اگر در تیغ باشد آب، در دریاست جولانش
جدایی عاشقان را مانع دیدار کی گردد؟
#صائب_تبریزی
ما موشکیم و از کسی پروا نداریم
ما با کسی اصلا سر دعوا نداریم
سرجنگی ما پر شد از عشق تلآویو
ما مقصدی غیر از دل 💓حیفا نداریم😉
#زائر
#اکبر_اسماعیلی_وردنجانی
۱۴۰۲/۲/۷
وای اگر گرمی خون شهدا سرد شود
و زمین جایگه مردم نامرد شود
مردی وغیرت وایثار وشهادت برود
تنِ تبدار زمین این همه بی درد شود
نگذارید که مردان حقیقت بروند
بیشه ی عشق پُر از فتنه ی ولگرد شود
گرمی و شور شهیدان اگر امروز نبود
جای شک نیست که این قافله دلسرد شود
رخشِ مردانگی وغیرت وپیکار کجاست؟
رستمی کو که در این عرصه همآورد شود
مرد میدان بلا باش که در مذهب عشق
هر که با درد بپیوست یقین مرد شود
#حسین_کیوانی
عاشق شدم به لطف غمت مهربان شدم
چیزی که چشم داشتی از من همان شدم
روزم بیاد تو همه شد آه و اشک و سوز
هر نیمه شب بخاطر تو نیمه جان شدم
شیرین و تلخ خاطرهها یادم آمدند
صد بار هی بهار شدم هی خزان شدم
این زهر دوری تو به جانم نشست و من
در کام و جام خود، نه شکر، شوکران شدم
آهوی زخمیام که برای شکار بعد
در چشم شیر های گرسنه نشان شدم
عشق زمینی تو مرا از زمین گرفت
در خاک ریشه کرده و بر آسمان شدم
با شعری از خودم به پذیراییام بیا
روزی اگر به خانهی تو میهمان شدم
#ناصر_عبدالمحمدی
.
آقا! به جان خستهٔ من هم نگاه کن!
رحمی به حال این دل بیسرپناه کن!
گم کردهام مسیر رسیدن به دوست را
ای راه مستقیم! مرا سربهراه کن!
تاریک شد دلی که ندیدهاست رویِ تو
خورشید من! بیا و شبم را پگاه کن!
از نور توست روشنیِ جانِ آفتاب
بر جسمِ من بتاب و مرا نیز ماه کن!
عمری تو را صدا زدهام بعد هر نماز
لطفی بر این صدای پر از سوز و آه کن!
آقا! گناه من شد اگر مانع ظهور؛
بر من نگیر و عفو بر این روسیاه کن!
#جواد_محمدی_دهنوی
#امام_زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
اندازهی من هیچکس بیچاره و بدبخت نیست
وقتیخیالم از تو و آن قلب سنگت تخت نیست
از بیتفاوت بودنت یک عمر چشمم اشک ریخت
با این دل خون میروم اما برایت سخت نیست
#اسماعیلعلیخانی
#امام_زمان
نقش جمال یار را تا که به دل کشیدهام
یکسره مهر این و آن از دل خود بریدهام
هر نظرم که بگذرد جلوهٔ رویش از نظر
بار دگر نکوترش بینم از آنچه دیدهام
عشق مجال کی دهد تا که بگویمی چسان
تیر بلای عشق او بر دل و جان خریدهام
سوزم و ریزم اشک غم، شمعصفت بهپای دل
در طلبش چه خارها بر دل خود خلیدهام
چاک دل از فراق او میزنم و نمیزند
بخیه به پارههای دل، کز غم او دریدهام
این دل سنگم آب شد زآتش اشتیاق شه
بسکه به ناله روز و شب، کورهٔ دل دمیدهام
شرح نمیتوان دهم سوزش حال خود بهجز
ریزش اشک دیده و خون دل چکیدهام
حیران تا کی از غمش، اشک به دامن آورد؟
چون دل داغدار خود هیچ دلی ندیدهام
#علامه_میرجهانی
دلی که عاشق و صابر بُود مگر سنگ است؟
ز عشق تا به صبوری هزار فرسنگ است
برادران طریقت نصیحتم مکنید
که توبه در ره عشق، آبگینه بر سنگ است...
#سعدی
به گرمی غنچهها را مینوازد مثل فرزندش
یقین از نور و باران آفرید او را خداوندش
هوای خانه پاکیزهاست در این شهر آلوده
هوای خانه را پاکیزه کرده دود اسپندش
کبوترهایی از نخ، جان گرفته با گرههایش
گلیمی بافته از آسمان دست هنرمندش
خدایا کاش مادر بیخبر از دردهایم بود
که با هر اتفاق تلخ، بالا میرود قندش
دوباره پنجره یخبسته، میکوبد به در طوفان
خزان پشتِ در است و همچنان سبز است لبخندش
صداقت را نشانم داده از آیینهها بهتر
که قولش قول و حرفش حرف و سوگند است سوگندش
گذشت از اشتباهاتم، شبیه جویبار از سنگ
اگر گاهی نبود اخلاق و رفتارم خوشایندش
به من گفته: مبادا بعد مرگ از خواب برخیزی
به یاد چشم خوابآلود من مانده است این پندش
#شهاب_مهری
لبتشنه خوابیدند پای حوض گلدانها
شاید تو برگشتی و برگشتند بارانها
شاید تو برگشتی و شهریور خنکتر شد
دنیا کمی آرام شد، خوابید طوفانها
شاید تو برگشتی و مثل صبح روز عید
پر کرد ذهنِ خانه را تبریکِ مهمانها
آن وقت دورِ سفره میگویند و میخندند
بشقابها، چنگال و قاشقها، نمکدانها
آن وقت عطرِ چای لاهیجان و لیموترش
آن وقت رفت و آمدِ شیرین قندانها
تو نیستی و استکانها نیز خاموشاند
ای کاش بودی تا تمام روز فنجانها...
#پانتهآ_صفایی
گرچه از جور ِ تو تا صُبح نَخوابیدم، لیک
مَصلحت نیست نَگویم به شما صُبح بخیر
#مهدی_خداپرست