تُـو را بخاطر دِرهَم چہ دَرهَمَت ڪردند
چنان ڪه شرحِ تنِ تُـو بہ آخرت افتاد...
#علیاڪبرلطیفیان
#عاشورا
..
دلخوشے هایِ ڪم ِ دور و برت را بردند
بد زمینگیر شدے! بال و پرت را بردند
روے دستان تو با تیر سه پر؛ پرپر شد
گوش تا گوش...دهان پسرت را بردند
چشمت از داغ جوان تار شد و ڪم سو شد
میزدند و همه نام پدرت را بردند
علَم افتاد و تنِ علقمه را خون برداشت
ڪمرت خم شد و قرص ِ قمرت را بردند
با وضو نیزه-زنان وارد گودال شدند
آن عقیقِ یمنِ شعله ورت را بردند
چڪمه هایت را با نیزه درآورد ڪسی
تیرباران شده بود و سپرت را بردند
تا بگیرند دو سه جایزه از دست یزید(لع)
دست و پا میزدے آقا خبرت را بردند
پیش زینب(س) به تو بسیار جسارت ڪردند
غارتت ڪرده و بر نیزه «سرت» را بردند!
#محرم | #عاشورا
#یاحسین
😭😔😭
بیشه از سیطرهی شیر بهم ریخته بود
لشگر از غیرتِ شمشیر بهم ریخته بود
چشمهای غضب آلود نَفَس میگیرد
دشت از ضربِ نَفَسگیر بهم ریخته بود
مثل این بود زمینلرزه به شام اُفتاده
کوفه با نعرهی تکبیر بهم ریخته بود
یک سوار آمده بود و همه رَم میکردند
دشمن از صاعقهی تیر بهم ریخته بود
مرتضی بود حسن بود ولی لب تشنه
کربلا با دو سه تصویر بهم ریخته بود
آب بر دامنِ او چنگ زد و گفت بنوش
آب از غصهی تقدیر بهم ریخته بود
دست در آب فرو برد فرات آتش شد
آب از سوز لبِ آبِ حیات، آتش شد
ناگهان داغ ، رقم خورد بمانَد بَعدَش
به زمین ماهِ حرم خورد بماند بَعدَش
داد زد حرمله از دور چه چشمی دارد
تیر را تا که زدم خورد بماند بَعدَش
همه سر درد گرفتند میانِ خیمه
به سر او که عَلَم خورد بماند بَعدَش
آبرویش همه از مَشک چکید و بر مَشک
خونِ آن دستِ قلم خورد بماند بَعدَش
این عموجانِ حرم بود که هِی کم میشد
قامتش زود بهم خورد بماند بَعدَش
تا که اُفتاد زمین موقعِ مشعلها شد
راهِ دشمن به حرم خورد بماند بَعدَش
وایِ من دادِ حرم دادِ حرم در آمد
یک برادر به سرِ چند برادر آمد
خیز از خاک بگو تا کمرم را چهکنم
تو که راحت شدهای من جگرم را چهکنم
موقعِ آمدنم حال رُبابم بد بود
بعد این وضع بگو که پسرم را چهکنم
مادرم آمده اینجا که مرا جمع کند
پدرم از نجف آمد پدرم را چهکنم
پا مکش رویِ زمین دشت نگاهت نکند
جانِ من هلهلهی دور و برم را چهکنم
از رشیدیِ تو در راه کمی ریخته است
بازویت را چهکنم چشمِ ترم را چهکنم ...
حسن لطفی۴۰۰/۰۵/۲۶
#السلامعلیکیاساقیالعطاشا•🥀•
حس می کنی زمین و زمان گریه میکنند
وقتی که جمع سینهزنان گریه میکنند
این سو داغ اکبر و آن سو غم حبیب
در ماتم تو پیر و جوان گریه میکنند
این سیل، سیل اشک عزادارهای توست
چون ابر با تمام توان گریه میکنند
تو کیستی که در غم از دست دادنت
مردان ما شبیه زنان گریه میکنند
با یاد آن نماز جماعت که خواندهای
گلدستهها اذان به اذان گریه میکنند
در ماتم اسارت زینب عجیب نیست
سرها اگر به روی سنان گریه میکنند
#امیر_تیموری
یک نـفـر از سر گـودال اشـاره مـیکـرد
کـه غــروب است ببُرید،دگـر دیر شـده
💔
😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭😭
♡••
عُمریستمرامونسِجآننامِـحُـسیـناست
دِلخواستڪہدرسایہےایننامـبمیــرمـ...
༻
🏴
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
😔
#محتشم_کاشانی🌻
بگو چگونه بگویم که عشق من هستی؟
خدای خوب زمینی، که شکل زن هستی!
بگو چگونه بگویم که دوستت دارم؟
که هم بیان منی، هم سکوت من هستی
غزل کنار نگاهت کم آورد سهل است
نگارخانهی انواع فوت و فن هستی
هزار علّت اگر دارد عاشقی، حتماً
میان آن همه علّت، تو اولاً هستی
«میان عاشق و معشوق هیچ حائل نیست»
بگو چرا تو به دنبال پیرهن هستی!
همیشه آخر هر قصّهای تویی بانو!
دلیل خوب و سرانجام «ما» شدن هستی..❤️
مَنْ کَربَلا نَدیدِه چِنینْ نالِه می کُنَمْ
زِینَب کِه دیدِه کرب و بلا راچِه کَردِه اَست
😭😭😭
کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود میزنـی لـبـخـنـد ...
در اضطراب چه شبها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد
چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!
چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید
ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه هـا گم شد
چه هفتهها که رسید و چه هفتهها که گذشت
شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد
و هـفـتـهای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت
بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد
نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟
کـــدام جــمـعـه مـــوعـــود میزنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟
بــرای آمــدنـت جـــمــعــهای مـعـــیــن کـــن
کـه هـفتـهها همـهشـان خـالی از تـرنـم شد
اللهم عجل لولیک الفرج
🖤
▪️ای داغدار اصلی این روضه ها بیا
▫️صاحب عزای ماتم کرب و بلا بیا
▪️تنها امید خلق جهان یابن فاطمه
▫️ای منتهای آرزوی اولیاء بیا
▪️بالا گرفته ایم برایت دو دست را
▫️ای مرد مستجاب قنوت و دعا بیا
▪️فهمیده ایم با همه دنیا غریبه ای
▫️دیگر به جان مادرت ای آشنا بیا
▪️از هیچکس به جز تو نداریم انتظار
▫️بر دستهای توست فقط چشم ما بیا
▪️هفته به هفته می گذرد با خیال تو
▫️پس لا اقل به حرمت خون خدا بیا
▪️بیش از هزار سال تو خون گریه کرده ای
▫️ای خون جگر ز قامت زینب بیا
▪️عرض ارادت کم ما را قبول کن
▫️امسال هم محرم ما را قبول کن 🙏
اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج🙏
آدینه تون مهدوی 💚
____🍃🖤🍃🏴🏴🏴
نقطه عطف جهان عشق تو بوده ست حسین
عالــــم از روز ازل دور تــــو پـــــرگار شــده
این زمین از غـم تو دور خودش می چرخد
چشـــم بیمــــار تو را دیده که بیمــار شــده
از جــــزای گــــنــه و آتـــش نــار آزاد است
هــر که در آتــش عشـــق تو گرفتــــار شده
خرج کردی سر خود را و خـــدا عاشـق شد
خلق را از سَـــرِ عشق تــــو خریـــدار شده
آری آری همه ی گـــــریه کنـــان را هر بار
به تو بخشیده و این خاص ترین کار شده
وقت مُردن به خدا گریه کُنَت خواهد دید
قیمـت اشک بـــرای تو چـه بسیــــار شده
هرکه شد نوکر ایـــن خانه ی تو در واقــع
پادشاهی است که خود نوکر دربـــار شده
#ناهید_خلفیان
یوسف نیامدی سر بازار، این دهه
یا اینکه من ندیدمت ای یار، این دهه
بیگانه ها مرا به پشیزی نمی خرند
من را ببین به چشم خریدار، این دهه
چون باورم نمی شود اینجا نیامدی
از یاد من نمی رود این بار، این دهه
آقا برای آمدنت پهن کرده ام
سجاده ای به وسعت دیدار، این دهه
رجعت، بلوغ سینه زنی های شیعه است
عالم شد از حضور تو سرشار، این دهه
خون شهید کرببلا خطّ قرمز است
خطیّ که داد بر همه اخطار، این دهه
حس کردم از تمام وجود خودم ترا
دیشب که شد به نام علمدار، این دهه
من ده شب است روزهء گریه گرفته ام
تا از سرشک تو کنم افطار، این دهه
در روضه ات نشستم و باور نمیکنم
دارد تمام می شود انگار، این دهه
#رضادینپرور
#الهم_عجل_لولیک_الفرج
یاصاحب الزمان(عج)
قسمت نشد که گاه به گاهی ببینمت
حتی به قدر ِ نیم نگاهی ببینمت
تکلیفِ بیقراری این دل چه میشود
اصلاً شما اگر که نخواهی ببینمت
ای کاش یک سه شنبه شبی قسمتم شود
در راهِ جمکران،سرِ راهی ببینمت
یا که مُحَرَمی شود و بین کوچهای
در حالِ کار ِ نصبِ سیاهی ببینمت
آقا خدا نیاوَرَد آن روز را که من
سرگرم میشوم به گناهی ببینمت
دارم یقین که روز ِ وصالِ تو میرسد
ذکر ِ لبم شده که الهی ببینمت
😭😭😭
رویدستشپسرشرفت،ولیقولشنه!
نیزههاتاجگرشرفت،ولیقولشنه!
اینچهخورشیدغریبیستکهباحالنزار؛
پاینعشقمرشرفت،ولیقولشنه!
باغبانیستعجب،آنکهدرآندشتبلا؛
بهخزانیثمرشرفت،ولیقولشنه!
شیرمردیکهدرآنواقعههفتاد ودوبار؛
دستغمبرکمرشرفت،ولیقولشنه!
جانمنبرخیِآنمردکهدرشطفرات؛
تیردرچشمترشرفت،ولیقولشنه!
هرطرفمینگرینامحسیناستوحسین..
ایدمشگرم،سرشرفت،ولیقولشنه!
حسین جنتی
نگاه کردن اشک تو خواهرم سخت است
صبور باش که این حرف آخرم سخت است
دگر زمان جدایی شده، دعایم کن
سفر بدون تو ای یار و یاورم سخت است
برو برای اسارت دگر مهیّا شو
که شام و کوفه برای تو خواهرم سخت است
نه قاسمی، نه علی اکبری، نه عباسی
غریب ماندن زنهای این حرم سخت است
تویی و جان رقیّه، که بعد من سیلی
برای دخترک ناز پرورم سخت است
بگو رباب حلالم کند که می دانم
به نیزه، دیدن لبخند اصغرم سخت است
به زیر حنجرهام بوسه میزنی، امّا
بدان، بریدن این سر ز پیکرم سخت است
خدا به داد دلت میرسد، که در بر شمر
به قتلگاه، تماشای مادرم سخت است
علی صالحی
#لآیومکیومکیاأباعبدالله🏴
"دست و پا وقتی نباشد نردبان بی فایده ست"
ساربان وقتی نباشد کاروان بی فایده ست
ماه زیبایم کنار علقمه در خون نشست
چرخش مه در مدار کهکشان بی فایده ست
شد عزیز فاطمه در کربلا عطشان شهید
تا قیامت گریه های آسمان بی فایده ست
روی دستش ، اصغرش داده پیامی این چنین
گر ببندی دل به جز صاحب زمان بی فایده ست
روز و شب شد ذکر لبها العجل یابن الحسن
هر گلستانی بدون باغبان بی فایده ست
اهل بیت مصطفی بوده فقط نور الهدی
راه رفتن با چراغ دیگران بی فایده ست
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لیان
حالا که دل تنگ است از داغ جدایی
یک روضهی عباس میخوانم بیایی
#العجلیامولاییاصاحبالزمان..
روی تو را دوباره ندیدم ، غروب شد
بغضم گرفت ، تا که شنیدم ، غروب شد
تا یادم آمد این همه سال است رفته ای
آهی ز عمق سینه کشیدم ، غروب شد
باران نداشت شهر ، که او شرم هم نداشت
یک قطره اشک هم نچکیدم ، غروب شد
آقا به ندبه ات نرسیدم مرا ببخش
شرمنده تا ز خواب پریدم ، غروب شد
آقا کلافه ام من از این نفس سرکشم
جمعه به پای نفس پلیدم ، غروب شد
خورشید سرخ شد ، به گمانم که گریه کرد
بیچاره گفت تا که خمیدم ، غروب شد
از عصر جمعه بغض عجیبی است در گلو
این بار هم تو را ندیدم ، غروب شد
روزی که بود فرصت دیدارتان گذشت
مثل همیشه تا که رسیدم ، غروب شد
#محمد_مبشری
🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴
کودک شش ماهه جان می داد، آب آتش گرفت
مادری در قتلگاه اضطراب آتش گرفت
آسمان درد و زمین درد و زمانه درد داشت
از تبِ خشک لبانش آفتاب آتش گرفت
در تماس خارها با گامهای دختری
گوشواره لابه لای پیچ و تاب آتش گرفت
روی بوم آسمان خون خدا پاشیده شد
لاله ی نشکفته از داغ رباب آتش گرفت
قطره قطره اشک می بارید از چشمان ماه
در نگاه شعلهخیزش ماهتاب آتش گرفت
مرثیه می ریخت از لبهای دفتر،ناگهان...
از بیان ماجرا اشعار ناب آتش گرفت
#زهرا_شبیهی_بهار
🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴🖤🏴
✨
اصلا حسین(ع)
جنس غمش فرق میکند..
اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند
اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود
اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند
شاعر شدم براي سرودن برايشان
اين خانواده، محتشمش فرق مي کند
“صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين”
عيساي خانواده دمش فرق مي کند
از نوع ويژگي دعا زير قبه اش
معلوم مي شود حرمش فرق مي کند
تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش
حتي سياهي علمش فرق مي کند
با پاي نيزه روي زمين راه ميرود
خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند
من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا
فهميده ام حسين همش فرق مي کند..
#علی_زمانیان
تیره و تار شده یکسره دنیای حسین(ع)
رفت از خیمه قرار دلِ تنهای حسین(ع)
مشک بر دوش؛ شجاعانه قدم برمیداشت
زیر لب زمزمه اش این شده سقای حسین(ع):
باید این چشم و سر و دست شود غرقِ به خون
برسد حاجت من تا که به امضای حسین(ع)
زخمِ شمشیر به تن داشت و لبریز عطش
وارد علقمه شد حضرتِ دریای حسین(ع)
إبن ملجم صفتان رفته عمود آوردند
وای از لحظهٔ شقّ القمر و وای حسین(ع)
تیر چشمش زد و عباس(ع) نظر خورد آخر
آخر افتاد زمین خوش قد و بالای حسین(ع)
شمر(لع) با قهقهه به حرمله(لع) گفت أحسنتم
خوب شد! از رمق افتاده ببین پای حسین(ع)
قاتل جانِ أبالفضل(ع) به وٱلله شده
إنکساری که نشسته ست به سیمای حسین(ع)
عاقبت «أدرک أخا» گفت و خدا رحم کند
به دل زینب(س) و دلشورهٔ فردای حسین(ع)!
#مرضیه_عاطفی
#یاابوالفضل_العباس_ع_مدد
دوستان تو لینک ناشناس گفته بودند که تبادل نمیزنید برا پیشرفت کانال؟؟
جواب:
خیر . قصدم اضافه کردن اعضا نیس