eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
67 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
خوشا آنان که جانان می‌شناسند طریق عشق و ایمان می‌شناسند بسی گفتیم و گفتند از شهیدان شهیدان را شهیدان می‌شناسند
آه از سینه ی زمین برخاست خبر داغ کوه سنگین بود مه تمامی قریه را برداشت در دهان ها امید و آمین بود سبز پوشید ورزقان امروز تا که هم جامه با شما باشد ابر تا صبح بی قرار گریست روی خاکی که سرد و خونین بود و در آغوش می گرفت آرام جنگلی بالگرد زخمی را سرد شد آتش تو ابراهیم نه مگر رسم عاشقی این بود؟ و در آغوش می گرفت آرام خاک با روی باز مردی را آنکه با خلق و خوی خوب خودش خالق عشق ، خادم دین بود سوخت ما را و دود بر میخاست خبرت از نهاد پیر و جوان شعله در سینه هایمان می ریخت آتشی که درون کابین بود کوه سجاده تو شد سید! خواندی آنجا نماز آخر را وه عجب مقصدی! عجب روزی سرنوشت تو تلخ و شیرین بود. با توام ای شهید کشور عشق! مرد شهر شهادت و خورشید! قدس آزاد می شود روزی نیمی از درد تو فلسطین بود دل نبستی به خاک و کوچیدی تا پرستوی آسمان باشی جایگاه بلند این دنیا در نگاه تو پست و پایین بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در راه خداوند کمر محکم بست در خدمت انقلاب از پا ننشست دیدیم به آرزوی دیرینه رسید شاگرد بهشتی به بهشتی پیوست
هدایت شده از اشعار "عاصی"
کوه اگر بود کمر راست نمی کرد دگر استواریِ تو از کوه و کمر بیشتر است گرچه ناقابل و ناچیز ، فدایت هستیم تحفه ء ما به برت رهبر فرزانه سر است! دل تو معدن ایمان و یقین است و امید چشم های تو ولی از غم ایّام تر است "عاصی" 🍃🇮🇷🍃😭 ❤️ جهت سلامتی و طول عمر رهبر معظم انقلاب حضرت امام خامنه‌ای حفظه الله ۳صلوات
چقدر این روزها آرامشم تیمار می‌خواهد دمی اعجاز از دارالقرارِ یار می‌خواهد سکوت منبر! و قرآن ِگوهرشاد در گوشش دلم صوت سلام خاصه در تکرار می‌خواهد عبور از بینِ تن‌های زمینی‌های تنها تا بهشت ثامن و عطرخوش دیوار* می‌خواهد میان موج‌های آینه‌بندان ایوانت دل مرحومه‌ام احیای از انوار می‌خواهد دهانِ التماسِ دست‌های خالی شوقم کنارِ گوش‌های پنجره اصرار می‌خواهد نگاهی از میان صحن سقاخانه تا خورشید ... کویرِ چشم‌هایم بارش دیدار می‌خواهد غریبم، آشنای مهربانم میزبانی کن غرور غصه‌هایم محرم اسرار می‌خواهد (*نزدیکترین مکان به قبر مطهر امام در زیرزمین حرم) ❤️ 💚
او افتخار ملّت ایران بود آن شب که ابر و بارشِ باران بود آن شب که در دل همه طوفان بود آن شب که دیده ها همه گریان بود، او میهمان حضرت سلطان بود آخر رسید دست به دامانش، آخر رسید محضر جانانش آخر رسید او به رفیقانش، دلداده مسیر شهیدان بود خدمت به خلق در نظر او بود، همواره با محبت و خوشرو بود میز ریاستش سرِ زانو بود، در خانه نه، میانه ی میدان بود زخم زبان شنید ز بعضی ها، روی خوشی ندید ز بعضی ها بر او چه ها رسید ز بعضی ها، آری شهید تهمت و بهتان بود دل ها ز داغ رفتن او نالان، چشم همه ز رفتن او حیران یک کشور از شهادت او گریان، او افتخار ملت ایران بود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
با عشق ولیّ ولایتش امضا شد پرونده ی با کفایتش امضا شد در روز ولادت امام هشتم با حکم رضا شهادتش امضا شد جمهور
تازه باران داشت بر گل‌های ایوان می‌چکید باز خون تازه در رگ‌های گلدان می‌دوید پنجره خوشحال بود از آسمان تازه‌اش بعد عمری در‌به‌در ماندن به حقّش می‌رسید داشت احیا می‌شد آن دریاچه‌های دوردست داشت کم‌کم قلب ماهی‌ها به عشقش می‌تپید؛ روزگار خشکسالی زخم بستر داشت رود دست می‌شست از تلاطم، دل ز رفتن می‌برید خانه‌ی ما تازگی‌ها بوی نان تازه داشت روزگاری نانش آجر بود و حسرت می‌کشید مرد همسایه شبیه ساعتش خوابیده بود تازگی‌‌ها باز طعم خستگی را می‌چشید داشت بت با چشم خود می‌دید دنیا دست کیست داشت دنیا هم هیاهوی تبر را می‌شنید آیه‌ی یأس از کجا آورده‌ای؟! قرآن بخوان قل کفی باللّه باید خواند از داغ شهید @zahra_sepahkar