبار حضرت معصومه مشهد صدف است و گوهرش قبر رضا قم آینه‌دار حضرت معصومه
تقویم لاابالی امسال مال تو آغاز این دقایق با حال مال تو افتاده روی شانه‌ات موهای فرفری این روسری آبی و این شال مال تو تب کرده‌ام من امشب و انگار عاشقم دلشوره‌های زخم این تبخال مال تو غمگین‌ترین دقایق تاریخ مال من آن لحظه‌ای که می‌شوم خوشحال مال تو يوسف احمدی  
چو او رخسار بنماید نماند كفر و تاریكی چو جعد خویش بگشاید نه دین ماند نه ترسایی مولانا ☆☆☆☆ مدامم مست می‌دارد نسیم جعد گیسویت خرابم می‌کند هر دم فریب چشم جادویت و گر رسم فنا خواهی که از عالم براندازی برافشان تا فروریزد هزاران جان ز هر مویت من و باد صبا مسکین دو سرگردان بی‌حاصل من از افسون چشمت مست و او از بوی گیسویت ☆☆☆☆ غزل از جعد گیسوی تو گفتم دوبیتی از دو ابروی تو گفتم دلم شاعر شد و این شعرها را فقط محض گل روی تو گفتم حسین شادمهر ☆☆☆☆ در هر شكنِ زلفِ گره گیرِ تو، دامی‌ ست این سلسله، یك حلقۀ بی‏ كار ندارد صائب تبریزی ☆☆☆☆ آن دم که جعد زلف پریشان برافکند صد دل به زیر طره طرار بنگرید سعدی ☆☆☆☆ گهی از زلف خود داده به مؤمن نقش حبل الله ز پیچ جعد خود داده به ترسایان چلیپایی حلقه آن جعد او سلسله پای کیست زلف چلیپا و شش آفت ایمان کیست ☆☆☆ غزل شماره ۲۷۶ حافظ باغبان گر پنج روزی صحبت گل بایدش بر جفای خار هجران صبر بلبل بایدش ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل بایدش تکیه بر تقوا و دانش در طریقت کافریست راهرو گر صد هنر دارد توکل بایدش با چنین زلف و رخش بادا نظربازی حرام هر که روی یاسمین و جعد سنبل بایدش نازها زان نرگس مستانه اش باید کشید این دل شوریده تا آن جعد و کاکل بایدش  
. هم رونق روز‌های تارم شده است هم باعث آرام و قرارم شده است آری، بعد از لطفِ خداوند بزرگ خورشید همه داروندارم شده است
دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت: آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو...
صدسرا ویرانه شد، تا ساختن آموختیم!
هدایت شده از شعـرهـای نـاب
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ هرجا که نگاه می‌کنم قند تویی ریحانه و طنّاز و هنرمند تویی دختر شده‌ای و رحمتی در خانه یک قطره از الطاف خداوند تویی! ━━━━💠🌸💠━━━━ @sherhaye_nab
میان مُشتی از اَرزن چو درّ غلتان است شبیه تو کم و امثال من فراوان است بیا که هر دو به نوعی به شانه محتاجیم دوباره موی تو و حال من پریشان است تویی که نیم رخت مثل نیمه ی ماهی ست که نیم دیگران آن پشت ابر پنهان است نه پشت ظاهر خوب تو باطنی بد نیست که هر دو روی تو بر عکس سکه یکسان است رسیده ام به خدا از مسیر چشمانت به نقطه ای که تلاقی عشق و عرفان است عجیب نیست به سمت تو مایلم هر دم که نام دیگر من آفتابگردان است جواد منفرد
آبادی شعر 🇵🇸
میان مُشتی از اَرزن چو درّ غلتان است شبیه تو کم و امثال من فراوان است بیا که هر دو به نوعی به شانه
‏بيا كه هر دو به نوعى به شانه محتاجيم دوباره موى تو و حال من پريشان است جواد منفرد
واژه ای پیدا نشد، در وصف تا غزلم کامل شود شاه بیت غزلم ، نظرت چیست بنویسم