#عاشقانه_های_ولی_اله_و_تهمینه🌸🍃
#سبک_زندگی_شهدا
#قسمت_اول
🌹پانزده سال بیشتر نداشتم.
آقا ولی الله اولین خواستگارم بود.
تا قبل از عقد یکبار هم تنها باهم حرف نزده بودیم.فقط خانواده ها و یکبار هم تو جمع صحبت کرد و من از پشت در گوش میدادم...١٠ دیماه١٣٦١ تو محضر ازدواج نشسته بودیم ومنتظر مقدمات عقد محضرى، آقاى محضردار شناسنامه ولى الله رو گرفت وشروع به نوشتن کرد .
نام ولى الله، نام خانوادگى چراغچى مسجدى ، متولد1337/7/1 مشهد نام پدر غلامرضا نام مادر فخرى.سپس شناسنامه من را ازبرادرم گرفت وشروع به نوشتن کرد. .
🌹 نام تهمینه، نام خانوادگى عرفانیان امیدوارمسجدنشین، یه لحظه چشماى ولى الله برقى زد وگفت چه جالب من مسجدیم و ایشون مسجدنشین!!!
محضردار ادامه داد متولد 1346/8/4 مشهد نام پدر غلامرضا نام مادر فخرى.
🌹اینجا بود که محضردار هم متعجب به همه نگاه کرد وگفت عجب! عجب وصلتى چقدر نزدیک به هستید. نام پدرها غلامرضا، نام مادرها فخرى !!! ثبت دردفتر١١٠بنام حضرت على(ع)،ان شاءالله مبارک باشه ... آن روز ولى الله آن قدر ذوق کرد که هیچ وقت شادی در چهره باصلابتش را فراموش نمیکنم.
🌹بعد عقد رفت جبهه تا دو ماه و نیم نیومد.خبری هم نداشتیم ازش.همه ی زن ها میپرسند مگه شوهرت چیکاره س که همش جبهه س؟منم از ولی اله میپرسیدم میگفت بگو بسیجیه! خودمم تا روز شهادتش نمیدونسم قائم مقام فرماندهی لشکر ۵ نصر خراسانه !
🌹آن روزها من دبیرستان درس می خواندم، سال اول دبیرستان بودم. ولى الله هم که عاشق درس خواندن و مطالعه بود. وقتى مرخصى می آمد اول سراغ برگه هاى امتحانى من را میگرفت، خصوصاً دروس ریاضى، فیزیک، هندسه... سوالاتش را با دقت و ذوق فراوان حل می کرد و از من می پرسید توچطور حل کردى؟
⬅ادامه دارد
⬅پایان_قسمت_اول
⬅۱۸ فروردین سالروز شهادت سردار شهید ولی اله چراغچی 🌹
#سلامتی_امام_زمان_عج_صلوات
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
#عاشقانه_های_ولی_اله_و_تهمینه
#سبک_زندگی_شهدا
#سردار ولی الله چراغی قسمت_دوم
🌹زندگیمون تو بالا طبقه خونه ی پدرش شروع شد.دقیقا روبروی باب الجواد مشهد.از تو پذیرایی خونمون گنبد و گلدسته حرم امام رضا مشخص بود.بعد از عملیات خیبر اومد مرخصی.خبر پدر شدنشو بهش دادم.خیلی خوشحال شد.تو کل نه ماه بارداریم فقط دو بار دیدمش...دقیقا همون شب که حالم بد شد و رفتم بیمارستان از جبهه اومد !
🌹روز اول بدنیا آمدن فرزندمون، تو بیمارستان کنارم ایستاده بود و با چشمهایش، ملتمسانه از من خواهش میکرد که اگر ناراحت نمی شوی امروز من در تشییع جنازه دوستم شرکت کنم؟ زود برمی گردم "آن روز تشییع پیکر مطهر شهیدمهدی میرزایی و جمع دیگری از همرزمانش بود"
🌹بعد از مراسم تشییع که به بیمارستان آمد، کلی عذرخواهی کرد که ببخش دراین شرایط حساس تو را تنها گذاشتم ان شاءالله جبران می کنم. واقعاً هم همین کار را کرد، در مدتی که من در بستر بودم، کلی تو کارهای خانه به مادرم کمک کرد. ظرف می شست،گردگیری می کرد و حتی تو شستن لباس هم کمک می کرد.
🕊سردار شهید ولی الله چراغچی، قائم مقام لشکر پنج نصر که پس از گذراندن ۲۳ روز به حالت کما در بیمارستان در تاریخ ۱۸ فروردین ۶۴ به شهادت رسید.
#پایان_قسمت_دوم
#سلامتی_امام_زمان_عج_صلوات
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
#عاشقانه_های_ولی_اله_و_تهمینه
#سبک_زندگی_شهدا
#سردار ولی الله چراغی از زبان همسرش قسمت_سوم
🌹در جبهه هرگاه با اعتراض همرزمانش رو به رو می شد که چرا به خانواده ات تلفن نمی زنی؟ پاسخ میداد: چون هر وقت با خانواده تماس می گیرم، بخشی از فکر مرا که باید تماما در خدمت جنگ باشد، مشغول می کند، به همین خاطر تماس نمیگیرم تا این حالت از بین برود.
🌹در عملیات چزابه از ناحیه دست و پا مجروح شد، ولی با این وجود به استراحت نپرداخت و به هیچ قیمتی حاضر نبود به پشت جبهه برود تا اینکه از شدت جراحات وارده حالش وخیم شد و او را به اجبار به پشت جبهه انتقال دادند. در یکی از حملهها نیز ترکش به او اصابت کرد و به پشت دریچه قلبش رسیده بود اما شهید مدام میگفت: چیزی نیست. من حالم خیلی خوب است. شما بهتر است به فکر جنگ و بچههای بسیجی در خط مقدم باشید.
🌹ولی الله چراغچی در عملیات ظفر آفرین بدر بر اثر اصابت گلوله به ناحیه سر مجروح شد و در بیمارستان شهدای تهران بستری گردید و پس از ۲۳ روز بیهوشی، سرانجام در ۱۸ فروردین ماه سال ۱۳۶۴ به درجه رفیع شهادت نایل گشت و پیکر مطهرش در گلزار شهدای بهشت رضا (ع) مشهد آرام گرفت. ***
#پایان
#سلامتی_امام_زمان_صلوات
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
#سبــــــک_زندگے_شهـــــدا🌸🍃
#به_جدّم_قسم_من_شهيد_ميشم🔻
💢ازبچگی کارکرده بودم وحالاهم شده بودم یه خانوم معلم،دوشیفت هم کارمیکردمواسه خودم مستقل شده بودم.قطعه زمینی هم خریده بودم.تصمیم به ازدواج داشتم.
شهریور ۱۳۵۵بودرفتم مشهدبه امام رضا(علیه السلام)حرف دل اینگونه گفتم قبل هرحرف وکلام وگفت وگوی #شوهری خواهم که باشدسیدوقدش بلند،خوش خلق وخوی.آقا...من یکی رو میخوام که سیّد باشه ،قد بلندباشه،خوش اخلاق باشه...🙈
تا اینکه #خواستگار اومد خونه مون صحبت که میکردیم بهش گفتم:شما واسه چی منوانتخاب کردید...؟ آقامحسن که تااون موقع سرش پایین بود.
گفت:شما چرا اینطوری صحبت میکنید...؟
گفتم:دلم میخواد بدونم که چرا شما اینقده دنبال مال دنیایید...؟!☺️
مگه دنیا چه ارزشی داره...؟ سرمو بالا گرفتم و گفتم:من زن کسی میشم که #مهریه مو #شهادتش قراربده...
حس میکردم حرف آخرو زدم پیش خودم فکر میکردم بیچاره فهمیده که چه اشتباهی کرده اومده #خواستگاری من، انگارمیخواست چیزی بگه:خنجربزن ای دوست ولی زخم زبان نه.....
سرشو تکونی دادوگفت:به جدّم قسم...من شهيد ميشم...و باز تكرار و تأکید كرد به جدّم قسم...من #شهيد ميشم...مونده بودم هاج و واج مات ومبهوت نگاش میکردم😳
خدایااین چییی میگه...؟!
گفت:
رسوایی رازدلت ازچشم تو پیداست ...
خواندم زدلت آری وگفتی به زبان نه...
اگه اومدم #خواستگاری شماواسه اینه که میدونم بعد #شهادتم اگه بچه ای داشته باشم میتونیدبچه هاموبزرگ کنید.
راوی:همسر#شهید
#سیّد_محسن_صفوی
📚منبع قصه ای برای سجاد ص۱۵_۱۶
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
👈 پـای درس شهـــید....
🔶 #سبک_زندگی_شهدا....
✍رختها رو گذاشتم تا وقتےاز بیرون اومدم بشورم...وقتے برگشتم دیدم
علے از جبهه برگشتہ و گوشه حیات نشستہ و رختها هم روی طناب پهن شده...
رفتم پیشش و بهش گفتم:
الهے بمیرم مــــــــادر، تو با #یڪ_دست چطوری این همه لباس رو شستے⁉️
گفت : مـادر جـون اگه دو دست هم نداشتم باز #وجدانم قبول نمےڪرد من خونه باشم و تو زحمت بکشے ...
#شهیـد_علی_ماهانی
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane🕊🌺
✅ معجزه توسل به حضرت زهرا (س)
🌷یقین کردم که قطع نخاع شده ام. چون هیچ حسی نداشتم. خون از صورت و گردنم جاری بود. در همان حال به مادرسادات توسل پیدا کردم و گفتم: خدایا اگر صلاح میدانی به حق مادر پهلو شکسته مرا شفا بده تا دستگیر دیگران باشم.
🌷 این حرفها را با خودم زمزمه کردم. یکباره دیدم که حس به دستانم برگشت بعد پاهایم و... دستم را دراز کردم و اسلحه را برداشتم.
🌷افسر عراقی کمی جلوتر از من ایستاده بود. هدفگیری کرده و شلیک کردم.
🌷 با کشته شدن افسر عراقی بقیه سربازان دشمن فرار کرده و رزمندگان ما جلو آمدند. بعد هم مرا به بیمارستان آوردند.
💐پزشکان میگویند گلوله به گردن و نخاع تو اصابت کرده. اما اینکه قطع نخاع نشدی یک معجزه است.
#سبک_زندگی_شهدا
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
✅#سبک_زندگی_شهدا
دست نوشته های روزانه شهید علی بلورچی در محاسبه نفسش :
🔻۱- زیارت عاشورا را چندان با توجه نخواندم.
🔻۲- حالت انابه وجود نداشت.
🔻۳- خضوع و خشوع و حضور قلب واقعی وجود نداشت.
🔻۴- توجه به دنیا و غور کردن در آن زیاد بود.
🔻۵- خاطرات و خواطر دنیوی روح را می آزرد.
🔻۶- درگیری با نفس کم بود.
🔻۷- شهوت شکم کمی غلبه کرد.
🔻۸- زیاد صحبت کردم.
🔻۹- خدا را ناظر بر اعمال ندیدم.
🔻۱۰- خروج از دنیا زیاد نبود.
🔻۱۱- اخلاص در اعمال، مشکوک فیه بود.
🔻۱۲- از فرصتها به نحو احسن استفاده نکردم.
🔻۱۳- صفت تقوا و حیا وجود نداشت.
🔻۱۴- مراقبت کم بود.
🔻۱۵- توسل کم بود.
🔻۱۶- قرآن کم خواندم.
🔻۱۷- دعاها را به علت کسب صفات رذیله با توجه کامل نخواندم .
🔻۱۸- یاد مرگ خیلی کم بود.
نتیجه:
اگر بیمورد زیاد صحبت کردی، فردایش را روزه بگیر و خیلی مراقب اعمالت باش...
#قهرمان_من ؛ #شهید_علی_بلورچی
🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨🍃🌺🌸✨
کانال شهیدمدافع حرم ابا حنانه
روح الله طالبی اقدم
https://eitaa.com/abahannane
🕊🌺
#سبک_زندگی_شهدا🍃
⬅️ توي يکي از مأموريت هاي شناسايي اش در کردستان، يکي از نیروهای ضد انقلاب را اسير کرده بود. چند ساعت که راه مي آيند، هوا تاريک مي شود. تا مقر نيروهاي خودي فاصله زياد بوده است. ابراهيم جاي امني را پيدا مي کند. تصميم مي گيرد شب را آن جا استراحت کند و صبح دوباره بزند به راه. دست و پاي آن اسير را مي بندد و مي خوابد.
نيمه هاي شب از خواب بلند مي شود. وضو مي گيرد و مشغول خواندن نماز شب مي شود.
⬅️صبح آن اسير، مي گويد: «حال و هواي ديشبت، و آن گريه هاي سر نمازت، من را زير و رو کرد؛ راستش را بخواهي، من اصلاً فکر نمي کردم، شماها اين قدر روح لطيفي داشته باشيد.»
چند روز بعد، آن اسير پيش بروجردي توبه کرده بود؛ همان روز هم رفته بود جزء نیروهای مردمی.
# شهیدابراهیم_امیرعباسی⚘🕊
باشــهداء_تـاســیدالــشــهــداء🇮🇷
╔═ 🌼══🌼 ═╗
کانال شهیدروح الله_طالبی اقدم
@shahidtalebi 🕊🌺
╚═ 🌼══🌼 ═╝