eitaa logo
محسن عباسی ولدی
57.4هزار دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
350 فایل
صفحه رسمی حجت الاسلام #محسن_عباسی_ولدی متخصص | نویسنده | مدرّس 🌱 مسائل تربیتی و سبک‌زندگی‌دینی 🌐 پایگاه‌های اطلاع رسانی: ktft.ir/v 📬 ارتباط با مدیر: @modir_abbasivaladi 📱نشـانی صفحات مجازی حاج‌آقا در پیام‌رسان‌ها: @abbasivaladi
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃یار و یاور فقیران حال و روزم اصلاً خوب نیست. از خودم فراری‌ام. دیگر فقط از عاشق نبودن هراس ندارم از آدم‌هایی هم که عاشق نیستند می‌ترسم. من عاشق نیستم پس از خودم هم می‌ترسم. آدم‌هایی که عاشق نیستند، ترسناک‌اند. اینها از آدمیت خویش بیرون رفته‌اند. به گمانم اگر بنا باشد خدا در روزگار ما آدم‌هایی را مسخ کند اوّلین کسانی که مسخ می‌شوند و به حیوان بدل می‌شوند آنهایی هستند که عاشق نیستند. چه قدر از خودم می‌ترسم! معلوم است که کی می‌خواهی به فریادم برسی؟! کسی را می‌شناسی که بیشتر از من نیازمند کمک باشد؟! نمی‌خواهم بگویم ای کاش عشق را این گونه نمی‌شناختم نه، خدا را هزار مرتبه شکر که فهمیدم کسی که عاشق نیست، آدم نیست امّا این همه بی‌قراری بعد از فهمیدن عشق شاید یک روز توانم را تاب کند و زبانم لال از زندگی بیزار شوم. من از یأس هم می‌ترسم. آدمی که عاشق نیست، خطرناک است و اگر مأیوس هم شود، دیگر وامصیبتا! هر چه بیشتر از عشق فهمیدم و هر چه بیشتر، عاشق نبودنم را به رخم کشیدی بیشتر فهمیدم محتاج التماس کردن به تو هستم. دیگر روز و شبم شده التماس. دلم خوش است به این التماس‌ها. التماس می‌کنم عاشقم کن راه عاشق شدن طولانی است؟ می‌دانم؛ ولی تو راز یک شبه راه صدساله طی کردن را بلدی. رازش را به من هم بگو. من تاب پیمودن راه صد ساله را ندارم. تو که بهتر از همه می‌دانی عشق، حیاتی‌ترین سرمایه برای زندگی است. کسی که عاشق نیست، فقیرترین و بی‌چاره‌ترین است. خیرات عشق را هر کسی بلد نباشد، شما از برید. به من بی‌چارۀ محتاج کمک کن آقا! و کمی عشق را به کامم بچشان. زیر بار این فقر، ستون فقراتم خمیده است. دیگر تاب کشیدن این بار را ندارم. بگو چگونه التماس کنم تا راز یک شبه راه صدساله طی کردن را نشانم بدهی؟! یک بار امتحان کن! کمی از عشقت را بگذار در دلم شاید از امتحان عشق تو سربلند بیرون آمدم. عشقی که من می‌خواهم عشق توست اختیارش با توست من دلم را به تو می‌دهم اگر خواستی عشقت را هدیه کن به من. شبت بخیر یار و یاور فقیران! @abbasivaladi
🔎 نگاهی دوباره به خویش ✅ یکی از اوّلین گام‌های اصلاح، برطرف کردن عیوب خویش است. ⚠️ برای این که عیب‌هایمان را بشناسیم، باید به دنبال عیب‌های خویش باشیم؛ یعنی نگاه ما نسبت به خودمان، باید عیب‌جویانه باشد. #تا_ساحل_آرامش #کتاب_اول #کتاب_صوتی #فانوس_دانایی #شناختهای_لازم_در_زندگی_مشترک ♦️گام ششم (بخش سوم) @abbasivaladi 👇👇👇👇👇
🔴 گفت و گوی خواستگاری 💜💜💜💜💜💜 1⃣ سؤالاتی با جواب‌های توضیحی: 👈🏻دختر یا پسر می‌توانند، ادبیات سؤال‌ها را به گونه‌ای تنظیم کنند که از ظاهر سؤال، خلاف آنچه بدان اعتقاد دارند، بر آید. 👉🏻 🔻فرض کنید دختری از این‌که همسرش با افراد نامحرم گرم بگیرد و خواهرانه با آنها برخورد کند، متنفّر است. این مسئله را می‌توان این گونه مطرح کرد: ✖️ «من از این‌که همسرم با دختران و زنان نامحرم؛ ــ هر کسی که می‌خواهد باشد، در فامیل یا غیر فامیل ــ باز و خواهرانه برخورد کند، متنفّرم». 🔻اما اگر می‌خواهد پاسخی بگیرد که تا اندازه‌ای مطمئن باشد جوابِ اصلی است نه جوابِ ساختگی، باید این گونه بپرسد: ✔️ « با توجّه به این‌که آداب معاشرت حکم می‌کند انسان به گونه‌ای با دیگران برخورد کند که او را متحجّر و بی‌ادب نخوانند، به نظر شما یک مرد در روابطش با نامحرم چگونه باید باشد؟ اگر این نامحرم، دخترعموی شما باشد، چه؟ شما چه فرقی بین نامحرم فامیل و غریبه می‌گذارید؟ به نظر شما بین اینها باید فرق گذاشت؟». ❗️این گونه سؤال کردن، فریب دادن طرف مقابل نیست؛ محک زدن صداقت اوست. ✅اگر طرف مقابل صادق باشد، بدون این‌که برایش مهم باشد اعتقاد من در این زمینه چیست، همان حرفی را می‌زند که در دلش هست و به آن معتقد است. ♦️اگر او در پاسخ به این سؤال بگوید: «به نظر من، روابط باید باز و صمیمی باشد»، دو حالت بیشتر ندارد: ▫️یا اعتقاد خودش را گفته که در این صورت برای من خوب است و نظر طرف مقابلم را فهمیده‌ام. ▫️یا این‌که خودش اعتقاد به روابط بسته داشته، امّا با توجّه به نوع سؤال‌ کردن من، گمان کرده من اعتقاد به روابطِ باز دارم و این گونه جواب داده است. 🔺این، نشان‌دهندۀ عدم صداقت اوست و چنین فردی، به درد زندگی نمی‌خورد؛ چراکه صداقت، یکی از بزرگ‌ترین سرمایه‌‌های زندگی مشترک است. 📚نیمه دیگرم، کتاب اول، ص72 ⬅️ ادامه دارد... 💜💜💜💜💜💜 @abbasivaladi
هدایت شده از لالایی خدا
0038 baghareh 104-105.mp3
6.66M
38 آیات 104-105 روزهای زوج، ساعت ۹شب راه‌های کمک به سیل‌زده‌های عزیز👇 ▫️شماره‌گیری کد: *8877* ▫️شماره حساب: ۳۳۳۳ بانک ملّی ▫️شماره کارت: ۶۰۳۷۹۹۷۹۰۰۰۰۱۰۰۰ به نام کمیته امداد امام خمینی 🌹بچه‌های لالایی خدا! کمک به سیل‌زده‌های عزیز یادتون نره @lalaiekhoda
🍃غریب منتظر عشق و انتظار چنان به هم دل بسته‌اند که نمی‌شود یکی را داشت و آن دیگری را نه. کسی که می‌فهمد عاشق نیست باید بداند که منتظر هم نیست و کسی که حال انتظار را در خودش نمی‌یابد نباید به دنبال یافتن عشق در دلش باشد. سبک زندگی منتظرها با آدم‌هایی که منتظر نیستند زمین تا آسمان فرق دارد. حال و هوای دل منتظرها هم با حال و هوای دل کسی که از انتظار بهره‌ای ندارد از ثری تا ثریا فرق می‌کند. حتی به صدای تپیدن قلب یک منتظر که گوش کنی می‌فهمی که او منتظر است. انتظار کشیدن برای تو آقا! راه درست شدن حال و هوای دل و بر و روی زندگی و باطن حیات ما است. هر چه خدا از ما خواسته را می‌شود در انتظار تو پیدا کرد. مدّت‌هاست که دیگر نمی‌گویم منتظر تو هستم. حالم از شعارهای تو خالی انتظار به هم می‌ریزد. به قدری شعار داده‌ایم که منتظر تو هستیم که خیال برمان داشته و در دام توهم انتظار افتاده‌ایم. کسانی که مبتلا به توهم انتظارند بیشتر از آنهایی که منتظر نیستند و شعارش را هم سر نمی‌دهند دل تو را خون کرده‌اند. بمیرم برای تو که این قدر منتظر کم داری و برای غربتت همین بس که مردم خیال می‌کنند منتظران تو زیادند. کاش دلت نمی‌سوخت برای ما و کاری می‌کردی تا هر کسی که با توهم انتظار شعار انتظار را سر می‌دهد رسوا می‌شد! وقتی زندگی مایی که شعار انتظار سر می‌دهیم شبیه زندگی کسی است که حتّی یک بار به فکر آمدنت نیفتاده چرا نباید برای غربت تو آه کشید و گریه کرد؟ شیطان کاری به این شعارها ندارد. هر چه این شعارها بیشتر شود ولی شباهت زندگی ما به زندگی کسانی که منتظر نیستند بیشتر می‌شود شیطان در گوشه‌ای می‌نشیند و در شعار انتظار با ما هم‌آوا می‌شود. حتّی بعید نیست او شعرش را بگوید و ما شعارش را بدهیم. او بخواند و ما گریه کنیم. شیطان این شعر و شعارها و گریه‌ها را دوست دارد و می‌داند چیزی به اندازۀ این توهم‌ها ما را از حقیقت انتظار تو دور نمی‌کند. برهان ما را از توهم این انتظارها! شبت بخیر غریب منتظر! @abbasivaladi
🍃🌸🌸🌸 ✅ خلاصه‌ی صد و چهل و سوم: یه قصّه و این همه خدا؟! 🍃🌸🌸🌸 📋 تو درس قبل «لَطیفٌ لِما یَشاء» رو تو جاهای مختلف زندگی یوسف بررسی کردیم. 🔻تو سورۀ یوسف، آخرین آیه‌ای که در بارۀ قصّۀ یوسفه، مناجاتیه که یوسف با خدا داره و خودش دنیای توحیده: 🍃رَبِّ قَد آتَيتَنِی مِنَ المُلكِ وَ عَلَّمتَنِي مِن تَأوِيلِ الأَحادِيثِ فاطِرَ السَّماواتِ وَ الأَرضِ أَنتَ وَلِيِّی فِی الدُّنيا وَ الآخِرَةِ تَوَفَّنِی مُسلِماً وَ أَلحِقنِی بِالصَّالِحِينَ. 🍂پروردگارا! بخشى (عظيم) از حكومت به من بخشيدى و مرا از علم تعبير خواب‌ها آگاه ساختى! اى آفرينندۀ آسمان‌ها و زمين! تو ولىّ و سرپرست من در دنيا و آخرت هستى، مرا مسلمان بميران و به صالحان ملحق فرما! ✨(سورۀ یوسف(۱۲)،‌ آیۀ ۱۰۱). 🔹 غیر از اینم از یوسف توقّعی نیست که در اوج قدرت، یادش باشه که چه کسی این حکومت رو بهش عطا کرده. 🔹 همۀ مسیری که تو درس قبل، از زندگی یوسف گفتیم که اون رو به قدرت رسوند، چیزیه که یه لحظه از یاد یوسف بیرون نمی‌ره. ✖️خیلی از ماها این طوری نیستیم. ماها وقتی که خدا مشکلامون رو حل می‌کنه و از فشار سختیا بیرون می‌آیم، خیلی زود همه چیز رو فراموش می‌کنیم. 🔻قرآن این حال ما رو چه خوب و دردناک توصیف کرده: 🍃وَ إِذا مَسَّ الإِنسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنبِهِ أَو قاعِداً أَو قائِماً فَلَمَّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلیٰ ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلمُسرِفِينَ ما كانُوا يَعمَلُونَ. 🍂و چون انسان را سختى و زيان رسد، ما را (در همه حال) به پهلو خفته يا نشسته يا ايستاده مىخواند و چون سختى و زيانش را از او برداريم، آن چنان مىرود كه گويى ما را براى (رفع) آسيبى كه به وى رسيده، نخوانده است! اين چنين براى اسراف‌‌كاران آنچه كه به جا مىآورند آراسته شده است. ✨(سورۀ یونس(۱۰)،‌ آیۀ۱۲). ❗️چه قدر با این قسمت از آیه باید سوخت: 🍃«فَلَمَّا كَشَفنا عَنهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَن لَم يَدعُنا إِلي ضُرٍّ مَسَّهُ» 🔻معنای خودمونی این قسمت از آیه اینه: ▪️وقتی ما مشکلش رو بر طرف می‌کنیم، می‌ره و پشت و سرشم نگاه نمی‌کنه، انگار نه انگار که قبل از این، داشت التماسمون می‌کرد که مشکلش رو بر طرف کنیم. ❕حال و روز خیلی از ماها رو تو این آیه به راحتی می‌شه پیدا کرد. 🔹 این از قسمت اوّل مناجات که یوسف توش می‌خواد بگه من یادم هست اگه قدرتی دارم، تو بهم دادی. 🔻جملۀ دوم مناجات یوسف با خدا به علم تعبیر خواب اشاره می‌کنه: 🍃«وَ عَلَّمتَنِي مِن تَأوِيلِ الأَحادِيثِ». ▫️وقتی تو قصّۀ حضرت یوسف دقّت می‌کنید، می‌بینید رؤیا یه جایگاه ویژه داره. ▫️یوسف با تعبیر دو تا خواب، هم از اتّهام تبرئه شد و هم از زندان آزاد شد و هم به مقام خزانه‌داری رسید. ✅ انگار یوسف به خدا داره می‌گه: خدایا! من حواسم هست که اگه اون خوابا رو تعبیر نکرده بودم،‌ الآن این جا نبودم؛ امّا این رو هم می‌دونم اونی که علم تعبیر خواب بهم داد، تو بودی. 🔹 الآن یوسف به مقام و جایگاه ویژه‌ای رسیده؛ امّا حواسش هست که بندۀ اون خداییه که آفرینندۀ آسمونا و زمینه. ❗️خدایا!‌ یوسف در برابر عظمت آسمونا و زمینی که تو آفریدی هیچه؛ ولی دلش خوشه که تو مولا و سرپرستش هستی. 🔹 تا این جا یوسف داشت مناجات می‌کرد. حالا می‌خواد از خدا حاجت بخواد. جالبه بدونیم یوسف بعد از این همه فراز و نشیب از خدا چی می‌خواد. ⁉️ مگه حاجتی هست که یوسف بهش نرسیده باشه؟ ⬅️ برا پیدا کردن جواب این سؤال و دیدن بقیه نکات متن کامل درس رو حتما بخونید. صد و چهل و سوم ‌ @abbasivaladi ➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖ 🌸 اینم پی‌دی‌اف درس صد و چهل و سوم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن: 👇👇👇👇👇