eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در هیجان عاشقی چه باکی از محاکمه عشق اگر وکیل شد ادله جور می کند...
من بی تو نیستم ، تو بی من چه می کنی ؟ بی صبح ای ستاره ی روشن چه می کنی ؟ شب را به خواب دیدن تو روز می کنم  با روزهای تلخ ندیدن چه می کنی ؟ این شهر بی تو چند خیابان و خانه است  تو بین سنگ و آجر و آهن چه می کنی ؟ گیرم که عشق پیرهنی بود و کهنه شد  می پوشمش هنوز ، تو بر تن چه می کنی ؟ من شعله شعله دیده ام ای آتش درون  با خوشه خوشه خوشه ی خرمن چه می کنی ؟ پرسیده ای که با تو چه کردم هزار بار  یک بار هم بپرس تو با من چه می کنی ؟!
عاشق شدن هم سوختن هم ساختن دارد بیخود نفرمودند راهِ عشق دشوار است ..
می‌نویسَم از تو می‌دانَم نِمی‌خوانی ولی حَق‌نَدارم‌ مَن به‌شایدها کمی دِل‌ خوش کُنم؟
به حشر هم که برانی مرا زخویش هنوز از این که نام تو بردم به تو بدهکارم....
در زیر فشـار زندگـی تا خوردم از دسـت زمانـه بارهـا پا خوردم من رود خطا رفته ی شر بودم که با لطف و عنایتی بـه دریا خوردم
اگر عزیز توان شد به آبروی کسان ... نماز نیز قبول است با وضوی کسان ...
‌امتحانِ صبرِ عاشق این‌قدرها خوب نیست... ای به قربانت شوم آخر دل است ایّوب نیست...
💚🍃 شوق می‌گوید ڪه آسان نیست بی او زیستن صبر می‌گوید ڪه باکی نیست، گو دشوار باش وحشی بافقی
به من اجازه بده هر دم از تو دم بزنم که کل عمر خلاصه دراین دم است؛ "حسین"
یک لحظه نگاهم به تو افتاد و از آن روز از عشق گریزانم و با عشق موافق
همیشه ماجرای عاشقان تکرار این ذکر است... تو را میخواهمت اما نمی‌مانی نمی‌مانی...!