شتر دیدی ندیدی -#ضرب_المثل ۱۱
🦋بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید درِ گنجِ حکیم🦋
🐫#شتر_دیدی_ندیدی 🐫
🐪ﻣﺮﺩﯼ ﺩﺭ ﺻﺤﺮﺍ به دﻧﺒﺎﻝ ﺷﺘﺮﺵ ﻣﯽ ﮔﺸﺖ ﺗﺎ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﭘﺴﺮ ﺑﺎﻫﻮﺷﯽ ﺑﺮﺧﻮﺭﺩ( به گفته ای این پسر را بوعلی سینا دانسته اند). ﺳﺮﺍﻍ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺍﻭ ﮔﺮﻓﺖ .
👳♀ﭘﺴﺮ پرسید : ﺷﺘﺮ تو ﯾﮏ ﭼﺸﻤﺶ ﮐﻮﺭ ﺑﻮﺩ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ .
ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ : ﺁﯾﺎ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺑﺎﺭ ﺷﯿﺮﯾﻦ ﻭ ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮﺵ ﺗﺮﺵ ﺑﻮﺩ ؟ ﻣﺮﺩ ﮔﻔﺖ : ﺑﻠﻪ .
ﺣﺎﻻ ﺑﮕﻮ ﺷﺘﺮ ﮐﺠﺎﺳﺖ ؟ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺷﺘﺮﯼ ﻧﺪﯾﺪﻡ .
👳ﻣﺮﺩ ﻧﺎﺭﺍﺣﺖ ﺷﺪ ﻭ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺮ ﺑﻼﺋﯽ ﺳﺮ ﺷﺘﺮ ﺍﻭ ﺁﻭﺭﺩﻩ، پس،ﭘﺴﺮﮎ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﻗﺎﺿﯽ ﺑﺮﺩ ﻭ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﻗﺎﺿﯽﺗﻌﺮﯾﻒ ﮐﺮﺩ .
ﻗﺎﺿﯽ ﺍﺯ ﭘﺴﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪ :
🐪 ﺍﮔﺮ ﺗﻮ ﺷﺘﺮ ﺭﺍ ﻧﺪﯾﺪﯼ ﭼﻄﻮﺭ ﻣﺸﺨﺼﺎﺕ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺩﺭﺳﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﯼ ؟
ﭘﺴﺮﮎ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ، ﺭﻭﯼ ﺧﺎﮎ ﺍﺛﺮ ﭘﺎﯼ ﺷﺘﺮﯼ را ﺩﯾﺪﻡ ﮐﻪ ﻓﻘﻂ ﺳﺒﺰﻩﻫﺎﯼ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ ﺑﻮﺩ . ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺷﺘﺮ ﯾﮏﭼﺸﻤﺶ ﮐﻮﺭ است .
ﺑﻌﺪ ﺩﯾﺪﻡ ﺩﺭ ﯾﮏ ﻃﺮﻑ ﺭﺍﻩ،ﻣﮕﺲ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻭ در ﻃﺮﻑ ﺩﯾﮕﺮ ﭘﺸﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﺳﺖ.
ﻭ ﭼﻮﻥ ﻣﮕﺲ ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﭘﺸﻪ ﺗﺮﺷﯽ ﺭﺍ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﮔﺮﻓﺘﻢ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﯾﮏ طرف ﺑﺎﺭ ﺷﺘﺮ،ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ ﻭ ﯾﮏ طرف ﺩﯾﮕﺮﺗﺮﺷﯽ ﺑﻮﺩﻩ ﺍﺳﺖ .ﻗﺎﺿﯽ ﺍﺯ ﻫﻮﺵ ﭘﺴﺮﮎ ﺧﻮﺷﺶ ﺁﻣﺪ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺩﺭﺳﺖ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺑﯽ ﮔﻨﺎﻫﯽ ﻭﻟﯽ ﺯﺑﺎﻧﺖ ﺑﺎﻋﺚ ﺩﺭﺩﺳﺮﺕ ﺷﺪ .
🐫ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﺘﺮ ﺩﯾﺪﯼ ، ﻧﺪﯾﺪﯼ !!
ﺍﯾﻦ ﻣﺜﻞ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﺎﺭﺑﺮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﮐﻪ ﭘﺮﺣﺮﻓﯽ ﺑﺎﻋﺚ ﺩﺭﺩﺳﺮ ﻣﯽ ﺷﻮﺩ .
ﺁﺳﻮﺩﮔﯽ ﺩﺭ ﮐﻢ ﮔﻔﺘﻦ ﺍﺳﺖ.
#ادبخانه
@adabkhane
❣بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم❣
#عروض_و_قافیه 1
(منظومهی اجمالی عروض)
ایکه خواهی در سخن گویا شوی
شاعری ، شوریده و شیدا شوی
باید آموزی : (فنون وزن) را
که بوَد بسیار ، در آن نکته ها
(وزن) اگر چه ابتدای شاعریست
گوش کن اکنون که گویم (وزن) چیست؟
شش (مُصوّت) هست (کوتاه و بلند)
گر بدانی چیست ، گردی سربلند
( اَ ) ـ ( اِ ) ـ ( اُ ) با هم همه کوتاه هست
( آ ) و (ایـ) و (او) ، بلند و دلکش است
سه (هجا) داریم (کوتاه) و (بلند)
وآن دگر باشد (کشیده) چون کمند
چون (کشیده) ، قابل (تقطیع) نیست!
بگذر از آن تا (هجا) دانی که چیست؟
هر صدایی که رسد بر گوش ما
هست در (تقطیع) ، عنوان هجا
چون (هجاها) را (نمادی) نیز هست
این (ــ) بلند و این یکی (U) کوتاه است
(من) بلند و (ما) بلند و (او) بلند
(بِه) وُ (کِه) کوتاه ، در یادت ببند
تا بدانی (وزن) این اشعار چیست؟
(رکن) آن ، در زیر شعر مولویست
"هرکسی از ظنّ خود شد یار من"
فاعلاتن ، فاعلاتن ، فاعلن
هست وزن (مثنوی) این (رکن) ها
که بوَد (معیار سنجش) ، نزد ما
نام (اوزان عروضی) ، (بحر) هست
که از آنها هرچهات گویم کم است
نام (بحر) مثنوی ، باشد (رَمَل)
که بوَد شیرینتر از قند و عسل
هست ارکانش (مُسدّس) در (شمار)
(رکن آخر) هست ، (محذوف و قصار)
هست (ده بحر) دگر بشنو چه هست؟
که به راحت ، میتوان آری به دست
(مُجتَث) است و (مُنسَرح) وآنگه (خفیف)
هم (بسیط) و هم (سریع) است ای ظریف
هم (تقارب) ، هم (مضارع) ، هم (هَزَج)
هم (رَجَز) هم (مُقتضب) شد رج به رج
(رکن اوزان) نیز باشد در (شمار)
مختلف؛ آن را به گوش جان سپار
هم (مُسَدّس) هم (مُثَمّن) نیز هست
که (زحافاتش) ، ملال انگیز هست
::: ::: :::
بعد از اینها ، (اختیار شاعری) است
گر چه گاهی (اضطرار شاعری) است
(آخر مصرع) ، چه (کوتاه) و (بلند)
یا (کشیده) ، آن (هجا) گردد (بلند)
(قافیه) ، تکرار اگر شد ناگزیر
بگذر از تقصیر عذرم ای خبیر
خوانش اشعار را باید درست
اینک آموزید ، از بیت نخست
گاه باید خواند با (تخفیف) نیز
آنچه میباشد (مشدّد) ای عزیز
گاه هم (طبق ضرورت) ، در بیان
خوانده میگردد (مشدّد) ، واژگان
گاه حرف ساکن (ت) مثلِ (چیست)
میشود (ساقط) که گویی هیچ نیست
همچنین (دو) (ساکن) از بعدِ (بلند)
گاه (یک) (ساقط) شود بیچون و چند
میتوان بینی درین مصرع عیان
(کارد) را که گشته ساقط (دال) آن
یا شود (ادغام) ، بعضی واژگان
در تلفظ میشود (در آن) ، (دران)
یا که (خواهر) ، وقت (تقطیع) کلام
طِبق خوانش هست (خاهر) والسلام
اولین رکن (فعلاتن) ، توان ،
(فاعلاتن) گردد ای آرام جان!
طِبق (ضرباهنگ) خاص شعر ها
میشود (تقطیع) هر گونه (هجا)
حرف (نون ساکنه) ، بعد از (بلند)
خارج از (تقطیع) هست ای هوشمند
مثل (جان) و (این) و (آن) و هرچه هست
جمله از (تقطیع) شعری ، (ساقط) است
هست (تسکین)، قاعده که میتوان
(دو هجا) که هست (کوته) همزمان
(دو هجا) را (یک هجا) اِعمال کرد
تا که (دو کوتاه) ، گردد (یک بلند)
(قلب) ، یعنی : (جا به جایی هجا)
که بوَد مخصوص بعضی (رکن ها)
که شود : (مُفتعلن) ، (مفاعلن)
یا شود : (مفاعلن) ، (مفتعَلن)
بعد از آن ، (اِشباع) باشد در زبان
که به شدّت میشود (کوته) ، بیان
مثل حرف (به) ، که بیشک در هجا
هست (کوته) ، دان (بلند)ش مثل (با)
وآن دگر (ابدال) ، نوعی دیگر است
در خصوص ِ (سه هجای) آخر است
که (فَعَلُن) ، میشود (فع لُن) ، عزیز
بیش ازین با خود مکن جنگ و ستیز
زآنکه هرچه بوده لازم ، گفتهام
گوهر (بحر عروضی) ، سفتهام
تا همینجا را اگر خوانی به جِدّ
میشوی در شعرگویی ، مستعد
وزن را (ساقی) به نظم ساده گفت
غنچه ی (وزن عروضی) را شکفت
گر که هستی طالب شعر وزین
باش ازین خرمن به همت، خوشهچین
✍#سید_محمدرضا_شمس
(ساقی)
https://eitaa.com/arozghafie
@adabkhane
#مُباهله
🟩پیامبر درغدیر فرمود:
من با خود، ولی آورده ام.
🟥ولی درمُباهله فرمود:
من، خودم را آورده ام.
(أنفُسَنَا و أنفُسَکُم)
شاعرانه ای از:
#دکتر_محمدی_مبارز
@adabkhane
سایه ات را از سرم کم کن
#ضرب_المثل ۱۲
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم
#سایه_ات_از_سرم_کم_نگردد ☂
در عبارت بالا معنی مجازی و استعاره ای سایه، همان محبت و مرحمت و تَلَطُّف و توجه مخصوصی است، كه مقام بالاتر و مؤثر تر نسبت به كهتران و زیر دستان مبذول می دارد.
… این عبارت بر اثر لطفِ سخن، نه تنها به صورت “ضرب المثل” در آمده،
بلكه دامنه آن به تعارفات روزمره نیز گسترش پیدا كرده …
در عصر حاضر هنگام احوالپرسی یا جدایی و خداحافظی از یكدیگر آن را مورد استفاده و اصطلاح قرار می دهند …
⏳زمانی كه اسكندر مقدونی در كورنت بود، شهرت وارستگی دیوژِن را شنید و با شكوه و دبدبه سلطنتی به ملاقاتش رفت.
دیوژِن كه در آن موقع دراز كشیده بود و در مقابل تابش اشعه خورشید خود را گرم می كرد، اعتنایی به اسكندر ننمود و از جایش تكان نخورد‼️
اسكندر بر آشفت و گفت: « مگر مرا نشناختی كه احترام لازم به جای نیاوردی؟»
دیوژن با خونسردی جواب داد: شناختم ولی از آنجا كه بنده ای از بندگان من هستی ادای احترام را ضرور ندانستم‼️
اسكندر توضیح بیشتر خواست⁉️
دیوژِن گفت: تو بنده حرص و آز و خشم و شهوت هستی❗️
در حالی كه من این خواهشهای نفس را بنده و مطیع خود ساختم …
📖به قول مولای روم:
من دو بنده دارم و ایشان حقیر
وان دو بر تو حاكمانند و امیر
گفت شه، آن دو چه اند، این زلتست
گفت آن یك خشم و دیگر شهوتست
✍به قولی دیگر در جواب اسكندر گفت : تو هر كه باشی مقام و منزلت مرا نداری⁉️
مگر جز این است كه تو پادشاه و حاكم مطلق العنان یونان و مقدونیه هستی!!؟
اسكندر تصدیق كرد …!
دیوژِن گفت: بالاتر از مقام تو چیست؟!!
اسكندر جواب داد: « هیچ»
دیوژِن بلافاصله گفت:« من همان هیچ هستم و بنابراین از تو بالاتر و والاترم!»
اسكندر سر به زیر افكند و پس از لختی تفكر گفت:
دیوژِن، از من چیزی بخواه و بدان كه هر چه بخواهی می دهم!!!
آن فیلسوفِ، وارسته از جهان و جهانیان؛ به اسكندر كه در آن موقع بین او و آفتاب حایل شده بود. گوشه چشمی انداخت و گفت:
« سایه ات را از سرم كم كن
به روایت دیگر گفت:
« می خواهم سایه خود را از سرم كم كنی.»‼️
👆این جمله به قدری در مغز و استخوان اسكندر اثر كرد كه بی اختیار فریاد زد !!!
«اگر اسكندر نبودم می خواستم دیوژِن باشم »
معنای کنایی:
باری، از آن زمان به بعد، این عبارت به صورت ضرب المثل درآمد. با این تفاوت که دیوژن می خواست سایه مردم حتی اسکندر مقدونی از سرش کم شود،
ولی چون بیشتر مردم به این گونه سایه ها محتاجند و کمال مطلوبشان این است که در زیر سایه ارباب قدرت و ثروت به سر برند، زبان حالشان این است که سایه تان از سر ما کم نشود. ✍این کنایه ای است از آزادگی و بی نیازی از خلق.
اگرچه هیچگاه سایه خیر وخوبی(خدا – ولی خدا – پدر و مادر) از سر کسی کم نشود که سیاه بختی می آورد.
#ادبخانه
@adabkhane
#شاه_بیت 23
پُر نقشتر از فرش دلم بافتهای نيست/
ازبس كه گره زد به گره حوصله ها را/
#محمد_علی_بهمنی
@adabkhane
alireza_ghorbani_naghshe_farshe_del 128.mp3
3.63M
🟦 از بس که گره زد به گره حوصله ها را
🎶 #آواز ۸
@adabkhane
#واکاوی_واژه 5
#واکاوی_واژه_پیجامه/#پای_جامه
🦋بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم🦋
واکاوی واژه پیجامه/پای جامه
پیجامه[ مَ / مِ ] (اِ مرکب)
🔸از کلمهٔ هندی «پوی جاما» و آن نوعی شلوار گشاد است که زنان هند می پوشند. لباسی گشاد و سبک مرکب از نیم تنه و شلوار بند دار برای داخل خانه و خواب
🔸به نظر می رسد اصل این واژه «پا جامه» یا «پای جامه» ( جامه ای که در پای کنند ) بوده که از فارسی به زبان های هندی رفته و از آنجا به انگلیسی داخل شده و سپس فرانسویان آن را از انگلیسی گرفته و پیژاما «pyjama» گفته اند. آنگاه این واژه راه ایران را در پیش گرفته و این بار با تلفظ فرانسوی وارد فارسی شده است.
📚منابع:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
@adabkhane
#شاه_بیت ۲۴
نظر کردن به درویشان منافی بزرگی نیست/
سلیمان با چنان حشمت نظرها داشت با مورش/
#حافظ (هشتم ه.ق)
@adabkhane
آش شله قلمکار – #ضرب_المثل ۱۳
بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلیدِ درِ گنجِ حکیم
🍵#آش_شله_قلمکار
🍵آش شله قلمکار چیست ؟
از چه زمانی معمول گردید؟
👑ناصر الدین شاه قاجار بنابر نذری که داشت سالی یک روز، آن هم در فصل بهار ، به شهرستانک از ییلاقات شمال غرب تهران و بعدها به علت دوری راه به قریه سرخه حصار، واقع در شرق تهران می رفت.
به فرمان او دوازده دیگ آشی بر بار می گذاشتند که از قطعات گوشت چهارده راس گوسفند و غالب نباتات خوراکی و انواع خوردنی ها ترکیب می شد.
کلیه اعیان و اشراف و رجال و شاهزادگان و زوجات شاه و وزرا در این آشپزان افتخار حضور داشتتند و مجتمعأ به کار طبخ و آشپزی می پرداختند.
عده ای از سرشناسان کشور به کار پاک کردن نخود و سبزی و لوبیا و ماش و عدس و برنج مشغول بودند. جمعی فلفل و زرد چوبه و نمک تهیه می کردند.
🌸خاتون ها که در مواقع عادی و در خانه مسکونی خود دست به سیاه و سفید نمی زدند،
در این محل دامن چادر به کمر زده در پای دیگ آشپزان برای روشن کردن آتش و طبخ آش آنچنانی از بر و دوش و سر و کول یکدیگر بالا می رفتند تا هر چه بیشتر مورد لطف و عنایت قرار گیرند.
خلاصه هر کس به فرا خورِ مقام خویش کاری انجام می داد تا آش مورد بحث، مهیا شود.
🍵 چون این آش ترکیب نامناسبی از غالب خوردنی ها بود، به آش شله قلمکار، معروف شد.
آری! هر کاری که ترکیب ناموزون داشته باشد و یا به قول علامه دهخدا:
” چو زنبیل در یوزه هفتاد رنگ” باشد؛ به آش شله قلمکار تشبیه می کنند.
معنای کنایی
هر کاری که بدون رعایت نظم انجام گیرد و آغاز و پایان آن معلوم نباشد ، به آش شله قلمکار تشبیه و تمثیل می شود .
اصولا هر عمل و اقدامی که در ترکیب آن توجه نشود، قهرأ به صورت معجونی در می آید که کمتر از آش شله قلمکار نخواهد بود.
#ادبخانه
@adabkhane
#شاه_بیت ۲۵
«به تصحیح دیگر👇»
گذر کردم به گورستان کم و بیش/
بدیدم حال دولتمند و درویش/
نه درویشی در آنجا بی کفن ماند/
نه دولتمند برد از یک کفن بیش/
#بابا_طاهر (پنجم ه.ق)
@adabkhane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شرح_بیت ۵
#سعدی📕
به خدا اگر بمیرم که دل از تو برنگیرم
برو ای طبیبم از سر که دوا نمیپذیرم
♦️ به خدا قسم که اگر بمیرم، دل از تو برنگیرم
یا
♦️ به خدا قسم که اگر هم بمیرم.. یا به خدا قسم که اگر بمیرم هم…
📘شاهد مثال برای حرف «که» پس از قسم و کشته شدن در راه محبوب و…
به والله و به بالله و به تالله
قسم بر آیهٔ نصر من الله
که دست از دامنت من بر ندارم
اگر کشته شوم الحکم لله
باباطاهر
📗شرح: #دکتر_حسین_محمدی_مبارز
@adabkhane
36.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬کلیپ تصویری پیشنهاد دانلود⚡
📽#امام_حسین_همه
🖋🎼🎤شعر ، ملودی و صدای:
#محمد_شهریاری
🎹تنظیم:حسن دینا
🎥🎞تصویر و تدوین: علی اکرمی
#مداحی ۴
@mohammadshahryari
@adabkhane
#شاه_بیت ۲۶
پرستاری ندارم بر سر بالین بیماری
مگر آهم از این پهلو به آن پهلو بگرداند
#شفایی_اصفهانی
(پزشک قرن ١١-١٢ق)
@adabkhane
فرهنگ قافیه .pdf
6.04M
🟥فرهنگ قافیه
🟨گنجینه علمی قافیه
🟪#عروض_و_قافیه ۲
@adabkhane
فصلنامه دیباج 10.pdf
12.87M
📌فصلنامه ادبی دیباج با موضوع ادبیات مقاومت از بهار 1402 کار خود را آغاز کرده است.
🔗محور شماره دوم فصلنامه دیباج: نويسنده و شاعر برجسته آلمانی در قرن بیستم، گونتر ویلهم گراس است که در سال ۱۹۹۹، برنده جایزه نوبل ادبیات شد، و با رویکردی معترضانه و هشداردهنده همواره در تمام رویدادهای مهم سیاسی و ادبی آلمان حضور موثر داشت. و بر اسرائیل مسلح به سلاح هستهای زبان اعتراض گشود و آن را تهدیدی علیه صلح جهانی دانست.
🔗 شایان یادآوری است، دیباج آماده دریافت یادداشت، مقاله، اشعار و آثار عزیزان در سایر قلمروهای ادبیات مقاومت نیز خواهد بود.مفتخر خواهیم بود که آثار، یادداشت و پژوهش های جنابعالی را برای شماره بعدی فصلنامه دریافت کنیم. 🤩📚
راههای ارتباطی:
ایمیل:👈 bonyadafra@gmail.com
شماره تماس:👈 00989167564703
#موسسه_بین_المللی_هاتف #ادبیات_مقاومت
╔═ೋ✿࿐
@hatef_int
╚🦋⃟ٖٜٖٜٖٜ🦋════ೋ❀⛥