« من دل نفرین ندارم پس دعایت میکنم:
بعد من دلدادهی یاری شوی مثل خودت.. »
#کامروا_ابراهیمی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هربار زدی طعنه به ویرانی من
مرهم نشدی به چشم بارانی من
از گرمی لبخند خدا میبینی
مرداد شده فصل غزلخوانی من
#پریسا_مصلح
تو سهمِ دیگری بودی و من درگیرِ رویایت
خجالت میکشم از دل، که عمری بازیاش دادم
#پروانه_حسینی
جای دنجی در میانِ آرزوهای مرا
جستجو کن
سر بزن
بنشین
و
تا پایان بمان...
#محسن_شفیعی_فریاد
صلی الله علیک یا امام سجاد
دلش همیشه در این سالها پر از غم بود
برای او همه ی ماهها محرم بود
به محض دیدن آب روان به هر سویی
بساط روضه یِ سنگینِ او فراهم بود
همیشه پیش نگاهش به هر طرف می رفت
نمایِ تازه ای از روضه ای مجسم بود
به سینه داشت از آن خاطرات کوهی زخم
که تا همیشه ی دوران بدون مرهم بود
بدون سر پدرش را شناخت در مقتل
نشانه های تنش گرچه سخت مبهم بود
میان اشک، تنش را به خاک تیره سپرد
چه روزها که گذشت و دلش در آن دم بود
به لحظه هایی وداعی غریب جان علی
دچار تلخ ترین لحظه های عالم بود
امامِ خم شده قامت، شکسته دل یک عمر
به فکر قامت ماهی شکسته درهم بود
#محرم
#امام_سجاد
#احمد_رفیعی_وردنجانی
6.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در حسرت یک زیارت و اشک و دعا
از دور شدم همسفر با شهدا
اینجا ز تو عشق میرسد دیگر هیچ
ای معدن الطاف و هدایای خدا
#یا_انیس_النفوس
#یا_امام_رضا
#مشهدیزاده
جاماندهایم... در پس غمهای بیشمار
دلتنگِ راه و جاده؛ قدمهای بیشمار
امسال باز قسمت من آه و حسرت است
من ماندهام میان عدمهای بیشمار
شاعر کمی درون خیالش که غرق شد؛
مشغول شد به درد و المهای بیشمار؛
ناگاه در میانهی شعرش گریز زد!
از داغها نوشت و ستمهای بیشمار
زینب چگونه این همه منزل پیاده بود؟!
جانها فدای زخم و ورمهای بیشمار
این راه بی نهایتِ بانوی ما چقدر
سخت است و پر ز پیچش و خمهای بیشمار؟!
حقا که هر مصیبت او نانوشتنی است
با صد هزار سطر و قلمهای بیشمار
رفتند زائران به زیارت ولی ببین
جاماندهایم در پس غمهای بیشمار
#محسن_علیخانی
#شعر_آیینی
#اربعین
آیینهایم، هرچه بگویی به ما تویی
نامهربان سنگدل بیوفا تویی
آنکس که نیست جز تو کسی در دلش، منم
آنکس که برده است ز خاطر مرا تویی
ای عشق! در صحیفەی تقدیر من چرا
هر قصهایست، راوی آن ماجرا تویی
سنگم زدند خلق و تو انداختی گلی
بیگانهای میان هزار آشنا تویی
خون گریه کن به حال من ای شیشەی شراب!
تنها حریف درد من این روزها تویی
#فاضل_نظری
هدایت شده از جزیرهٔ تنهایی
میآید فصل زیبای بهار آخر
شکوفا میشود باغ انار آخر
میآید صبح زیبای دلانگیزی
که از رخ پرده بردارد نگار آخر
تمام بلبلان از شوق میخوانند
گلستان میشود با او دیار آخر
برای گفتن از آن عشق بیهمتا
غزلخوان میشود هر شهریار آخر
دلی دیگر نمیلرزد ز طوفانها
در آن روزی که میآید قرار آخر
نمیترسیم از خشم سیاهیها
سواری میرسد با ذوالفقار آخر
کمی دیگر تحمل کن دل خسته
به پایان میرسد این انتظار آخر
و آخر میرسد آن روزهایی که
جهان پر میشود از عطر یار آخر
#انتظار
#جواد_محمدی_دهنوی
دوشنبه ۸ مرداد ۱۴۰۳