eitaa logo
استاد عابدینی
14.4هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
1هزار ویدیو
107 فایل
﷽ 🔶 مؤسسه تمحیص 🔸 مرکز تنظیم و نشر آثار استاد محمدرضا #عابدینی 🌐 https://TAMHIS.IR ✅ درس المیزان @almizan110 ✅ اصول کافی @osoolkafi ✅ درس اخلاق هفتگی @tarazenghelab ✅ سخنرانی ها در مجامع عمومی وتخصصی و ایام تبلیغی 👤 ادمین: @Tamhis_Admin2 @mSalehi
مشاهده در ایتا
دانلود
16- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
43.06M
🌷 جلسه ۱۶ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 سه‌شنبه ۷ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۲ ماه رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 : / دینداری مصداقی، با فنای فعلی و صفتی و ذاتی، در مصداق امام، که توحید مجسم است 🔸 @abedini
استاد عابدینی
🌷 جلسه ۱۶ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 سه‌شنبه ۷ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۲ ماه رمض
eitaa.com/abedini/556 🌐 جلسه ۱۶ 👇 🔻 دینداری مصداقی، با فنای فعلی و صفتی و ذاتی، در مصداق امام، که توحید مجسم است. 🔻 تمرّد شیطان در مقابل آدم، بخاطر استکبارش مقابل امر الهی بود، به جهت آن بود که آدم خلیفة الله و امر الهی بر او بود، ولذا تمرّد شیطان از امر الهی (که در ولایت روح الهی بود) موجب مطرود شدنش شد. 🔻 اینکه امّت پیامبر در مدت حضورشان تحت حاکمیت الهیِ پیامبر (صلی الله علیه و آله) در مدینه بودند، و پیامبر طی ۱۰ سال در مدینه ساختارِ قوانین اسلامی و نظام حاکمیت را شکل داده بود، اما مردم هنوز فرهنگ حاکمیت الهی را نیافته بودند و تحت ولایتِ تامّه‌ی روح الهیِ پیامبر که محل ظهور امر الهی بود قرار نگرفتند، لذا تولّی به ولایت حاکم الهی در وجودشان نهادینه نشد و در ماجرای سقیفه یک فلته و جَوّ شیطانی موجب شد که در برابر غصب خلافت امیرالمؤمنین (علیه السلام) سکوت کنند. 🔻 چون مردم تدریجاً از ارزشها فاصله می یابند، لذا خلفای غاصب هم در ابتدا به ظاهر شبیه سنت های نبوی رفتار میکردند در ساده زیستی و عدالت طلبی و ... ، اما رفته رفته تا زمان عثمان از آن ارزش‌های سنن نبوی فاصله گرفتند و خلافت شد محل ظلم و ثروت گرایی و قبیله گرایی و اشرافی گری و ... ، لذا خود مردم دیگر تحمل نکردند و ریختند او را کشتند و رفتند سراغ امیرالمؤمنین (علیه السلام). اما بازهم در در دوران حاکمیت مولا علی و امام حسن (علیهما السلام) کاملا تحت فرهنگ دینداری مصداقی در ولایت الهی امام قرار نگرفتند. 🔻 در همان شهرهایی که خلافت الهی امیرالمؤمنین (علیه السلام) با تابلوی تمام خوبی ها در مولا بود، در همان شهرها ۲۰ سال بعد رسیدند به جایی که راضی به حاکمیت یزید (لعنة الله علیه) شدند که تابلوی تمام بدی ها بود. چون دینداری مردم و اندیشه دینی بصورت مفهومی و زبانی در ادبیات و گفتگوها بود، اما بصورت مصداقی در قلب و احساسات قلبی آنها کشیده نشد که محبتی عملی و مصداقی به مصداق حق در امام حسین (علیه السلام) بیابند، و بغض و نفرت مصداقی به مصداق باطل در یزیدیان. 🔻 صرف سخنرانیِ مفهمومی مسئله‌ی دینداری را حل نمیکند، بلکه باید اندیشه اسلامی را در عمل و مصداق نشان داد. باید اندیشه‌ی عمیق باطنی را در مصادیقِ محسوس ظاهر کرد تا ابلاغِ بلیغ دین شده باشد. نه مثل ابوموسی اشعری ها که مثلا در زمان عثمان سخنرانیِ طوفانی برای تشجیع مردم بسوی جنگ و فضیلت جهاد با پای پیاده میخواند اما وقتی خودش میخواست راه بیافتد فقط چهل اسب را نگهداشته بود برای حمل اموال و ثروت خودش (از ترس اینکه در نبودش مصادره نشود). 🔻 در هر عملی روحِ عمل، مقام ولایت است. لذا اگر دینداری موجب قرب و مودت و تبعیت از امر ولیّ نشود دینداریِ مصداقی محقق نشده است. اعمال ریسمان اتصال به روحشان در امر ولیّ الله هستند. هر عملِ مقیّد و متعینی، موجب فنای در امر ولیّ مطلق میشود، که حکم ولیّ را بر میل خود نافذ میکند، و مَنِ مطلق ولیّ را بر مَنِ مقیّدِ خودش حاکم نماید، تا از آن حقیقتِ اطلاقیِ روحِ الهیِ امام، تمامِ دامنه ی اعمال و صفات و ذاتِ عبودیت و بندگی در سراسر وجود انسان جریان و سریان پیدا کند. 🔻 عاشورا بزرگترین گردنه‌ی نبرد حق و باطل، و مرز حیات اسلام و ممات اسلام است، که گلوگاه تاریخ در بزرگترین صحنه‌ی مرزبندیِ کاملِ جریانِ حق مقابل جریانِ باطل است، و لذا مردم در برابر عاشورا جبهه‌ی خویش را پیدا میکنند، که خود را در جبهه‌ی حق می‌یابند یا در جبهه‌ی باطل. 🔸 @abedini
17- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
37.24M
🌷 جلسه ۱۷ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 چهارشنبه ۸ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۳ ماه رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 : / حب ذات و حب بقاء ذات و دفاع از آن، در سراسر نظام تکوین هستی و نظام تشریع انسانی. 🔸 @abedini
استاد عابدینی
🌷 جلسه ۱۷ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 چهارشنبه ۸ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۳ ماه رم
eitaa.com/abedini/558 🌐 جلسه ۱۷ 👇 🔻قاعده‌ی حب ذات و حب بقاء ذات و دفاع از آن، در سراسر نظام تکوین هستی و نظام تشریع انسانی. 🔻 این قاعده در تمام موجودات هست که هر چیزی خودش را دوست دارد، و بقاء خودش را هم دوست دارد و میطلبد، و برای دفاع از بقاء خودش حق تصرّف قائل است. بخاطر حبّ ذاتش، برای حفظ حیات خودش حق دفاع قائل است. این نظام در آفرینش تمام موجودات وجود دارد. چه در طبیعت جمادات و نباتات، و چه در غریزه حیوانات، و چه در فطرت انسان‌ها. هر موجودی به میزانِ درکی که از خودش دارد، محبت به خودش را در آن دامنه‌ی ادراکی‌اش دنبال میکند. 🔻 مثلاً، در انواع گیاهان، جهاز وجودی متناسب خودشان برای بقاء حیات و دفاع از حیات خودشان وجود دارد. برخی از گیاهان خار دارند، و برخی گلِ خود را در لایه‌های خاصی حفاظت میکنند، و برخی برای تکثیر خودشان و گرده افشانی کردن، با جاذبه‌ی عطر و رنگ و شهد درونشان زنبورها و پروانه ها و ... را جذب میکنند تا بواسطه آنها گرده های خود را بیافشانند و بقاء حیات خود را دنبال کنند. یا در حیوانات، این حب ذات و دفاع از حیات ذات، با تنوعات بیشتری وجود دارد. برخی از حیوانات پنجه های تیز دارند، برخی شاخ دارند، برخی تیزپا هستند، برخی پرواز میکنند، برخی خودشان را در محیط استتار میکنند، برخی دندان‌های تیز و آرواره های قوی دارند، برخی عاج و برخی قدرت بدنی زیاد دارند، برخی نیش دارند و برخی آثار سمّی بر جای میگذارند، و ... . هر حیوانی فرزندش را هم از خودش می‌بیند، و چون بقاء حیات خودش را دوست دارد از حیاتِ فرزندش هم دفاع میکند، هم در تأمین غذا و مسکن فرزندش، و هم در دفاع از او مقابل خطرات. 🔻 در انسان هم این «حب ذات» و «حبّ من» هست، اما دامنه‌ی این «مَن» در انسان قابل تغییر است، که به تناسب ادراکات و ارتباطات انسان، دامنه‌ی «من» در او توسعه می‌یابد. 🔻 انسان در ابتدای نوزادی به میزانِ ادراکی که از خودش دارد، بدنِ خودش را «مَن» خود می‌بیند ولذا برای غذای بدن و حفظ بدن ناله و گریه دارد. دفاع از بدن و حریم تعلقات بدنی خود میکند. بتدریج با درک پدر و مادر، آنها را که تأمین کننده‌ی نیازهای بدنی او هستند هم بخاطر حب ذاتش آنها را هم دوست دارد و در حریم دامنه‌ی «مَن» درک میکند و میگوید «بابای مَن» و «مامان مَن». بعدها خواهر و برادر و خویشان را هم در این دامنه‌ی ادراکی از «مَن» می‌یابد، و به وسعتِ درکش «مَنِ» او توسعه می‌یابد. در سنین بالاتر دوستی را که شبیه خودش می‌بیند را هم در دامنه‌ی «مَن» قرار میدهد و حفظ و بقاء او را حفظ و بقاء خودش میداند. بعد از بلوغ و ازدواج و تشکیل خانواده، این توسعه بیشتر میشود و همسر و فرزندانش را هم «مَن» خود می‌بیند. با رشد در ارتباطات اجتماعی، همسایه و همشهری و همزبان و هموطن و سرزمین و همکیش خودش را هم «مَن» خودش می‌بیند، و به تناسب این ادراکش در توسعه‌ی «مَن»، رشد و حفظ حیات و دفاع از منافع و مبارزه در دفع مضرات از خودش را در آن دامنه‌ی وسعت «مَن» دنبال می‌نماید. 🔻 بنابر این، اساسِ هستی، بر این «حبّ ذات» و «حبّ بقاء ذات و دفاع از بقاء ذات» است. 🔻 خلیفة الله، برای رفع تنازع و تخاصم میان این دامنه‌ی حبّ ذات ها، آن «حَکَم عَدل الهی» است، که هر چیزی را در جایگاه خودش به نسبتی حکیمانه و عادلانه قرار می‌دهد تا آن چیز را به مقصودِ کمالش برساند. «خلیفة الله»، حاکم عادل، مظهر حکومت حکیمانه و عادلانه الهی در عالم هستی است، که همه‌ی اشیاء هستی را بسوی کمالاتشان می‌برد، و مانع از تجاوز حدود میشود. «خلیفة الله» حدودِ اشیاء را ندارد، اما کمال و هستیِ اشیاء را دارد، لذا با سیر کمالی و ظهور کمالاتش، هر کدام از اشیاء را درجای خودش، دارد با خودش سیر می‌دهد و به کمالِ لایقش میرساند. این دامنه‌ی «مَنِ» انسانِ کامل و خلیفة الله است که همه‌ی هستی را شامل می‌شود، و حق حیات خویش و دفاع از حیات خویش را در دامنه‌ی حیات و کمال تمام هستی می‌بیند، که همه‌ی هستی را به‌جا حفظ کند و بقاء حیات و کمالش را بجای خودش بیابد موانع نابجا از برابر هر کدام کنار برود، و حکمت و عدالت الهی در سراسر هستی برای سیر کمالی تمام موجودات بسوی خدا محقق شود. اختصام و اختلاف و تنازع را در تمام مراتب هستی از میان تمامِ موجودات برمیدارد و حل میکند و همه را تسلیم در برابر توحید الهی می‌نماید. 🔻 «خلیفة الله» و امام زمان (علیه السلام)، همان «مَنِ مطلقِ» همه‌ی مقیّدات است. همه‌ی هستی ناخودآگاه در دفاع از «مَنِ مقیّدشان» دارند دفاع از آن «مَنِ مطلق» و «هستیِ خودشان» می‌کنند، منتها هرکدام بقدر و قید و مقدار شناختی که از آن «مَنِ مطلق» دارند در حال دفاع از آن در صحنه‌ی وجودشان هستند. 👇👇👇
18- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
41.28M
🌷 جلسه ۱۸ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 پنجشنبه ۹ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۴ رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 : / ۵ مرحله‌ی حب ذات و مراتب حرکت بر مبنای آن / ترسیم مسیر حب ذات در حرکت از منِ مقید و محدود، بسوی منِ مطلق و نامحدود 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۱۸ 👇 🔻 ۵ مرحله‌ی حب ذات و مراتب حرکت بر مبنای آن 🔻 ترسیم مسیر حب ذات در حرکت از منِ مقید و محدود، بسوی منِ مطلق و نامحدود 🔻 انسان مؤمنی که خودش را با «دین و أمر الهی» یکی دید، هر جایی که می‌بیند یک أمر الهی زمین مانده و حکم الهی تعطیل شده و به دین الهی دارد ضربه میخورد، احساس میکند که ذاتش دارد آسیب می‌بیند، و برای دفاع از بقاء ذاتش به احیاء امر الهی و اقامه‌ی بالنده‌ی دین قیام میکند. وقتی که دین الهی زنده شود، آن انسان مؤمن احساس میکند که نیاز ذاتیش تأمین شده است. 🔻 انسانی مؤمنی که «مَنِ» خود را در جایی می‌بیند که پرچم اسلام برافراشته شده، هرچه در امکانات دنیوی و نیروی بدنی دارد فدا میکند تا آن ملائمِ ذاتش که «اسلام ناب» است محقق شود. این حدیث مشهور که میفرمایند «مَن اَصبَحَ وَ لَم یَهتَمَّ بِاُمورِ المُسلِمینَ فَلَیسَ بِمُسلِم»، یعنی ای مسلمان، بدان که ذاتِ تو اسلام است، و مرزهای حیات تو در هر جایی است که حیاتِ اسلام برپاست؛ امّا متاسفانه کسی که این ذات‌شناسی را ندارد و خودش را در دامنه‌ی «مَنِ الهی» نمی‌بیند و خودش را بدن می‌بیند و جغرافیای بدنی، آنگاه دیگر اهتمام به شعائر اسلامی و امور مسلمین ندارد، و شعار سرمیدهد که «نه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران»! البته او جانش را هم فدای ایران نمیکند، چون ذاتش را بدن می‌بیند و دیگر جایی که نقص و درد برای بدن باشد حضور ندارد، و احساس جهاد و قیام و فرهنگ شهادت طلبی و سبقت مجاهدین برای عبور از میدانِ مین برای فتوحاتِ اسلام، برای این چنین انسانِ محدودی در بدن، معنا نمی‌یابد. 🔻 شرکت در راهپیمایی روز قدس، برای این است که تمرین بکنم که من این بدن نیستم، «مَنِ» گسترده تری دارم که مَنِ اسلام است. مَنِ دین است .این خودش یک مظهر است که جمعی که اینطور شرکت بکنند، هرچند دشمن ممکن است بالخصوص این حضورشخصی مرا را نبیند، اما برای خود من این تمرین هست که آفتاب و گرما و روزه را تحمل بکنم و بروم در این راهپیمایی شرکت بکنم تا نشان بدهم من فقط تن نیستم، بلکه «مَنِ» من جایی است که جای پای اسلام مطرح است. انسانی که در این صحنه ها غائب باشد، مثل این میماند که یک انسانی که مَن اش را بدنش میداند اگر غذای مطبوعی را از دست بدهد، احساس درد و اَلَم میکند، که گرسنه شده ولی غذا را استفاده نکرده ولذا احساس خسران میکند. همینطور، کسی که منِ او دین باشد، اگر در این مسائل اسلام غائب بماند احساس میکند که یک اَلَمی در وجودش وارد شده است. این اصل در همه دفاع های از نظام اسلامی سرایت دارد. 🔻 احکامِ دین، برای تأمین نیازهای ذاتی انسان و جبران نقص آنهاست. احکام واجبات و محرمات، احکامی هستند که ضرورتِ ذاتِ انسان به آن قائم است، و برای نیازِ ذاتیِ انسان ضروری اند.قوام وجود انسان به این امور ضروری است به همین دلیل خداوند برای اینها قضا قرار داده است، که جبران پذیر باشد (حتی درباره بعضی از اینها گفته شده است حتی اگر از دنیا رفت توسط فرزندانش جبران شود). احکام مستحبات و مکروهات هم، احکامی هستند که نقص موجود در آن نیازهای ضروری ذاتی را جبران میکنند. در علل الشرایع آمده است که نوافل برای جبران نقص واجب جعل شده اند. اگر انسانی این غذای ذاتش را با رعایت امور واجب و حرام تأمین نکند، ذاتش متزلزل شده است. 🔻 فیض کاشانی، در جلد هشتم کتاب محجة البیضاء بحثی پیرامون محبت و شوق دارد، که پنج مرحله از مراتب «حبّ ذات» و حرکت از «مَنِ» مقید و محدود بسوی «مَنِ» مطلق و نامحدود را ترسیم کرده است، به ترتیب: 🔻 ۱. محبت دائر مدار میزان ادراک است.کودک به میزان ادراکی که از خودش و بدنش دارد، خود را در مرتبه بدن درک میکند، و برای رفع ناملائمات بدنی از گرسنگی و تشنگی که مولِمِ بدنش هستند حرکت و گریه دارد. کودک چون ذات خودش را دوست دارد، لذافعل خودش را که از او نشأت میگیرد هم دوست دارد. بعد می‌بیند که غذا برایش محبوب است (نوع غذا برایش مهم نیست، اصل اینکه ملایم با اوست مورد محبت اوست). مادر هم برایش محبوب است، چون مادر منبع غذا و منبع رفع احتیاج است. محبتش به مادر و انس او با آغوش او، در ابتدا از جهت آن است که مادر نیاز ذاتیش را تأمین میکند (در آن دامنه‌ی درکِ کودک از ذاتش). پس کودک خودش را دوست دارد به میزانِ درکش از خودش، و هرچه را ملائمِ با اوست مورد محبت اوست.
19- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
40M
🌷 جلسه ۱۹ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 شنبه ۱۱ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۶ رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 : 🔻 تمام حرکت انسان بر اساس بسوی ملایمات (فطرت شوق به کمال)، و در برابر ناملایمات (فطرت فرار از نقص) است. 🔻 تمام تلاش انبیاء و اوصیاء الهی برای شناساندن ذاتِ حقیقی انسان به تمام افراد، و دفاع از آن ذات است. دین هم آمده که بیان ذات انسان را بنماید تا بر اساس آن شناخت صحیح از ذات، حرکت صحیح با نیروی حب ذات و دفاع از ذات شکل بگیرد. 🔻 این معرفی ذات انسان است در تمام صحنه های جریان حق، از آدم تا خاتم و تا دوران ظهور، و بزرگترین گردنه‌ی این سیر عاشوراست، که هم «مَنِ الهی» و «ذات حقیقی انسان» را با تمام نور حقایق کمالیش در یک طرف نمایانده، و هم نشان می‌دهد که در دفاع از آن در برابر دشمن مقابلش چه صحنه ایست از «مَنِ موهوم» و «ذات مجازی و انانیت شیطانی» با تمام غلظت فریبش در نفوس ظلمانی. 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۱۹ 👇 🔻 تمام حرکت انسان بر اساس بسوی ملایمات (فطرت شوق به کمال)، و در برابر ناملایمات (فطرت فرار از نقص) است. 🔻 تمام تلاش انبیاء و اوصیاء الهی برای شناساندن ذاتِ حقیقی انسان به تمام افراد، و دفاع از آن ذات است. دین هم آمده که بیان ذات انسان را بنماید تا بر اساس آن شناخت صحیح از ذات، حرکت صحیح با نیروی حب ذات و دفاع از ذات شکل بگیرد. 🔻 این معرفی ذات انسان است در تمام صحنه های جریان حق، از آدم تا خاتم و تا دوران ظهور، و بزرگترین گردنه‌ی این سیر عاشوراست، که هم «مَنِ الهی» و «ذات حقیقی انسان» را با تمام نور حقایق کمالیش در یک طرف نمایانده، و هم نشان می‌دهد که در دفاع از آن در برابر دشمن مقابلش چه صحنه ایست از «مَنِ موهوم» و «ذات مجازی و انانیت شیطانی» با تمام غلظت فریبش در نفوس ظلمانی. 🔻 منشأ تمام حرکت های انسان «حبّ ذات» است، و انسان چون «دفاع از بقاء ذاتش» را فطرتاً دوست دارد، برای خودش حق تصرّف برای بقاء ذاتش قائل است، منتها خطا در تطبیق مصداقی و شناخت ذات است، که شیطان یک «مَنِ وهمی» را مصداق ذات و منشأ تمام حرکات انسان می‌نماید، و تابع آن «خودشناسی خطا» و «شناخت غلط از ذات»، حق تصرّف برای بقاء آن «مَن وهمی» و «ذات مجازی» را القاء و ایجاد مینماید، و منشأ تمام عداوت ها و نزاع ها و جنگها میان ذوات وهمی شده، و نیز موجب شروع نبرد حق و باطل میان ذات وهمی کافرین و کذّابین (جریان باطل) با ذات حقیقی انبیاء و اولیاء و صدیقین (جریان حق) میشود. 🔻 شیطان انحراف خودش در شناخت ذات انسان بود (بجای توجه به روح انسان و مقام ولایت روحانیش، به تن انسان و جسم خاکیش توجه کرد و با جسم خودش مقایسه کرد)، و همچنین ایجاد انحرافش در انسان نیز با دروغِ القاءِ وهمیِ «ذات مجازی و موهوم» به انسان است. ذاتی را که به انسان معرفی میکند «ذات موهوم» است. القاء «من موهوم» است. مثل همان القاء و تصرفی که برای آدم (علیه السلام) ایجاد کرد که سبب هبوط شد. «فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطانُ قالَ يا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَ مُلْكٍ لا يَبْلى» (طه، ۱۲۰)، شیطان به آدم وسوسه و القاء کرد که «مَنِ» تو، «تن» است، و چون این تن خلود و بقاء ندارد، و تو هم که حب بقاء ذات داری، پس باید از این درخت بخوری تا خلود و بقاء و مُلک لایبلی پیدا کنی. و دقیقاً همین القاء و تصرّف شیطان در بنی آدم ادامه دارد که آنها را در خودشناسی منحرف کند و «مَنِ موهوم» را خودِ ایشان بنماید. منتهی در جریان آدم، بیانِ ساختار سازیِ انسان بود، و توجه به تن به عنوان یک ضرورت تلقی میشد که شیطان از آن سوء استفاده کرد، و توجه به تن را به این القاء آلوده کرد که تو «تن» هستی و اینکه تن باقی نیست و «حب بقاء ذات» هم که داری پس از این شجره بخور تا باقی بمانی. 🔻 شیطان همینطور که در دشمنی با آدم عمل کرد، همینطور مقابل همه بنی آدم و انسان ها از راه «حبّ ذات» و اینکه ذاتِ انسان را چه چیزی (وهمی) نشان دهد، مراتب هبوط را محقق میکند. مراتب هبوط، مراتب سقوط در خودشناسی است، از هبوط به تن و اعتبار و ارزش‌گذاری به تعلقات بدنی (هوای نفس)، هبوط در اعتبارِ مالکیت (ثروت اعتباری)، و هبوط در اعتبار ملوکیّت (قدرت اعتباری)، که آن لایه‌های هفت گانه هبوط و خلود به هفت لایه تعلقات زمینی (ارضین سبع) را شکل میدهد. (مانند تعبیر قرآن پیرامون بلعم باعورا: «أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواه» -اعراف۱۷۶- ). 🔻 بر اساس «حبّ ذات»، دفاع از ذات شکل میگیرد، ولذا هرقدر ذاتِ انسان صحیح‌تر شناخته شود، دفاع از ذات نیز صحیح‌تر و فطری‌تری محقق میشود. و دین آمده تا این خودشناسی و شناخت ذات را برای حرکت انسان با قدرتِ «حبّ ذات» بصورت صحیح محقق نماید. [به انسان ذاتش را بشناساند که ذاتِ تو همان روحِ خلیفةُاللهی و کرامتِ الهی و شرافتِ عبودیت و تعلّقِ محض به ذاتِ غنیّ و حمیدِ خدای سبحان است. ذاتی که پاک از تمام حدود و اغیار، خالص از حدودِ خویش در حریم حبّ ذاتِ الله، و کامل تحت تصرّف و مالکیت و حکمرانیِ ذاتِ الهیست، ولذا «ذاتِ انسان» خلیفه‌ی خداست و آینه‌ی تمام نمایِ ذات با ظهورِ تمام اسماء و صفات در تمام عوالم هستی‌ست]. 🔻 انبیاء الهی آمدند این ذات را نشان بدهند که حقیقتِ «ذات انسان» چیست. جریان بعثت و غدیر برای نشان دادن «ذاتِ انسان» بود. جریان عاشورا هم برای نشان دادن مصداقیِ همین «ذات انسان» است. همه آمدند به انسان بگویند حیاتِ تو فقط در دنیا نیست، تخطئه کنند نگاه منحصر در حیاتِ دنیایی را، و نشان دهند که حیات دنیا در برابر حیاتِ اصیلِ آخرت، متاع قلیل است، و حقیقتِ انسان را در افق بیکرانه‌ اش در تمام عوالم هستی نمایان سازند، که انسان «کَون جامع» است و باید تمام مراتب هستی را داشته باشد، و محدود ماندنش به حیاتِ دنیا یک خسارت بزرگ است.
20- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
40.01M
🌷 جلسه ۲۰ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 دوشنبه ۱۳ خرداد ۹۸ 🔻 ۲۸ رمضان المبارک ۱۴۴۰ 🌐 : 🔻 بهترین شناخت «ذاتِ انسان» و سریعترین تغییر ملکاتِ وجودی انسان بسوی ذاتِ حقیقیش در جریان اربعین و عاشوراست. 🔻جریانِ اربعین امتداد عاشورا و اجابت «هل مِن ناصرٍ ینصرنی» امام حسین (علیه السلام) است، که دارد تمدنی‌ترین زیرساخت‌های تمدن اسلامی برای ظهور امام عصر (ارواحنا فداه) را ایجاد میکند، و تمامِ اعتبارات و عادات باطل تمدن‌های وهمی بشری را بی‌رنگ می‌نماید. 🔻 همه ارزش‌های اعتباری، از پول و مقام و شهرت و قدرت و نژاد و مرزهای اعتباری همه در فرهنگِ زنده و مهاجمِ اربعین رنگ می‌بازند و همه خرجِ محبتِ ولاییِ اهلِ ایمان باهم در مدار محبت امام (علیه السلام) می‌شوند. 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۲۰ : 🔻 بهترین شناخت «ذاتِ انسان» و سریعترین تغییر ملکاتِ وجودی انسان بسوی ذاتِ حقیقیش در جریان اربعین و عاشوراست. 🔻جریانِ اربعین امتداد عاشورا و اجابت «هل مِن ناصرٍ ینصرنی» امام حسین (علیه السلام) است، که دارد تمدنی‌ترین زیرساخت‌های تمدن اسلامی برای ظهور امام عصر (ارواحنا فداه) را ایجاد میکند، و تمامِ اعتبارات و عادات باطل تمدن‌های وهمی بشری را بی‌رنگ می‌نماید. 🔻 همه ارزش‌های اعتباری، از پول و مقام و شهرت و قدرت و نژاد و مرزهای اعتباری همه در فرهنگِ زنده و مهاجمِ اربعین رنگ می‌بازند و همه خرجِ محبتِ ولاییِ اهلِ ایمان باهم در مدار محبت امام (علیه السلام) می‌شوند. 🔻 جریان کربلا و عاشورا به عنوان مظهر «توسعه من» بسوی «مَنِ الهی» است. در نتیجه دفاع از دین به منزله دفاع فطری از «مَنِ حقیقی» معرفی میشود. تمام محبت ها و بغض ها در نهضت امام حسین (علیه السلام) بر اساس نظام دین است. نظام دین هم یعنی نظام ربط به خدا. نظام امر و نهی الهی. لذا بیان حضرت این است که احیاء دین الهی را مقصد اصلی خود معرفی میکند. 🔻 جریان عاشورا صدای بلند برای بیداری و شناخت حقیقت انسان و حب ذات است. تا نشان بدهد ذات انسان چیست که آن ذات همان عین تعلق به خدا و عین ربط به خداست. در عاشورا این کاملا خودش را آشکار میکند. لذا ببینید سراسر عاشورا در عین اینکه حماسه است، سرشار از دعاست. 🔻 عاشورا سرارش از ابتدا تا انتها راز و نیاز و دعا و مناجاتِ با خداست، در یک حرکتِ کاروانی و جمعی، و دشمن نیز شروع انحرافش در ضایع کردنِ ارتباط با خداست. جریان حق کاروان کربلا در عاشورا نهضت تبعیت از حق و یک بیداریِ جمعی برای رابطه با خدا و اقامه‌ی صلاة است، آنطور که قرآن میفرماید: «الَّذينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ آتَوُا الزَّكاةَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَةُ الْأُمُورِ (حج، ۴۱) » و جریان باطل تبعیت از شهوات و ضایع کردن رابطه با خدا را دارند. أضاعوا الصلاة دارند، نه أقاموا الصلاة. آنطور که قرآن میفرماید: «فَخَلَفَ مِنْ بَعْدِهِمْ خَلْفٌ أَضاعُوا الصَّلاةَ وَ اتَّبَعُوا الشَّهَواتِ فَسَوْفَ يَلْقَوْنَ غَيًّا (مریم، ۵۹)». 🔻 عاشورا جریانی است که محض حق در مقابل محض باطل آشکار شد. لذا از آنجا به بعد جریان حق پرچم و تابلو دارد، یعنی جریان عاشورا بنایی را آغاز کرد، که تمام بناهای حق از این به بعد روی این بنا ساخته شده است. تمام کمالات بعدی روی این بنا ایجاد میشود. لذا مهم ترین بنایی که بعد از این اقامه خواهد شد بنای ظهور است که روی این پایه ساخته خواهد شد. 🔻 دشمن میخواست امام حسین (علیه السلام) را از بین ببرد تا فکرش از بین برود. ولی جریان اربعین فکر امام حسین (علیه اسلام) را احیاء کرد. به فرمایش مقام معظم رهبری، در فکر و فرهنگ عاشورا سه کار شد (که عین این سه کار در جریانِ اربعین میخواهد امتداد بیابد) : ۱. رابطه مؤمنین با همدیگر مستحکم تر می‌شود. ۲. مرزبندیِ مؤمنین با دشمنان مشخص‌تر می‌شود. ۳. اوجِ تبعیت از امام (علیه السلام) محقق می‌شود. 🔻 جاذبه‌ی جریان امامت در اربعین خود را نشان داده است که شعار «حبّ الحسین یجمعنا» آن را ظاهر نموده است. در نظامِ امام محورِ اربعین، مرزبندی های اعتباری محو گشته، و مرزهای حقیقیِ ظهور می‌یابند. 🔻 ظرفیت کنگره‌ی عظیمِ اربعین مثل خود جریان عاشورا هنوز خوب شناخته نشده است. آنچه اربعین را جدی احیا کرد، انقلاب اسلامی بود. انقلاب اسلامی ظرفیت عظیمی است که نقطه عطفی در رابطه بین عاشورا و ظهور هست. انقلاب اسلامی بر اساس عاشورا و بستر سازی برای ظهور شکل گرفته است. هرچقدر فشار بیشتر میشود، نیروهای جبهه مقاومت متحدتر میشوند. هر چیزی که با عاشورا نسبت پیدا کرد ، پیروزی و بقا پیدا کرد. انقلاب اسلامی با عاشورا نسبت پیدا کرد (در ۱۵ خرداد ۴۲)، لذا پیروزی و بقا پیدا کرد. تا وقتی این نسبت باقی باشد، بقائش حتمی است. جریان عراق با دفاع از حرم کربلا و حریم اهل البیت (علیهم السلام) نسبت پیدا کرد، پیروزی محقق شد. جریان سوریه با دفاع از حرم زینب کبری (سلام الله علیها) منتسب شد، پیروز شد. جریان فتنه ۸۸ وقتی به عاشورا مرتبط شد (در ۹ دی ۸۸)، حل شد. این جریان یک جریان ساده نیست. هر چیزی که گره بخورد به عاشورا واقعا، پیروزی و بقا پیدا میکند.
🌐 جلسه ۲۲ : 🔻 دوره امامان معصوم (علیهم السلام) بعد از عاشورا، ادامه نبرد عاشورا و حماسه و جهاد برای اقامه حاکمیت الهی بود، که از عصر امامت امام سجاد (علیه السلام) تا امام حسن عسکری (علیه السلام) یک رابطه تشکیلاتی و کادرسازی در ارتباط پنهان و عمیق با شیعیان وجود داشت، که حضرات معصومین (علیهم السلام) با یک پوشش و استتار، دستورالعمل های تشکیلاتی خود را به مجاهدین و صحابه‌ی سِرّ خود میرساندند. 🔻 مثلا امام سجاد -علیه السلام- دستورالعمل خود را در لای یک چوب پنهان کرده به یارشان میرساندند، یا عبدالعظیم حسنی برای دیدار امام هادی -علیه السلام- در پوشش خیارفروشی به منزل امام راه می‌یابد، و یا امام صادق -علیه السلام- به یار خاصشان جابربن یزیدجعفی پیرمرد۷۰ساله (حامل۷۰هزار حدیث سرّ) پنهانی نامه میدهند که "ای جابر! دیوانه شو!!" بعد از آن جابر همبازی کودکان شده و با چوب دستی حالت دیوانگی بخود میگیرد و مدتی بعد حاکمیت طاغوت بدنبال ترور جابر پی او میروند و وقتی می‌بینند که وی دیوانه شده از کشتنش منصرف میشوند. 🔻 تقیّه حقیقتش پنهان کردن رابطه جهادی و تشکیلاتی شیعه در مبارزه با طاغوت بود، که شیعه بتواند در مأموریت های عمیق خود در کادرسازی مطابق امر امام، با حفظ امنیت امام و شیعیانشان پیش برود. 🔻 از شهادت امام رضا (علیه السلام) تا شهادت امام حسن عسکری (علیه السلام) در دوره کوتاه امامت سه امام نهم، دهم و یازدهم، بالاترین دوره اوج رشد شیعه برای ارتباط باطنی با امام معصوم (علیه السلام) و تربیت رابطه پنهانی و باطنی آنها با امام است. 🔻 تقیه سیاست امامان برای جهادشان بود، نه برای راحت طلبی و خاموشی! اینکه میفرمایند: «الْمُؤمِنُ مُجَاهِدٌ لِأَنَّهُ يُجَاهِدُ أَعْدَاءَ اللَّهِ تَعَالَى فِي دَوْلَةِ الْبَاطِلِ بِالتَّقِيَّة، وَ فِي دَوْلَةِ الْحَقِّ بِالسَّيْف»، یعنی مؤمنین و شیعیان به تبع امام همیشه درحال جهادند، که روش جهادشان در دوره‌ی حکومت باطل و طاغوت در منطقه و جهان به روش تقیّه است، و در دوره غلبه مطلقه حکومت حق و عدالت به روش مبارزه به سیف است. 🔻 اثر دیگر سیاست تقیه و رابطه جهادی و تشکیلاتی پنهان با امامان در این دوره، برای آماده سازی شیعیان برای عبور از نظام ظاهر به نظام باطن است، که شیعه یاد بگیرد از سطح رابطه صرفاً ظاهری با امام، به رابطه باطنی و درونی و حس حضور امام در لایه های باطنی خویش برسد، و مأموریتِ جهادی خویش را در تحت نظارتِ امام انجام دهد، با یافتن ولایتِ امام در باطنِ خویش. 🔻این روش عبور شیعه از نظام ظاهر به نظام باطن، یکی از اسرار تربیتی و کمالیِ دوره غیبت است، که از عاشورا تا ظهور، این آماده سازی برای عبور اعتقادی شیعیان از ظاهر به باطن دنبال شده است. سیر دادن شیعه است به باورِ باطنی و یافتن حضور نور امام است در تمام صحنه‌های زندگیش. سیر به این باور و یقین که در کلمات مکتوب امام(علیه السلام) هم احساس دیدار با امام و مشاهده نورشان را دارد (فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَى بَيَاض)،و همین موجب عمیق‌ترین تربیت نظام امامت در لایه های درونیِ شیعیان شده، تا به اعظم مراتب یقین برسند (أَعظَمَ النَّاسِ يَقِينا). و کاملترین رشد عقل و قلب را یافته، برترین جهاد اکبر درونی و جهاد کبیر بیرونی در آنها محقق شود، ونهایتا غیبت نزد آنان به منزله‌ی مشاهده‌ی امام گردد در غیبِ عالَم، با وسعتی بینهایت. 🔻[ عن الصادق عن آبائه (علیهم السلام) قال : قال النبی (صلی الله علیه و آله) لعلیّ (علیه السلام) : 💫 یاعلی! و اعلم أنّ أعظم الناس یقینا قوم یکونون فی آخر الزمان لم یلحقوا النبی (ص) و حجب عنهم الحجّة، فآمنوا بِسَوادٍ عَلی بَیاضٍ ] 🔻[ قال السجاد علی بن الحسین (علیهما السلام) : 💫 إنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَيْبَتِهِ، الْقَائِلِينَ بِإِمَامَتِهِ ، وَ الْمُنْتَظِرِينَ لِظُهُورِهِ، أَفْضَلُ مِنْ أَهْلِ كُلِّ زَمَانٍ لِأَنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَعْطَاهُمْ مِنَ الْعُقُولِ وَ الْأَفْهَامِ وَ الْمَعْرِفَةِ مَا صَارَتْ بِهِ الْغَيْبَةُ عِنْدَهُمْ بِمَنْزِلَةِ الْمُشَاهَدَةِ وَ جَعَلَهُم فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ بِمَنزِلَةِ الْمُجَاهِدِينَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اللَّهِ ص بِالسَّيْفِ أُولَئِكَ الْمُخْلَصُونَ حَقّاً وَ شِيعَتُنَا صِدْقاً وَ الدُّعَاةُ إِلَى دِينِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ سِرّاً وَ جَهْراً ] 💫 آنهايى كه در زمان غيبت او قائل به امامت او و منتظر ظهور اويند، برترين مردم همه‌ی زمان‌هايند، چون خداوند به آنها عقول و فهم و معرفتی بخشیده كه غيبتِ امام(ع) نزد آنها به‌منزله‌ی مشاهده‌ی اوست، و خداوند اينها را در آن زمان همانند مجاهدان با شمشیر در خط مقدّم كنار رسول الله(صلی الله علیه وآله) قرار میدهد، به‌راستی، اينها مخلَصون حقيقى و شيعيان راستين ما و دعوتگران و مبلّغانِ به سوى دين خدا در نهان و آشكار هستند 🔸 @abedini
eitaa.com/abedini/593 🌐 جلسه ۲۳ : 🔻 دوره‌ی غیبت، «غَيْبٌ مِنْ غَيْبِ الله» است، دوره‌ غلبه‌ی غیب بر شهود، و غلبه احکام روح بر احکام بدن است. 🔻 در دوره غیبت، با عبور از توجّه به تعلقات بدنی (مَنِ سافل)، و توجّه یافتن به حقیقتِ روح (مَنِ عالی)، همان هدایتِ کامل الهی محقق می‌شود. همانطور که هبوط، ناشی از توجه به بدن و تعلقات بدنی بود، معکوسش، صعود و هدایت هم با قطع توجه به بدن و عبور از غلبه احکام بدنی است، که با عبور از توجهات بدنی، ورود به سیطره احکام روح محقق می‌شود. 🔻 دوره غیبت یک حقیقت کمالی را بدنبال دارد، که انسانها مانند حالتِ احتضار، انقطاع از تعلقات بدنی یافته، و توجه به حقایق روحی می‌یابند، و ظهورِ مقام ولایت به حقیقتِ نوری و روحانیش برای آنها مشهود و مکشوف میشود (همانطور که محتضر در همان حال حیات و حفظ بدن، با قطع توجهش به بدن، حقیقتِ روحانی معصومین -عیهم السلام- را مشاهده می‌نماید). 🔻استعدادِ کسی که در دوره غیبت قرار گرفته است، استعدادِ نهاییِ بشریت است، که او در سیر کمالیش در دوره غیبت قرار گرفته است. 🔻 حضور در این سیر کمالِ نهاییِ انسانی، چقدر جای شکر دارد. شاکر روحانیّتِ غیبت هستیم که استعداد تشرّف به حقیقتِ نوری امام یافته ایم، تا محضرِ ولایتِ عظیمِ روح امام را درک کنیم. 🔻 ظهورِ امام زمان (علیه السلام)، با شهودِ هیمنه‌ی روحی و نورِ وجودیِ‌شان در سراسر هستی برای منتظران بروز می‌یابد، چه در ظهور شخصی و چه در ظهور عمومی. 🔻ظهور، تولّد بزرگِ حقیقتِ روحانیّتِ انسان است که در عموم نفوس در دوران غیبت آمادگی برای این تولّد روحانی و ملکوتی ایجاد شده است. 🔻 دوره غیبت مثل دورانِ جنینی است که جنین در غیبت است، اما درحال ساخته شدن اعضا و جوارحِ مخصوصِ ورود به عالمِ متعالی و وسیع بعد است. دوره غیبت برای آماده سازی أعضاء و جوارح روحانی برای ورود به عالَمِ غلبه‌ی روحانیّت و سیطره‌ی ملکوت است. 🔻سرّ این کمالاتِ ایجاد شده در دوره غیبت برای جنین، بعد از بدنیا آمدن و تولّدِ اوست که برایش مکشوف و مشهود میشود. سرّ دوره‌ی غیبتِ امام عصر (ارواحنا فداه) هم پس از ظهورشان کشف میشود، که تولّد ملکوتی و روحانی مردم محقق شده، و شکوفاییِ عظیم زندگیِ انسانی با روح ولایت و نورِ امام برای همه آشکار می‌شود. 🔸 @abedini
24- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
40.78M
🌷 جلسه ۲۴ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 چهارشنبه ۲۲ خرداد ۹۸ 🔻 ۸ شوال ۱۴۴۰ 🌐 : 🔻 شناخت دوره غیبت ۱ 🔻 غیبت یک سنت قهریِ الهی، و برای ایجاد یک مرتبه کمالی، در رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن است. 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۲۴ : 🔻 شناخت دوره غیبت ۱ 🔻 غیبت یک سنت قهریِ الهی، و برای ایجاد یک مرتبه کمالی، در رجوع از عالَم ظاهر به عالم باطن است. 🔻 امر غیبت از بعد آدم (علیه السلام) بود، از شیث تا ادریس (علیهما السلام) که انبیاء و اوصیاء مستخفین و پنهان بودند و ابلاغ علنی نداشتند، بجهت سلطه ظلم قابیل و فرزندانش. و ادریس (علیه السلام) بعنوان موعود و قائم مطرح بود که وعده بر آمدن او داده شده بود. 🔻 بعضی از غیبت ها قبل از تولد انبیاء بوده، و برخی بعد تولد و قبل بعثت آنها بوده، و بعضی غیبت ها هم بعد از بعثت انبیاء بوده تا قبل از تحقق وعده الهی، و بعضی از غیبت ها هم حتی بعد از تحقق وعده الهی و نزول عذاب بوده است. حتی بعد از غلبه نوح و هود (علیهما السلام) هم غیبت محقق شده است،که غیبتِ بعد از کمال هم یک مرتبه کمال است. 🔻 هرکدام از مراتب غیبت برای مراتب نفوس انسان‌ها بسته به درجاتشان، اثرات جزائی در ابتلاء عقاب، یا ابتدائی در ابتلاء رشد و کمال، یا برای خواص در اظهار مقاماتِ کمال را داشته است. 🔻 بنابر این، غیبت برای عده ای سبب عقاب است، و برای عده ای سبب کمال و نجات است. همانند باد سموم الهی که بر قوم هود سبب عذاب و هلاکت عده ای شد (از کافرین)، و همان باد سبب حیات و نجات هود و صالحین شد. یا مانند غذایی که برای هاضمه خراب بیمار سمّ و هلاک کننده است، و برای هاضمه افراد سالم تقویت کننده و شفا دهنده است. 🔻 اینکه می‌فرمایند ثبات بر ولایت در دوران غیبت، اجر هزار شهید از شهدای صدر اسلام در نبردهای سخت حق و باطل در بدر و احد را دارد، این بیانی از حقیقت غیبت و قدرت سیر وجودیِ آن است برای اهل ایمان در آن، که میتواند قدرت سیرِ هزار شهید در بدر و احد را در نفوس خالص اهل ایمان ایجاد نماید. ولذا در روایت میفرماید «أعجب الناس ایماناً و أعظمهم یقیناً» شیعیان خالص در دوره غیبت هستند که ایمان به غیب را در دوره غیبت حفظ نموده اند، و خداوند به برکت آنها در دوره غیبت عذاب را از دیگران دفع می‌نماید : 🔻 عَنِ الصَّادِقِ عَنْ آبَائِهِ علیهم السلام قَالَ: قَالَ النَّبِیُّ (صلی الله علیه و آله) لِعَلِیٍّ (علیه السلام) : 💫  یَا عَلِیُّ أَعْجَبُ النَّاسِ إِیمَاناً وَ أَعْظَمُهُمْ یَقِیناً قَوْمٌ یَکُونُونَ فِی آخِرِ الزَّمَانِ لَمْ یَلْحَقُوا النَّبِیَّ وَ حُجِبَ عَنْهُمُ الْحُجَّةُ فَآمَنُوا بِسَوَادٍ عَلَی بَیَاضٍ. 🔻 قال الباقر (علیه السلام) : 💫 یَأْتِی عَلَی النَّاسِ زَمَانٌ یَغِیبُ عَنْهُمْ إِمَامُهُمْ فَیَا طُوبَی لِلثَّابِتِینَ عَلَی أَمْرِنَا فِی ذَلِکَ الزَّمَانِ إِنَّ أَدْنَی مَا یَکُونُ لَهُمْ مِنَ الثَّوَابِ أَنْ یُنَادِیَهُمُ الْبَارِئُ عَزَّ وَ جَلَّ: عِبَادِی آمَنْتُمْ بِسِرِّی وَ صَدَّقْتُمْ بِغَیْبِی فَأَبْشِرُوا بِحُسْنِ الثَّوَابِ مِنِّی فَأَنْتُمْ عِبَادِی وَ إِمَائِی حَقّاً مِنْکُمْ أَتَقَبَّلُ وَ عَنْکُمْ أَعْفُو وَ لَکُمْ أَغْفِرُ وَ بِکُمْ أَسْقِی عِبَادِیَ الْغَیْثَ وَ أَدْفَعُ عَنْهُمُ الْبَلَاءَ وَ لَوْلَاکُمْ لَأَنْزَلْتُ عَلَیْهِمْ عَذَابِی ...  [بحارالانوار، ج۵۲ ص۱۲۵ و۱۴۵، ج۷۴ ص۵۶ ] 🔸 @abedini
25- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
44.22M
🌷 جلسه ۲۵ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 پنجشنبه ۲۳ خرداد ۹۸ 🔻 ۹ شوال ۱۴۴۰ 🌐 : 🔻 شناخت دوره غیبت ۲ 🔻 عصر غیبت بجهت اتصالش از یک طرف به دوره تجلّی اسم الظاهر (عصر حضور)، و در طرف دیگر به دوره تجلّی اسم الباطن (عصر ظهور)، غیبت می‌شود دوره عبور از اسم الظاهر به اسم الباطن. که هم برخی خصوصیات عالم ظاهر را دارد و هم برخی خصوصیات عالم باطن را دارد. 🔻 مرتبه ای از غیبت با هبوط محقق شد. که غیبت از بهشت و جذبه ربوبی برای آدم بود، که با توجه به تعلق بدنی و ظهور احکام بدن، از آن جذبه روحانی به غیبت رفت. 🔻 مرتبه ای از غیبت هم برای ملائکه محقق شد نسبت به آن اسماء وجودی خلفاء محمدیین (علیهم السلام) و وجودات مکنون و مخزون آن انوار الهی در روح آدم، که سجده ملائکه در قبال درک غیبتِ ایشان در روح آدم محقق شد. 🔻دوره غیبت برای امت ختمی، جامع تمام مراتب غیبت انبیاء و اوصیاء سابق، و حاوی تمام استعدادهای کمالی موجود در سنت‌های غیبت در تمام دوران‌هاست، و رشد و کمال در مرتبه اتمّ و اکمل آن قابل تحقق است. 🔻 در آخرالزمان سرعت بیداری در نفوس بالاتر رفته، چون شدت ادراک و عمق ادراک نسبت به ظلم و ظلمت بالاتر رفته است. بدی ها رسواتر گشته است. ریشه های فاسد متراکم تر و غلیظتر شده، و تراکم ظلمت آنها موجب دورتر شدن وجدان‌های بیدار از آنها می‌شود. 🔻 دوره غیبت، دوره تمحیض و محص و خالص سازی طهارت مؤمنين، و نیز تمحیض و محق و متراکم کردن خباثت کافرین است. 🔸 @abedini
26- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
39.9M
🌷 جلسه ۲۶ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی | 🔻 یکشنبه ۲۶ خرداد ۹۸ 🔻 ۱۲ شوال ۱۴۴۰ 🌐 : 🔻 شناخت دوره غیبت ۳ 🔻 جایگاه سنت محوضت و تمحیص و غربال در دوره غیبت 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۲۶ : 🔻 شناخت دوره غیبت ۳ 🔻 جایگاه سنت محوضت و تمحیص و غربال در دوره غیبت 🔻 دوران غیبت، دوران ظهور احکام روح است نسبت به احکام بدن. دوران غیبت دوران تربیت نظام انسانی و عبور از یک مرحله به مرحله دیگر است. چنانچه عبور از مرحله جنینی که هنوز روح نداشت، به مرحله جنینی که روح در آن دمیده شده بود، یک مرحله کمالی بود. تولد در عالم دنیا یک مرحله کمالی بود، بلوغ یک مرحله کمالی دیگر بود، از جمله مراحل کمالی، غیبت است که میخواهد از مرحله سلطه بدن به سمت سلطه نظام روحی حرکت صورت بگیرد. 🔻 وقتی روح به بدن تعلق گرفت، در بدن مخفی شد و غیبت کرد، احکام بدن ظاهر میشود. از دوران بلوغ به بعد باید احکام روح تجلی پیدا بکند و احکام بدن ضعیف بشود. لذا به چهل سالگی که انسان میرسد قهرا احکام بدن رو به ضعف میرود و احکام روح قهرا تقویت میشود. منتها احکام روح در حدی که او به فعلیت رسانده است، غلبه می یابد. 🔻 از امام موسی بن جعفر (علیه السلام) نقل است که ذیل آیه «اسبغ علیکم نِعَمَهُ ظاهرةً و باطنةً» (لقمان،۲۰) میفرمایند نعمت ظاهر «امام ظاهر» است و نعمت باطن «امام غائب» است. و راوی میپرسد که آیا در ائمه «غائب» هست؟ حضرت میفرمایند: «نَعَمْ، يَغِيبُ عَنْ أَبْصَارِ النَّاسِ شَخْصُهُ، وَ لَا يَغِيبُ عَنْ قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ ذِكْرُه»، «بله، از چشمان مردم شخص او (بدنش) غیبت دارد، و از قلوب مؤمنین ذکرش (ارتباط روحی) غیبت ندارد». خیلی روایت زیباست . یعنی رابطه با حضرت در نظام روح محقق میشود که اینجا به عنوان قلوب مومنین ذکر شده است. یعنی شخص حضرت از ابصار ناس غائب است، اما یادش از قلوب مومنین غایب نیست. پس غیبت به دو عنوان برمیگردد: غیبت به لحاظ بدن، عدم غیبت به لحاظ نظام قلب و روح . معلوم میشود عدم غیبت در مرتبه روح است . در این دوره به جهتی دوران غیبت است، اما به جهتی دوران غیبت نیست. چون امام در صحنه است، امام مدبر کارهاست. و چون مدبر کار است به این لحاظ در غیبت نیست. شخصش مثل قرص خورشید پشت ابر است، بدنش دیده نمیشود و در غیبت است. 🔻 امام صادق علیه السلام در روایتی میفرماید «قال كیف بکم اذا بقیتم بلا امام هدي و لا علم يري؟ يبرأ بعضکم من بعض» چه میکنید، آن وقتی که امام هدایتگر و پرچمی که دیده بشود، نباشد؟طوری میشود در دوران غیبت که با اینکه شما شیعیان هستید، اما بعضی تان از بعضی برائت میجویید. دشمنی بین مومنین پیش می آید. در این شرایط، کار سخت میشود، تشابهات زیاد میشود ، «فَعِنْدَ ذَلِكَ تُمَيَّزُونَ وَ تُمَحَّصُونَ وَ تُغَرْبَلُون» اینجا جای تمییز است. تمیز یک مرتبه است، محص شدن یک مرتبه است، غربال شدن یک مرحله است. سه کار است. تمییز، تمحیص وتغربل صورت میگیرد .انسان اگر اینجا رسید چکار باید بکند؟ بر محکماتی که محبت ها و بغض های سابق بود، محکم بایستند. 🔻 در روایت دیگری امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: در مورد دوران غیبت و رسیدن به ظهور که دارید صحبت میکنید و دارید چشم هایتان را به آن سو می اندازید، و راجع به آن فکر میکنید «هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُغَرْبَلُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَحَّصُوا لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى تُمَيَّزُوا» ابتدا غربال میشوید، بعد تمییز میشوید، بعد تمحیص میشوید، «لَا وَ اللَّهِ مَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ إِلَّا بَعْدَ إِيَاسٍ، لَا وَ اللَّهِ لَا يَكُونُ مَا تَمُدُّونَ إِلَيْهِ أَعْيُنَكُمْ حَتَّى يَشْقَى مَنْ يَشْقَى وَ يَسْعَدَ مَنْ يَسْعَدُ» آنچه منتظرش هستید بعد از یک مأیوس شدن محقق میشود .یعنی کار خیلی سخت میشود. به همین راحتی نیست. پنجمین مرتبه این است که هر انکه باید سعید شود سعید شود و هر آنکه باید شقی شود، شقی شود (یعنی باید به سمت محوضت حرکت شود). باید سعید به سعادت برسد. یعنی در این ابتلائات سعید به سعادت محض میرسد. و شقی به شقاوت محض میرسد. پس دوران غیبت دوران «مُحوضَت» است.
27- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
43.36M
🌷 جلسه ۲۷ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 دوشنبه ۲۷ خرداد ۹۸ 🔻 ۱۳ شوال ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات: 🔻 شناخت دوره غیبت ۴ 🔻 جایگاه سنت محوضت و تمحیص و غربال در دوره غیبت و ارتباط آن با دوره انقلاب اسلامی 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۲۷ : 🔻 شناخت دوره غیبت ۴ 🔻 جایگاه سنت محوضت و تمحیص و غربال در دوره غیبت و ارتباط آن با دوره انقلاب اسلامی 🔻 بحثی که از ابتدای مباحث انسان شناسی قرآنی تا کنون داشتیم اگر بخواهیم به صورت اجمالی نگاهش بکنیم، خدای سبحان هستی را خلق کرد و آدم را به عنوان خلیفه خودش بر سراسر هستی، نه فقط زمینیان قرار داد و سجده ملائکه و تمرد شیطان، تعلیم اسماء برای آدم، نهی از شجره و بعد اکل از شجره و بعد هبوط آدم، همه بحث هایی بوده که مفصل شده است. هبوط هم دو هبوط بود، هبوط عداوتی و هبوط هدایتی. هبوط هدایتی هبوطی بود که دین الهی پس از آن می آمد و توبه آدم قبلش محقق شده بود. با توبه آدم که به زمین آمد، هبوط هدایتی شد و دین الهی شامل حال انسان ها شد. پس از آمدن دین، انسان ها دو شاخه و دو راه در مقابلشان قرار گرفت، هدایت و کفر. هدایت و ضلالت دو راهی بود که در مقابل انسانها قرار گرفت و انبیاء الهی در بیرون و فطرت و نظام عقل انسانی از درون، نظام هدایت را امداد مینمایند، و نظام ضلالت را هم از بیرون شیطان و از درون نفس اماره با تمام قوای شیطانی و جنود شیطانی امداد مینمایند. در برابر خلیفة الله (آدم) دو جبهه از هم متمایز شد، جبهه حق و هدایت که امداد به سعادت و فعلیت خلافت آدم مینمایند، و جبهه باطل و ضلالت که امداد به شقاوت و ضدّیّت با خلافت آدم میکنند. 🔻 انبیاء در طول تاریخ وقتی می آمدند نبرد جدی را بین حق و باطل برای تبیین حق و ابطال باطل داشتند. هم مرتبه نظر را شامل میشد که بیان باشد، تبیین باشد، هم مرتبه عمل را شامل میشد که جنگیدن باشد، ایستادن باشد، سختی باشد، تحمل باشد، همه این ها در زندگی حضرات انبیاء (علیهم السلام) محقق بود. این نبردی که از ابتدا بین حق و باطل ایجاد شد، دائما عده ای هدایت میشدند و عده ای به ضلالت می افتادند. عده ای اهل هدایت دوباره ممکن بود به گمراهی برسند در اثر تعلقات و عده از از اهل ضلالت با توبه به هدایت برسند. دائما تمییز بین حق و باطل در طول تاریخ با غلبه حق در هر دوره ای یا غلبه باطل ادامه داشته است. اسم این سنتی که انبیاء آوردند در طول تاریخ که این نبرد بین حق و باطل و تبیین حق و باطل را از آن نگاه و منظر ایجاد میکردند، اسمش را در قرآن کریم سنت تمحیص میگذارد. تعبیر قرآن این است که «وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرين» (آل عمران، ۱۴۱). محق و محض شدن کفر، و محص و محض شدن ایمان. 🔻 در آیات دیگری نیز این سنت محص و خالص شدن مؤمنین و محق و نابودی کافرین را با تعبیر سنت تمییز و غربال و متراکم شدن (محض شدن) بیان می‌فرماید: ✨«مَا كَانَ اللَّهُ لِيَذَرَ الْمُؤْمِنِينَ عَلَىٰ مَآ أَنْتُمْ عَلَيْهِ حَتَّىٰ يَمِيزَ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ» (آل عمران، ۱۷۹)، خدا بر آن نیست كه مؤمنان را بر این [وضعی‌] كه شما بر آن قرار دارید [كه منافق از مؤمن، و خوب از بد مشخص نیست‌] واگذارد، [بر آن است] تا آنکه پلید را از پاك [به سبب آزمایش‌های‌مختلف‌] جدا سازد. ✨ «لِيَمِيزَ اللّهُ الْخَبِيثَ مِنَ الطَّيِّبِ وَ يَجْعَلَ الْخَبِيثَ بَعْضَهُ عَلى بَعْضٍ فَيَرْكُمَهُ جَمِيعاً ...» (انفال، ۳۷)، تا آنكه خدا پلید را از پاكیزه جدا سازد، و پلیدان را بعضی با بعضی دیگر درآمیزد و همه شان را با هم متراکم و انباشته سازد. 🔻 پس سنت اول سنت تمییز بین خبیث و طیب است. سنت دوم اجتماع خبیث ها و اجتماع طهارت هاست. فلذا در نظام تربیتی نیز ابتدا باید در جامعه میز بین خبیث و طیب را ایجاد کرد. بعد از اینکه این محقق شد، برنامه ریزی دوم برای تراکم خبیثات و تراکم طیبات است. مثلا ببینید پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) کارش تمییز ایجاد کردن بین خبیث و طیب در بیان و تنزیل کتاب بود. یعنی در مقابل کفار و مشرکین تمییز بین خبیث و طیب در مرتبه کفر و ایمان ایجاد نمودند. امیرمومنان (عليه السلام) هم در مقابل نفاق تمییز بین خبیث و طیب در مرتبه مسلمان منافق و مسلمان مؤمن ایجاد کردند، که نفاق آشکار بشود. اینجا «فَيَرْكُمَه» بود که خبیث متراکم بشود، خبیث ها به هم ملحق بشوند، لذا در مقابل امیر المومنین (علیه السلام) همه کفر و نفاق ایستادند. تراکم خبیث ها بود. یعنی نفاق هم به کفر ملحق شد، کفر و نفاق مقابل ایمان ایستادند. همچنین ایمان ها در مقابله با آنها متراکم و محض شد. 🔻 هر جا میخواهد تمییز بین خبیث و طیب باشد باید تلاطم باشد، باید ابتلاء باشد. و هر جا بخواهد بین خبیثات باهم جمع و تراکم بشود، و بین طیبات هم جمع و تراکم بشود، ابتلاء باید در نهایتِ شدّت باشد. اینطور نیست که بدون ابتلاء در سایه روشن ها رویش ها شکل بگیرد، چناچه ریزش ها هم همینطور است.
28- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
39.66M
🌷 جلسه ۲۸ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 سه شنبه ۲۸ خرداد ۹۸ 🔻 ۱۴ شوال ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات: 🔻 شناخت دوره غیبت ۵ 🔻 جایگاه انقلاب اسلامی در دوره غیبت، بر سه پایه معنویت الهی و عقلانیت الهی و عدالت الهی با محوریت امام، بعنوان اولین دوره ای که مردم بصورت عمومی پذیرش جریان حاکمیت امر الهی یافته اند، و قیام برای اقامه حاکمیت الهی با پرچم غدیر و آمادگی برای ظهورِ خلیفه منصوب الهی را پیدا کرده اند. 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۲۸ : 🔻 شناخت دوره غیبت ۵ 🔻 جایگاه انقلاب اسلامی در دوره غیبت، بر سه پایه معنویت الهی و عقلانیت الهی و عدالت الهی با محوریت امام، بعنوان اولین دوره ای که مردم بصورت عمومی پذیرش جریان حاکمیت امر الهی یافته اند، و قیام برای اقامه حاکمیت الهی با پرچم غدیر و آمادگی برای ظهورِ خلیفه منصوب الهی را پیدا کرده اند. 🔻سنت محوضت در جریان نوح سلام الله علیه ذکر شده است در روایت. چون این ها روایت است، خیلی برای انسان به دست آوردن سنت های الهی درش مهم است. در این روایت شریف میفرماید که وقتی نوح سلام الله علیه بعد از 300 سال دعوت تقاضای عذاب کرد برای قومش، خدای سبحان جبرئیل را فرستاد و گفت تا به حال عذاب الهی نازل نشده است بر قومی. تو میگویی عذاب، این ها نمیفهمند یعنی چی. فکر میکنند عذاب هم یک حادثه است، آن هم یک ابتلا و سختی است، لذا بهشان مهلت بده. نوح 300 سال دیگر مهلت داد، بعد دوباره تقاضا کرد، ما در کسر ثانیه و چند ثانیه میگوییم 300 سال، اما 300 سال دعوت نوح و لجاجت قوم، یعنی زدن های نوح، اذیتش، تمسخر نوح، 300 سال دیگر، باز هم بعد از 600 سال که نوح تقاضای عذاب برای قومش کرد، خدای سبحان باز هم جبرئیل را فرستاد که این ها هنوز عذاب را نمیدانند چیست، هرچی میگویی این ها متوجه نشده اند، 300 سال دیگر مهلت داد شد 900 سال. 🔻بعد از 900 سال که به این ها مهلت داده شد، آن موقع دارد که جبرئیل از جانب خدای سبحان «سبعة نوایا» هفت تا هسته را به نوح داد که این ها را بگو بکارند مومنین، بعد از اینکه به ثمر رسید فرج آنها در به ثمر رسیدن این دانه هاست تا وقت نزول عذاب برسد. اینها هم کاشتند و نخل هم بود و نخل هم چند سال طول میکشد، به ثمر رسید، خرمای ثمر را آوردند خدمت نوح که الوعده وفا، اگر وعده کردی وفا. نوح سلام الله علیه از جانب خدای سبحان دوباره به این ها هسته های خرماها را داد بکارند تا دوباره به ثمر برسد. اینجا بود که-تعبیر روایت را دقت کنید- وقتی این ها را گفت، مومنین به نوح که تعداد زیادی نبودند سه دسته شدند. یک دسته ای برگشتند، گفتند تا به حال هرچی میگفتند علیهش ما دفاع میکردیم. دیگر قابل دفاع نیست. برگشتند. یک عده ای تزلزل درشان ایجاد شد، یک عده ای پای کار ماندند. دوباره وقتی این هسته ها به ثمر رسید، دوباره تقاضای عذاب کردند، بعد از این ثمر، دوباره امر آمد که بگو این هسته ها را بکارند تا به ثمر برسد. بعد از دوباره دسته ای که مانده بودند و اهل نفاقی که تزلزل درشان ایجاد شده بود، تبدیل شدند به سه دسته. عده ای ریختند. از آن دسته ای که تزلزل پیدا کرده بودند، عده ای شان جدا شدند. عده ای از آن ها نفاق یا تزلزل درشان شدیدتر شد، عده ای هم از آن ثابت قدم ها دوباره متزلزل شدند. این کار هفت مرتبه تکرار شد. «فما زالت تلک الطوائف من المومنین ترتد منهم طائفة الی ان عاد الی نیف و سبعین رجلا». آنقدر ریزش صورت گرفت در هر مرتبه ای تا شدند هفتاد و چند نفر. این عده دیگر محض ایمان شده بودند.
29- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
40.35M
🌷 جلسه ۲۹ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 چهارشنبه ۲۹ خرداد ۹۸ 🔻 ۱۵ شوال ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات: 🔻 شناخت دوره غیبت ۶ 🔻 جایگاه حاکمیت الهی با نیابت عام ولایت فقیه در دوره غیبت، که خلافت الهیه کشیده شده است تا حکم نائب عام معصوم (عليه السلام). 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۲۹ : 🔻 شناخت دوره غیبت ۶ 🔻 جایگاه حاکمیت الهی با نیابت عام ولایت فقیه در دوره غیبت، که خلافت الهیه کشیده شده است تا حکم نائب عام معصوم (عليه السلام). 🔻 غیبت موجب رشد عقول در نظام تربیت ربوبی است، که مردم تبعیت از فقیهی کنند که به نیابت عامّه حکم او در وجوب تبعیتش به منزله حکم معصوم (علیه السلام) است. 🔻 مردم با رشد عقولشان، این امر الهی بر تبعیت از ولیّ فقیه را اتیان میکنند، بدون آنکه از وی بدنبال معجزه باشند یا او معصوم باشد (مانند انبیاء الهی) ، و این نشان از رشد مردم در نظام تربیت ربوبی است. 🔻 ولیّ فقیه معصوم نیست، ولی خطاهای ممکن در حاکمیت الهی او جبران پذیر است بخاطر تسدید و تأیید و امداد امام زمان (علیه السلام). ولایت فقیه حجّت است بر مردم، به حکم الهی معصوم (علیه السلام)، برای اجرای حکم الهی در زمین، که ارض می‌شود محل خلافت الهی. نظام خليفة اللهی در ارض محقق می‌شود، و زمین آسمانی می‌شود، زندگی دنیا متعالی و اخروی می‌شود. 🔻 وقتی حاکمیت در زمین، حاکمیت الهی و آسمانی به امر الهی شد، آنگاه هر کاری در دامنه‌ی این حاکمیت می‌شود تکلیف و عبادت. 🔻 حتی توقف پشت چراغ قرمز عبادت می‌شود، چون احترام به حاکمیت الهی، و تأیید و تثبیت اعتقاد به ولایت و نظام امامت است. فلذا می‌فرمایند یک صدقه ای که فی سبیل الله در راه تثبیت ولایت و امامت خرج شود، اجرش هزار برابر اجر صدقات دیگری است که فی سبیل الله در امور دیگری خرج می‌شوند. 🔻 چون آن کمک به مردم در راه تثبیت حاکمیت الهی و سوق دادن مردم به استحکام ارتباط امت با امام محقق شده است، ولذا یک درهمش حداقل هزار درهم می‌شود و اثرگذاریش هزار برابرِ کمکهای دیگر است. 🔻 دشمن هم می‌خواهد کمکهای مسجدی و هیئتی و وقف های ولایی و ارتباط با ولیّ فقیه برای امداد به محرومین و کمک به مستضعفین را از بین ببرد، تا ارتباطات ولایی و تثبیت حاکمیت الهی را تضعیف کند، و بجای این کانون های ولایی، گروههای بریده از ولایت بنام سازمان مردم نهاد تحت تایید یونسکو و به حمایت سلبریتی های غربگرا و... را محل جمع کمک به مردم کند. تفاوت این دو محل کمک مردمی، تفاوت همان دو مرتبه صدقه است، که صدقات تحت نظام ولایت فقیه اجرش هزار برابر صدقات تحت نهادهای بشری است. 🔻 امام خمینی (رضوان‌الله‌علیه) با شخصیتش و کارش تمام دوگانه ها و چندگانه ها را یگانه کرد. دوگانه های کاذب، را نشان داد که یگانه و متحدند. علم و دین، دین و سیاست، دنیا و آخرت، علم و عقل، فقه و عرفان، زندگی دنیوی و توحید قیامتی، غیبت و ظهور، فجر انقلاب اسلامی و فرج ظهور. 🔻دوره حضور امام (قبل غیبت) دوره تجلی اسم الظاهر بود، دوره غیبت دوره تجلی اسم الباطن است، و دوره ظهور دوره تجلّی اسم جامع ظاهروباطن است، و در هرکدام از این سه دوره، حاکمیت توحیدی بقدر استعداد مردم در آن دوره قابل تحقق است. 🔻 اگر تمام یازده امام معصوم (عليهم السلام) در دوره حضور به حاکمیت بلافصل و بلامنازع هم می‌رسیدند، باز دوره غیبت بعد آنها قطعاً محقق می‌شد، که «لابدّ للناس من الغيبة»، و در آن هم امکان اظهار حاکمیت الهی به ولایت عامه امام هست به حد استعداد این دوره، تا رشد مناسب محقق شود برای ورود به دوره ظهور و حاکمیت به اسم الجامع در آن. 🔻 دوره غیبت، «غیبٌ من غیب الله» است، ظهور عالم غیب الهی است (در برابر ظهور صرف عالم شهادت)، و «امرٌ من امر الله» ظهور عالم امر الهی است (در برابر عالم خلق)، و «سرٌّ من سرّ الله» ظهور عالم باطن و سرّ الهی است (در برابر عالم ظاهر). ولذا خودِ غیبت، ارتباط با غیب و حقیقت نوریه امام است، و ارتباط با دعا و توسل و ذکر و حالت انتظار در دوره غیبت، خودش تحقق ارتباطی غیبی، و رسیدن به مرتبه ای از فرج و ظهور است. 🔸 @abedini
30- نظام انديشه اسلامى -استاد عابدينی -رمضان98.mp3
44.78M
🌷 جلسه ۳۰ 👆 🔸 انسان‌شناسی قرآنی #نظام_اندیشه_اسلامی| #استادعابدینی 🔻 پنجشنبه ۳۰ خرداد ۹۸ 🔻 ۱۶ شوال ۱۴۴۰ 🌐 #موضوعات: 🔻 شناخت دوره غیبت ۷ 🔻 جایگاه انقلاب اسلامی در حرکت بسوی تحقق حاکمیت توحیدی ولایت الهی، آیت مُبصره ای است که بمانند ناقه صالح هرگونه انکار و کید و دشمنی مردم علیه این آیت مبصره، موجب رسواتر شدن دشمن و نزول امداد الهی برای این انقلابِ الهی است. 🔻 انقلاب اسلامی بانگ الهیِ خودش را به دشمنان داده به مثل بیان انبیاء الهی که ای دشمنان هرچه کید و مکر میتوانید بر علیه ما بکنید و مهلت ندهید «فَكيدُوني جَميعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُون» (هود، ۵۵)، اما ای مستکبرین بدانید که هیچ غلطی نمیتوانید بکنید و اگر کاری بیش از این میتوانستید میکردید و مهلت نمیدادید، این که نمیکنید چون نمیتوانید کاری بکنید. چون تجربه کرده اید که هرچه علیه آیتِ الهی بکنید همان مکرخدا بر علیه خودتان خواهد شد. 🔻 انقلاب اسلامی آغاز حرکت بسوی حاکمیت ولایت امام عادل منصوب از جانب خداست، و یک عمل تحت ولایت الهیِ امام عادل، اثرش برتر است از سی هزار عمل تحت ولایت طاغوتی امام جور (ليلة من إمام عادل خير من ألف شهر ملك بني أمية: یک شب از حاکمیت امام عادل برتر است از سی هزار شب -هزار ماه- حاکمیت بنی امیه). 🔸 @abedini
🌐 جلسه ۳۰ : 🔻 شناخت دوره غیبت ۷ 🔻 جایگاه انقلاب اسلامی در حرکت بسوی تحقق حاکمیت توحیدی ولایت الهی، آیت مُبصره ای است که بمانند ناقه صالح هرگونه انکار و کید و دشمنی مردم علیه این آیت مبصره، موجب رسواتر شدن دشمن و نزول امداد الهی برای این انقلابِ الهی است. 🔻 انقلاب اسلامی بانگ الهیِ خودش را به دشمنان داده به مثل بیان انبیاء الهی که ای دشمنان هرچه کید و مکر میتوانید بر علیه ما بکنید و مهلت ندهید «فَكيدُوني جَميعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُون» (هود، ۵۵)، اما ای مستکبرین بدانید که هیچ غلطی نمیتوانید بکنید و اگر کاری بیش از این میتوانستید میکردید و مهلت نمیدادید، این که نمیکنید چون نمیتوانید کاری بکنید. چون تجربه کرده اید که هرچه علیه آیتِ الهی بکنید همان مکرخدا بر علیه خودتان خواهد شد. 🔻 انقلاب اسلامی آغاز حرکت بسوی حاکمیت ولایت امام عادل منصوب از جانب خداست، و یک عمل تحت ولایت الهیِ امام عادل، اثرش برتر است از سی هزار عمل تحت ولایت طاغوتی امام جور (ليلة من إمام عادل خير من ألف شهر ملك بني أمية: یک شب از حاکمیت امام عادل برتر است از سی هزار شب -هزار ماه- حاکمیت بنی امیه). 🔻 این مباحثی که از ابتدا تا به امروز (در جلسه ۳۰) در رابطه با جزء جزء این مباحث گاهی در جاهای مختلف بیان شده بوده، مثل چشم روی میز تشریح میماند که در جای خودش این بحث درست است، غلط هم نیست، اما یک حدودی را روشن میکند. وقتی این چشم در ارتباط با دیگری میشود و این مباحث مرتبط با بقیه اجزاء میشوند، یک نگاه دیگری در نظام ارتباطی اش ایجاد میشود که همه سابق را دارد به اضافه (مثل چشم است در ارتباطش با سیستم پیوسته بدن). و اگر آن روح و حقیقت و جانی که این روابط را ایجاد کرده است، در ارتباط با او دیده بشود، بقیه اجزاء هم به تمامه دیده میشوند (مثل چشم است در ارتباطش با روحِ ابدی و بی حد، که یک رابطه بی حد در ابدیت ایجاد میکند). 🔻 ما در بیانی که در این سیر اندیشه داشتیم، مرحله اول را قبلا به صورت گسسته در مقاطع مختلف این بحث داشتیم. یعنی به گونه ای که جابجا مباحث مختلفی از این بحث مطرح شده بود. بحث هبوط مطرح شده بود، بحث غیبت مطرح شده بود، بحث ظهور در جایی مطرح شده بود، بحث های انقلاب اسلامی در جایی مطرح شده بود، بحث انبیاء در جایی مطرح شده بود، اما اینکه این ها مرتبط با هم بشوند، یک، در مرتبه دومی که از مراتب ارتباطی هست، و اینکه آن جان و روح این حقیقت و اندیشه دیده بشود و بعد از طریق آن جان و روح این اندیشه با بقیه مرتبط بشویم، این نگاه در این بحث مقصود بوده است که آن جان مسئله، آن وحدت مسئله، توحید مسئله، حقیقت ولایتی که جان همه این هاست در این ها دیده بشود، بعد همه این ها از ممشا و منظر او تفسیر بشوند و دیده بشوند. این تفسیر این حقایق است از منظر علیتش. نه فقط از منظر ارتباطی شان. این عظیم ترین بیانی است که میتوانیم از روایات و آیات اتخاذ بکنیم و استنباط بکنیم و بعد بهش برسیم. پس سعی بر این بوده است که ابتدا از نگاه اول حرکت بکنیم. هر چیزی را به تنهایی ببینیم. نگاه دوم را مترتب بر آن بکنیم در نگاه ارتباطی همه این ها با همدیگر، در نگاه سوم آن مقصود ما از کل باشد که در همه این ها یک رجوعی به آن جان داشته باشیم که از آن جان به همه این ها نگاه بکنیم، از آن روح به همه این ها نگاه بکنیم. که سعی بوده است این سومی به صورت پنهان در قضیه دویده شده باشد. یعنی با رفت و برگشت ها این سومی القا شده باشد، اما به صورت صریح هم... چون در قبال بقیه نیست، در عرض بقیه نیست که در عرض بقیه مطرح بشود. نمیشود جان را در عرض تن مطرح کرد، در عرض اعضا و جوارح مطرح کرد، در عرض آن ها نیست. همتای آن ها نیست. بلکه یکتای آن هاست. یعنی آن حقیقت واحدی است که در همه این ها دمیده و دویده و در همه این ها سرایت دارد. لذا در رفت و برگشت سعی کردیم آن نگاه هم باشد. این روش بحثی بوده که تا اینجا کردیم.