🍃🌹🌹🌹
✅ خلاصهی #درس شصت و چهارم:
چه رابطهای بین شکر و قناعت وجود داره؟
🍃🌹🌹🌹
☑️ تو بحث شکر بودیم که به بحث شکر عملی رسیدیم. یکی از راههای شکر عملی، قناعته؛ یعنی بسنده کردن به اونی که خدا عطا کرده و بسنده کردن به همون چیزی که هست؛ حتّی اگه کم باشه. یکی از نشونههای آدم قانع، اینه که از کم بودن دارایی عصبانی نمیشه.
🍃امیر المؤمنین علی علیه السلام فرمودن:
🍂شاکرترین مردم قانع ترینشان است و کسی که از همه حریصتر است، ناسپاستر است.
📚(الإرشاد، ج 1، ص 304).
▫️در حدیثی امام باقر علیه السلام به جابر دستور میدن که نسبت به نعمتی که خدا بهش داده، استکثار داشته باشه. (تحف العقول، ص ۲۸۵).
● «استکثار» یعنی زیاد شمردن یه چیز؛ حتّی اگه اون چیز کم باشه
● در صورتی میشه به این جایی که امام فرمودن رسید که بیشتر از نعمت، به نعمتدهنده توجّه کنیم.
🔻به این مثال دقّت کنید:
یه آدم خیلی بزرگ، مثل رهبر مملکت، یه حبّه قند رو میدن کسی برای شما بیاره. طرف در خونه رو میزنه و میگه: «این حبّه قند برای شماست». شما تعجّب میکنید و میگید: «یعنی چی؟ در خونه رو زدی که یه حبّه قند بهم بدی؟» میگه این حبّه قند رو مقام معظّم رهبری دادن. همین که این رو میگه، زانواتون شل میشه و نزدیکه که بخورید زمین. میگید یعنی ایشون من رو قابل دونستن و این قدر در حقّم لطف داشتن؟ حالا یه حبّه قند برا شما ارزش پیدا کرد. چون کسی که این حبّه قند رو داده، از نگاه شما بزرگ و ارزشمنده، پس هدیهش حتّی اگه از نظر مادّی ارزون باشه؛ امّا برا شما خیلی بزرگ و قیمتیه.
حالا همسایهتون که یه فرد عادیه، زنگ میزنه و یه دونه حبّه قند میده بهتون و میره. شاید شما چیزی بهش نگید؛ ولی تو دلتون میگید خدا خوبت کنه! آخه یه حبّه قند مگه چه قدر ارزش داره که تو به خاطرش در خونۀ ما رو زدی؟»
☑️ ما حواسمون به نعمتدهنده نیست که نعمت رو کم حساب میکنیم. در بارۀ عمل انسان هم همین طوره. شما اگه بیش از کسی که عملی رو براش انجام دادید، به خود عمل توجّه کنید، باعث میشه عمل رو بزرگ به حساب بیارید.
شما وقتی تو خونۀ یه آدم بزرگ کار میکنید، بیش از اونی که به این فکر کنید که من چه خدمتی به این آدم بزرگ کردم، به این فکر میکنید که چه قدر خوب که این توفیق رو به من دادن تا این کار رو براشون انجام بدم!
▫️بنده وقتی عبادت میکنه، همیشه زبون حال و قالش با خدای خودش اینه که: «خدایا! این همه نعمت دادی به من، در حالی که من لایقش نبودم و هر چی که برات عبادت کردم، در برابر تو هیچ هیچه. من که کاری نکردم».
▫️پذیرش کم بودن نعمت، یعنی پذیرش نقص نعمت و این هم یعنی ناقص دونستن نعمت دهنده. اگه نعمت رو کم حساب کردی، معلومه که خدا رو کوچیک کردی و اگه عملت رو چیزی به حساب آوردی، بازم معلومه که خدا توی نظرت بزرگ نشده.
▫️به چیزی که خدا روزیمون کرده، راضی باشیم و از همون، بهترین استفاده رو بکنید. این قناعت طبق روایات، از مصادیق اصلی شکره. خدا هم که به ما وعده داده وقتی اهل شکر بشیم، نعمتاش رو زیاد میکنه. پس اگه ما اهل قناعت شدیم، یعنی اهل شکر شدیم و اگه خدا مصلحت دونست، نعمت رو بر ما زیاد میکنه.
کسی که قناعت نداره، طعم زندگی واقعی رو نمیتونه بچشه. چراکه کسی که اهل شکر نیست، نمیتونه زندگی حقیقی رو تجربه کنه.
⁉️می دونید خطر نفاق تو کدوم قسمت شکره؟
مرز قناعت کجاست؟
خطر غفلت کجا بیشتر در کمین مونه؟
جواب این سوالات رو تو متن درس ببینید
#خلاصه_درس شصت و چهارم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌹🌹🌹🍃➖➖➖
🌹 اینم پیدیاف درس شصت و چهارم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
064 درس شصت و چهارم چه رابطهای بین شکر و قناعت وجود داره؟.pdf
218.8K
#درس
درس شصت و چهارم:
چه رابطهای بین شکر و قناعت وجود داره؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
با خودم دارم فکر میکنم
باز هم مثل همیشه
انگار این فکر روزیِ من از جانب توست
و بیجواب ماندن سؤالی که در پی این فکرها میآید
شعاعی از خورشید حکمت توست.
من با این سؤال بیجواب
بهتر از هزار جواب آماده
میل حرکت پیدا میکنم.
حیرتی که در دل این سؤال نهفته
گویی راز پیدا کردن صراط مستقیم است.
دلشورهای که این سؤال بیجواب
در دل آدم میاندازد
راه رسیدن به آرامش است.
در این سالها، بارها به تو گفتهام:
در این که دوستم داری، تردیدی ندارم
سؤال من این است:
چرا مرا دوست داری؟
مگر میشود کسی را دوست داشت
که به درد آدم نخورد
وای از سؤالی که از دل آن سؤال بیرون میآید:
آقا! من به چه درد میخورم برای تو؟!
درست است که دنبال این بودهام
جواب سؤالم را از زبان تو بشنوم و نشنیدم
امّا برای خودم جوابی تراشیدهام
که تو هیچ گاه نشانهای برای درست نبودنش
برایم نفرستادهای.
من با این جواب خودتراشیده
روزگار سپری میکنم.
تو کسی را که دوست خدا نباشد دوست نداری
و کسی که خدا دوستش نداشته باشد
دوست تو نیست.
اشتباه که نمیکنم؟ میکنم؟
پس حتماً در دیوان دوستان خدا که نگاه کردی
نام مرا هم در میانشان دیدی
که به قدری دوستم داری
که رهایم نمیکنی.
دفتر تقدیری که سرنوشتم را در آن نوشتهاند
دست توست و آن را از بری.
حتماً در آن جا دیدهای
من اگر چه بدِ امروزم؛ امّا خوبِ فردا خواهم شد
جایی به کارت میآیم و به دردت خواهم خورد.
تو داری مرا تحمّل میکنی تا آن روز فرا برسد.
اینها جوابهایی هستند که سپری شدن عمر را برایم
تاب آوردنی کردهاند.
روزی اگر خواستی مرا زجرکش کنی
بگو که اشتباه میکنم.
شبت بخیر همۀ سرنوشت من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
داشتم به این فکر میکردم
که لحظۀ مرگ چه حالی دارد انسان.
با خودم گفتم میشود پیش از رسیدن مرگ
مردن را تجربه کرد؟
و داشتم میگفتم کاش میشد
بیآن که بمیری
طعم جان کندن را بچشی!
گمان میکنم اگر کسی یک بار مردن را تجربه کند
از باقی عمرش بهرۀ بیشتری خواهد برد.
در همین فکرها بودم
که ناگهان به یاد تو افتادم
و با خودم گفتم اگر تو مرا فراموش کنی چه میشود؟
این خیال هنوز در ذهنم خودش را خوب جا نداده بود
که احساس کردم نفسم بالا نمیآید.
تپشهای قلبم به شماره افتاده.
تنم سرد شده.
عرقی سرد روی پیشانیام نشسته.
پایم داشت میلرزید.
چشمهایم تار شده بودند.
زبانم بند آمده بود.
گردنم تاب نگه داشتن سرم را نداشت.
دنبال قبله میگشتم
و به خیالِ فراموش کردنت التماس میکردم که برود
امّا نمیرفت.
به تو قسمش دادم.
از ذهنم بیرون رفت.
همین که پایش را از ذهنم بیرون گذاشت
نفسم راه افتاد
قلبم تپیدن از نو آغار کرد
تنم گرم شد
چشمهایم روشن شدند
زبانم باز شد و سرم را رو به آسمان گرفتم و بیاختیار تو را فریاد زدم.
خیالش اگر این بود خودش چیست؟
آقا!
تو را سوگند میدهم به خودت که مرا فراموش نکن.
من تاب این جان کندن را ندارم.
بگذار امشب تو را این گونه صدا بزنم
تا آرامتر شوم:
شبت بخیر ای همیشه به یاد من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃همیشه فکر میکنم به این که
اوّلین باری که چشمم به چشمت میافتد
تو چطور نگاه میکنی به من؟
لبت خندان است یا چشمت گریان؟
شادی یا غصهداری؟
اگر غصهداری
دلیل غصه منم یا چیز دیگری؟
🍃راستش از خدا خواستهام
وقتی که من و تو یکدیگر را دیدیم
تو شاد باشی و خندان.
دلیل خندهات هر چه میخواهد باشد، باشد
من تو را خندان میخواهم ببینم
🍃امّا به خدا گفتهام اگر توفیق دیدن روی خندانت را ندارم
نکند غصهدار بیایی پیش من
آن هم با غصهای که من دلیل آن هستم.
با هر غصهای میخواهی بیایی بیا، جز غصۀ من.
راستش اگر بناست من تو را با این غصه ببینم
ترجیح میدهم تو را ندیده از دنیا بروم.
بگو درست نیست این که شنیدهام:
تو به خاطر کارهای ما گریه میکنی.
🍃اگر روزی که تو را میبینم
چشمت خیس باشد از گناه من
چگونه باید تاب بیاورم زنده بودن را؟
🍃تو را به هر که دوست داری قسم
نخواه که من تو را این گونه ملاقات کنم.
🍃شبت بخیر لبخندت لبخند خدا!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌻🌻🌻
✅ خلاصهی #درس شصت و پنجم:
تو مسائل معنوی هم باید قانع بود؟
🍃🌻🌻🌻
☑️ تو درس قبل گفتیم که قناعت یکی از راهای عملی تشکّر از خداست. آخر بحث قناعت سؤالی مطرح شد که: آیا تو معنویّتم آدم باید قانع باشه؟
▫️این، سؤال خیلی مهمّیه و به اندازۀ اهمیّتش باید به جوابشم دقّت کرد.
▫️برا جواب به این پرسش به چند تا نکته باید توجّه کرد؛ البتّه این نکتهها تو یه درس جا نمیشه، پس برای رسیدن به جواب این سؤال باید کمی حوصله به خرج بدید.
♦️نکتۀ اوّل:
همّت بلند دار که مردان روزگار، از همّت بلند به جایی رسیدهاند. همّتِ بلند داشتن، یعنی هدف قرار دادنِ نقطههای بالا. بالا تا کجا؟ تو یه جمله باید گفت همّت بلند داشتن، یعنی به کمتر از خود خدا راضی و قانع نشدن.
🔻امام سجّاد علیه السلام تو مناجات المریدین فرمودن:
🍃أسأَلُکَ أن تَجعَلَنى مِن أوفَرِهِم مِنکَ حَظّاً وَ أعلاهُم عِندَکَ مَنزِلاً وَ أجزَلِهِم مِن وُدِّکَ قِسماً وَ أفضَلِهِم فی مَعرِفَتِکَ نَصیباً.
🍂از تو می خواهم که مرا از کسانی قرار دهی که بیش از همه از تو حظّ و بهره دارند و جایگاهشان در نزد تو از همه بالاتر است. و نیز از کسانی [قرارم ده] که بیش از همه از محبّت تو بهره دارند و نصیب آنها از شناخت تو، برتر از دیگران است.
✔️ امام علیه السلام همه چیز رو در حد اعلا میخوان و همه چیز رو هم با نشون خدا میخوان: بیش از همه حظّ و بهره از تو، بالاترین جایگاه پیش تو، بیشترین محبّت به تو و بیشترین شناخت از تو.
🔻بازم امام تو دعای پنجاه و چهارم صحیفۀ سجّادیه، نشون میدن که چه قدر تو مسائل معنوی باید قلّههای بلند رو نشونه گرفت:
🍃اللّهُمَّ اجعَل رَغبَتی فی مَسأَلَتی مِثلَ رَغبَةِ أَولِيائِکَ فی مَسائِلِهِم وَ رَهبَتی مِثلَ رَهبَةِ أَولِيائِکَ وَ استَعمِلنی فی مَرضاتِکَ عَمَلاً لا أَترُکُ مَعَهُ شَيئاً مِن دينِکَ مَخافَةَ أَحَدٍ مِن خَلقِکَ.
🍂خدایا! چنان کن که میل من به درخواست از تو مثل میل اولیای تو در درخواستهایشان باشد و آن گونه از تو بیمناک باشم که دوستان تو از تو بیمناکاند و مرا در راه خشنودی خود چنان به کار دار که چیزی از احکام دین تو را به سبب به ترس از آفریدگانت فرو نگذارم.
✔️ به کم قانع نشیم. فقط زیاد. زیاد تا کجا؟ تا بهترینها، جایی که دیگه بهتر از اون نباشه. به هیچ چیزی جز قلّه راضی نشیم.
♦️نکته دوم:
مسأله مهمی که اینجا باید بهش دقت بشه، در بارۀ تفاوت قلّههاست.
▫️کسی که به کمتر از قلّۀ خدا راضی میشه، باخته. البتّه میزان باختن فرق داره. اونی که قلّه رو بهشت میذاره، یه جور باخته و اونی که قلّه رو دنیا میذاره، یه جور دیگه باخته.
▫️اونی که بهشت رو مقصد خودش قرار میده، بعداً میفهمه اگه خود خدا مقصدش میشد، بهشت رو هم داشت. چون که صد آمد، نود هم پیش ماست؛ امّا به هر حال ضرری که این فرد میکنه، در اصل تو سود کمتر کردنه؛
▫️امّا اونی که مقصدش رو دنیا قرار میده، بعد میفهمه برای سراب، سرمایهگذاری کرده و همۀ زندگیش رو باخته.پس تو قلّهها هم به بلندترین قلّه فکر کنیم.
▫️میشه به بهشت فکر کرد و اون رو مقصد قرار داد؛ امّا قلّۀ بلندتری هم هست. آدم زرنگ به جز خدا به هیچ قلّۀ دیگهای راضی نمیشه. بهشت مؤمن، کنار خود خدا و همراه با اولیای خداست.
#خلاصه_درس شصت و پنجم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖
🌻 اینم پیدیاف درس شصت و پنجم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
065 درس شصت و پنجم تو مسائل معنوی هم باید قانع بود؟.pdf
250.2K
#درس
درس شصت و پنجم:
تو مسائل معنوی هم باید قانع بود؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
یادت که نمیکنم
زندگی برایم تنگ میشود.
به یادت که هستم
دلم برایت تنگ میشود.
زندگی که تنگ میشود
حس ماندن را از آدم میگیرد
دل که تنگ میشود
مرگ را لحظه لحظه میشود چشید.
حالا تو بگو چه کار کنم
در میان این دو تنگنا؟
تو بودی، کدام را انتخاب میکردی؟
من که نمیتوانم از یادت بگذرم
ولی با این همه دلتنگی چه کار کنم؟
راستش را بگویم؟
تاب آوردن این همه دل تنگی
دیگر کار من نیست.
اگر قد خم کردم زیر بار دلتنگی تو
و عزم کردم که یادت را فراموش کنم
آن وقت چه کار میکنی برای من؟
رهایم میکنی یا به دنبالم میآیی؟
اگر میآیی به دنبالم
یک جور خبرش را برسان به من
تا فراموشت کنم آقا!
اگر هم رهایم میکنی
باز هم خبرم کن
که دلم را داغ بگذارم
تا فراموش نکند که تو را نباید فراموش کند.
شبت بخیر گشایش همۀ زندگیها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
امشب در فکر و خیالم ردیف کردهام
چیزهایی را که فراموش نمیکنم.
یکی یکی دارند از مقابل چشمانم رد میشود.
کاش رد میشدند و میرفتند
نه، میروند و برمیگردند.
اگر چه قیاسش جسارت به توست
امّا دست خودم نیست
خیالم اهل قیاس است.
من هیچ گاه نوشیدن آب را فراموش نمیکنم.
حتّی در خواب
تشنه که میشوم بیدار میشوم.
در هنگام شادی
به وقت مصیبت
در اوج هیجان
نه نه هیچ وقت نوشیدن آب را فراموش نمیکنم.
تو به خیالم فرمان بده
که در این چند دقیقه
قیاس را رها کند.
این قیاسها تیغ بُرانند
دلم را تکه تکه میکنند.
خب تو که کمتر از آب نیستی
نیاز من به تو که
کمتر از نیازم به آب نیست.
چند ساعت یا چند روز میشود بدون آب زندگی کرد؟
آیا بدون تو حتّی لحظهای میشود نفس کشید؟
حالا چرا آب نوشیدن را حتّی در خواب فراموش نمیکنم
امّا یاد تو را در هشیارترین لحظههای زندگی
به باد غفلت میسپارم؟
اگر باران از آسمان نیاید
و رودهایمان بخشکند
چرا لحظهای دستمان از آسمان جدا نمیشود
و اشکهایمان برای چشم برهم زدنی نمیخشکند
و حنجرههایمان حتّی برای دقیقهای آرام نمیگیرند
دعا پشت دعا دعا پشت دعا
برای باریدن باران و خروشیدن رودها.
تو مگر از باران کمتری
که روزها و هفتهها میگذرد
و یک بار از ته دل
زبانمان به دعا گل نمیکند
و دستمان رو به آسمان نمیرود.
بار شرمندگی این قیاس بیشتر از آن است
که تاب ادامۀ این گفتگو را داشته باشم
شبت بخیر حضرت آب!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
روزها به یاد تو نیستیم
که شبها گرفتار وحشتیم.
شبها را هم بییاد تو طی میکنیم
که روزها سرگردان و حیرانیم.
عجب دوری است دوری از تو
دوری که مدار زندگیمان شده
و دارد میپیچد دور حلقمان
و آرام آرام راه نفس را میبندد بر ما.
آقا!
ما راهی نداریم
برای رها شدن از دام این دور
جز این که روزها دور تو بگردیم
و شبها را به یاد تو سر کنیم.
باید از جایی آغاز کرد.
میخواهی از یک شب بخیر شروع کنیم؟
امشب تو شببخیر بگو
تا ما به یاد تو بخوابیم
و فردا صبح تا شب دور تو بگردیم
و شب که شد باز هم به یاد شببخیرت سر به بالین بگذاریم.
این طور شب و روزمان میشوی تو.
شبت بخیر مدار همۀ عالم!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
امروز جمعه بود.
دور و برم شلوغ بود؛ ولی تنها بودم
تنهای تنها.
وقتی کسی دور و برم نیست
تنهایی را بهتر میتوانم تاب بیاورم
دور و برم که شلوغ میشود
سنگین میشود بار تنهایی
به قدری که نزدیک است
زانو خم کنم و بیفتم روی زمین.
امروز جمعه بود.
دور و برم شلوغ بود؛ ولی تنها بودم
تنهای تنها.
وقتی کسی نیست و تنها هستم
بیرون و درونم مثل هم هستند.
گویی بیرون و درون در این وقتها
یار هم میشوند برای تاب آوردن تنهایی.
دور و برم که شلوغ میشود
بیرونم باید نقش کسانی را بازی کند که تنها نیستند.
شاید بشود در دقیقههای اوّل این نقش را خوب بازی کرد
امّا کمی که طول میکشد
حسابی نا میبرد این بازی کردنها.
بیرونم مشغول میشود
به کشیدن بار بازی در نقش کسی که تنها نیست
و درونم دست تنها میشود برای کشیدن بار تنهایی.
درون تنها میشود اندر تنها.
و بیرونم خودش را تنها میبیند
در کشیدن بار این نقش بازیها
او هم دست تنها میشود.
نه درونم میل بازی دارد
و نه بیرونم وقت همراهی با درون.
تو میدانی که این تنهایی چه بلایی میآورد
بر سر دلی که تنگ توست
این جور وقتها میشوم مثل آدمی که
دو دستش را با ریسمانی بستهاند
و هر دستش را از یک طرف میکشند.
میخواهم از وسط بر دو نیم شوم.
امروز جمعه بود
دور و برم شلوغ بود؛ ولی تنها بودم
تنهای تنها.
مرا داشتند از دو طرف میکشیدند
ولی خدا را شکر باز هم یک جمعه گذشت
و من زیر این بار سنگین دوام آوردم و زنده ماندم.
شبت بخیر تنهای تنها!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi
🍃🌸🌸🌸
✅ خلاصهی #درس شصت و ششم:
دنبال خدا بریم یا بهشت؟
🍃🌸🌸🌸
☑️ داشتیم در بارۀ این حرف میزدیم که تو معنویات نباید به کمتر از خدا قانع شد؛ حتّی بسنده کردن به بهشتم خودش یه جورایی به کمتر از خدا قانع شدنه. گفتیم قرآن، بهشت رو از دو زاویه به ما معرّفی میکنه.
• یکی از زاویۀ نعمتایی که مشابهش تو این دنیا هست؛ امّا تو اون دنیا بهتر و بیدردسرش وجود داره
• و یکی هم از زاویهای که آدم فقط خدا رو میبینه و اولیای خدا رو.
تو این درسم میخوایم باز از این زاویۀ قشنگ به بهشت نگاه کنیم. این آیه رو حتماً شنیدید؛ ولی یه بار از این زاویه بهش نگاه کنید:
🍃وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لی عِندَکَ بَيتاً فِی الجَنَّةِ وَ نَجِّنی مِن فِرعَونَ وَ عَمَلِهِ وَ نَجِّنی مِنَ القَومِ الظّالِمين.
🍂و خداوند براى كسانى كه ايمان آورده اند زن فرعون را مثل زده: آن گاه كه گفت: پروردگارا! براى من در نزد خود در بهشت خانه اى بساز و مرا از فرعون و عمل وى رهايى بخش و از گروه ظالمان نجات ده.
✨(سورۀ تحریم (66)، آیۀ 11)
✔️ آسیه داره دعا میکنه که خدا اون رو از دست فرعون نجات بده و تو بهشت جا بده؛ امّا خونهای که تو بهشت میخواد یه قید داره؛ قیدی که اوج عشق آسیه به خدا رو میرسونه: «ابنِ لی عِندَکَ بَيتاً فِی الجَنَّةِ» میگه یه خونهای برای من بساز. کجا؟ پیش خودت. اوّل میگه پیش خودت (عندک)، بعدش میگه تو بهشت (فِی الجَنّة)؛
انگار میخواد بگه اگه من بهشت رو هم میخوام، برا اینه که اون جا به تو نزدیکترم.
✔️ البته قبلاً هم گفتم نوع تبیین این مسئله نباید طوری باشه که مردم فکر کنن اگه برا بهشت یا ترس از جهنّم کاری انجام دادن، کارشون ارزشی نداره. اون چیزی که باید بفهمیم و بفهمونیم، اینه که بالاترین سود رو کسی میکنه که هدفش از زندگی و اعمال عبادیش فقط و فقط خدا باشه. طمع بهشت و یا ترس از جهنّم هم اگه نیّت عمل آدم باشه، خوبه؛ امّا خوبیش کمتر از اونیه که هدف، فقط خدا باشه.
☑️ حالا بذارید این جا یه نکته بگم که به اصل بحثمون مربوط میشه. موضوع اصلی درسای ما، بزرگ دیدن خداست. ما اگه بخوایم مقصد بودن خدا تبدیل به یه اصل تو زندگی خودمون و مردم بشه، باید روی بحث بزرگ دیدن خدا حسابی کار کنیم. ما به اندازهای که خدا رو بزرگ میبینیم، شوق مقصد قرار دادن خدا توی وجودمون زیاد میشه.
▫️تو آیههای زیادی وقتی حرف از قیامت میشه، با تعبیر ملاقات با خدا از آخرت یاد میشه؛ مثل:
🍃وَ استَعينوا بِالصَّبرِ وَ الصَّلاةِ وَ إِنَّها لَكَبيرَةٌ إِلّا عَلَى الخاشِعينَ* الَّذينَ يَظُنّونَ أَنَّهم مُلاقوا رَبهِّم وَ أَنَّهُم إِلَيهِ راجِعون.
🍂و (در كارهايتان) از صبر و نماز يارى طلبيد و البتّه استعانت و نماز (هر دو) دشوار و گران است، مگر بر فروتنان. آنان كه می دانند (بالأخره) ديداركنندۀ پروردگار خويش خواهند بود و حتماً به سوى او بازمی گردند.
✨(سورۀ بقره (2)، آیۀ 45 _ 46)
▫️نماز برا خاشعین سنگین نیست. ویژگی این خاشعین چیه؟ اونا به قیامت اعتقاد دارن. قیامتی که به لقای پروردگار میرسن و برمیگردن پیشش.
⁉️درسته که منظور از «لقاء» تو این جا دیدن با چشم نیست و محشور شدن در قیامته؛ امّا چرا خدا به جای این که بگه «چون اینا به محشور شدن اعتقاد دارن، نماز براشون سنگین نیست» میگه چون به لقای پروردگارشون امید دارن؟
🔺این آیه داره به ما راه رو نشون میده.
اگه میخواید نماز براتون سنگین نباشه، اگه میخواید جامعه به سمت نماز بره، باید قصّۀ ملاقات با خدا و برگشت به سمت خدا رو برا خودتون و برا مردم برجسته کنید. به بهشتم که میخوایم بپردازیم، حواسمون باشه که جنبۀ اصلی بهشت، پیش خدا رفتنه.
✅ روایات و مثالای زیبای دیگه ای تو متن اصلی درس اومده که برای کامل تر شدن این بحث می تونید اونا رو بخونید.
#خلاصه_درس شصت و ششم
https://eitaa.com/abbasivaladi
➖➖➖🍃🌸🌸🌸🍃➖➖➖
🌸 اینم پیدیاف درس شصت و ششم، برا کسایی که دوست دارن متن کامل درس رو بخونن:
👇👇👇👇👇
066 درس شصت و ششم دنبال خدا بریم یا بهشت؟.pdf
238.5K
#درس
درس شصت و ششم:
دنبال خدا بریم یا بهشت؟
https://eitaa.com/abbasivaladi
من اگر تو را نداشتم
چه کار میکردم؟
با چه امیدی نفس میکشیدم؟
در انتظار چه اتفاقی
روز را به شب و شب را به روز میرساندم؟
من اگر تو را نداشتم
سایۀ چه کسی را بالای سرم میدیدم؟
به ستون محبّت چه کسی
تکیه میدادم؟
من اگر تو را نداشتم
وقتی که دنیا روی سرم خراب میشد
به آغوش چه کسی پناه میبردم؟
و وقتی همه پشت به من میکردند
به لبخند چه کسی دل میبستم؟
من اگر تو را نداشتم
وقتی که به فلسفۀ آفرینشم فکر میکردم
چه جوابی باید به خود میدادم؟
و وقتی به مرگ میاندیشیدم
با کدام دلخوشی به ترس مردن غلبه میکردم؟
من اگر تو را نداشتم
تاریکی شبها را
با انتظار شب بخیر شنیدن از چه کسی روشن میکردم
و با شب بخیر گفتن به چه کسی
هر شبم را بخیر میکردم؟
آقا!
ممنونم که هستی
و ممنونتر که میگذاری تو را داشته باشم.
شبت بخیر عزیزترین داشتۀ من!
#بهانه_بودن
#شب_بخیر
#محسن_عباسی_ولدی
https://eitaa.com/abbasivaladi