#حضرت_زینب_س_مصائب
#زبان_حال_حضرت_زینب_س
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که میآمد صدای نالههای پنجتن از من
از آنجایی که وابستهست جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو؛ جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم، هم جانباختن از تو
میان خیمهها هم سوختن، هم ساختن از من
تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من
گلوی زیر خنجر از تو؛ دست و پا زدن از من
دلم خوش بود با پیراهنت آنهم به غارت رفت
پس از تو رَخت بَر بستهست شوقِ زیستن از من
غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که میپرسد نشانیهای زینب را وطن از من
"ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق"
کسی نشنید جز "توصیف زیبایی" سخن از من
از آن بُتخانهها چیزی نماند آنجا که بر میخاست
طنین تیشهی پیغمبرانِ بُتشکن از من
منم حُسنِ خِتام باشکوهِ داستان تو
پس از این اسوه میسازند اساطیر کهن از من
#سیدحمیدرضا_برقعی
.
▪️در رثای حضرت زینب کبری سلاماللهعلیها
#سَلامٌ_عَلى_قَلبِ_زَينَبِ_الصَّبور_وَ_لِسانَها_الشَّكور
مصیبت هم گریبان چاک زد از داغ هجرانش
که او امّالمصائب بود جان ما به قربانش
قیام کربلا مدیون صبر و خطبههای اوست
مصفا کرد نهضت را به اشک همچو بارانش
شکست و خم شد و افتاد از پا باغبان عشق
که در یک روز پرپر شد همه گلهای بستانش
چو حیدر خطبه خواند و کرد ویران کاخ ظالم را
زبان حقّ او شد پیش دشمن تیغ برّانش
بهظاهر دست او در بند ظلم و کینه بود اما
جهان ظلم و جور و کینه شد در بند زندانش
پس از داغ برادر میل آب و نان نبودش هیچ
که اشک چشم شد آب و فغان و ناله شد نانش
چنان با تار و پود جان او ممزوج بود ایمان
که ایمان کرده صد اقرار بر توحید و ایمانش
حیا و حجب و عفت وامدار چادر پاکش
شکیب و صبر و مهر و قهر در خیل غلامانش
ندارد مثل و مانندی، به آه سینهاش سوگند
زنی چون او نمیآید، به گیسوی پریشانش
سلام ما بر آن قلب صبور و جسم رنجورش
درود ما بر آن عزم و قیام و عقل و عرفانش
خدایا، ما فداییهای راه و مکتبش هستیم
بهزودی قسمت ما کن شهادت پیش چشمانش
✍️ #محمدتقی_عارفیان
🏴
دلش دریای صدها کهکشان صبر
غمش طوفان صدها آسمان ابر
دو چشم از گریه همچون ابر خسته
ز دست صبر ِزینب، صبر خسته
صدایش رنگ و بویی آشنا داشت
طنین ِموج آیات خدا داشت
زبانش ذوالفقاری صیقلی بود
صدا، آیینه ی صوت علی بود
چه گوشی می کند باور شنیدن؟
خروشی این چنین مردانه از زن
به این پرسش نخواهد داد پاسخ
مگر اندیشه ی اهل تناسخ :
حلول روح او، درجسم زینب
علی دیگری با اسم زینب
زنی عاشق، زنی اینگونه عاشق
زنی، پیغمبر ِقرآن ناطق
زنی، خون خدایی را پیمبر
زن و پیغمبری ؟ الله اکبر
#قیصر_امینپور
برگ برگم اگر از حادثه ای زرد پر است
خاطرم جمع که امنیتم از فرد پر است
گرچه آبانم و تا فحش زمستان مانده
قله هایم همه از بهمن ولگرد پر است
من به رویای نوک قله چنان دلبستم
که تنم از هوس هرچه کم آورد پر است
اجتماع من و افسوس و نگاه و جاده
اجتماعی ست که از زوزه ی برگرد پر است
صفحه ی گرد زمان را همه شب چرخیدیم
فایده چیست اگر عقربه از درد پر است
من و دلواپسی و تو ، هِرَم حادثه ایم
گر چه در مرکز این زاویه نامرد پر است
# مجتبی_قلیپور
#امام_حسین_ع_مناجات_محرمی
#حضرت_زینب_س_کوفه_و_شام
حس میکنی زمین و زمان گریه میکنند
وقتی که جمع سینهزنان گریه میکنند
این سو داغ اکبر و آن سو غم حبیب
در ماتم تو پیر و جوان گریه میکنند
این سیل، سیل اشک عزادارهای توست
چون ابر با تمام توان گریه میکنند
تو کیستی که در غم از دست دادنت
مردان ما شبیه زنان گریه میکنند
با یاد آن نماز جماعت که خواندهای
گلدستهها اذان به اذان گریه میکنند
در ماتم اسارت زینب عجیب نیست
سرها اگر به روی سنان گریه میکنند
#امیر_تیموری
#حضرت_زینب_س_مصائب
ایکاش که در خدمت زینب باشیم
گریانِ غم و مِحنت زینب باشیم
یکشب حرم رقیه جان باشیم و...
یکشب حرم حضرت زینب باشیم
#سیدمجتبی_شجاع
از سجده تسلیم رسیدیم به معراج
طی می شود این رَه به جبین بیشتر از پا
#عاصی_خراسانی
#اعتکاف
من که جز هم نفسی با تو ندارم هوسی
با وجود تو چرا دل بسپارم به کسی
زنده ام بی تو و شرمنده ام از خود هرچند
که دمی از سر رغبت نکشیدم نفسی
#فاضل_نظری
بی هیچ سوالی و جوابی بغلم کن
خسته تر از آنم که بگویم به چه علّت
#یاسر_قنبرلو