eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
و اگر از تپش افتاد دلم ؛ ببریدش به ملاقات رضا🌱 :)) ♥️
دَر نبودت ، خوب خیــاطی شدم صبح تا شب چشم می‌دوزم به دَر
خنده بر روی لبت هر چه  پدیدار شده قلب دیوانه ی من تشنه ی دیدار شده شاعرت بودم و هستم غزلم را دریاب که غمم باز در این واژه تلمبار شده مضطرب هستم و ای کاش که شاهد بودی به همین دل که به چشم تو‌گرفتار شده بر سرم ریخته شد آجر ویرانگی ام این فرو‌ ریختگی روی من آوار شده دوریت آمده هر بار مرا آب کند که دلم سخت از این فاصله بیزار شده کاش از روزنه ی عشق خودت میدیدی که‌ دل نشئه ی  من با تو چه هوشیار شده ‌‎‎ ‎‎‎‎‎‎
🌼
هدایت شده از نبض قلم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خش خش خش خش دوباره پاییز شده برگ از رخِ زردِ کوچه آویز شده باد آمد و رقص تازه ای بر پا کرد ابر آمد و کوچه مان دل انگیز شده 🍂 @nabzeghalam
پر می‌کشم از پنجره‌ی خواب تو تا تو هر شب من و دیدار در این پنجره با تو از خستگی روز همین خواب پر از راز کافی ست مرا، ‌ای همه‌ی خواسته‌ها تو دیشب من و تو بسته‌ی این خاک نبودیم من یکسره آتش، همه ذرات هوا تو بیدارم اگر دغدغه‌ی روز نمی‌کرد با آتش مان سوخته بودی همه را تو پژواک خودم بودم و خود را نشنیدم ‌ای هرچه صدا، هرچه صدا، هرچه صدا-تو آزادگی و شیفتگی، مرز ندارد حتا شده‌ای از خودت آزاد و رها تو یا مرگ و یا شعبده بازان سیاست؟ دیگر نه و هرگز نه، که یا مرگ که یا تو وقتی همه جا از غزل من سخنی هست یعنی همه جا تو، همه جا تو، همه جا تو پاسخ بده از این همه مخلوق چرا من؟ تا شرح دهم از همه خلق، چرا تو
خوشا هر باغ را، بارانی از سبز خوشا هر دشت را، دامانی از سبز برای هر دریچه، سهمی از نور لب هر پنجره، گلدانی از سبز
وقتی بهشـتِ عزّوجَل اختراع شد ؛ حوا که لب گشود عسل اختراع شد در چشمهای خسته‌ی مردی نگاه کرد لبخند زد و قند بدل اختراع شد آهی کشید و آه دلش رفت و رفت و رفت تا هاله ای به دور زحل اختراع شد حوا بلوچ بود ولی در خلیج فارس رقصید و در حجاز  هبل اختراع شد آدم نشسته بود ولی واژه ای نداشت نزدیک ظهر بود غزل اختراع شد آدم و سعی کرد کمی منضبط شود مفعول فاعلات و فعل اختراع شد یک دست جام باده و یک دست زلف یار اینگونه بود ها، که بغل اختراع شد یک شب میان شهر خرامید و عطسه زد فرداش پنج دی و گسل اختراع شد
Jane Mani To - Hojat Ashrafzadeh - dobeit .mp3
8.74M
‌●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ㅤㅤ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤㅤㅤ↻ 🎵 جان منی تو 🎙
در خانه ی قلبم شده مهمان باران با عطـر گل میخک گیلان باران تِق تِق، تِق تِق، ترانه ای زیبا شد ای عشق بخوان به نام باران، باران
صعودت بود، هجده سالِ نوری در زمین بودن عروجِ عرش یعنی با امیرالمومنین بودن غبارِ ردّ پایت آسمان را نقشه‌ی راه است نخی از چادرت می‌گوید از حبلُ‌المَتین بودن بگو از خاطراتِ قدسی‌ات؛ از دفترِ لولاک بگو از سال‌های با خدایت همنشین بودن بگو از رازِ زهرا بودنت؛ از زینتُ‌اللّهی بگو یعنی رکابِ آفرینش را نگین بودن نمی‌فهمیم حتی معنی پایین‌‌ترین‌ها را چگونه شأن تو می‌گوید از بالاترین بودن هوای هم‌نشینت هر دَم از فردوس می‌گوید گلِ سجّاده‌ات از رازِ فردوس‌آفرین بودن که می‌گوید پس از ختمِ رُسُل وحی از زمین پَر زد؟! بگو از روزها هم‌صحبتِ روح‌الامین بودن بخند ای دلخوشی‌های علی آیاتِ لبخندت! نمی‌آید به نورِ چهره‌ات اندوهگین بودن * * قنوتِ خسته‌ات عَجّل وفاتی می‌برد بالا گریزان است مرغِ عرش، از روی زمین بودن
‏ﺳﺮﮔﺸﺘﻪ ﭼﻮ ﭘﺮﮔﺎﺭ ﻫﻤﻪ ﻋﻤﺮ ﺩﻭﯾﺪﯾﻢ ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻧﻘﻄﻪ ﮐﻪ ﺑﻮﺩﯾﻢ ﺭﺳﯿﺪﯾﻢ