eitaa logo
آبادی شعر 🇵🇸
1.8هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
2.1هزار ویدیو
95 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شباب عمر عجب با شتاب می گذرد بدین شتاب خدایا شباب می گذرد شباب و شاهد و گل مغتنم بود ساقی شتاب کن که جهان با شتاب می گذرد به چشم خود گذر عمر خویش می بینم نشسته ام لب جوئی و آب می گذرد به روی ماه نیاری حدیث زلف سیاه که ابر از جلو آفتاب می گذرد خراب گردش آن چشم جاودان مستم که دور جام جهان خراب می گذرد به آب و تاب جوانی چگونه غره شدی که خود جوانی و این آب و تاب می گذرد به زیر سنگ لحد استخوان پیکر ما چو گندمی است که از آسیاب می گذرد کمان چرخ فلک شهریار در کف کیست که روزگار چو تیر شهاب می گذرد
با حس شعـر در من بیشـتر گُل🌹 می‌کند یاسَم🌼 و باران🌧 ڪه می‌بارد معطّـر می‌شوم‌ ...
ز خود جدا شدگان پُرس درد تنهایی که هر که دور ز مردم فتاده تنها نیست
بس‌که میخواهم تو‌را یک‌لحظه دل آرام‌نیست پیشِ من باشی دلم تنگ و نباشی نیز هم 💔❣
غم‌بی‌حساب‌بودوکسی‌باورش‌نشد؛ حالم‌خراب‌بودوکسی‌باورش‌نشد!😬 لبخند‌می‌زدم‌که‌نفهمندعاشقم؛ شادی‌نقاب‌بودوکسی‌باورش‌نشد! گفتنداین‌و‌آن‌که‌بگو‌دوست‌داری‌اش؛ وصلش‌سراب‌بود‌وکسی‌باورش‌نشد! اویک‌بهشت‌بود‌ولی‌از‌بهشتِ‌او؛ سهمم‌عذاب‌بودوکسی‌باورش‌نشد! پرسیدباکنایه‌که‌من‌گفته‌ام‌بمان؟ این‌خودجواب‌بود‌وکسی‌باورش‌نشد! - مجیدترکابادی
پر از گلایه و دردم، پر از پریشانی پر از نوشتنِ شعری که تو نمی‌خوانی 😢😢 بخون گناه دارم
جای جایِ شهرِ من از خاطراتت پر شده راه رفتن بعدِ تو، از هر مسیری مشکل است! 😰😰😰
‍ عاشقی جرم قشنگی ست مرا دار نزن شده ام عاشق تو ، عشق مرا جار نزن اي که از راز دل عاشق من با خبری عشق پنهان مرا تهمت انکار نزن شده ام بسته به عشقت ، به يقين می دانی پس تو هم قلب مرا زخمه ی بسیار نزن خواستم تا که شوم عاشق شیرین صفتت عشق شيرين مرا ، مهر خریدار نزن عاشقم باش عزیزم تو نگو عشق خطاست به خطا زخم بر این عاشق تبدار نزن من که ديگر شده ام عاشق و دلبسته ی تو تو بیا سنگ به این خسته ی بيمار نزن 🤕🤕🤕 آنجلا_راد ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌
گاه از قفسِ زمانه ام بیرونم مشغول‌ِ شنیدنِ غمِ مجنونم دنیای مرا چو زلفِ لیلی کردی ای عشق، من از تو واقعاً ممنونم..🍃🙏🙏 نویس ✍🖇✨
نمی‌خواهم بگیرم اختیار از دست تو اما تو باید دلبر💑 زیبای بی همتای من باشی ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
ناز کن شیرین غزل بس ناز دارد چشم 👁تو حس لذت آور شهناز دارد چشم👁 تو می نوازد روح را دیدار گرم چشمهات یک نگه شیرینی اواز دارد چشم تو پشت چشمان سیاهت روشنی خوابیده است یک چمن،یک باغ چشم انداز دارد چشم تو ‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌ ‍‌ ‌ ‌‌ ‌‌
به گمانم نگهم دل به کسی بست که نیست و دلم غرق تمنای کسی هست که نیست همه شهر به دلدادگی ام می خندند که فلانی شده از چشم کسی مست، که نیست «تو به من گفتی ازین عشق حذر کن» ... آری و تو گفتی که ره عشق تو سخت ست، که نیست مدتی هست به دلسوزی خود مشغولم که دلم بند نفس های کسی هست که نیست ⚜فریدون_مشیری ⚜ 🔮⚜