عشق گاهی اتفاقی حلقه بر در میزند
هر کجا که عشق باشد، شعر هم سر میزند
واژههایت را صدا کن، دفترت را باز کن
عشق بیتاب است و دارد شعر پرپر میزند
نامههایم را برایت میفرستم، دختری
از حسادت سنگ بر بال کبوتر میزند
ابرها مشتی پر جا مانده از پرواز توست
آسمان در چشمهای آبیات پر میزند
شاعری پشت در است و التماست میکند
قافیه در دست او دارد به هر در میزند
با کدامین ساز تو دلشورهها را سر کنم
گریه دارم، شانههایت ساز دیگر میزند
با نوازش، تار مویم را به چنگ آورده است
زخمهها را پنجهات چندین برابر میزند
گوش کن، شاید صدای در زدن را بشنوی
شاعری پشت در است و حلقه بر در میزند
#علیاصغر_شیری
در کار خود، من و تو ز او بی وفاتریم
با من ز بیوفایی دنیا، سخن مگو
#حسین_منزوی
مات و مبهوت!! اگرچه خبرش کوتاه است
صحنهی جنگ چرا در دل دانشگاه است!!؟
صلح و آزادیِشان پشت نقاب است فقط
و دموکراسیِ آنها که سراب است فقط
درس دانشکده ها تا دم آخر این است
ظلم تلخ است ولی حق طلبی شیرین است
چه شد امروز که میدان فلسطین آنجاست!؟
ای جهان، خط مقدم وسط آمریکاست...
با چه تفسیر کند معنی آزادی را!؟
آن که در خون و خطر ذبح کند شادی را
اینطرف اینهمه آزادیِ سرکوب شده
آنطرف ارتش پوشالیِ مغلوب شده
ظلم در غزه و تگزاس ندارد فرقی
عقل با غیرت و احساس ندارد فرقی
تن به تن با غم این حادثه رو در رویند
حق طلبها وسط حادثه دانشجویند
در سکوتند ولی حنجرهی فریادند
در پی حق طلبی روی زمین افتادند
آی غزه، همه با اشک و غمت بیدارند
همه در سینهی خود حُب فلسطین دارند
ثمر واقعی خون شهیدان این بود
راه جمهوری اسلامی ایران این بود
تا که بیدار کند خواب همه دنیا را
بشکند هیبت پوشالی آمریکا را
#احمد_ایرانی_نسب
#دانشگاه_های_آمریکا
#خیزش_دانشجویی
#بصیرت #فلسطین #آمریکا
#احمد_ایرانی_نسب
شب گم شده در سیاهی چشمانت
شد رود ستاره راهی چشمانت
قربان نگاه تو که اقیانوسی
افتاده به تور ماهی چشمانت
#جلیل_صفربیگی
سلام زخم دهان وا نکرده در غربت
نکشته است تو را مثل من اگر غربت
سلام وسعت تنهاییم در این زندان
رفیق گم شده در هایهوی سنگستان
سلام رفته ازین خانه بیخیال دلم
سلام حال دلم را بپرس حال دلم
سلام، پر شدهام از غروبِ بعد از تو
سلام تلخی دوران خوبِ بعد از تو
سلام بی تو جواب سلامها سرد است
زمانه بعد تو دیگر رفیق، نامرد است
میان مردم شهرم غریبهام بی تو
عجیب پر شدم از ساکنان غم بی تو
شبیه دشت نگاهم به آسمان مانده
تو رفتهای و برایم دو استکان مانده
تمام زندگیام از امید خالی شد
بدون اشک تو دوران خشکسالی شد
گذشتی از سر سرباز کشورت بانو
کجاست مرد سرافراز کشورت بانو؟
شراب چشم تو در بزم کیست این شبها
که حال و روز دلم دیدنیست این شبها
سلام از من دیوانه انتظاری نیست
قرار بود بیایی مرا قراری نیست
قرار بود بیایی بهار برگردد
به خانهاش دلِ بی اختیار برگردد
قرار بود قراری که با دلم داری
برای روز شکستن کنار بگذاری
چقدر بی سر و سامانیم فراوان است
سکوت میکنم این انتهای انسان است
نشستهام که بیاید رفیق دیرینم
شبیه دشت که در انتظار باران است
کجای جنگل آتش گرفتهام هستی
که دور من شده دیوار و شعله زندان است
به فال حافظم افتاده چند وقتی هست
که روز آه من و خندهی رقیبان است
نه رغبتی که بیایم به سوی آزادی
نه خانهای که بگویم چقدر ویران است
دوای این همه دلتنگیام فقط دست
رفیق روز مبادای مو پریشان است
همیشه پیک دلم را برای غم میریخت
سلامتی کسی که مرا بهم میریخت
سلام بی تو جواب سلامها سرد است
زمانه بعد تو دیگر رفیق، نامرد است
همیشه در چمدانت هوای رفتن بود
که قول آمدنت هم برای رفتن بود
چقدر بی سر و سامانیام فراوان است
سکوت میکنم این انتهای انسان است
#جواد_سنجری
با هر نفست عطر خدا آوردی
جای همه دردها دوا آوردی
باز است به روی تو در قلبم باز
ای صبح خوش آمدی صفا آوردی
#رباعی
#زینب_نجفی
13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹بالاخره یک کار اثرگذار برای حجاب تولید شد. بیش باد👌👌
لطفا بازنشر بفرماید.بسیار زیبا و شنیدنی❤️😍
بفرستید برای خواهرم خواهرت خواهرامون کیف کنند
#برخورد_قاطع
#طرح_نور
#حجاب
صبح شد باز دلم تنگ تو از دور سلام
تو نیاز و ضربان دلمی، ختم کلام...
#محمد_بزاز
#صبح_بخیر
هدایت شده از شعرکده
آقا اجازه! درس امروزت چه زیباست
تو توی تابوت و کلاست غرق غوغاست
آقا اجازه! پس چرا خوابیده ای تو؟
جمعیتی پشت سرت در حال برپاست
آقا اجازه! در تن نازت کفن کو؟!
گفتی شهید از غسل میت هم مبراست؟
آقا اجازه! سر چرا بر تن نداری؟
از کربلا برگشتهای؟ این را بگو راست
آقا اجازه! بر لباست خون تازهست
آن خون که گفتی پاکتر از آب دریاست
آقا اجازه! گفته بودی عاشقی تو
آیا بهمعشوقت رسیدی بیکم و کاست؟
آقا اجازه! حرف هایت باورم شد
حالا برایم راه حق پیدای پیداست
آقا اجازه! مثل تو تا در وطن هست
ایران همیشه پرچمش بالای بالاست
✍#اسماعیلعلیخانی
#روزمعلممبارک
پن:به مناسبت روز معلم؛ تقدیم به معلمان شهید کشورم.
این شعر با الهام از خاطرات واقعی دوران کودکیام در دهه شصت از تشییع شهدا و از جمله شرکت در تشییع یکی از معلمان شهید شهرم سروده شد.
انشاءالله شفاعت این قدیسان دستگیر قیامت ما باشد.
✒️@sherkadeh