#شاه_بیت ۸۱
نظر به روی تو هر بامداد، نوروزیست
شب فراق تو هر شب که هست، یلداییست
#سعدی (ق.هفتم هجری)
@adabkhane
#شعر ۴۰
#شب_چله
شب شروع زمستان ، همان شب یلداست
شبی که الفت و مهر و وفا درآن جاریست
شبی که با همه سرمای سخت و سوزانش
شبیست گرم و دلانگیز و شام بیداریست
شب وصال، شب دور هم نشینیهاست
شب صفا و صمیمیت است و سرمستی
شب نشاط پدر ، هست و شادی مادر
شب ترنم و دلدادگی ، در این هستی
شبی که چشم پدرها و مادران عزیز
منوّر است ، در این روزگار فاصلهها
شبی که میبَرد از دل غم و کدورت را
شبی که خاتمه بخشد به جملهی گِلهها
شب تفأل و شعر است و میوه و آجیل
شبی که قصهی این عمر رفته را گویند
شبی که بیخبر از مشکلات جانفرسا
درون خانه ، صفای گذشته را جویند
شبی که یاد عزیزان پر کشیدهیمان
که روزگاری ، بودند شمع محفل ها
درون سینهیمان موج میزند چون بحر
دریغ و درد ، از این روزگار وانفسا
شبی بلند که پایان فصل پاییز است
شبی که آغاز ِ سردی زمستان است
شبی که خاطرهها را رقم زند با مهر
شبی که گرمی دلهای سرد و بیجان است
شبی که (ساقی) و ساغر مراد مجلس ماست
شبی که موجب مستی روح و احساس است
شبی که غنچهی لبخند باغ خاطره ها
شمیم دلکش گلهای سوسن و یاس است.
✍سید محمدرضا شمس (ساقی)🍉
@adabkhane
#شعر ۴۱
خانمی که تا خود خورشید قامت داشته
در رشادت با ابالفضلش رقابت داشته
مادر باب الحوائج بوده و با این حساب
دامن او را گرفته هر که حاجت داشته
می رسد از والدین اخلاق فرزندان ولی
این زن از اول به فرزندش شباهت داشته
اول از عباس او اذن حرم را خواسته
هر کسی در کربلا قصد زیارت داشته
با کلام نافذش در روضه ها حاضر شده
در زمین کربلا هر چند غیبت داشته
تحت فرمانش کلام و تحت امرش واژه ها
صحبتش با ابروی عباس نسبت داشته
فاطمیه رفته و آماده ی رفتن شده
بسکه بر زهرای مرضیه محبت داشته
بعد زهرا آمده پس بعد زهرا می رود
اینچنین در مکتب مولا ولایت داشته
دانه پاشیده برای کفتران قبر او
در مدینه هرکسی یک جو لیاقت داشته
تا ابد شرمنده ی عباس شد چون قبر او
بیشتر از قبر فرزندش مساحت داشته
#مهدی_رحیمی (زمستان)
@adabkhane
11 حسن عطایی.mp3
7.36M
🖤 یا ام البنین (س)
موجِ پرچم به فرمانِ ام البنینه
اشک نم نم به فرمانِ ام البنینه
وقتی عباس به فرمانشه شک نکن پس
کل عالم به فرمانِ ام البنینه🏴🏴🏴
#مداحی ۲۰
🎙️#حسن_عطایی
@adabkhane
#شعر ۴۲
#غزل
🏴وقت وداع🚩
هر زمانی که شهیدی به وطن میآید
گل پرپر شده در خاطر من میآید
مادر پیر و زمینگیر تو با تابوتت
ماندهام با چه زبانی به سخن میآید
آخرین نامۀ تو نیمهتمام است چرا؟
آخرین نامه چرا بین کفن میآید؟
دستۀ سینهزن از جمع جوانان وطن
به عزاداری هفتاد و دو تن میآید
مثل همسنگر دلسوختهات وقت وداع
کاری از ما به جز از بوسه زدن میآید؟
دهم ماه محرم، همه جا میگفتند:
«باز تابوت شهیدان به وطن میآید»
📝#علی_اصغر_شیری
@adabkhane
#با_طلا_باید_نوشت...۹
سخن نيك را از گوينده آن برگيريد، اگر چه به آن عمل نكند.
امام باقر عليه السلام
تُحَف العقول، ص۲۹۱🦋
@adabkhane
#شعر ۴۳
#مادر_داشتن❣
يک جهان مجد و شكوه و عزت و فر داشتن
كشور هستی گرفتن تاج بر سر داشتن
عالمی را با يكی فرمان مُسخّر داشتن
قرنها بر ملک گيتی تخت و افسر داشتن
سَروری بر كِهتر و مِهتر سراسر داشتن
رهبری از باختر تا مرز خاور داشتن
دانش اكسير ، در پيدايش زر داشتن
حكمت لقمان و حكم هفت كشور داشتن
دولت و مكنت ز صد قارون فزونتر داشتن
كيميا را يافتن ، كبريت احمر داشتن
گنجهای شايگان ، دريای گوهر داشتن
كوه های سيم زر را در برابر داشتن
جام و آيينه چو جمشيد و سكندر داشتن
شهرت نوشيروانِ دادگستر داشتن
نوح سان كشتی امت از خطر بر داشتن
خضرسان پاينده عمری تا به محشر داشتن
همچو ابراهيم ، جان ، سالم در آذر داشتن
يا چو يونس زندگی در بحر اندر داشتن
چهرهای مانند يوسف ، ماه منظر داشتن
نغمهای مانند داوود ِ پيمبر داشتن
چون سليمان ، خاتم حشمت ميسّر داشتن
منطق الطير علوم دهر ، از بر داشتن
همچنان موسی يد بيضا منور داشتن
يا چنان عيسی ، دمی بس روحپرور داشتن
اسم اعظم برترين اسمای داور داشتن
بينش تسخير ارواح مطهّر داشتن
عرش پيما گشته چون جبريل شهپر داشتن
روح و تن را با ملايک يار و همسر داشتن
وحدت سلمان و تقوای ابوذر داشتن
پا به فرقِ فرقَدان و هفت اختر داشتن
همتِ سرشار و بازوی هنرور داشتن
دانش و فضل و ادب، ديوان و دفتر داشتن
چشمهی آب بقا و حوض كوثر داشتن
همسری حوری لقا هر لحظه در بر داشتن
شاهدی شيرين سخن مانند شكّر داشتن
از لب نوشين لبی ، قند مكرّر داشتن
گلرخی رعنا ، بهٔ از سرو و صنوبر داشتن
مه جبينی دلنشين ، عيّار و دلبر داشتن
برتر از غلمان پسر ، چون حور دختر داشتن
خواهران از ده فزون ، صدها برادر داشتن
اين همه نعمت خوشاست اما به رأی (شمس قم)
بهترين نعمت بوَد،یک عمر مادر داشتن
✍شادروان سيد عليرضا
#شمس_قمی🦋
@adabkhane
🏴#شعر ۴۴🏴
توی کرمان انار پاشیدند،
روی گلفرشی از خیابان ها
سیب ها را طبق طبق بردند
پیش مهمانی سلیمان ها
باز هم مثل گرگ رقصیدند،
دوریک دسته آهوی قرمز
باز هم با گلوله خندیدند،
گرگ هایی به شکل انسان ها
یک طرف سیب یک طرف لاله،
یک طرف توت سرخ یک ساله،
یک طرف سروها زمین افتاد،
در کفن بود جان ریحان ها
توی دریا ستاره می بارید ،
توی گلزار تکه شد خورشید
حاج قاسم بیا که می آیند ،
زایرانت شبیه مرجان ها
به کدامین گناه کشته شدند؟
دسته دسته کبوتران حرم
کو حقوق بشر کجاست بگو ؟!
تخته باید شوند دکان ها
شاخه شاخه ترنج می افتاد،
بوی نارنج چشمه را پر کرد
یاس ها بوی عشق می دادند ،
توی آغوش مرد میدان ها
هرزه گردی که چکمه می پوشید،
آمد و دست را به بالا برد
دید دنیا که خون ما میریخت،
از سرانگشت دست شیطان ها
گل و سنجاق سر، زمین افتاد،
از سبد،سیب چین به چین افتاد
باز ایران سیاه پوشیده ست،
تسلیت دیده شد در اعلان ها
کوچه ها بوی گریه را دارد،
بوی ماه محرم است انگار بغض هامان چقدر سنگین است،
کاش تا قطره قطره باران ها
شاخه ها بی جوانه پژمردند
کودکان، یک به یک زمین خوردند گر چه امروزمان زمستانست
پر شود از بهار گلدان ها
✍#زینب_حسامی
🏴@adabkhane🏴
#شاه_بیت ۸۲
حلقههای دست ما آغوش خوبی نیستند
ما دو زنجیرِ به ناچاری به دام هم دچار
#مرتضی_حیدری_آل_کثیر
(معاصر)
@adabkhane
#شعر ۴۵
🏴به یاد کودک شهید
#ریحانه_سلطانی🚩
«میهمان آسمان»
تا صدا می زدی تو "باباجان! "
دل بابابزرگ پر می زد
هر زمان می رسید از مسجد
به تو با اشتیاق سر می زد
قصه می گفت از عموقاسم
از نماز و گرفتن گل سرخ
قصه می گفت از شبی غمگین
از شب تلخ رفتن گل سرخ
روز مادر کنار موکبتان
عطر چای و گلاب و حلوا بود
مادرت پاک کرد اشکش را
کاش عموقاسمت هم اینجا بود
وقت روضه، عمو عمو گفتی
موکب انگار کربلا شده بود
باز انگار طفل شیرینی
از عموی خودش جدا شده بود
خبر آمد که باز حرمله ها
حمله کردند و ماه را کشتند
شمرهای زمانه از وحشت
مردم بی گناه را کشتند
من به قربان تکه های تنت
جان شیرین و پاره ی قلبی
میهمان رقیه ای امشب
با همین گوشواره ی قلبی
در لباس قشنگ صورتی ات
مثل گلهای ارغوان شده ای
آه ریحانه جان، عزیز دلم
زود مهمان آسمان شده ای
✍#نغمه_مستشار_نظامی
🏴@adabkhane🏴
#شعر ۴۶
تصویر تو را با پر پروانه کشیدند
بر موی تو از شام کمی شانه کشیدند
تقدیم رقیه چه گلی مادرت آورد؟
بر دامن او یک گل دردانه کشیدند
پیراهن تو بر تن یوسف که نبوده
دنبال تو صف مردم دیوانه کشیدند
این قلب طلاییت که قلب همه را برد
از گوش تو تا خانه و میخانه کشیدند
با پیرهن صورتی ات مست شدند و
چشمان تو را در کف پیمانه کشیدند
آغاز تو را غنچه ی ریحانه ی احمد(ص)
پایان تو را روضه ی ویرانه کشیدند
زینت کریمی نیا
@adabkhane
#شعر ۴۷
مثل امواج خروشان که به ساحل برسند
وقت آن است که عشاق به منزل برسند
هادی راه تو هستی و یقیناً بی تو
ناگزیرند از آغاز به مشکل برسند
رهروان از تو و از جامعه تا بی خبرند
کی به درک قلم و قاف و مزمل برسند
واجب دین خدا بودی و ترکت کردند
در شتابند به انجام نوافل برسند
در جهان حاکم جبار فراوان دیدیم
که بعید است به پای متوکل برسند
سامرای تو مدینه ست مبادا یک روز
صحن های تو به ویرانی کامل برسند
با هم از غربت و داغ تو سخن می گویند
شاعرانی که به درک متقابل برسند
واژه ها کاش که از سوی تو الهام شوند
تا به این شاعر آشفته ی بیدل برسند
#احمد_علوی
@adabkhane