تب عشقت بدلم ریخت غزل بُرنا شد
پر پروانه و این شمع چقدر زیبا شد
خنده هایت افق صبح و خورشید طلوع
لحظه هایم همه با بودن تو رویا شد
قصد من شهد لبت چیدن و بر چیدن گل
هر شب آن حس تو با جان وفا نجوا شد
من که مست توام و راهی میخانه شدم
وای مجنون غزل راهی این صحرا شد
تو بگو عشق کجا شور و شرر تا بکجا؟
دل من روی دلت روی رخت رسوا شد...
💐💐عید تون مبارک 💐💐
سلام مجدد.
کسایی که هنوز اذان نشده و وقت دارن
امروز یه غسل داره و قبل اذان ظهر دو رکعت نماز تو هر رکعت یبار حمد.۱۰ مرتبه توحید.۱۰ مرتبه آیت الکرسی و ۱۰ مرتبه قدر
°•🌸|°
تا ابد دنیا نمی ماند نمی دانی بدان
جز خدا بر جا نمی ماند نمی دانی بدان
نقطه ی آغا محمد خود گواه ماجراست
اهل ظلم آقا نمی ماند نمی دانی بدان
خار و خس را باد بالا میبرد گاهی ولی
تا ابد آنجا نمی ماند نمی دانی بدان
زیر و رو کردم تمام عرصه ی تاریخ را
شاه یا ملا نمی ماند نمی دانی بدان
دل به دست آور که از مال بشر جز نام نیک
هیچ در دنیا نمی ماند نمی دانی بدان
عشق، راه چاره است و در نبودش زندگی
لحظه ای زیبا نمی ماند نمی دانی بدان
پیر مردی مشت خاکی را نشانم دادوگفت
جز همین از ما نمی ماند نمی دانی بدان
#احمدجم
°•🌸|
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست
بعدِ رفتن نام نیکت بر زبانها ماندنی ست
تا توانی خلق را ازخود مرنجان با سخن
آنکه بالاتر نشیند ، آخرش افتادنی ست
عمرو جانت گرچه عمر نوح هم باشد ولی
شیشه ی عمرگرانم عاقبت بشکستنی ست
ثروتت بند است برشب شهرتت با یک تبی
عاقبت ثروت به دست وارثان بسپردنی ست
دل مبند بر مال دنیا ، مالِ دنیا بی وفاست
خرقهی زرهم بپوشی سیم و زرنابردنی ست
✨ #لاادری
از عشق مى نويسم باذوق شاعرانه
با شور یک غزل یا غوغای يك ترانه
از بغضهاى تلخ و از اشكهاى خاموش
از كوچه هاى باران در خلوت شبانه
در باغ خاطراتم فصل خزان عشق است
تا كى شود بهار و فصل گل و جوانه
از قهقراى مهر و ازقحطى صداقت
از قلب پاك عاشق تا مرگ جاودانه
بر لوح سنگی دل با جوهر محبت
بايد نوشت از عشق اي بهترين بهانه..
قهر چشمانت دلم را تکّه تکّه می کند
تو نباشی در وجودم درد چکّه می کند
سر بچرخان با دلم حرفی بزن ای مونسم
چون بخندی خنده ات بازار سکّه می کند
🌾🌹🌾🌹🌾💞
بر ماسهها نوشتم دریای هستی من
از عشق توست سرشار این را به یاد بسپار
بر ماسهها نوشتی ای همزبان دیرین
این آرزوی پاکی است اما به باد بسپار
🌾🌹🌾🌹🌾💞
تو خواهی رفت، دیگر حرف چندانی نمی ماند
چه باید گفت با آن کس که می دانی نمی ماند؟!
بمان و فرصت قدری تماشا را مگیر از ما
تو تا آبی بنوشانی به من، جانی نمی ماند
برایم قابل درک است اگر چشمت به راهم نیست
برای اهل دریا شوق بارانی نمی ماند
🕯🌺
چه باید کرد با چشمت که در تکرار این لذت
جدایى میشود افسوس و ماندن میشود عادت
بیا عهدی کنیم امروز ، روزِ اولِ دیدار
اگر رفتیم بیبرگشت، اگر ماندیم بیمنت
تو باید سهم من باشی اگر معیار دل باشد
ولی دق داد تا دادت به من تقدیرِ بیدقّت
خودت شاید نمیدانی چهکردی با دلم امّا
دل یک آدم سرسخت را بردی، خداقوّت!
🌾🌹🌾🌹🌾💞
🕊❤️❤️🕊
"دوســتت دارم"
مثـلِ اوليـن حـسِ
گـرمِ لمـسِ دستــانـت؛
🕊❤️❤️🕊
همــانقـــدر آرام ،،،
همــانقـدر شـرمگيــن ،،،
و همــانقــدر پر شــور ،،،
🕊❤️❤️🕊
مــن #تُ را تا بــه ابــد؛
همــانقـــدر بـی نظيــر ،،،
دوســت خـــواهم داشــت...
🕊❤️❤️🕊
🌾🌹🌾🌹🌾💞
قطرهام اما به فکر قطره ماندن نیستم
آنقدَر در یاد او غرقم که اصلاً نیستم
بر قلم آن کس که میراند سخن، من نیستم
بیعلی در فکر یک پایان روشن نیستم
بیخود از خود میشوم تا نام او را میبرند
قدسیان این ذکر را تا عرش، بالا میبرند
قطره بودم آمدم مبهوت دریایم کنند
موجها فکری برای تشنگیهایم کنند
ذره باشم تا غبار راه مولایم کنند
سخت مجنونم، بگو مردم تماشایم کنند
با مفاتیحالجنان چشم او، در باز شد
یا علی گفتم صد و ده بار عشق آغاز شد
ابر مبهوتش شد و با جوهر باران نوشت
باد هوهو کرد و با یادش هوالقرآن نوشت
ماه او را چارده بار از صمیم جان نوشت
نوبت خورشید چون شد نور جاویدان نوشت
ابر و باد و ماه و خورشید و فلک کاتب شدند
خوشنویسان علیبنابیطالب شدند
ذکر او را گفته حتی کوه و دریا و درخت
یا علی گفتن چه آسان! با علی بودن چه سخت
جز علی از هر چه در دنیاست بربستیم رخت
سال و فال و حال و مال و اصل و نسل و تخت و بخت
نیست در این شهر یاری جز علی یک شهریار!
لا فتی الا علی لا سیف الا ذولفقار...
او جمالی دلربا را دیده در صبر جمیل
صبر او ایمان او ورد زبان جبرئیل
هست راه پیچ در پیچ قیامت را دلیل
داستان آتش و دستان محتاج عقیل
عارفان غرقاند در ژرفای اقیانوسیاش
مایۀ فخر ملائک میشود پابوسیاش
در حریمش میوزد گویی نسیم از هر طرف
هم کبوتر میپرد هم یا کریم از هر طرف
میرسد بانگ صراط المستقیم از هر طرف
هم فقیر و هم اسیر و هم یتیم از هر طرف
هرکه باشد، هرچه باشد، او پناهش میدهد
صاحب این خانه بیتردید راهش میدهد...
_احمد حسین پور علوی
چــه عاشقـانه
مى نويســمَت
تُــويى كه ممنوعـه تريـــنى
تُــويى كــه دنيــــامى
آخ كه ايـن دنيـا چقــدر
دور اســـت از مَــن
وچقد به قلبم نزدیـک
🌾🌹🌾🌹🌾💞
مینویسم یک غزل، وزن و ردیفش چشم تو
قافیه، موضوع و احساس لطیفش چشم تو
مینویسم از تصادفکردنت با قلب خود
مینویسم باعث نبض ضعیفش چشم تو
مینویسم اعتراف از دل که خونم ریخته
حس شــــورانگیز اقدام کثیفش چشم تو
مینویسم یک تفاهمنامه بین عقل و دل
نکتهی سنگین و حساس و ظریفش چشم تو
مینویسم یک کتاب آسمانی بعد از این
وصف چشمان تو و نام شریفش چشم تو
🌾🌹🌾🌹🌾💞
به قصد عاشقی بیا به دیدن دوباره ام
به بوسه مرهمی بنه به قلب پاره پاره ام
فقط نه دل،تمام من فدا شود به پای تو
برای جان نثاری ات، فقط پیِ اشاره ام
شرر فکنده در دلم شمیم وعطر وبوی تو
نفس بکش دوباره در هوای پر شراره ام
نگین انجمن تویی و درمیان مجلسی
نهان زِچشم دیگران همیشه در کناره ام
سواره ای به مرکبی، زِ عقل پر صلابتت
به اسب سرکش جنون،سواره ای هماره ام
اگر نصیب عاشق از، زمانه بیکسی بُوَد
طلایه دارِ عاشقانِ بیکسِ هزاره ام
زِ سرسرای سینه ام چو غم شبی برون شود
گمان بُکن که رفته از وجودِ من عصاره ام
رسیده ساعت جنون،نگار مه جبین من
به قصد عاشقی بیا به دیدن دوباره ام..
ﺩﺳﺖ ﻭ ﭘــﺎ ﮔﺮ ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺑﺎ ﻧﺴﺨﻪ ﺩﺭﻣﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﭼﺸﻢ ﮔﺮﻳﺎﻥ ﻫﻢ ﺩﻣﻲ ﺑﺎ ﺑﻮﺳﻪ ﺧﻨﺪﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺳﻴــﻞ ﺑــﺎﺭﺍﻥ ﮔــــﺮ ﺑﺒــــﺎﺭﺩ ﺍﺯ ﻧﺴﻴـــــﻢ ﺻﻮﺭﺗﻲ
ﻏــﻢ ﻣﺨـــﻮﺭ ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻱ ﺍﺯ ﺩﻳﺪﻩ ﭘﻨﻬﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﻣﺨﺘﺼــــﺮ ﮔــﻮﻳﻢ ﺍﮔـــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻥ ﺷـﻮﺩ ﮐﺎﺷﺎﻧﻪ ﺍﻱ
ﺟــﺎﻱ ﻫــﺮ ﻭﻳــﺮﺍﻧﻪ ﺍﻱ ﮐﺎﺧــﻲ ﻧﻤﺎﻳـﺎﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ
ﺍﻱ ﺧــﺪﺍ ﻫــﺮﮔﺰ ﻧﺒﻴﻨـــﻢ ﺑﺸــﮑﻨﺪ ﻗﻠـــﺐ ﮐﺴﻲ
ﺩﻝ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎطﻨﺶ ﺍﺯ ﺭﻳﺸـﻪ ﻭﻳـــﺮﺍﻥ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ...
🌾🌹🌾🌹🌾💞
چشم بر هم ننهاده گردش دوران گذشت
بهر یک کَس سخت و بهر دیگری آسان گذشت
روزگاری خواهد آمد با خودت نجوا کنی
یاد باد آن روزگارانی که با یاران گذشت
🌾🌹🌾🌹🌾💞
اے قلب من بارانے ات ڪردند و رفتند
ڪنج قفس زندانے ات ڪردند و رفتند
در سایه هاے شب تو را تنها نوشتند
سرشار سرگردانے ات ڪردند و رفتند
احساس پاڪت را همه تڪفیر ڪردند
محڪومِ بے ایمانے ات ڪردند
🌾🌹🌾🌹🌾💞
میان این شلوغی ها، دلم یک بوسه میخواهد...
تمارض کن به غش کردن، نفس مصنوعیت با من!
😅😅😅
از گروه هلال احمر دزدیدم 😂😂
🍃❤️🍃🌹🍃❤️🍃🌹🍃❤️🍃🌹
در هواي تو ، دل از حوري و انسان کندم
ريشه ي وسوسه را ، از تو چه پنهان ، کندم
هر چه پيوند ، بغير از تو بريدم ، پس از آن :
خواستم دل بکنم ، ... دل که نشد ، جان کندم
با تو بايد که از اين دلهره ها ، رد بشوم
آه ، بانو ! نکند باز ... مــردد بشوم
گرچه گمنام ترین عاشق چشمان تو ام ،
یاورم باش که در عشق ، زبانزد بشوم
زندگي ، قبل تو ، جز گريه و آشوب نبود
هيچ کس در دل من ، مثل تو محبوب نبود
خوب شد آمدي ، اي عشق ! خدايا شکرت
زندگي بي تو ، عزيزم ، به خدا ، خوب نبود
گل فروشے میڪنم،گلدانِ«گل باشاعرے»
یڪ ڪلامم«شاعری»راباشقایق میخرے؟
چون تلف شدزندگے،ساعت نمیبندم به دست
سالها رامیفروشم،بادقایق میـخرے؟
سادگے بسیار دارم،میڪنـم ارزانیت
باصداقت میفروشم،باحقایق میخرے؟
باغزل ها میشود هـردرد رادرمان ڪنے
مرهمش را میفروشم،طبع ِحاذق میخرے؟
ڪوه غم را میشڪافد دردهاےشاعرے
شاه بیتےمیفروشم،طبع خالق میخرے؟
سختی ولی سنجیدنت را دوست دارم
فلسفهای! فهمیدنت را دوست دارم
آرامشی، مثلِ هوایِ بعدِ باران
حسِ خوشِ بوییدنت را دوست دارم
گاهی شبیه انتهایِ تلخِ سیگار
تلخی ولی بوسیدنت را دوست دارم
مغرور و سنگینی ولی با لحن شیرین
من را "شما" نامیدَنت را دوست دارم
صدبار گفتم دوستت دارم ولی تو...
حتی همین نشنیدنت را دوست دارم
| #سعید_شیربندی |
♥
تا سیب گونه ات بنوازد نگاه را
آدم چگونه سر نسپارد گناه را؟
حالم شبیه شانه ی بیچاره ای ست که
در لابه لای موی تو گم کرده راه را
هر چند گفته اند که بوسیدنت خطاست
توجیه می کند لب تو ؛اشتباه را
چشم تو بس که جاذبه دارد، عجیب نیست
عمری خدا به دور تو گردانده ماه را
حالم بد است٬ مثل گدایی که سالهاست
چشمش گرفته دختر یک پادشاه را
من در نماز غرق که باشم بغیر تو؟!
اسمت می آید "" اشهد ان لا اله"را
| #حسین_زحمتکش |
♥
فال حافظ زدم آن رند غزل خوان میگفت:
زندگی بی تو محال است، تو باید باشی…!
#لاادری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به جان آمد مرا کار از دلِ خویش
غمی گشتم ز کارِ مشکلِ خویش
در آن دریا شدستم غرقه کهآنجا
به جز غم مینبینم ساحلِ خویش
به راهِ وصل میپویم ولیکن
همه در هجر بینم منزلِ خویش
مبادا هیچ آسایش دلم را
اگر جز رنج بینم حاصلِ خویش
اگر کس قاتلِ خود بود هرگز
منم آن کس نخستین قاتلِ خویش
شدهگاهے ز خودت سیر شوی؟!
شده آهے بڪشی ،بغضکنی ،پیرشوی؟!
شده بنویسے دوخط نامه و بسپاری بهآب
نامه را پس بزند آب، دلگیر شوی؟!
🌾🌹🌾🌹🌾💞