eitaa logo
کانال دوستداران شهید مدافع حرم برادرم عباس کردانی
1.1هزار دنبال‌کننده
32.9هزار عکس
25.4هزار ویدیو
127 فایل
کانال دوستداران شهید مدافع حرم شهید عباس کردانی لینک کانال @abbass_kardani 🌸🌸شهید مدافع حرم عباس کردانی 🌸🌸ولادت: 1358/12/20 🌸🌸شهادت: 1394/11/19 ارتباط با خادم کانال،، @mahdi_fatem313
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💕نام زینب خاک را زر می کند 🎉دخت حیدر کار حیدر می کند 💕نام زینب دلنشین و دلرباست 🎉دختر مشکل گشا مشکل گشاست 💕 کبری 💕سلام الله علیها 💕🎉 روز پرستـار مبارک 🎊💕 @abbass_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍حسرتی به دل‌هایمان مانده برای دیدنت؛قلب‌هایی بی‌قرار مانده برای آمدنت؛به خدا که این روزها فهمیده‌ایم به این طبیب و آن طبیب رو زدن،تنها عمق جراحت را بیشتر می‌کند.درد ما یک درمان دارد و آن تویی،ای حضورت مرهمی بر زخم‌های عالَم! چه جمعه‌هایی که به جای طلوع روی ماهت،غروب آسمان را تماشا کردیم... کاش این شب‌های فراقمان یک روز سحر شود.کاش روزی این زمینِ خالی از حیات با قدم‌های تو جان بگیرد. جهان از اضطرار،لبالب است و منتظرانت لحظه شمار و امیدوار که ثانیه ثانیه‌ی غیبت،بر سر وفای به عهد تو سپری شود. چرا که قلب‌هایمان به ما وعده می‌دهند، چیزی تا ظهورت باقی نمانده. @abbass_kardani
آقافقط یه نگاه...: دائم الذکر بود. هر وقت به چهره او نگاه می کردیم متوجه می شدیم لبانش به آرامی در حال تکان خوردن است. نقل از خواهر شهید -عباس-کردانی @abbass_kardani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔻دوست شهید: 💢یک بار موتورش🏍 را دزدیدند. ملامتش کردم که آخر مرد حسابی، چرا یک درست و درمان نمی بندی به بدنه این زبان بسته⁉️ می گفت: ! 💢صبح ها که می خواست سر کار برود، با جثه لاغرش، موتور🏍 به آن سنگینی را میداد و می برد تا سر خیابان. که نکند صدای روشن شدن موتور، را از خواب بیدار کند📛 💢 همسایه بودیم🏘به آداب همسایگی کاملا مسلط بود! همه چیز را می کرد. از تفکیک زباله های تر و خشک گرفته، تا سر وقت⏱ زباله ها را به دم در آوردن و نیروهای شهرداری دادن. 💢آدم ها را باید از زندگی شان شناخت. اعتقادم این است حامد قبل از عزیمت به و دفاع از حرم عقیله بنی هاشم، خاص بود👌 و خاص زیست و برای ، انتخاب شد✅ 🌹🍃🌹🍃 @abbass_kardani
۲۶. اثر تنگ‏دستى، بيمارى و مرگ‏ «لَوْلاَ ثَلاَثَةٌ مَا وَضَعَ ابْنُ آدَمَ رَأسَهُ لِشَىْ‏ءٍ اَلْفَقْرُ وَ الْمَرَضُ وَ الْمَوتُ». امام حسين (ع) فرمود: «اگر سه چيز نبود، آدمى سرش را در برابر هيچ چيز فرود نمى‏ آورد؛ تنگ‏دستى، بيمارى و مرگ». (نزهة الناظر و تنبيه الخاطر، ص ۸۵ ح۴ )  @abbass_kardani
پس مادر با تمام عشقش به ما و حرص و حسد زنانه‌ای که زنان برای حفظ همسرشان دارند، می‌خواست خودش مکمل این تن باشد. تا دیگر جایی برای خطور اندیشه‌‌‌ای از یک زن دیگر حتی به ذهن پدر راه پیدا نکند. 58 بود! درست یک سال پس از انقلاب؛ مادرم رضا را در آغوش داشت و شکمش دوباره خبر از وجود رسیده‌ای دیگر می‌داد. سخت بود! بزرگ کردن و مراقبت از بچه‌های قد و نیم قد و بارداری‌های توامان با داشتن مشغله‌های خانه‌داری آن زمان، مثل درست کردن! با غذا پختن ! (که گاهی بود و گاهی نبود) مراقبت از و خروس‌ها ! و هزار کار دیگر. در شکم مادرم ، مادری که تا ثانیه‌های آخر پیش از هر زایمان حتما گرفتار رتق و فتق امری بود. این کارها داشت زایمان این بار مادر را سخت تر می‌کرد. انگار مثل از ما نبود. در محیط خزامی که تا آن وقت ها هنوز روستای چسبیده به اهواز محسوب می‌شد، تقریباً اکثر بچه‌ها را محلی می‌زایاندند. ساعت نمی‌دانم چند بود، اما احتمالا باید نیمه‌های شب بوده باشد چرا که پدر در خانه بود و او هیچ گاه وقتی مابیدار بودیم نبود. پیش از خروس‌خوان می‌رفت تا آخر شب برمی‌گشت. مادر درد شدید داشت... به روایت از ✅ادامه دارد... @abbass_kardani