📕٣٠ گونه #واو
#انواع_واو
#دستور_زبان
5. واو ویژه ساز(تخصیصی):
نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که معنی به ویژه، مخصوصاً را می رساند.
مثال: آفریده ها را دوست داشته باش و پدر و مادرت را. یعنی به خصوص پدر و مادرت را دوست داشته باش.
6. واو تکرار و تأکیدِ ربطی:
این واو، نوعی از واو ربط است که با تکرار فعل، «واو» ربط نیز برای تأکید، تکرار شده است. مثال: « خر برفت و خر برفت و خر برفت» (مولوی- مثنوی معنوی- دفتر دوم).
7. واو آغازین:
نوعی از واو پیوندی(ربطی)است که گاه در پاسخ کسی می آید.
مثال: سلام بر تو باد. و سلام بر تو(سلامٌ علیک. وعلیک السلام). گاهی در آغاز بیت یا مصراعی می آید. مثال: و نترسیم از مرگ…(سهراب)
مثالی دیگر: در آشیانه دست پدر،کبوتر بود/ ودانه دانه دعا بر لبان مادر بود(ایلیا). گاهی نیز پیش از کلماتی مثل: اما، یا و… می آید که به گونه ای حشو است. مثال: واما بعد… مثالی دیگر: بالاخره حرف بزنم ویا نزنم.
8. واو عطف:
این نوع واو بین دو کلمه ی دارای نقش یکسان می آید و گویا عاطفه ای بین واژگان ایجاد می کند. البته غیر از فعل. چرا که هر فعل، یک جمله است.
کلمه ای را که قبل از واو عطف می آید، معطوفٌ علیه و کلمه ای را که بعد از آن می آید ،معطوف می نامند. مثال : حسین و حسن آمدند .
9. واو مترادف:
نوعی از واو عطف است که واژه پیش از خود را معنا می کند. مثال: عطا و بخشش.
10. واو متضاد:
نوعی از واو عطف است که مخالف واژه پیش از خود است. مثال: دوستی و دشمنی. مثالی دیگر: بد و نیک را بذل کن سیم و زر / که این کسب خیر است و آن دفع شر(سعدی – بوستان).
✍ایلیا - علیاری
#ادامه_دارد
@adabkhane
May 11
🛤️🦋مسیری برای شیفتگان هدایت؛
💬سه چیز را با احتیاط برداریم:
قدم،قلم،قسم
💬سه چیز را راحت نریزیم:
اشک،خون،آبرو
💬سه چیز را آلوده نکنیم:
قلب،زبان،چشم
💬سه چیز را به کار بگیریم:
خرد،همت،شکیبایی
#نکات_تربیتی
@adabkhane
📕٣٠ گونه #واو
#انواع «واو»
#دستور_زبان
11. واو تضمن:
نوعی از واو عطف است که یک واژه در ضمن و جزیی از واژه دیگر است. مثال: زر و نعمت اکنون بده، کان توست / که بعد از تو بیرون ز فرمان توست. (سعدی- بوستان). یعنی زر در ضمن نعمت و جزیی از آن است.
12. واو تناسب:
نوعی از واو عطف است که بین واژگاه تناسب ایجاد می کند. ابر و باد و مه و خورشید و فلک درکارند(سعدی)
13. واو تکرار و تأکید عطفی:
این واو نوعی از واو عطف است که با تکرار کلمه، «واو» عطف نیز برای تأکید، تکرار شده است. مانند : روشنان آسماني در عبور / نور و نور و نور و نور و نور و نور (مهدی سهیلی)
14. واو یکسانی:
واو یکسانی، نوعی از واو عطف است که به معنای یا بوده و برابری را می رساند.
مثال: عمر ما را مهلت امروز و فردای تو نیست / من که یک امروز مهمان توام فردا چرا ( شهریار تبریزی ) واو در مصرع اول یعنی: من مهلتی برای امروز ( یا ) فردا کردن تو، ندارم.
مثالی دیگر: دیر و زود دارد اما سوخت و سوز ندارد – یعنی: ممکن است دیر یا زود انجام شود. مثالی دیگر: برد و باخت برای من اهمیتی ندارد ! یعنی : برد یا باخت…
15. واو میان وند:
این واو که نوعی از واو عطف است، بین تکواژ های مشتق – مرکب می آید و یک کلمه «مرکب – وندی» می سازد. مثال: گفت و گو ، جست و جو ، آموزش و پرورش…
✍ایلیا - علیاری
#ادامه_دارد
@adabkhane
#شاه_بیت ١
بگو به خواب که امشب میا به دیده ی من/
جزیره ای که مکان تو بود آب گرفت/
#ظهیر_فارابی(۵۵۰_۵۹۸ ه.ق)
@adabkhane
📕٣٠ گونه #واو
#انواع «واو»
#دستور_زبان
16. واو علیّت:
واو میانه ای است که نوعی از واو عطف بوده و بین دو واژه قرار می گیرد که یکمین واژه را علت و دومین واژه را معلول نامند!
مثال: پیری و بیماری- جوانی و تندرستی – ورزش و شادابی
17. واو همراهی(مَعیت):
نوعی از واو عطف بوده که به معنای «همراه با»، «مَعَ» است و اغلب در شعر مشاهده می شود.
مثال: گفتم من و طالع نگونسارم مسعود سعد سلمان. من همراه با بخت و اقبال نگونسارم/ وارونه ام.
مثالی دیگر: من و تا ابد این غم جاودانه( حسین منزوی ) یعنی : شاعر به همراه غم جاودانه اش
18. واو دوری(مباینت/ استبعاد):
نوعی واو که در جملات بدون فعل برای برجسته کردن پیام می آید و معنای آن «دور بودن» است. مثال: پدر و بدقولی. یعنی اینکه بدقولی از پدر دور است.
مثالهای دیگر: من و تنبلی؟! (تنبلی از من دور است)- مؤمن ودروغ؟!( دروغ از مؤمن دور است)- امام حسین(ع) وسازش؟! – من و انکار شراب! این چه حکایت باشد. (حافظ)
19. واو ضمیر :
این نوع واو ترکیبی ، مخفف بوده و بیشتر در شعر (نظم) دیده می شود و مرجع ضمیر را می شناساند.
« و» ضمیر(مخفّف “او”): مثال: تخفیف کو به جای که او، تخفیف دَرو به جای در او ، تخفیف چُنو به جای چون او
ورا در شبستان فرستاد شاه / ز هرکس فزون شد ورا پایگاه (فردوسی).
✍ایلیا - علیاری
#ادامه_دارد
@adabkhane
#واکاوی_واژه 1
واکاوی واژه خدا
🔸خدا به معنی خودآی است. مرکب از کلمه
«خود» و «آ» که صیغه امر از آمدن است.
خدای فارسی و خواتای پهلوی (xwataya)
به معنی از خود زنده و از خود آغاز کرده است.
پس خدا وجودی خود آمده است. یعنی قائم به ذات خود بوده و هست.
🦋ای همه هستی ز تو پیدا شده
خاک ضعیف از تو توانا شده
زیر نشین عَلَمت کائنات
ما به تو قائم چو تو قائم به ذات
نظامی – مخزن الاسرار
✍️دکتر محمدی مبارز (ایلیا)
@adabkhane