با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی ست بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشکل نیست
من چسان دفن کنم پارهای از قرآن را...؟
#در_عزای_حسین 🏴
ترسم که شعر سنگ مزار من این شود
اینهم جمال یوسف زهرا ندید و رفت
#لاادرے
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ناله اگر که برکشم ،
خانه خراب می شوی ...!!
خانه خراب گشته ام
بس که سکوت کرده ام...
#صائب_تبریزی
پرسید پدر را بزنــــــــــم یا کــه پسر را با تیر؟
فرمانده فرو رفت به فکری و سپس حرفی زد؛
"دقت بکـــــــن و بزن سفیـــدی گلـو را بشکاف
وقتی که پسر را بزنـــی پدر خودش می افتد"
#یاعلیاصغرحسین
✍#اسماعیلعلیخانی
بازامشب سينه ام راغم گرفت
بازامشب اين دلم ماتم گرفت
اين چه وقت رفتنت بود اى عزيز؟
داغ هجرت کرده بابا را مريض
کى چنين از آسمان خورشيد رفت؟
بى خبر از کهکشان ناهيد رفت؟
کاش بودى تاکه قلبم شاد بود
سينه ام ازبند غم آزاد بود
رفتى وبارفتنت تنها شدم
بى تو مرد کوچه ى شبها شدم
وقت رفتن فکرمن هم بوده ايى؟
حال از اين رفتنت آسوده ايى؟
تواگربودى که حالم اين نبود
باتواين دل اينچنين غمگين نبود
تواگر بودى دلم کى غصه داشت؟
دفتردل کى ز غمهاقصه داشت؟
درفراغت در دل من شور نيست
ديده گانم را فروغ و نور نيست
خاطراتت قاتل جانم شده
ياد تو ديوار زندانم شده
خاطراتت برده از من رام من
يک به يک شد در فراغت دام من
شد برايم ديدنت يک آرزو
هر کجايى گو بيايم با وضو
گرنشانت را به من آرد سروش
هرکجا باشى بيايم با خروش
اى دريغا از من وآمال من
سنگ هجرانت شکسته بال من
وصل تو جز با رضامندى حق
کى شود با آرزويم منطبق
چون ميسر نيست يک ديدار تو
جان دهم هر لحظه با افکار تو
خواهم از اين دکه آيم سوى تو
پر کنم اين سينه را با بوى تو
تا دم وصل تو من هر روز و شب
باغمت سازم به هر رنج و لهب
روح پاکت تاابد مسرور باد
با روان قدسيان محشور باد🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱
یا حسین (ع)
سالیانیست که با روضه ی تو مانوسم
ز ادب دست محبین تو را می بوسم
نکند روزی اشک چشمان مرا قطع کنی!
من اگر گریه برایت نکنم می پوسم ...
با چه رو خیمه بَرَم این سرِ آویزان را
چه کنم مشکلِ این حنجر خون ریزان را
به سفیدیِ گلوی تو کسی رحم نکرد
رسمِ کوفی ست بگیرند هدف، مهمان را
دست و پایی زدی و باز تبسّم کردی
پس خدا بوسه زند این دو لب خندان را
بوسه بر این سرِ پاشیده ز هم مشکل نیست
من چسان دفن کنم پارهای از قرآن را...؟
#در_عزای_حسین_علیه_السلام
🏴
ازروی دستهای پدر بال و پر گرفت
خندید و خنده را ز لبان پدر گرفت
احساس کرد تیر، پدر را نشانه کرد
با حنجرش برای امامش سپر گرفت
آری بزرگزاده به باباش میرود
یک پر، دو پر، نه مثل پدر بیشتر گرفت
ششماهه بود و بند دل مادرش رباب
از طـرز دست و پا زدن او شرر گرفت
وقتی که غنچههای زیر گلویش شکوفه کرد
عطـری عجیب در همهی دشت در گرفت
خون گلوش رفت به هفت آسمان و بعد..
از حال زار عرشنشینان خبر گرفت
بابا میان معرکه حیران شد و سپس
زیر عبای خویش پسر را به بر گرفت
مادر زبان گرفته و جانسوز میسرود:
طفلم قشنگ بود و گلم را نظر گرفت
#وایرباب💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تو و اکبر نفر بعدیتان عباس است
چقدر داغ ببینم بهخدا یک نفرم . . .
بوسید سه شعبه وسط معرکه گل را
دستان پر از زخم پدر ، غرق گلاب است...
#زهره_قاسمی
#وصال
✍✍✍
پُـر از سکوتم و حرفی برای گفتن نیست
کسی شریکِ سکوتِ شبـانـهٔ من نیست
چه زخم ها کـه نبودت نمک به آن ها زد
تنی که درد چشیده،که نامِ آن تَن نیست
شکـارِ در قفـسِ بغـضِ سال ها مَدفـون
مـرا شکسته سکـوتم، نیازِ کُشتن نیست
شکوهِ سَروَم و هر روز جان به لب شده ام
کـویر جای بهـار و، جـوانـه کردن نیست
گـرفتـه قـامـتِ شـب را قیـامتِ ظلمت
کسی بـه فکرِ طلوعِ، ستـاره قطعاً نیست
شریکِ خلوتِ تنهایی ام... دلم تنگ است
برای گریه به جز شانه ی تو مأمَن نیست
فـروغِ شعله ی فانوسِ دل بیـا کـه هنوز
کسی شریکِ سکوتِ شبانه ی من نیست
࿇─┅══•❁♥️❁•══┅─࿇