eitaa logo
استاد ابوالفضل بهرامپور
2.6هزار دنبال‌کننده
311 عکس
141 ویدیو
3 فایل
کانال رسمی نشر آثار استاد ابوالفضل بهرامپور آدرس پایگاه اطلاع رسانی استاد http://www.bahrampur.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
💡تفسیر ترتیبی قرآن کریم « والّذین یؤمنون بما اُنزل الیک و ما اُنزل من قبلک و بالاخره هم یوقنون » ترجمه : و کسانی که ایمان می آورند به آنچه بر تو نازل شده و آنچه که بر پیشینیان نازل شده و به آخرت یقین دارند . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1.از نشانه های دیگر پرهیزکاران این است که به قرآنی که بر تو نازل گردیده و نیز کتابهای آسمانی که قبلاً نازل شده ، ایمان می آورند و از کلمۀ « الیک » می توان فهمید که منظور از « ما » که مبهم است ، قرآن می باشد . چرا که منظور از « کاف» وجود مقدس رسول الله (ص) است و آنچه بر حضرت نازل شده ، قرآن کریم است . و امّا دومین حرف « ما » در جملۀ « و ما اُنزل الیک » ، کُتُب آسمانی مانند تورات و انجیل است . چرا که « مِن قبلک » به معنای قبل از پیامبر (ص) است . 2.تنها کسانی به آخرت یقین می آورند که مراحل ایمان به غیب و کُتُب آسمانی و ادای تکلیف نماز و انفاق را پشت سر گذارده باشند ، پس اینان هستند که به آخرت توفیق یقین پیدا می کنند . 3.در رابطه با غیب و قرآن فقط سخن از ایمان ولی دربارۀ قیامت سخن از یقین است ، به چند دلیل ؛ الف - انتظار قرآن است که متقی سقف باورش را از حدّ ایمان تا یقین بالا ببرد و به مطالعه و تفکر و تحقیق در مورد جهان پس از مرگ بپردازد ، چرا که ایمان به معاد اثر مستقیم در ترک گناه و عمل به تکلیف دارد ، لذا انسان در شب احیاء و یا روز عاشورا کمتر گناه می کند ، چون ایمان به معاد او شفّاف تر می شود و لذا واعظان و سخنوران و نویسندگان باید دربارۀ برزخ و قیامت بیشتر مطلب بنویسند و بگویند . ب - یقین به قیامت اثر طبیعی عمل به مقتضای ایمان است و نیازی به درخواست پیدا کردن یقین وجود ندارد . @abahrampur
🎞 عکس نوشته قرآنی ✍️ چه بسا چیزی را دوست بدارید در حالی که آن برای شما شرّ و بد است ، و چه بسا از چیزی بدتان بیاید در حالی که خیر در آن است . @abahrampur
136.mp3
7.77M
🔺آن سوی هستی قصه چیست ؟ ✍️ تفسیر آیات برزخ و معاد ( قسمت ششم) @abahrampur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❇️ بسیجی کسی است که با تمام وجودش به مفاهیم قرآن عمل کرده ... @abahrampur
« اولئک علی هدیً مِن ربّهم و اولئک هم المفلحون » ترجمه : آنان بر هدایتی از پروردگارشان استوارند و همانان رستگارند . ✍️ مختصری از تفسیر 1.هدایت با حرف علی به کار رفته « عَلی هدًی » تا نشان دهد که به مفهوم تسلّط بر چیزی یا قرار گرفتن روی آن است . یعنی هدایت مانند مرکبی راهوار است که متقّین را از ظلمت ها و تاریکی ها خارج می سازد ولی ضلالت با « فی » می آید ، مثل فی ضلال ، یعنی در ضلالت فرو رفته اند که فرو رفتن در باتلاق را تداعی می کند . سه نفر را فرض کنید که از صحرای پر خطری عبور می کنند ، یکی پیاده ، دیگری با مرکب که افسار آن را گرفته است و حرکت می کند ولی سوار نیست اگر خطری پیش آمد می تواند سوار شود و از مهلکه خارج شود و شاید هم فرصت سوار شدن پیدا نکند و نفر سوم سوار بر مرکب است و با سرعت به سوی مقصد می تازد . اولی چون دین ناشناسی است که وضع او هنگام مرگ معلوم است . دومی چون دینداری است که دین بر زندگی او حاکم نیست و گاهی مقررات دینی را رعایت می کند و گاهی از حدود خارج می شود و سومی سوار بر مرکب هدایت است و آیندۀ او فلاح و رستگاری است ، چرا که دین بر تمام شئون او حاکم می باشد . 2. در قرآن دو نوع هدایت مطرح شده است ؛ اول : هدایت اولیه ، که همان دعوت همگانی پیامبر (ص) و امامان ( ع ) و علماست . دوم : هدایت ثانویّه ، که عطای خداوند به کسانی است که هدایت اولی را پذیرفته اند . به عبارت دیگر هدایت ابتدایی به معنای ارائۀ طریق از سوی خدا و پیامبر (ص) و دیگر هادیان الهی است و هدایت پاداشی که هدیۀ الهی به انسانها است که به آن « ایصال الی المطلوب »گفته می شود که نتیجۀ آن صفای قلب و نور باطن و توفیق و رغبت به طاعت و رؤیاهای صادقه و مکاشفاتی است که موجب دگرگونی انسان شده و قلب او را مستحکم می سازد . 3. با اینکه اولئک با هُم یک معنا دارند ، ولی آوردن هُم برای تأکید آمده است ، به این معنی که برای منحصر کردن فلاح برای متقیان است و به اصطلاح : ضمیر فصل برای انحصار خبر مُعَرَّف بر مبتدا است . مثلا : شما را به مهمانی دعوت کرده اند و شما برادر خود را هم همراه خود می برید . در معاشرتهای دنیوی معمولاً همراه را می پذیرند و اعتراضی نمی کنند ولی در قیامت این طور نیست ، حق ورود به بهشت و رستگاری مخصوص کسانی است که شرایط آن را کسب کرده اند و لذا همراه پذیرفته نمی شود . پس اولئک هُم المفلحون یعنی : فقط و فقط رستگار آنانند و لا غیر . @abahrampur
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
« انّ الذین کفروا سواءٌ علیهم ءَأَنذرهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون » ترجمه: البته آنان که کفر ورزیدند ، تفاوتشان نکند چه انذارشان بکنی یا نکنی ، ایمان نمی آورند . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1.در این آیه با تجربۀ تاریخی که انسانهای کافر زیادی ، با آغوش باز به استقبال اسلام رفتند و کافران زیادی که اسلام را نپذیرفتند ، منافاتی ندارد ، چرا که کفر مانند ایمان مراتبی دارد و کسانی که به مرتبۀ نهایی کفر رسیده اند به دلیل حق ناپذیری آگاهانه و می گویند : « اللهم ان کان الحق .. » ( انفال - 32 ) یعنی : اگر این قرآن حق و از جانب توست ، از آسمان بر ما سنگ بباران یا عذابی دردناک بر ما فرو فرست . «خَتَم الله علی قلوبهم و علی سمعهم و علی ابصارهم غشاوهٌ و لهم عذابٌ عظیم » ترجمه: خداوند بر دلها و شنوایی شان مُهر نهاده و بر چشمانشان پرده ای است و آنها را عذابی بزرگ است . ✍️ مطالبی پیرامون آیه ؛ 1. کفّار به خاطر عنادی که با رسول خدا داشتند ، حاضر نبودند که حتی یک کلمه از آن حضرت بشنوند و گوش و چشم خود را می بستند . طبعاً خدا هم آنها را به حال خودشان رها می سازد و این همان مُهر بر دل آنها نهادن است . 2. اگر کسی بگوید : وقتی که خدا بر دل آنها مُهر نهاده ، پس آنها خود تقصیری ندارند و مجبور به کفر خود هستند . پاسخ آن است که : گمراهی و ضلالت مانند هدایت بر دو گونه است ؛ الف - ابتدایی که خداوند هرگز چنین گمراه کردنی ندارد . ب - کیفری و ثانوی که اگر کسی با اختیار خود از پذیرش دعوت انبیاء و اولیاء به طور قطعی سرباز زند و در راه باطل ماند ، چنین کسی دچار نوعی گمراهی از جانب خداست که آن را ضلالت ثانوی می نامند . پس قطع کمک غیبی از سوی خداوند و سلب توفیقات معنوی تحت عنوان اِضلال کیفری مطرح است . مُهر زدن خدا مانند آن است که کسی چند قفل بر دری زده باشد و شخص دیگری قفل دیگری بر آن بیفزاید که صاحب این در راه در رفت ندارد ، مگر آنکه توبه کند و قفلهایی که خود زده را باز کند تا آن شخص هم قفلی را که بر روی آن قفل زده را باز کند ، پس خَتَم نتیجۀ لا یؤمنون است . 3.قلوب و ابصار به صورت جمع ولی سمع به صورت مفرد آمده است ، چرا که سمع اسم جمع ، یعنی : گوشها است و یا به معنای مصدری یعنی : شنیدن است که در این صورت قابل جمع بستن نیست و شامل تثنیه و جمع هم می شود . 4.برای قلب و گوش تعبیر ، خَتَمَ و مُهر زدن آمده ولی برای چشم ، تعبیر غشاوه و پرده گذاشتن را به کار برده است . شاید از آن جهت باشد که قلب و گوش در ادراکات ، جهت و سوی معینی ندارند ولی چشم سر ، تنها جهت مقابل را می بیند و لذا قلب و گوش با مُهر خوردن و چشم با پرده تناسب دارد . 5.عذاب عظیم یعنی : عذاب با عظمت و با هیبت و دلهره آور که بیشتر معنوی است تا کمّی و از کبیر هم بالاتر است ، عذابی که آنچنان انسان را می پیچاند که گویی می خواهد شیری را که از مادر خورده پس بستاند . @abahrampur