eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.7هزار دنبال‌کننده
8.3هزار عکس
2هزار ویدیو
61 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
قسم به.... قسم به شورِ دعا خواندنِ سحرگاهش قسم به پاکی و صدقِ ضمیرِ آگاهش قسم به نرمی باران که در نگاهش بود قسم به گرمی لبخندِ صورتِ ماهش قسم به عزت او که اسیر پُست نشد قسم به شوق سفر کردنِ الی‌الله‌اش قسم به غیرتِ مردی که وقتِ خدمت بود مدام، وقفِ ضعیفان، زمانِ کوتاهش قسم به پاکیِ مردی که کوهِ طعنه شنید ولی نگفت از آن کوه، قدرِ یک کاهش قسم به همت او که ز کار خسته نشد اگر چه هیچ شرایط نبود دل‌خواهش قسم به مکتب پاکِ رئیسیِ مظلوم قسم به روضه‌ی غمبارِ هجرِ جان‌کاهش قسم به عشق که هر لحظه در مصیبت او گدازه می‌کشد از قلبِ عاشقی، آهش قسم به آن‌همه خوبی که باز می‌خواهیم شهید زنده برایِ ادامه‌ی راهش
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
چیزی ز راه عشق نمانده است تا علی یک مدّ آه فاصله داریم با علی بیش از هزار مرحله در ابتدای توست آغاز وصف توست چه بی‌انتها علی منظومه‌ات کجاست؟ که می‌گیرد آسمان هر روز و شب سراغ تو را بارها علی ماتم که: باید از تو سراغ خدا گرفت؟ یا از خدا گرفت سراغ تو را علی آیا شبی به سمت تو پرواز می‌کنند این بال‌های سبز و رهای دعا علی؟ از خاک پر کشیدی و از عرش سر زدی شوق خدا کشیده تو را تا کجا علی در خلوت خدا و رسولش، شب عروج بوی تو داشت عطر کلام خدا، علی گویند چون که وقت خداحافظی رسید پیغمبر خدا به خدا گفت: یا علی! ۲۰ روز تا 💚 (پروانه)
از روز ازل به عرش نامش شده حک برداشت ز شوق دیدنش کعبه ترک معنای صراط مستقیـم است علی قومی به ولایت علی دارد شک! @gida13
گر بند لسانی گسلد از بندش ور خاک شود وجود حاجتمندش باللَه که ز مشرق دلش سر نزند جز مهر علی و یازده فرزندش
از روز ازل شدم ارادتمندش محتاج نگاه اویم و لبخندش در دفتر احوال دلم ثبت نشد «جز مهر علی و یازده فرزندش!»
ما خود شکسته ایم چه باشد شکست ما...🥲💔
گر تو گرفتارم کنی من با گرفتاری خوشم...
یاران! دل دردمند ما را نگرید طوفان کُشندهٔ بلا را نگرید از ما دل بی‌قرار و پر شور و نوا فارغ دل یار بی‌وفا را نگرید
یار با غیر و غمِ عشق در آغوشم بود مرگ صد بار بِه از زندگیِ دوشم بود...
مرگ نزدیک است تا از دوستان دوریم ما این نفس‌ها اختیاری نیست، مجبوریم ما سهمِ ما یک بوسه بود آن هم به هنگامِ وداع هیچ‌کس ما را نمی‌خواهد، لبِ گوریم ما هرکه می‌زد دستِ رد بر سینه‌ی ما آشکار در خفا می‌خواست ما را، آبِ انگوریم ما این‌که می‌بینی به رغمِ توبه مستیم و خراب از شرابِ سالیانِ پیش کیفوریم ما هر نفس خالی شدیم از اشتیاقِ زیستن مرگ نزدیک است یا از زندگی دوریم ما؟
غروب عاملِ غم باشد و تو عاملِ شعر دو عاملی که کمر بسته‌اند به کشتنِ من