•┄══🌤❝سـلـام❞🌤══┄•
🌤 #صبحتون_شهدایی
شهید عباس کردانی
ذکر روز سه شنبه:
یا ارحم راحمین
100 مرتبه
•┄═•🌤•═┄•
@abbass_kardani✅
•┄═•🌤•═┄•
هرروز با قرائت زیارتنامه شـهـدا🌹🕊
« بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ »
اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَوْلِیآءَ اللَّهِ وَاَحِبَّائَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَصْفِیآءَ اللَّهِ وَاَوِدَّآئَهُ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ دینِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ رَسُولِ اللَّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَمیرِ الْمُؤْمِنینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ الْعالَمینَ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الْحَسَنِ بْنِ عَلِىٍّ، الْوَلِىِّ النَّاصِحِ، اَلسَّلامُ عَلَیْكُمْ یا اَنْصارَ اَبى عَبْدِاللَّهِ، بِاَبى اَنْتُمْ وَاُمّى طِبْتُمْ، وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتى فیها دُفِنْتُمْ، وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظیماً، فَیا لَیْتَنى كُنْتُ مَعَكُمْ، فَاَفُوزَ مَعَكُمْ.
«الّلهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَعَجِّل فَرَجَهُم»
🌴تقدیم به ارواح پاک
وطیّب شهدای آسمانی
♥️ کانال #شهید_مدافع_حرم_
عباس_ کردانی👇👇👇
@abbass_kardani🌹
#خاطرات_شهید
سر قبر #شهید_تورجی_زاده که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو
من هم دستم را روی قبر شهید تورجی زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید...
اما دوباره تاکید کرد تو که میدانی من چه میخواهم پس دعا کن تا به خواستهام برسم...
#شهادتش را از شهید تورجی زاده خواست...
#شهید_مسلم_خیزاب🌷
راوی : #همسر_شهید
اللهم عجل لولیالفرج
🦋🌷🦋 @abbass_kardani 🦋🌷🦋
تمام راه ها را #با_تو دوست دارم
ڪوچهها و خیابانها با تو💞 همیشه به سمتی میروند ڪه در انتهایش
یڪ #اتفاق دوستداشتنی😍 انتظارم را می ڪشد.
#تو باشی ..
خرداد📆 پایان بهار نیست
آغاز #دوست_داشتن است.
#تو_باشی ...♥️
#شهید_مهدی_قره_محمدی
#سلام_صبحتون_شهدایی🌺
🦋🌷🦋 @abbass_kardani 🦋🌷🦋
05 Darhaye Dozakh _ Ramezan 1396 _Mazandaran.mp305 Darhaye Dozakh _ Ramezan 1396 _Mazandaran.mp3
زمان:
حجم:
12.13M
🔈 #درهای_دوزخ
🔊 جلسه پنجم
* از عجایب عالم، اشراف علما و بزرگان بر حقایق عالم ملکوت است
* آرزوی ارواح مومنین در برزخ چیست؟
* آسودگی اعضای بدن در گرو حفظ زبان
* وجوب حفظ حرمت و دفاع از عزت مومنین در روایات
* مصداق غیرت دینی در جامعه از دیدگاه حضرت علی علیه السلام
* جامعه بهشتی چگونه جامعهای است؟
⏰ مدت زمان: ۲۸:۳۲
#مشهد
#رمضان96
#سخنان_بسیار_جذاب_وآموزنده👌
🌹# استاد_ امینی_ خواه
@abbass_kardani🌹
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
🔈 #درهای_دوزخ 🔊 جلسه پنجم * از عجایب عالم، اشراف علما و بزرگان بر حقایق عالم ملکوت است * آرزوی ار
سلام
صوت:جلسه پنجم#درهای دوزخ
را با هم میشنویم.
#ɦɨcɦ🔪:
﴾﷽﴿
💠 #رمان_آیه_های_جنون
💠 #قسمت_22
با شڪ نگاهش ڪردم.
دو دل بودم!
انگار ڪسے درونم میگفت توجهے نڪن و بہ خانہ برو ولے ڪسے دیگر میگفت ببین او ڪیست!
ساڪت نگاهم میڪرد.
نگاهے بہ اطرافم انداختم و چند قدم بہ طرفش برداشتم.
بے حرڪت همانطور بہ ماشین تڪیہ دادہ بود،سرفہ اے ڪردم و در چهار پنج قدمے اش ایستادم.
دوبارہ ڪولہ ام را روے شانہ ے راستم انداختم،خواستم چیزے بگویم ڪہ تڪیہ اش را از ماشین برداشت و یڪ قدم بہ من نزدیڪتر شد!
نگاهش را بہ پایین چادرم انداخت و تا روے صورتم بالا آورد،لبخند زد:بدون چادر خوشگلترے!
داشت طعنہ میزد ڪہ من را بدون حجاب هم دیدہ!
بے توجہ بہ حرفش خونسرد گفتم:ڪمڪت این بود بگے چادر بهم میاد یا نہ؟!
همانطور ڪہ روے برمیگردانم تا بروم ادامہ دادم:ممنون راضے بہ زحمت نبودم!
یڪ قدم ڪہ برداشتم گفت:پس زبونم دارے! اون شب ڪہ اینطور قشنگ حرف نمیزدے!
بند ڪولہ ام را از روے حرص محڪم فشار دادم،بدون اینڪہ برگردم گفتم:موقعیت با موقعیت فرق دارہ!
چیزے نگفت،بہ سمتش برگشتم و نگاهم را بہ صورتش دوختم:احتیاط شرط اول عقلہ!
سرش را ڪمے بالا گرفت و همانطور ڪہ مردمڪ هاے چشمانش را مے چرخاند گفت:اوهوم! احتیاط شرط اول عقلہ!
مردمڪ هاے سبز تیرہ ے چشمانش از تقلا ایستادند!
بہ چشمانم زل زد،لبخند مرموزے روے لبانش نقش بست و گفت:پس سعے ڪن همیشہ احتیاط ڪنے آیہ خانم!
با شڪ نگاهش ڪردم،گفتم:تو ڪے اے؟! از ڪُج...
نگذاشت حرفم تمام بشود،رو بہ رویم ایستاد،فاصلہ بینمان یڪم قدم هم نمیشد،ضربان قلبم بالا رفت؛خواستم ڪمے عقب بروم ڪہ باز از آن لبخندهاے عجیبش زد و گفت:چرا هول شدے؟! من ڪہ بیشتر از اینا بهت نزدیڪ بودم!
دندان هایم را محڪم روے هم فشار دادم و گفتم:خفہ شو!
زن میانسالے همانطور ڪہ از ڪنارمان عبور میڪرد،چپ چپ بہ من زل زد و زیر لب گفت:آخرالزمون شدہ!بے حیا اونم با چادر!
نتوانستم تحمل ڪنم بلند گفتم:خانم محترم شما اگہ خیلے مسلمونے قضاوت نڪن!
زن نگاهے بہ من انداخت و رفت!
همیشہ متنفر بودم از اینڪہ ڪسے را قضاوت ڪنم یا قضاوت بشوم!
نمیدانستم چہ اصرارے بود ڪہ اگر ما عقیدہ یمان پررنگتر است عالِمِ دَهریم و علم غیب داریم!
خصوصا در حڪم دادن براے افراد!
خودم بارها دختر و پسرهاے جوان را باهم دیدہ بودم،اگر مادرم همراهم بود حتما میگفت:نچ نچ! خجالتم نمیشڪن!
و من مدام با خودم فڪر میڪردم مگر ما شناسنامہ و شجرہ نامہ ے این افراد را دیدہ ایم و خبر داریم چہ نسبتے باهم دارند!
انگار تمام دختر و پسرهاے این شهر "دوست دختر" "دوست پسر" بودند!
برادر و خواهرے یا نامزد و روابط فامیلے اے وجود نداشت تنها ما ڪہ قضاوت میڪردیم خانوادہ و فامیل داشتیم!
پسر نگاهے بہ زن انداخت و رو بہ من گفت:خب نخورش!
با حرص نفسم را بیرون دادم و گفتم:نمیخورمش خوشمزه به نظر نمیاد،دارے وقتمو تلف میڪنے!
قصد ڪردم براے رفتن ڪہ سریع با حرص ڪولہ ام را گرفت و مرا بہ سمت خودش ڪشید.
در چشمانش خون جمع شدہ بود!
چشمانش برق میزد،برق خشم!
ڪولہ ام را محڪم گرفت،در حالے ڪہ دندان هایش را از شدت حرص روے هم فشار میداد با صداے آرام و دورگہ تند تند گفت:سال آخریہ ڪہ دارے درس میخونے،رشتہ ت انسانیہ،قدت یڪ و شصت و سہ،بچہ ے یڪے موندہ بہ آخر خونہ تون،تو اون مغز ڪوچیڪت فقط آرزو دارے برے دانشگاہ چون فڪ میڪنے با این ڪار جلوے بابات وایسادے!
ڪولہ ام را رها ڪرد و نفس عمیقے ڪشید،پوزخندے زد و ادامہ داد:از دوهفتہ پیش ڪہ اومدم خونہ تون درگیر اینے من ڪے ام و چے میخوام! میدونے دزد نیستم منم اینو میدونم بہ پلیس گزارش ندادید!الان دارے فڪر میڪنے این چیزا رو از ڪجا میدونم اما زیاد فڪ نڪن خانم ڪوچولو!
سرفہ اے ڪرد و دستے بہ صورتش ڪشید،متعجب نگاهش ڪردم!
سوال هایے ڪہ در مغزم بود بیشتر شد!
خوب من را میشناخت!
نہ تنها من را،خانوادہ ام را هم خوب میشناخت!
در حالے ڪہ بہ سمت ماشینش میرفت گفت:بازے دوس دارے؟!
سریع بہ سمتش رفتم و گفتم:چے؟!
ڪنار در رانندہ ایستاد،دوبارہ چهرہ اش مثل قبل شد!
لبخند ڪجے زد و بہ پشت سرم چشم دوخت،چشمانش هم میخندید!
_من بازے دوس دارم،این شروعش!
چشمانم را ریز ڪردم و سرم را برگرداندم،چشم دوختم بہ آن نقطہ اے ڪہ نگاہ میڪرد؛بدنم یخ زد!
پدرم خشمگین بہ سمتمان مے دوید،میدانست پدرم مے آید!
معطلم ڪردہ بود تا پدرم بیاید و من را با او ببیند!
صداے باز و بستہ شدن در ماشینش آمد،آب دهانم را قورت دادم و بہ سمتش برگشتم.
لبخندے زد و گفت:یڪ هیچ بہ نفع من!
سپس با عجلہ رفت.
صداے پدرم پردہ گوشم را لرزنداند:آیہ!
نفس عمیقے ڪشیدم،نباید میترسیدم مگر بہ خودم شڪ داشتم؟!
همہ چیز را میگفتم!
#ادامہ_دارد...
نویسنده این متن👆:
#لیلی_سلطانی 👉
╭┅═ঊঈ💕ঊঈ═┅╮
join : sapp.ir/roman_mazhabi
╰┅═ঊ
💌-کپی با ذکر لینک کانال مانعی ندارد
#باشهداگمنمیشویم
همیشه آیهي «وَ جَعَلْنا...»
را زمزمه می کرد
گفتم:
آقا ابراهیم این آیه برای #محافظت
در مقابل دشمنه، اینجا که دشمن نیست ...
نگاه معناداری کرد و گفت:
دشمنی بزرگتر از #شیطان هم وجود داره
#شهید_ابراهیم_هادی
tavassol (1).mp3
زمان:
حجم:
3.78M
دعای توسل
التماس دعای فرج آقا 🌺 🌿
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل الفرجهم
💐 💐 💐
💐 💐 @abbass_kardani💐💐