eitaa logo
عباس موزون
50.9هزار دنبال‌کننده
917 عکس
2هزار ویدیو
3 فایل
مدیرکانال: عباس موزون ✍️پیشینه: پژوهشگر نویسنده تهیه کننده کارگردان مجری تلویزیون گوینده رادیو ✍دانش ها: کارشناسی: مهندسی تکنولوژی کارشناسی: کارگردانی سینما کارشناس ارشد: مدیریت اجرایی دکتری: مدیریت رسانه دانشجوی دانشگاه تهران ☎روابط عمومی @My_net_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و یکم فصل دوم) 🔸یک دفتر سفید رنگ مرتب نه این شمایلی که می.بینیم (دفتر بود ولی معنای دفتر نبود) وقتی از کعبه خداحافظی کردم و احترام گذاشتم و این نکته یادم بود اگر خداحافظی کنم ممکنه دیگه هیچ وقت نبینمش دیدم لحظه به لحظه دارم از کعبه دورتر می‌شویم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/kIClA 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺🍃«رستگاری و خواستگاری»🌺🍃 امروز خستگی کنارم آمد و لبخند زنان گفت: «موافقی خسته شوی» خیره به چشمانش گفتم: نه! به دنیا نیامدم برای خستگی. آمده‌ام به خواستگاری... نه «خسته گاری» خسته به کاری بسته، نیستم... از دوال کمند، رمیده و‌ رمانم... از فراز آتش، جهنده و جهانم... می‌خواهم تا در جهانم، جهان بمانم... دعا می‌کنم شما هم خسته نباشی! لبخندش بر لبش خشکید و رفت؛ بی کلامی... عباس موزون نگارش: دی ماه ۱۴۰۲ 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل دوم) 🔸۲۱ ماه مبارک رمضان در سال ۱۳۵۹ تابستان بود، آن موقع من ۱۵ ساله بودم، در روستا رسم بود در این روز، کار تعطیل باشد. در آن سال پدر و مادرم گفتند: فردا که تعطیلی هست، شما هم سحر بیدار شوید و روزه بگیرید. 🔸آن روز را روزه گرفتیم. پاتوق ما ظهرها از صحرا که بر می‌گشتیم، سرچشمه‌ای بود که آب داشت و درختان بید کهنسالی آنجا بود، آن روز هم همه گروه گروه نشسته بودند پدر خدا بیامرزم صدایم کرد و گفت: چند روز حیوانات تشنه و گرسنه در آغُل هستند آنها را ببر بچران، نمی‌توانستم از آن جمع دل بِکَنم ولی حرف پدر را هیچ وقت نافرمانی نمی‌کردم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/qL4Dh 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل دوم) 🔸هیچ وابستگی نداشتم، به این طرف آن طرف نگاه کردم به آسمان نگاه کردم گفتم بروم اینجا خیلی دلگیر است یادم افتاد جایی دیگر هست که از آنجا آمدیم (اهل اینجا نیستیم) باید بروم آنجا که اصل وطن ما هست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/hvKdx 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل دوم) 🔸ولی یادم افتاد آنجا جسمی داشته باشم اینجا که رفتم اعتنا نکردم به جسمم ولی آنجا که رفتم نمی‌دانم چه شد که فهمیدم یک جسمی از آنجا باید داشته باشم. 🔸به دلم الهام شد رفتم جایی دیگر در همان عالم یک جسمی آمد و به من ملحق شد، جسمی که نیاز به لباس نداشت با این جسم خیلی راحت بودم با جسم دنیایی قابل مقایسه نیست... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/aWcwG 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل دوم) 🔸 فهمیدم باید برگردم، آن جسم هم رفت متوجه شدم خداوند عالم همه جا هست از همه بیشتر خداوند مهم بود متوجه شدم همه جا هست، دور و نزدیکی مهم نیست. 🔸وقتی آمدم پایین دیدم زمین گرد است و بسیار می‌چرخد، آمدم کنار جسمم خواستم جسمم بلند کنم دستم رفت که جسمم را بلند کند رفتم داخل جسمم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/KhCL4 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل دوم) 🔸تجربه دوم تهران پاساژ بهارستان که کار می‌کردم اتفاق افتاد. اسمم برای سربازی درآمده بود، چون اوایل انقلاب پسر دایی داشتم که شهید شد و مادرم از ناراحتی ایشون مریض شد، می‌ترسیدم من هم سربازی برم اتفاقی برام بیفتد و مادرم حالش بد شود... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/JE6nF 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و دوم فصل دوم) 🔸با یک سرعتی رفتم بالا به پایین نگاه کردم که زمان کوتاهی بالا بودم و گفتم چه خوب می‌شود اینطوری پرواز کرد. 🔸دوست داشتم به شمیرانات بروم ببینم چقدر زمان می‌برد حرکت کردن همانا و رسیدن همانا، نگاه می‌کردم و با خود گفتم: وقتی اینطور می‌توانم پرواز کنم، به منطقه (جبهه) بروم ببینم چطور است و پی ببرم مرز ایران کجاست؟ 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/bfG2x 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) 🔸سال ۶۳_۶۲ کتابی در رابطه با عوالم برزخ از آیت الله دستغیب (ره) خواندم چند مورد از تجربه افرادی که رفتند و برگشتند را که خواندم، علاقه شدیدی داشتم که اینها را ببینم و باورم نمی‌شد یک روز برای من اتفاق بیفتد. 🔸پسر دایی داشتم که شهید شده بود و پیکرش را بعد از ۹ سال و ۱۱ ماه که مفقود الاثر بود، آوردند. یک ماه از آمدنش می‌گذشت و من همیشه بر سر مزارش می‌رفتم از او می‌خواستم مرا به عالم برزخ ببرد، تا اینکه ۲۲ فروردین سال ۷۲ حاصل شد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/N6W3h 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) 🔸 خواستم درب ماشین را باز کنم و پیاده شوم، یکدفعه روی داشبورد ماشین افتادم، پدرم دستپاچه شد و گفت: مجتبی مجتبی چی شد؟ آگاه بودم ولی نمی‌توانستم عکس العملی داشته باشم. 🔸پسر همسایه آمد و پرسید چه شده رفت و یک پتویی که چند لا کرد روی زمین گذاشت و چند نفری مرا روی آن نشاندند پدرم هم از کتف مرا نگه داشت که نیفتم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/yJQ2K 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) 🔸الهام شد که فعلا نمی‌میرم این ذهنیت (ذهن روحم) اینطور فکر کردم که حالا من برگردم چطور به دیگران اثبات کنم چنین قضیه‌ای رخ داده. همان لحظه به ذهنم رسید کوچه خیابان‌ها را در نظر بگیرم و بگم آمبولانس از چه کوچه خیابان‌هایی عبور کرده. 🔸آمبولانس که به حیاط بیمارستان رسید تعدادی پرستار مرا با تخت روان سریع هدایت کردند در راهرو بیمارستان، صحنه برای من تغییر کرد و دیگه خودم را نمی‌دیدم... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/8xohV 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) 🔸 زمان تغییر کرد، دیدم یک منطقه تپه‌ای بود با تپه‌هایی کوتاه، دیدم من مُرده‌ام و مرا خاک کرده‌اند. حدود ۱.۵ متر جسدم زیر خاک هست، دیدم به روش قدیم روی زمین گاویاری می‌کنند، انگار دقیق آنجا بودم نسیم، آفتاب، همه را حس می‌کردم. 🔸تغییر فصل‌ها را متوجه می‌شدم، گاهی بذر می‌کارند، شخم می‌زنند، زمستان می‌آید و دوباره بهار و... حس می‌کردم یک سال، سه سال، صد سال گذشت... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/bcIl9 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) 🔸در زمان دیگری رفتم، دوباره بهم الهام شد که این موضوع زنده شدن پرندگان است که حضرت ابراهیم(علیه السلام) به اذن خداوند آنها را زنده کرد. 🔸مجدد دیدم در صحنه‌ای هستم که ارتفاع کوهستانی بلند و شیب‌های زیاد دارد، همان موقع الهام شد که اینجا غار اصحاب کهف است... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/nEOJI 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: (گزیده‌ای از قسمت سی و سوم فصل دوم) 🔸دیدم در منطقه فکه هستم جایی که طاهر آنجا شهید شده بود، جنگ‌ تمام شده بود. ادوات نظامی همه جا پخش بود و شهداء تعدادی در کانال بودند و تعدادی بیرون کانال. شهادت طاهر را هم به طور زنده دیدم. 🔸 محیط بزرگی دیدم که ساختمان در قسمت شمالیش که تقریباً ۸۰_۷۰ سانت تا یک متر از زمین برجسته‌تر بود، طاهر را دیدم از ساختمان خارج شد و به صورت کامل دیدمش مثل همان موقع همان سن که شهید شده بود، به من خنده زد و به سمتم آمد... 🎬 با کیفیت بالاتر از اینجـا در آپــــارات ببینید: https://aparat.com/v/Me8r3 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 عنوان: اپلیکیشن ‏رسمی «زندگی پس از زندگی» 🔸 مخاطبین عزیز می‌توانند: ۱. تمامی قسمت‌های پخش شده برنامه «زندگی پس از زندگی» ۲. لایوها (گفت‌وشنود زنده) ۳. گزارش‌ها ۴. و مصاحبه‌های دکتر عباس موزون را بدون نیاز به دانلود، در این اپلیکیشن مشاهده نمایند. ⬇️ لینک دانلود اپلیکیشن از بازار: http://cafebazaar.ir/app/?id=ir.zendegi.din&ref=share 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺🍃 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
لینک مشاهده قسمت‌های برنامه «زندگی پس از زندگی» در آپارات؛ رمضان ۱۳۹۹ ✅ قسمت ۱-تولدی دیگر ✅ قسمت ۲-اسب بالدار ✅ قسمت ۳-تکثیر قسمت ۴-مادرانه قسمت ۵-ناخدا قسمت ۶-تمسخر قسمت ۷-دعای مادر ✅ قسمت ۸-ساحل آرامش قسمت ۹-سی و هشت سال سکوت(بخش۱) قسمت ۱۰-سی و هشت سال سکوت(بخش۲) قسمت ۱۱-اتوبوس زندگی ✅ قسمت ۱۲-ارزش قول ✅ قسمت ۱۳-گرداب سیاه قسمت ۱۴-فضانورد قسمت ۱۵-زمین تا زمان قسمت ۱۶-پدرانه قسمت ۱۷-شفای عطار قسمت ۱۸-ندای آسمانی قسمت ۱۹-آن فرشته قسمت ۲۰-دیدار آشنا قسمت ۲۱-شهید شاهد(بخش1) قسمت ۲۲-شهید شاهد(بخش۲) قسمت ۲۳-سقف سنگر قسمت ۲۴-شوک قسمت ۲۵-اسب بالدار(تکرار) قسمت ۲۶-یک نگاه قسمت ۲۷-زمان بی زمانی؛ مکان بی مکانی(بخش1) قسمت ۲۸-زمان بی زمانی؛ مکان بی مکانی(بخش۲) قسمت ۲۹-آوار عشق قسمت ۳۰-مادرانه(تکرار) قسمت ۳۱-رهایی از درد پشت صحنه و منتخب کل قسمتها 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
لینک مشاهده قسمت‌های برنامه «زندگی پس از زندگی» در آپارات؛ رمضان ۱۴۰۰ ✅ قسمت ۱- ترافیک(۱) ✅ قسمت ۱- ترافیک(۲) ✅ قسمت ۲- اسب بالدار(۱) ✅ قسمت ۲- اسب بالدار(۲) ✅‌ قسمت ۳- نور و ظلمت(۱) ✅ قسمت ۳- نور و ظلمت(۲) ✅ قسمت ۴- بازآ(۱) ✅ قسمت ۴- بازآ(۱) ✅ قسمت ۵- آن راه زیبا(۱) ✅ قسمت ۵- آن راه زیبا(۲) ✅ قسمت ۶- غریق(۱) ✅ قسمت ۶- غریق(۲) ✅ قسمت ۷- مادرانه(۱) ✅ قسمت ۷- مادرانه(۲) ✅ قسمت ۸- رنگی به قیمت عمر(۱) ✅ قسمت ۸- رنگی به قیمت عمر(۲) ✅ قسمت ۹- دستگیر(۱) ✅ قسمت ۹- دستگیر(۲) ✅ قسمت ۱۰- مجنون(۱) ✅ قسمت ۱۰- مجنون(۲) ✅ قسمت ۱۱- آرام(۱) ✅ قسمت ۱۱- آرام(۲) ✅ قسمت ۱۲- بازگشت(۱) ✅ قسمت ۱۲- بازگشت(۲) ✅ قسمت ۱۳- بوسه عفو(۱) ✅ قسمت ۱۳- بوسه عفو(۲) ✅ قسمت ۱۴- ادامه ماجرا(۱) ✅ قسمت ۱۴- ادامه ماجرا(۲) ✅ قسمت ۱۵- چشم بینا(۱) ✅ قسمت ۱۵- چشم بینا(۲) ✅ قسمت ۱۶- گذشتم(۱) ✅ قسمت ۱۶- گذشتم(۲) ✅ قسمت ۱۷- تاریک و روشن(۱) ✅ قسمت ۱۷- تاریک و روشن(۲) 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
✅ قسمت ۱۸- بیست و چهار سال بعد(۱) ✅ قسمت ۱۸- بیست و چهار سال بعد(۲) ✅ قسمت ۱۹- رفاقت(۱) ✅ قسمت ۱۹- پیک یاری(۲) ✅ قسمت ۲۰- زیبایی(۱) ✅ قسمت ۲۰- زیبایی(۲) ✅ قسمت ۲۱- به خدا می‌سپارمت(۱) ✅ قسمت ۲۱- به خدا می‌سپارمت(۲) ✅ قسمت ۲۲- اسیر آزاد(۱) ✅ قسمت ۲۲- اسیر آزاد(۲) ✅ قسمت ۲۳- صعود(۱) ✅ قسمت ۲۳- صعود(۲) ✅ قسمت ۲۴- باغ زمزم(۱) ✅ قسمت ۲۴- باغ زمزم(۲) ✅ قسمت ۲۵- نیش و نوش(۱) ✅ قسمت ۲۵- نیش و نوش(۲) ✅ قسمت ۲۶- جوانمرد(۱) ✅ قسمت ۲۶- جوانمرد(۲) ✅ قسمت ۲۷- مهمان(۱) ✅ قسمت ۲۷- مهمان(۲) ✅ قسمت ۲۸- از جنس یقین(۱) ✅ قسمت ۲۸- ازجنس یقین(۲) ✅ قسمت ۲۹- من، مادر؛ من، پدر(۱) ✅ قسمت ۲۹- من، مادر؛ من، پدر(۲) ✅ قسمت ۳۰- نان و خنجر(۱) ✅ قسمت ۳۰- نان و خنجر(۲) ✅ قسمت ۳۱- پرستو(۱) ✅ قسمت ۳۱- پرستو(۲) ✅ قسمت ۳۲- عطش(۱) ✅ قسمت ۳۲- عطش(۲) ✅ قسمت ۳۳- مسافر زمان(۱) ✅ قسمت ۳۳- مسافر زمان(۲) ✅ قسمت ۳۴- پشت صحنه و بازخوردها 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links
لینک مشاهده قسمت‌های برنامه «زندگی پس از زندگی» در آپارات؛ رمضان ۱۴۰۱ ✅ قسمت ۱- بیداری ✅ قسمت ۲- چرخ فلک(۱) ✅ قسمت ۲- چرخ فلک(۲) ✅ قسمت ۳- پرواز عقاب(۱) ✅ قسمت ۳- پرواز عقاب(۲) ✅ قسمت ۴- مرور آسمانی(۱) ✅ قسمت ۴- دست امید(۲) ✅ قسمت ۵- خاک غم(۱) ✅ قسمت ۵- خاک غم(۲) ✅ قسمت ۶- عمق گل(۱) ✅ قسمت ۶- عمق گل(۲) ✅ قسمت ۷- آن سه ساله(۱) ✅ قسمت ۷- آن سه ساله(۲) ✅ قسمت ۸- آینه‌ها(۱) ✅ قسمت ۸- آینه‌ها(۲) ✅ قسمت ۹- دست زور(۱) ✅ قسمت ۹- دست زور(۲) ✅ قسمت ۱۰- صداها(۱) ✅ قسمت ۱۰- صداها(۲) ✅ قسمت ۱۱- رنگ نور(۱) ✅ قسمت ۱۱- رنگ نور(۲) ✅ قسمت ۱۲- با پای برهنه(۱) ✅ قسمت ۱۲- با پای برهنه(۲) ✅ قسمت ۱۳- خوشه‌ها(۱) ✅ قسمت ۱۳- خوشه‌ها(۲) ✅ قسمت ۱۴- صعود(۱) ✅ قسمت ۱۴- صعود(۲) ✅ قسمت ۱۵- پرواز(۱) ✅ قسمت ۱۵- پرواز(۲) ✅ قسمت ۱۶- نیایش(۱) ✅ قسمت ۱۶- نیایش(۲) ✅ قسمت ۱۷- اتصال(۱) ✅ قسمت ۱۷- اتصال(۲) 🆔 @abbas_mowzoon 🆔 @abbas_mowzoon_links