eitaa logo
کانال ادبیات جامع دهم، یازدهم و دوازدهم
8.7هزار دنبال‌کننده
186 عکس
439 ویدیو
2.9هزار فایل
تحلیل کتب فارسی ،‌نگارش ،‌علوم و فنون ۱_۲_۳ ,پاسخ به خودارزیابی ها,نمونه سوالات مستمر و ترم https://eitaa.com/adabiyatjame1112 مدیر کانال : فرحناز حسینی @Fhossieni ادمین : @Zahraghadirian (فقط جهت ارسال مطلب برای کانال)
مشاهده در ایتا
دانلود
✳️موضوع : معرفی یک مراسم محلی ⏪بند مقدمه: مردم هر شهری ایام خاصی از سال،مراسمی دارند که در آن مراسم آداب و رسوم خود را به خوبی ادا می کنند .این آداب و رسوم که ریشه در فرهنگ و اعتقادات آن جامعه دارد گاه آنقدر زیبا و جالب است که خاص آن شهر می شود و دیگران را در یک روز خاص به آن شهر می کشاند و روزی به یادماندنی را برای افراد رقم می زند. ⏪بند بدنه ۱-زمان و مکان برغان یکی از روستاهای توابع استان البرز با آب وهوایی تقریبا کوهستانی و معتدل و محیطی بسیار سرسبز هر ساله میزبان عده ی زیادی از مردم روستا واطراف آن است تا شاهد تعزیه ای باشند که چند صد سال قدمت دارد. وجود چشمه های زلال ، رودخانه ، درختی با قدمت بیش از هزار سال ،فضای سبز وانواع میوه ها و آلوهای برغان این شهررا به شهری توریستی تبدیل کرده اما از همه بیشتر مراسم سوگواری امام حسین (ع) در تکیه ی برغان هر سال روز عاشورا عاشقان زیادی را به این منطقه جذب می کند.این تکیه در بخش انتهایی روستا در یک کوچه ای تنگ و باریک با چوب و خشت وکاهگل در دو طبقه ی مجزا مخصوص بانوان وآقایان ساخته شده است. همه ساله روز عاشورا مردم از اطراف روستا و شهرهای دیگر از صبح خیلی زود دراین تکیه جمع می شوند تا قبل از ظهر شاهد مراسم تعزیه خوانی ومراسم سوگواری سالار شهیدان باشند. ⏪بند بدنه ۲-فصا سازى ۱ اهالی روستا از خروس خوان برای پختن نذری به تکیه می روند و دیگ های بزرگ نذری را بار می گذارند .بوی چوب زیر دیگها ،نم باران ،بوی اسپند فضا را بسیار متفاوت کرده صدای صلوات مرتب به گوش می رسد و فضای روحانی را تداعی می کند .پارچه های سیاه اطراف تکیه حاکی از عزادار بودن است و غم سنگینی روی قلب خود حس می کنید.جمعیت زیادی منتظر هستند.میزبانان با در دست داشتن سینی چای و شیرکاکائو مرتب از مهمانان و عزاداران پذیرایی می کنند،نوحه خوانان نوبتی نوحه سر می دهند و عده ای مشغول سینه زدن و زنجیر زدن هستند. ◀️ بند فضا سازی ۲ : زمان تعزیه فرا می رسد، تکیه سراپا گوش می شود و نگاه. اشخاص یکی یکی نقش های خود را اجرا می کنند . یزیدیان در نهایت قساوت بازیگر نقش امام حسین(ع)و حضرت ابوالفضل (ع) را به شهادت می رسانند و اهل بیت او را اسیر می کنند. صدای گریه و شیون جماعت با صدای طبل و شیپور و دهل در هم می آمیزد . طبل می زنند . دهل می زنند جماعت بلندتر گریه می کنند اشک می ریزند و گلویشان از ضجه خشک شده است.تشنگی عاشورا را با عمق وجود خود حس می کنند .مردم با صلوات تعزیه خوانان را همراهی می کنند پس از سوگواری میزبانان با غذای نذری از مهمانها پذیرایی می کنند . ⏪بند بدنه ۳توصیف جزئیات : این مراسم فقط در ایام خاصی از سال برگزار می گردد وجمعیت زیادی برای انجام مراسم سوگواری سالار شهیدان به این روستا می آیند وبا استفاده از دوربین های عکاسی و فیلم برداری این لحظه ها را ثبت می کنند و باخود به شهرهایشان می برند . ⏪بند جمع بندی:‌ برگزاری با شکوه مراسم سوگواری امام حسین (ع) ویارانش در هر شهری همه ساله در ایران انجام می شود و مردم البرز (کرج)نیز این مراسم را به روش خود اجرا می کنند و یاد شهدای کربلا را زنده نگه می دارند ودرس آزادی و آزادگی را مرور می کنند . 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 نوشته :دبیرادبیات فرحنازحسینی,البرز(کرج) کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
۲ ۱ مفهوم ضر ب المثل های درس اول نگارش یازدهم 🔺1-بار کج به منزل نمی رسد :کاری که از ابتدا وبنیاد اشتباه باشد به سر انجام خود نمی رسد. 🔺2-به زبان خوش ، مار از سوراخ بیرون می آید :تأثیر زبان خوش وکاربرد الفاظ نیکو دردیگران و رسیدن به هدف . 🔺3-از کوزه همان برون تراود که در اوست. :عملکرد هر کسی متناسب با افکار واعتقاد اوست. قرابت با این ضر ب المثل ها : 🔹آب شیرین ، نزاید ازگل شور 🔹از بید، بوی عود نیاید 🔹 از جهنم باد خنک نمی وزد 🔺4:از این گوش می گیرد وازآن گوش در می کند :حرف شنو نبودن /نصیحت نپذیری. ⭕️دانش آموز باید متنی بنویسد که مفاهیم مثلها در آن گنجانده شده باشد . 🌿🌿🌿🌿🌿 بانو زهرا غریب زاده ,استان خوزستان کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112 ✳️موضوع : معرفی یک مراسم محلی ⏪بند مقدمه: مردم هر شهری ایام خاصی از سال،مراسمی دارند که در آن مراسم آداب و رسوم خود را به خوبی ادا می کنند .این آداب و رسوم که ریشه در فرهنگ و اعتقادات آن جامعه دارد گاه آنقدر زیبا و جالب است که خاص آن شهر می شود و دیگران را در یک روز خاص به آن شهر می کشاند و روزی به یادماندنی را برای افراد رقم می زند. ⏪بند بدنه ۱-زمان و مکان برغان یکی از روستاهای توابع استان البرز با آب وهوایی تقریبا کوهستانی و معتدل و محیطی بسیار سرسبز هر ساله میزبان عده ی زیادی از مردم روستا واطراف آن است تا شاهد تعزیه ای باشند که چند صد سال قدمت دارد. وجود چشمه های زلال ، رودخانه ، درختی با قدمت بیش از هزار سال ،فضای سبز وانواع میوه ها و آلوهای برغان این شهررا به شهری توریستی تبدیل کرده اما از همه بیشتر مراسم سوگواری امام حسین (ع) در تکیه ی برغان هر سال روز عاشورا عاشقان زیادی را به این منطقه جذب می کند.این تکیه در بخش انتهایی روستا در یک کوچه ای تنگ و باریک با چوب و خشت وکاهگل در دو طبقه ی مجزا مخصوص بانوان وآقایان ساخته شده است. همه ساله روز عاشورا مردم از اطراف روستا و شهرهای دیگر از صبح خیلی زود دراین تکیه جمع می شوند تا قبل از ظهر شاهد مراسم تعزیه خوانی ومراسم سوگواری سالار شهیدان باشند. ⏪بند بدنه ۲-فصا سازى ۱ اهالی روستا از خروس خوان برای پختن نذری به تکیه می روند و دیگ های بزرگ نذری را بار می گذارند .بوی چوب زیر دیگها ،نم باران ،بوی اسپند فضا را بسیار متفاوت کرده صدای صلوات مرتب به گوش می رسد و فضای روحانی را تداعی می کند .پارچه های سیاه اطراف تکیه حاکی از عزادار بودن است و غم سنگینی روی قلب خود حس می کنید.جمعیت زیادی منتظر هستند.میزبانان با در دست داشتن سینی چای و شیرکاکائو مرتب از مهمانان و عزاداران پذیرایی می کنند،نوحه خوانان نوبتی نوحه سر می دهند و عده ای مشغول سینه زدن و زنجیر زدن هستند. ◀️ بند فضا سازی ۲ : زمان تعزیه فرا می رسد، تکیه سراپا گوش می شود و نگاه. اشخاص یکی یکی نقش های خود را اجرا می کنند . یزیدیان در نهایت قساوت بازیگر نقش امام حسین(ع)و حضرت ابوالفضل (ع) را به شهادت می رسانند و اهل بیت او را اسیر می کنند. صدای گریه و شیون جماعت با صدای طبل و شیپور و دهل در هم می آمیزد . طبل می زنند . دهل می زنند جماعت بلندتر گریه می کنند اشک می ریزند و گلویشان از ضجه خشک شده است.تشنگی عاشورا را با عمق وجود خود حس می کنند .مردم با صلوات تعزیه خوانان را همراهی می کنند پس از سوگواری میزبانان با غذای نذری از مهمانها پذیرایی می کنند . ⏪بند بدنه ۳توصیف جزئیات : این مراسم فقط در ایام خاصی از سال برگزار می گردد وجمعیت زیادی برای انجام مراسم سوگواری سالار شهیدان به این روستا می آیند وبا استفاده از دوربین های عکاسی و فیلم برداری این لحظه ها را ثبت می کنند و باخود به شهرهایشان می برند . ⏪بند جمع بندی:‌ برگزاری با شکوه مراسم سوگواری امام حسین (ع) ویارانش در هر شهری همه ساله در ایران انجام می شود و مردم البرز (کرج)نیز این مراسم را به روش خود اجرا می کنند و یاد شهدای کربلا را زنده نگه می دارند ودرس آزادی و آزادگی را مرور می کنند . 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 نوشته :دبیرادبیات فرحنازحسینی,البرز(کرج) کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
4_5938501282741355628.pdf
239.7K
(‌درس١تا٣)‌تستی وتشریحی فرحناز حسینی،‌استان البرز،‌کرج (‌درس١تا٣)‌تستی وتشریحی فرحناز حسینی،‌استان البرز،‌کرج @adabiyatjame1112
4_5938325738838033638.pdf
1.41M
٣ بیان تجربیات و روش تدریس درس دوم نگارش٣(‌ویژه ی دبیران) مدرس:‌استادحسین حسینی نژاد،‌مدیرمسئول ماهنامه ی انشا ونویسندگی @adabiyatjame1112
4_5940577538651718861.pdf
615.7K
تمام نکات دستوری کتاب فارسی یازدهم تدوین :استادخیراله رزم آرا،خواف، خراسان رضوی کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
4_5940577538651718865.pdf
1.04M
(کل آرایه های ادبی کتاب) تمام رشته ها تدوین : استاد خیراله رزم آرا،خواف ، خراسان رضوی کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
دل کاغذی 📖 حصار پنجره,آهنگ خاموشی را در شیشه های مات تماشا می کند.نور از پشت آن آغاز و پایانش را در تو می نگرد. دلتنگی های چسبیده به بشقاب ها و کاسه ها با دستانم پاک می شود. هجاهایی در ضرب آهنگ قاشق ها و چنگال ها جامانده است که عشق و مستی را دوباره سهم هر روز شان می کنی. می خواهی باشی,اما نه در حصار ظرف و غذا.جمله ها مطبخت را گرم می کنند. ساعت ها صف کشیده اندکه به تنوری داغ بچسبند و مزه ی بودن را بچشی و بچشانی. ظرف ها می شکنندکه زمان بشکند و تو دلی شکسته را بند زنی.نفسشان در آب بند نمی آید چون با دستانم رگه ی زندگی را جاری می کنم. شاید گریز اشتباه است.اما آفتاب که می رود سردی و انجماد گام هایش را بلند تر بر می دارد. سوز وحشت، دست وپایم را سست می کند. فقط می خواهم حجم بی قراری ها را در نگاهِ مهتابی سپیدت نفس به نفس بریزم. می خواهم لایه لایه سکوتم را رسم کنم. اوج غرورم را به زنجیر کشم. تو همیشه روشنی. چه می شود ساعت ها دل به دلم بدهی و تنهایی ام را به برگ هایت اضافه کنی. چه می شود رخ بر گونه ات،افتان و خیزان,پیاده و خلع سلاح از واژه ها عطر بارانی ام را سرمه ی چشمهایم کنم؟! دوباره صبح وغذا و ظرف. تو خاموش و چشم به راه و من در غوغایِ رهایی از زندان تکرار که تمام واژه هایم را غصب کردند. دوباره رویایم را به رویا می سپارم تا ساعت خواب آشپزخانه زنگ بزند. چشم به راهم که دستم رادر دستانت بگذارم دور از چشم نامحرمان. ساعتها سر را بر شانه ات بگذارم شاید در خواب تصویرم,یادمانی شود. چه می شود دزدیده عشق را به مهمانی دل کاغذی ات بیاورم. چه می شود شوق یک خلوت پاک را با بوسه های انگشتانم به صبح برسانم. ای قلب سپید شاید با توظروف یک زن خسته غبار روبی شود. شاید میوه ای نوبر ,دل کودکی را شاد کند و رقص واژه ها آبروی کارگری را بخرد. شاید بودن, ذائقه ی اسیرِتقدیر را رنگین کند. می خواهم تو باشی ای دل کاغذی که فقط تو شمارش نفس های خسته ام را می دانی. 🌿🌿🌿🌿🌿🌿 خانم فاطمه حجه فروش دبیر ادبیات همدان کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
غنچه و نسیم: درختان سبز پوش،زلف هایشان را به رخ خورشید می کشیدند، غنچه کوچک قصه ما،در خواب ناز غنوده بود، عطر نفس های نسیم را در کنارش حس کرد، نسیم چون رویایی دل نواز بر او وزید و به غنچه فرصت شکوفا شدن داد غنچه قصه ما،گلی زیبا شد,می خندید ناگفته هایش را در گوش نسیم می گفت به او گفت به اندازه تمام گلبرگ های جهان دوستت می دارم اما....نسیم به هزاران گل دیگر سر زد، دیگر نسیم قصه ما،بادی مغرور شده بود.. امانت دار مهر آن غنچه دیروز نبود... نگاهش ،نوازشگر نبود،دیگر نرم و ملایم بر او نمی وزید گل با او شکیبا بود..همچنان انتظار می کشید با بالهای بادِ مغرور پرواز کرد،اما تاب نیاورد،،پرپر شد اما...فریاد باد،در بیکرانه آسمان،پیچید. ،با همه توان فریاد زد که گل,همراه و همدم وفادار من نبود.. شاید خود گل هم باورش شده بود.. «آزاده کبیر» دبیر ادبیات شیراز کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
4_5958708326479955008.pdf
846.4K
شرح ومعنی کل دروس فارسی۳ تهیه و تدوین :استادحسین اسلامی،اهر کانال جامع ادبیات یازدهم و دوازدهم @adabiyatjame1112
داغِ دل ها تازه تر شد در هوای اربعین ماتمی از نو به پا شد در عزای اربعین بوی گریه، عطرِ غصّه، صوتِ بغضی جان گزا دم به دم پیچیده هر جا در فضای اربعین جابرِ عشق و محبّت، جان و دل را پاک کرد تا که یابد یک عطیّه، از عطای اربعین در فراتِ عاشقی با آبِ شوقش غسل کرد بعد از آن با معرفت آمد برای اربعین همچو بلبل گفت: ای مرغِ سعادت، السّلام پاسخی امّا نیامد، از همای اربعین گریه افتاد و به خود گفتا چه داری انتظار چون که شد تقطیعِ ارکان محتوای اربعین پیکر و سر را جدا کردند در روزِ بلا یک به یک می شد مجسّم کربلای اربعین آمد و انداخت خود را روی قبری محترم اشک هایش روضه خوان شد در رثای اربعین خوش به حالش، اوّلین زائر به دشتِ عشق بود از دل و جان هم نوا شد با نوای اربعین می شود همراه و همدم با حسین ابن علی هر که باشد قلبِ پاکش مبتلای اربعین یا رب این جامانده هم مشتاقِ شهرِ یار بود تا که با جان آید و بیند صفای اربعین گرچه توفیقِ زیارت شاملِ حالش نشد جانِ او را کن مداوا با دوای اربعین. @saredustansalamat
1_32780240.mp3
4.38M
سیده خدیجه سخن سنج ،یازدهم تجربی،دبیرستان نمونه دولتی نرجس خاتون ،لار،استان فارس نام دبیر:خانم معتمد https://eitaa.com/adabiyatjame1112