شبی مانند سارق آمد و با خود دلم را برد
مرا تقسیم بر دو کرد و بخش عاقلم را برد
چه سود از بذر پرهیزی که عمری پرورش دادم؟
تبر آورد داس آورد کلّ حاصلم را برد
حصاری چیدم از انکار تا از هم جدا باشیم
ولی با چکّش اصرار حدّفاصلم را برد
شبیه سیل ویرانگر به بنیان وجودم زد
خودم، آرامشم، داروندارم، منزلم را برد
هزاران جلد دیوان داشتم در گنجۀ قلبم
صفا و سعدی و عطار و فیض و بیدلم را برد
نوشتم روی شنها مهربانم دوستت دارم
شبیه موج یورش برد و نقش ساحلم را برد
#زینب_نجفی
@eitaaparvanegi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حجاب زن فلسطینی زیر آوار
ترتیل صفحه ۵۱ قرآن کریم.mp3
4.37M
#قرآنیات
📢 #تلاوت روزانه #یک_صفحه_قرآن
🔹️#ترتیل صفحه پنجاه و یک قرآن کریم، سوره مبارکه البقرة
🎙با صدای #حبیب (مدیر کانال)
✏️ توصیه مهم حضرت #امام_خامنه_ای:
هر روز حتماً قرآن بخوانید
@KhyaleVasl | خِیـٰـالِ وَصـْـلْ✨
تویی روح شباب ای حضرت صبح
نسیمت عطر ناب ای حضرت صبح
ندا سر میدهد خورشید بردار
ز چشمانت حجاب ای حضرت صبح
#مریم_احمدی(#حضرت_باران)
@abadiyesher
یک دم اگر چه ما را غم وا نمیگذارد
آنجا که با تو باشم غم پا نمیگذارد
دنیا، همان که ما را تنها گذاشت عمری
افسوس با تو من را تنها نمیگذارد
بی هیچ قید و شرطی میخواهمت که عاشق
پایان جمله هایش اما نمیگذارد
امروز هم سرم را بر دامنت گرفتی
مجنون تو که سر به صحرا نمیگذارد
تاج سری اگر چه دیگر کسی به جز من
امروز بر سر خود حلوا نمیگذارد
تنها قدم به چشمم بگذار چون که آدم
اموال قیمتی را هر جا نمیگذارد
#محمد_رفیعی
@abadiyesher
تا آینه رفتم که بگیرم خبر از خویش
دیدم که در آن آینه هم جز تو کسی نیست...
#هوشنگ_ابتهاج
@abadiyesher
توی این مدت کسی از حال و روز من نگفت؟
از کسی که انتهای داستان از دست رفت
مبداء تاریخ رویایش خیالات تو بود
پا به پایت تا به وحشتهای سال شصت رفت
فکر میکردی که عشق و عاشقی در فیلمهاست
توی ذهنت هم نمیگنجید این تصویرها
دست من را میگرفتی لا به لای جمعیت
از خیابان میگذشتیم از میان تیرها
هیچ از ذهنت گذشتم؟ خواب من را دیدهای ؟
ناگهان فریاد کردی بیصدا تاریخ را
رفتهای تا دور دست و با خودت جنگیدهای ؟
فتح کردی سرزمین خالی مریخ را؟
توی این مدت سکوتت نبض دنیا را گرفت؟
با کسی در عشق بازی، کهکشان را دیدهای ؟
رفتهای گاهی سراغ عکس هجده سالگیم ؟
لحظهای با خاطرات خوبمان خندیدهای ؟
باختم در "چالدران" چشمهایت بیسلاح
انقراض آرزوهایم به دستان تو بود
میگرفتی سرزمینهای خیالی مرا
حد و مرز شعرهای من "گلستان " تو بود
قرنها در نیمههای شب فراری دادمت
چپ زدم، آواز خواندم، ترس را آموختم
پای اعدامی که صدها سال عقب افتاده بود
منتظر ماندم، برای هر دقیقه سوختم
قرنها شلاق خوردم، لو ندادم عشق را
روی وهمِ شانههای خستهات افتادهام
بازجو میخواست از مغزم تو را بیرون کشد
گیج میشد در میان حرفهای سادهام
یاد من افتادهای ؟ یاد تمام حرفهام ؟
دست پخت ناشیانه، لحن بغض آلودهام
انتظار سادهای تا واکنشهایت که باز
دیده بودی رنگ دلخواه تو را پوشیدهام
"در حیاط کوچک زندان" تجسم کردمت
فکر میکردی که من زیر شکنجه مردهام
باخودت میگفتی از آن لحظههای دردناک
گریه میکردی برای آنچه با خود بردهام
هیچ در دستت گرفتی سازِ مشقیِ مرا؟
"گُلنراقی" با خیال بوسههایم خواندهای ؟
عکس من را دیدهای در چشم های همسرت ؟
دخترت را هیچ از عاشق شدن ترساندهای ؟
محرمانه مینویسم تا بخوانی درد را
اسم شبهایم درون تکتک این بیتهاست
رمزها را حفظ کن یک عمر لای دفترت
ساده بودن، ساده مردن انتهای ماجراست
#صنم_نافع
@abadiyesher
حاصل جمع تبسمهای ما
میدهد بر زندگیهامان صفا
خنده را باید که تکثیرش کنیم
غصه را با خنده زنجیرش کنیم
با نوازشهای نور آفتاب
نرمنرمک میرود احساس خواب
عطر گل را باد جارو میکند
در زمین با رقص هوهو میکند
در چمنهامان بغل واکرده گل
در دل ما چون غزل، جا کرده گل
نان گرم و چای داغ و ظرف شیر
با خیار و گوجه و قدری پنیر
رنگ برکت میزند بر سفرهها
شکر باید گفت، ممنونم خدا
#مهتاب_بهشتی
@abadiyesher
آبادی شعر 🇵🇸
سلام و احترام. دوستان اگه عکسهای پاییزی قشنگ و زیبا از محل زندگیتون دارید بفرستید به آیدی بنده تا با
خب بریم یکم زیبایی ببینیم از ارسالی اعضا محترم کانال🍂🍁
👇👇
تصاویر مربوط به سال قبل هست
روستای کریم آباده، ۸۰ کیلومتری مشهد
ارسالی اعضا محترم کانال
#سیدمصطفی_رضوی