eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
718 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
201 ویدیو
17 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_دوم 2. دموکراسی رقیب مردم سالاری دینی دموکراسی که مف
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی 3. نارضایتی داخلی مورد دیگر، موج سواری روباه ‌صفتان بر مشکلات داخلی است که با ترفندهایی، مردم را از گرفتن حق انتخاب و انجام مسئولیت‌های اجتماعی شان باز می‌دارند . این مورد که بیشتر به اوضاع اقتصادی و معیشت مردم باز می‌گردد ، از دو منظر قابل بررسی است؛ یکی تقلیل خواست ‌ها و آرمان‌های مردم به خواست‌های مادی و دیگری تحلیل سیره انبیاء و اولیای گرامی. ایران عزیز ما در زمانی طولانی دچار مشکلات اقتصادی بوده و همین امر بهانه‌ای شد تا آرمان ‌ خواهی در تقابل دروغین با معیشت قرار بگیرد. با این توضیح که شهید مطهری در کتاب انسان و ایمان، تمایز بین انسان و حیوان را " بینش ‌ها " و " گرایش‌های متعالی " انسان می‌داند . گرایش‌هایی که از حد شکم و مادیات می‌گذرد و سر بر آستان انسانیت و الوهیت می‌گذارد . چگونه ممکن است انسانی با این تعریف دفاع از مظلوم و سد ظالم را مغایر با معیشت بداند؟ چگونه ممکن است انسانی که انقلاب اسلامی آن را باز تعریف کرده ، مسئولیت‌های اجتماعی خود را مشروط به معیشت کند؟ درست است که اقتصاد قوی و معیشت مناسب حق مردم و یکی از اهداف انقلاب بوده است و باید مسئولین امر در این مورد پاسخگو باشند ، اما یکی از اهداف است ، نه همه‌ی آن. چطور ممکن است همچون شیطان اعورانه به انسان نگریست و او را فقط در مادیات خلاصه کرد و دیگر نیازهایش را نادیده گرفت. در طول سالیان درگیری با مشکلات اقتصادی و لجن‌ ‌ پراکنی بیگانگان در رسانه، به ‌ اشتباه ، توسط برخی از روی عمد و برخی به طور سهو ی، همه چیز به معیشت و اقتصاد پیوند زده شد، حتی انجام مسئولیت‌های اجتماعی مثل انتخابات! اما از این نکته که بگذریم ، باور داریم که امروزه مردم نه ‌ تنها از معیشت تنگ ، از بی‌عدالتی ، از ژن‌ برترپنداری ، آقازادگی ، نادیده ‌ گرفته شدن ِ برخی مطالبتشان و مسائل برحق دیگ ر ناراضی هستند، و تحریم انتخابات را، تحت القای برخی ، یکی از راه های اعتراض خود به این امر تصور می ‌ کنند ؛ آن هم در زمانی که منطقه غرب آسیا در التهاب درگیری مقاومت با دشمن استعمارگر است. شاید برخی اقشار در مقابل این سخن ، اشکال کنندکه همیشه به بهانه دشمن مردم را به پای صندوق کشیده و سپس به آنها بی‌محلی کرده‌اند. از درست و غلط بودن این ادعاها که بگذریم، باید گفت: آری! تا ایران، ایران است و تا در این منطقه است و تا فرهنگ‌‌های طمع‌کار هستند، چشم طمع آنها به ایران خواهد بود و ایران دشمن خواهد داشت . تنها راه یا بردن ایران از این منطقه به جغرافیای دیگر است یا قوی شدن و یکی از پایه‌های قوی شدن ایران ، حضور پر رنگ مردم در صحنه‌های مختلف است. .... @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی #قسمت_سوم 3. نارضایتی داخلی مورد دیگر، موج سواری روباه ‌ص
«رهزنان مردم‌سالاری دینی» ✍محدثه زندی .اگر به سیره‌ی ائمه و انبیاء نگاه کنیم همواره حفظ انسجام و وحدت داخلی حتی با وجود مشکلات فراوان داخلی، حتی با وجود غصب خلافت، یا استبداد، حتی با حضور ظالمانی مثل عباسیان یا بی‌کفایتانی همچون قاجار، در زمان خطر خارجی اولویت بوده است. امیرالمونین علیه ‌السلام در زمان خلفاء که حق او را غصب کرده بودند ، ضمن بیان حق خود در فرصت مناسب، به آنها مشورت و یاری می‌رساند و اشتباهات آنها را مجوزی برای ترک مسئولیت خود قرار نداد. امام باقر علیه السلام برای جلوگیر ی از سلطه اقتصادی مصر به حاکم سفاک ضرب سکه آموخت. این اصل در سیره‌ی علما در اعلام جهاد در زمان حکومت قاجار و جنگ‌های روس و ایران یا تجاوزات انگلیس از جنوب، و یا فعالیت‌های اقتصادی ایشان در دوران استعمار دیده می‌شود . البته که جمهوری اسلامی ایران اجلّ از آن است که با حکومت‌های غاصب یا ظالمی همچون قاجار و پهلوی و... مقایسه شود و حکومتی که بر پایه اصل ولایت فقیه و عدالت اجتماعی برپاشده و تاریخ حدودا نیم قرنی‌اش شاهد پایبندی آن به آرمان‌های والای ش است، اما این اصل همچنان برقرار است که اشکالات درونی و ترک فعل و عدم توجه برخی به مسئولیتشان به ‌ هیچ ‌ وجه جواز شانه ‌ خالی ‌ کردن دیگران و همچنین مردم از زیر بار مسئولیت نمی‌شود . چگونه است خود را پیروان ائمه می‌ دانیم اما از مسئولیت خود در برابر حکومت اسلامی و بر مبنای ولایت ، به اسم مشکلات داخلی و معیشت چشم می‌پوشیم ؟!! با این توضیحات ، قوی شدن و بستن دست دشمن، و خروج او از منطقه، می‌تواند فضای نسبتا امن و آرامی برای رسیدگی به مسائل داخلی ایران فراهم آورد. تا هنگامی که دشمن ما به ‌ ویژه اسرائیل و آمریکا در منطقه هستند و به دشمنی‌ ِ خود ادامه می‌دهند ، لاجرم انرژی بسیاری از کشور و مسئولان برای دفع دشمنی آنان صرف خواهد شد. با خروج آنها از منطقه ، انرژی بیشتری صرف مسائل داخلی خواهد شد. طنز تلخ آنکه ، همان‌ها که به بهانه‌ی معیشت " نه " به انتخابات می‌گویند، همان ‌ ها به بهانه معیشت " نه " به غزه می‌گویند ! و بسی قابل تأمل که هر دو شعار ، مورد علاقه استعماری است که صدها سال کشور ما را عقب نگه داشته و استبداد را در میراندن و بی اثر کردن حضور مردم در حکومت یاری رسانده است . تمام دین بر آن است که انسان را در محیط اجتماع و به اختیار خود ، به سمت انسان کامل بودن هدایت کند و این رسالت جمهوری اسلامی است. جمهوری اسلامی وظیفه دارد با ایجاد محیط مناسب و هدایت مردم ، راه انتخاب را برای آنان هموار کند و مردم هم وظیفه دارند با آگاهی و استفاده‌ی درست از حق انتخاب خود ، نه ‌ تنها به رشد خود ، بلکه به اعتلاء جامعه و تمدن اسلامی یاری رسانند. تربیت شاهنشاهی، جایگزین کردن فریبکارانه دموکراسی و موج‌سواری مکارانه بر مشکلات داخلی، از راهزنان این مسیر مبارک هستند که با آگاهی از آنها می‌توان به سلامت از این مسیر عبور کرد، ان شاء الله. @AFKAREHOWZAVI
. سپیده دم ظهور ✍صالحی منش هنر امام خمینی(ره) تربیت یک ملت شهادت طلب بود. مردی که همه عمر خود را در جهاد با ظالمان طاغوتی بود، ملتی را پرورش داد که از همه مجاهدان تاریخ بالاترند. جان خود را خالصانه فدای حکومت الله در ایران اسلامی کردند. خون‌های شهدا فرش قرمز ظهور است. آمدن خمینی، یعنی سپیده دم طلوع خورشید عظمای ولایت. سلام بر مهدی موعود عجل الله فرجه، سلام بر امام خمینی (ره) و سلام بر همه شهیدان. ___________ ۱۲بهمن گرامی باد. @AFKAREHOWZAVI
«بعثت خمینیِ کبیر» ✍پروین صادقی‌منش هجرت بندگان صداقت‌پیشه خداوند، همواره آغازگر تحولات شگرف و تاریخ ساز بوده است. این سنتِ‌ الهی برای همیشه در دوره‌های گوناگون، جاری است و مهاجران الی‌الله، با هجرت و مجاهدت خویش، راه هدایت را برای مردم می‌گشایند و هموار می‌سازند. خداوند، جایگاه این مردمان را بلندترین مقام نزد خدا قرار می‌دهد و می‌فرماید《 الَّذِينَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَجَاهَدُوا فِي‌سَبِيلِ‌اللَّهِ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنْفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِنْدَ‌اللَّهِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ‌الْفَائِزُونَ》 آنها که ایمان آوردند و هجرت کردند و با اموال و جان‌هایشان در راه خدا جهاد کردند، مقامشان نزد خدا برتر است و آنها پیروز رستگارند.( توبه/ ۲۰) در عصر‌ِما نیز با هجرتِ مردی بزرگ از خاندان عصمت و طهارت، حضرت امام‌خمینی (قدس‌سره) ، آیین ناب نبوی و قیام حیات‌بخش حسینی احیا گشت. امام خمینی با قدم صدق از ایران خارج شد و با قدم صدق به ایران آمد و مصداق «جاءالحق و زهق‌الباطل» در عصر ما نمایان گشت. ۱) از نگاه کلی خاستگاه مبارزات سیاسی امام‌خمینی (قدس‌سره) را باید در نوع نگاه ایشان به دین، پیوند عمیق دین با سیاست و ضرورت قیام و تشکیل حکومت‌اسلامی جست.امام خمینی (قدس‌سره) با اعتقاد به پیوند دین و سیاست، مبارزات سیاسی خود را با رژیم پهلوی از سال ۱۳۴۱ آغاز کرد و سرچشمه سیاست‌ورزی، «دین» بود. به باور ایشان هر مسلمانی به پیروی از پیامبران بزرگ الهی و براساس آموزه قرآن، موظف به قیام برای خداست. قیام برای خدا، هم عرصه فردی انسان را شامل می‌شود و هم عرصه حیات اجتماعی راشامل می‌شود. امام خمینی (قدس‌سره) ریشه تمام مفاسد در کشورهای اسلامی را به استعمار خارجی مربوط می‌دانست. ایشان با توجه به خطر استعمار در کشورهای اسلامی و لزوم مبارزه با آن، به ملت‌های اسلامی توصیه می‌کرد فریب نیرنگ‌های استعمار را نخورند و دست آنان را از کشورهای اسلامی کوتاه کنند. از نظر ایشان سهل‌انگاری سران کشورهای اسلامی و اختلاف آنان موجب سلطه روزافزون استعمارگران بر مقدرات مسلمانان است و چاره اساسی مقابله با استعمار، وحدت همه مسلمانان و عملی‌کردنِ شعائر اسلامی است. ۲) امام خمینی (قدس‌سره) بر اساس مبانی دینی، مشروعیت حکومت را الهی و آن را حق انحصاری خداوند تعالی و کسانی دانسته است که از سوی او مشروع باشند ؛ از این رو ایشان همه حکومت‌های سلطنتی را در ایران در طول تاریخ نامشروع شمرده و از نظر تاریخی، از شاهنشاهی۲۵۰۰ساله ایران به عنوان شاهنشاهی سیاه یاد کرده است؛ اساس سلطنت پهلوی را هم بر پایه قلدری و دیکتاتوری می‌داند. از نظر ایشان حکومت پهلوی نه تنها فاقد مشروعیت مردمی و دینی، بلکه فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود. به اعتقاد ایشان مذهب، در حکومت محمدرضا پهلوی نقش و جایگاهی نداشت و او در دوران سلطنت خود، ایران را ویرانه و آن را به مستعمره امریکا تبدیل کرده است و نهادهای برآمده از آن رژیم را نیز غیر مشروع می‌دانست. ۳) حکومتی که امام در قالب دو نظریه ولایت فقیه و جمهوری اسلامی، چارچوب نظری آن را تدوین کرده بود، از یک رشته ویژگی‌های ممتاز و منحصربه فردی برخوردار می‌باشد که آن را از مدل حکومت‌های موجود متمایز می‌سازد. زیرا احکام و اصول اقتصادی، سیاسی، دفاعی و ساختار و تشکیلات آن، نه برخاسته از اندیشه بشر بلکه ملهم از آرمان‌ها و اصول الهی اسلام است. امام این نوع حکومت را الگوی جاودانه‌ای می‌دانست که نه با نظام‌های استبدادی، نه مطلقه، و نه مشروطه به معنای متعارف آنها قابل تطبیق می‌نمود بلکه به دلیل دربرداشتن یک مجموعه شرایط که در قرآن کریم و سنت رسول اکرم معین گشته است، از همه نواقص نگران‌کننده و نارسایی‌های هراس‌انگیز آنها بری می‌باشد. ... @AFKAREHOWZAVI
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
«بعثت خمینیِ کبیر» ✍پروین صادقی‌منش هجرت بندگان صداقت‌پیش
ادامه‌ی «بعثت خمینیِ کبیر» ✍پروین صادقی‌منش ۴) آغاز مخالفت امام خمینی (قدس‌سره) با انحرافات رژیم پهلوی، با وقوع چند رویداد شکل گرفت؛ رژیم پهلوی با تصویب لایحه انجمن‌های ایالتی و ولایتی، کشتار مردم در ۱۵ خرداد ۱۳۴۲ و تصویب قانون کاپیتولاسیون، عملاً امام را از این امر مطمئن ساخت که نظام سلطنتی، دیگر نظامی نیست که بتوان از راه آن در پی دنبال‌کردن آرمان‌های اسلامی بود. مخالفت امام با سلطنت تا جایی پیش می‌رود که ایشان همکاری و همراهی با نظام سلطنت را خیانت به اسلام و قرآن کریم و مسلمین و ایران اعلام می‌کنند. مهم‌ترین موضع گیری امام در نفی استعمار و سلطه‌خارجی، علیه تصویب کاپیتولاسیون بود که به تبعید ایشان نیز منجر شد؛ امّا امام (قدس‌سره) با شجاعت و اراده قوی خود، به همراه دیگر فعالان اسلامی، توانستند در مقابل دیکتاتوری شاه ایستادگی کنند و با دعوت به تظاهرات و مبارزه با ظلم و استبداد، مردم را برای مبارزه و انقلاب به خود جذب کردند. ۵) در نهایت با شکست شاه، در بهمن ماه 57، جهان شاهد تحولی شگرف و انقلابی عظیم و مردمی در تاریخ بود. قیام ملتی مصمم و یکپارچه با قلب‌هایی سرشار از عشق و ایمان. در بهمن ماه، رهبر بزرگ و نستوهی، پس از سال ها دوری از وطن، قدم بر خاک گلگون میهن گذاشت که آزادی و استقلال را نصیب امتی خداخواه کرد. امام آمد و عظمت، شرافت و افتخار به همراه آورد و به فرموده مقام معظم رهبری 《در دوازدهم بهمن‌ماه ۵۷، جهان شاهد یکی از شگفت انگیزترین قیام‌های مردمی تاریخ بود. در آن روز، ملتی یک‌پارچه و مصمم، با شعاری واحد و با قلب و روحی سرشار از عشق و ایمان، مرزهای خطر را در نوردید و به استقبال مردی شتافت که پس از پانزده سال دوری و تبعید، به میان ملتش باز می‌گشت، تا بر پیکر شهیدانش نماز بگزارد و بنام خدا سفینه‌ی نجات خلق را از میان لُجّه‌ی خون به ساحل پیروزی رهنمون شود. 》(پیام بمناسبت ۱۲ بهمن؛ ۱۱بهمن۱۳۶۰) و بدین سان، طلوع دوباره اسلام ناب محمدی (صلی‌الله علیه‌و‌آله) ، تجدید حیات مستضعفان و خشنودی حضرت ولی عصر، مهدی موعود(عجل‌الله تعالی فرجه‌الشریف) را نوید داد. ۶)《حادثه‌ی انقلاب، یک حادثه‌ی عظیم و فوق‌العاده و محیّرالعقولی بود. ما حالا عادت کرده‌ایم به این، [امّا] کسانی که از بیرون نگاه می‌کنند به حادثه‌ی انقلاب و قضاوت می‌کنند درباره‌ی حادثه‌ی انقلاب، عظمت این حرکت را، این حادثه را، این پدیده را بیشتر از ما درک می‌کنند. ما چون در جریان بودیم، خیلی توجّه نمی‌کنیم، خیلی درباره‌اش اهتمام نمی‌ورزیم برای ارزیابی و تقویم این حادثه.》(بیانات در دیدار اعضای مجمع نمایندگان طلاب و فضلای حوزه علمیه قم، ۲۵اسفند۱۳۹۴) پیروزی انقلاب اسلامی ایران، بدون شک معجزه‌ای الهی بود که به دست معجزه‌گر مردی از سلاله پاک رسولِ‌خدا (صلی‌الله‌ علیه‌ و‌آله) ، به انجام رسید و چشم امید مظلومان و مستضعفان جهان را به خود خیره ساخت. تأثیر سریع انقلاب اسلامی در منطقه و بر آشفتن شعله خشم مردم مسلمان و غیرمسلمان در بسیاری از کشورهای تحت سلطه استعمار، گواه روشنی بر این مدعاست؛ زیرا در کمتر مقطعی از تاریخ، شاهد پیروزی و تأثیرگذاری قاطعِ جنبشی، صرفا مردمی بوده‌ایم. @AFKAREHOWZAVI
«بانوی نمونه» ✍ ف،مرادی 🔹️یک مادر شهیدی است که کمتر ازعنوان مادر شهید بودنش نام می‌برند و یاد می‌کنند فرزند شهیدی که شهادتش باعث پیروزی انقلاب شد، شهیدی که ذخیره انقلاب و آینده اسلام بود، شهیدی که کمتر از شخصیت والایش صحبت می‌شود. 🔸️شاگردی که سر درس امام، سوالاتی می‌کرد و اشکالات را مطرح می‌کرد که نشان از عمق فراگیری علوم در وجودش دارد و امام را به وجد می‌آورد. 🔹️بیشتر برای من و شما گفتند که او بانویی تحصیل‌کرده و از خانواده مرفه تهرانی بود و زبان فرانسه خوب می‌دانست و اهل ادب و شعر‌های حافظ و بوستان‌ و گلستان بود و خیلی از شعرها را ازبر داشت اما بانوی ما خیلی بالاتر از این حرفهاست، من او را به تربیت فرزندانی نمونه و پا در رکابِ ولی می‌دانم، فرزندی همچون مصطفی خمینی که به راستی یکی از علماء درجه یک اسلام است و دشمن فهمید ما چه گوهری داریم لذا ایشان را شهید کرد، یا حاج احمدش با آن همه تقیّدش به اسلام و ادب و تواضع در مقابل امام خمینی رحمه‌الله علیه... 🔸️اینها همه از سجایای اخلاقی بالای این بانو حکایت دارد، بانویی که خود متخلق به اخلاق الهی است و آن همه ناز و نعمت دیده اما در زندگی با امام بسیار ساده زیست و قانع بوده است. 🔹️در کنار انسان‌های بزرگ، زنهای بزرگی هستند که ما باید به آنان توجه کنیم و از آنان حکایت کنیم و الگوی مناسب برای همسران، دولت مردان و مسئولین نظام باشند، چرا که هیچ‌گاه از موقعیت خود برای منافع شخصی استفاده نکردند و خود و فرزندانشان را ژن خوب معرفی نکردند و سعی کردند در گمنامی باشند و آن آرامش و امنیت روحی و روانی را در خانه حاکم کنند تا مردان الهی مسئولیتی را که به آنها محوّل شده درست انجام دهند. 🔸️او را قدس ایران لقب می‌دهند اما او همسری فداکار و همراه امام بود و مادر شهیدی که شهادت فرزندش را برای نهضت و پیروزی بر طاغوت لازم می‌داند و به واقع این امام و آقا هستند که برای نابودی طاغوت علم بلند کردند و به ما دشمن‌شناسی را یاد دادند و فهماندند که زندگی در لوای حکومت اسلامی یعنی چه. 🔰آری ازدامن زن مرد به معراج می رود و زنان ما تمدن ساز هستند. @AFKAREHOWZAVI
داستان یک «هیچ» ✍آمنه عسکری منفرد سرود، آب و جارو، گل و ریسه، شیرینی و شکلات و مردمی که بدون توجه به دستور و تهدید به حکومت نظامی، برای استقبال از آیت الله خمینی به خیابانها آمده بودند. آنها که می‌توانستند خود را به فرودگاه رساندند تا اولین دیدار حضوری را در خاطراتشان جاودانه کنند. اما اینجا در گوشه‌ی دیگر در سالن هواپیمایی  که حامل آیت الله خمینی بود، همه‌ی همراهان مضطرب بودند که چه خواهد شد؟ می‌دانستند که ستاد استقبال با وجود همه‌ی تهدیدها و فشارهای حکومتی، تمام تلاش خود را کرده‌است تا اولین حضور بین مردم در نهایت امنیت برگزار شود اما … و اینجا خبرنگاری بود که خود را برای یک مصاحبه‌ی جنجالی و مهم آماده می‌کرد. چند دقیقه گذشت تا بتواند خود را آرام‌کند. گلویش را صاف‌کرد، میکروفون‌به‌دست  به سمت صندلی آقا روح‌الله‌خمینی حرکت‌کرد. ابهت و قدرت در عین سادگی، نور، عظمت و هیبتی که  جذبش کرده بود، اما نمی‌توانست آن را  با شنیده‌هایش چطور جمع کند. سوال‌های زیادی در ذهنش بالا و پایین می‌رفت اما آنچه می‌دید و با قلبش احساس می‌کرد، به او جرأت و جسارت داد. بالاخره به هر زحمتی بود برخود مسلط شد و با خضوعی که نمی‌فهمید از کجا بر جانش مستولی شده، آرام کنار صندلیِ آیت‌الله نشست و شروع به صحبت کرد. مترجمی که کنار آیت‌الله‌ خمینی نشسته بود با نگاهش به او قوت قلب داد، نفس عمیقی کشید و این‌طور شروع کرد: «سلام آیت الله خمینی. به ما بگویید از بازگشت به ایران چه احساسی دارید؟»  ایشان ابتدا با لبخندی ملیح به خبرنگار نگاه کرد و در نهایت اقتدار، با آرامش، خیلی آرام و ساده پاسخ داد: «هیچ» مترجم با حیرت پرسید: «هیچ»؟ آیت‌الله با آرامش تکرار کردند‌‌‌: «هیچ» این‌بار نگاه متعجبِ مترجم با چشمانِ حیرت‌زده‌ی خبر‌نگار در صورت پرنور و جذبه‌ی آیت‌الله‌خمینی درهم آمیخت، «هیچ»…  تعجب تنها عکس العمل اطرافیان بود که همگی لحظه‌ای در بهت فرورفته‌بودند. حتما هر کدام از آنها انتظار چند جمله‌ی محکم و کوبنده در وصف پیروزی و یا حداقل اظهار شوق و شعف از بازگشت به ایران در جمع مردم مشتاق و یا حتی بیان جملاتی که نشان از برتری بر رضاخان و حکومت پهلوی باشد، از ایشان داشتند، اما …  حالا دیگر خبرنگار نمی‌دانست چه باید بپرسد، اما به گمانم علت آن همه خضوع در برابر عظمت و ابهت آیت‌الله را که بر جانش نشسته بود، فهمید و اکنون می‌اندیشید که با چه جملاتی پاسخِ تکان‌دهنده‌ی این پرسش را به خوانندگان منتقل کند. @AFKAREHOWZAVI
«امام تحول‌های عظیم» ✍آمنه عسکری منفرد انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (رحمه‌الله علیه) انفجار نور بود و همچون معجزه‌ای، زمینه‌ساز ظهور عقلانیت و توحید در دوران جاهلیت ثانی گشت و چون یک موجود کاملاً زنده در جهان معاصر است؛ تفکرش، اهدافش، مبارزات و موضع‌گیری‌هایش زنده‌است. انقلاب یک حقیقت و موجود زنده است؛ که تولّد دارد، رشد دارد، قِوام دارد و عمر طولانی دارد در صورتی؛ و بیماری دارد، مرگ دارد، نابودی دارد، در صورت دیگری؛ مثل هر موجود زنده‌ٔ دیگری. انقلاب چون موجودِ زنده است، پس افزایش دارد، رشد دارد، قِوام‌یافتگی و کمال‌یافتگی برای آن وجود دارد.  قرآن کریم می‌فرماید: «وَمَثَلُهُم فِی‌الاِنجیلِ کَزَرعٍ اَخرَجَ شَطئَه فَئازَرَه فَاستَغلَظَ فَاستَویّْ عَلیّْ سوقِه: مَثَل اصحاب پیغمبر، جامعه‌اسلامی -یعنی همان انقلابیّون- مثل یک گیاهی است که از زمین سر می‌زند، خودش را نشان می‌دهد، بعد به‌تدریج رشد می‌کند،  ساقه‌ی آن محکم می‌شود، به‌تدریج قد می‌کشد و تبدیل می‌شود به یک موجودِ مستقرِّ بابرکتِ شگفت‌انگیز؛ برای خود آن‌کسی که این گیاه را بر زمین نشانده، شگفت‌آور است، دشمن را هم به خشم می‌آورد؛ انقلاب این‌شکل است؛ روزبه‌روز می‌تواند رشد و تکامل پیدا بکند.» (بیانات رهبر انقلاب، ۱۹ بهمن ۸۶) امام خمینی (رحمه‌الله علیه)، امام تحول‌های عظیم بود. او معنای حقیقی «ما می‌توانیم» را در رگ و ریشه و خون ملت ایران جاری ساخت و با هویت‌بخشی به امت اسلامی، ملت را از دوره‌ی انفعال، ضعف و بی‌تحرکی به کنشگری و اثرگذاری تبدیل کرد. امام روح‌الله با دمیدن روح خودباوری و نفیِ از خودبیگانگی، زمینه‌های بازگشت به «مَنِ اسلامی» را در میان امت اسلام فراهم ساخت و با وامداری از دو عامل ایمان و امید، تحول‌های عظیم را در سطح کشور، در سطح امت و در سطح جهان برای طول تاریخ به وجود آورد. امام روح‌الله نگاهِ حداقلی به دین را برنتافت، پس چون پیامبران الهی، اسلام را برای همه‌ی عرصه‌های زندگی بشر در طول تاریخ می‌خواست. او امامِ تاریخ اسلام و امامِ تحولات عظیمِ تاریخی بود و سرمایه‌ای که برای کشور و ملت ذخیره کرد، یک سرمایه‌ی تاریخی، حیاتی و ارزشمند است و آن استقلال سیاسی، شناخت هویت ملی، عزت ملی، خودباوری ملی و فرهنگی، ایمان عمیق و شجاعت است که در سال‌های اخیر به تحقق عملیِ شعار «ما می‌توانیم» در صحنه‌های گوناگون علمی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی منجر شده است. هدف امام خمینی (رحمةالله علیه) از انقلاب اسلامی، احیای تفکر دینی بود و امروز دشمنان انقلاب با تفکر ناب وصحیح  اسلام مخالفند و به آن حمله می‌کنند. اینک مکتب فکرى انقلاب اسلامى، چارچوبى مطلوب براى تثبیت و تحکیم پایه‌هاى ارزشى آینده‌ی جـامـعـه‌ی اسـلامـى دارد؛ چرا‌ که درصدد زمینه سازىِ تجدید حیاتِ عظمت تمدن جهان شمول اسلامى است و از این نگاه، آینده‌ی انقلاب اسلامى بازسازى تمدن فراموش‌شده‌ی اسلامى در جهان امروز خواهد بود. مـقـصـد کـاروان انـقـلاب اسـلامـى تـحـولات عـمـیـق فـکـرى در مـسـائلى چـون هویت‌یابى، استقلال‌طلبى، مدیریت، سیاست، فرهنگ، اخلاق، شناخت و ترویج ارزش‌هاى اسلامى و ایجاد تحول روحى در سطح فرد و اجتماع است. نگاه آینده‌ی انقلاب را باید در پیام انقلاب اسـلامـى در احـیـاى دیـن مدارى و تفکر اسلامى در سطح جهان جستجو کرد. @AFKAREHOWZAVI
نفس تازه ی بهاری .... ✍ الهام امامی فر وقتی تقویم زندگیم را ورق می‌زنم یاد ایام دانش آموزیم می‌افتم که در وسط زمستان سرد انگار نفس تازه بهاری به سرزمینم آمده بود در آن ایام‌ها معلمان دانش آموزان در تکاپوی خاصی بودند انگار حرف از جشن بزرگی در میان بود کلاس درسمان را با نوارهای رنگی و پرچم‌های کوچک و عکس‌های زیبا تزیین می‌کردیم. اما این جشن چه بود،که همه را به تکاپو درآورده بود معلمان مدام از این روزها حرف می‌زد و ما را با خود به آن ایام می‌برد معلم می‌گفت: «یادش بخیر روزهای آن زمان و مردان و زنان و کودکان همه در کنار هم ایستاده بودند روی خواسته خود پافشاری می‌کردند در خیابان‌ها گلوله بود که به طرف مردم شلیک می‌شد ، مردم از گلوله نمی‌ترسیدند و خودشان را برای هر اتفاقی آماده کرده بودند نه با بستن فرودگاه‌ها از بازگشت امام خمینی جلوگیری کرد و نه کشتارها از به خیابان آمدن مردم ، بزرگترین استقبال تاریخ در تهران برگزار شد در حدود ساعت ۲۷ : ۹ روز ۱۲ بهمن ماه و سال ۵۷ هواپیمایی حامل امام خمینی در میان تدابیر شدید امنیتی در فرودگاه مهرآباد تهران به زمین نشست امام خمینی در میان انبوهی از مردم در ساعت ۱ بعد از ظهر وارد قطعه ۱۷ بهشت زهرا که محل مدفن شهدای انقلاب بود شد و سخنرانی تاریخی خود را آغاز کرد همین مقاومت مردم بود که حکومت پهلوی را به زانو درآورد و باعث سقوط آن شد.» از شنیدن حرف‌های معلم حس عجیبی به من دست داده بود یک حس غرور و فخر .... میان آن همه ظلم به مردم کشورم اما همچنان مردم من همچون سرویی همیشه سبز با صلابت کامل در مقابل ظلم و ظالمان زمان ایستاده بودند به راستی که این ایام نفس تازه بهاری بود که از میان همه جهان بر کشور من رسیده بود و این همان ایام الله فجر بود که انفجار نور بود و همه جای کشور من را نورانی کرده بود. @AFKAREHOWZAVI
. مستور در تاریخ ✍نرگس سلیمانی استاد مباحث الهیات تاریخ، گذر سی سال را‌‌ زمان مناسبی برای تاریخی شدن یک رخداد می‌دانست و حالا بعد از گذشت چندترم، من مانده‌ام که چرا سی سال باید منتظر ماند و چه سرّی در انتخاب این بازه زمانی بوده؟! البته که ممکن است هیچ رمز و رازی در کار نباشد و مامثل بعضی از مواقع که کم هم نبوده‌اند، درحال کتابت و املایِ خطایِ برخی علمای تاریخ‌دان بوده‌ایم. ازحواشیِ زمانِ به تاریخ پیوستن وقایع که بگذریم، پرسشِ "به تاریخ پیوستن اتفاقی خوب است یا بد؟!" سلول‌های خاکستری ذهنم را به حرکت در آورده است. پیوسته در حال نثار دشنام هستم به ذهنی که بر سر کلاس درس ساکت مانده و بعد از گذشت چند ترم، تازه سوالات به یادش آمده و حالا باید جواب سوالاتش را بگیرد! آن هم دربرهه‌‌ای از تاریخ که اغلب اساتید فقط تا روز آخر ترم تحصیلی، خود را قائل به پاسخگویی می‌دانند نه بیشتر!! از حالت دشنام به ذهن که فارغ می‌شوم، دوباره به پرسش بی پاسخ فکر می‌کنم! دوازدهم بهمن ۱۴۰۲ را پشت سرگذرانده‌ایم، اکنون دوازده بهمن و بازگشت امام دل‌ها و همه حوادث انقلاب‌مان را می‌توان تاریخی خواند و به تاریخ پیوند زد، اگر از مردمانی باشیم که صفحه‌ای از تاریخ را شخم نزده رها نکرده‌اند، این اتفاق امر خوشایندی است. اما اگر این وقایع را به تاریخ پیوند می‌دهیم و از جنس مردمانی هستیم که تاریخ‌شان بِسان کتاب خاک خورده سر طاقچه است، آن زمان است که اتفاقاتِ روشن تاریخ انقلاب‌مان ناخوانده می‌ماند و برای خود یک تاریخ مستورخواهند شد و مکانی مناسب برای جولان دشمن درعرصه شبهه سازی و عرصه‌ای برای وارونه نشان دادن واقعیت‌ها ! البته نوع سومی هم هست و آن زمانی است که منش نادرست "تُؤْمِنُونَ بِبَعْضِ وَ تَکْفُرُونَ بِبَعْضٍ "راازحیطه‌ی زندگی دینی خود سرایت داده و در تاریخِ سرزمین خود هم اجرا کنیم، تنها برخی ازحوادث تاریخی را بخوانیم و برخی رانادیده بگیریم و این اتفاق، خطری است که جامعه فعلی ما راتهدید می کند و روایتی گزینشی از انقلاب‌مان به‌ یادگار خواهد گذاشت! @AFKAREHOWZAVI
. صدای حاج همت ✍فاطمه میری‌طایفه‌فرد روایت فتح با مسمّاترین نام برای مستند‌های شهید آوینی بود. عبارات درون این مستند پر بود از امید، از فتح. دقیقا در کوران جنگ تحمیلی، درست وقتی که کل دنیا ما را تحریم کرده‌‌بودند، انگار سید شهیدان یک نگاهی ورای همه دو دوتاهای دنیا به ما نشان می‌داد. روایت فتح خبر از فتحی قریب می‌داد، فتحی نزدیک برای همه مسلمانان. قاعده بازی در روایت‌های سید، نه‌تنها امید بخش بود، بلکه افق روشنی از جبهه واقعی نشان می‌داد. جبهه واقعی همه مسلمین جهان در مقابل صهیونیست. جبهه‌ای که باید از او پاسداری کرد. ◽◽◽◽◽ عبارات زیبای سید انسان را مجبور به تفکر می‌کند و تفکر نقطه آغاز حرکت انسان است. سید به خود نهیب می‌زند که نمی‌گذارم صدای حاج همت در درونم گم شود. یعنی اگر مراقب خودت نباشی صدای حاجی که بهانه است، خیلی چیزها را هم فراموش‌ می‌کنی، خیلی چیزها را گم می‌کنی حتی خودت را. قاعده آدمی‌زاد به پرورش است و تا خوبی‌ها را در درونت پروش ندهی، به آدمیت نمی‌رسی. صدای حاج همت استعاره از همه سجایا است، استعاره از شناخت درست جبهه، شناخت خودی و بیخودی است. یعنی باید بالاخره یک‌جا سیمت را وصل کنی وگرنه گم می‌شوی در فراموش‌خانه دنیا. ◽◽◽◽◽ جنگ امروز غزه، جنگ شناخت خطِ حق و باطل است و کسانی می‌توانند در این جنگ هیبریدی تاب بیاورند و بر دشمن بتازند که ندای حق طلبی درون را گم نکرده‌اند و آن را برای روز مبادا پرورش داده‌اند. شاید اگر سید در امروز حیات زمینی ما بود درگوشی می‌گفت، مواظب باش صدای مظلومیت مردم فلسطین در درونت گم نشود. @AFKAREHOWZAVI
‌. ما دهه شصتی‌ها ✍🏻زهرا کبیری پور هر سال با شروع دهه‌ی فجر خاطرات گذشته برایم زنده می‌شود کلاس‌های پر از کاغذهای رنگی که برای وصل کردنشان به دیوارِ کلاس‌هایمان سر از پا نمی‌شناختیم از یک هفته قبل از دهه‌ی فجر با همکاری مربی پرورشی سرود آماده می‌کردیم صدای بوی گل و سوسن و یاسمن‌مان مدرسه را پر می‌کرد مزه‌ی تمام خاطرات ما دهه شصتی‌ها واقعی واقعی بود بدون حتی کمی افزودنی ما دهه شصتی‌ها نسل سوخته نیستیم مایی که در خانه‌های بزرگ با حیاط و باغچه و طاقچه زندگی کردیم خوابیدن در پشه‌بند را تجربه کردیم آب تنی در حوض حیاط در گرمای سوزان تابستان را چشیدیم مایی که کیک تولدهایمان خیلی بزرگ بود هر کسی برایمان هدیه می‌آورد از صمیم قلبش بود کسی برای هدیه دادن ما را قیمت‌گذاری نمی‌کرد مایی که حتی خانه‌ی دختر عمه‌ی مادرمان هم رفت و آمد داشتیم عيد نوروز برای‌مان شور و هیجان وصف ناپذیری داشت مایی که با تخم‌مرغ رنگی و جوراب‌هایی که عیدی می‌گرفتیم فاتح آسمان‌ها بودیم کم یا زیاد همین که دلمان خوش می‌شد کافی بود چقدر مسافرت‌های پر جمعیت فامیلی داشتیم همه‌مان مثل هم بودیم مثل یک گروه سرود لباس‌های یک رنگ و یک شکل می‌پوشیدیم خانه‌هایمان مثل هم بود وسایل‌هایمان هم از مدل لباسشویی ما در خانه‌ی همه بود دهه‌ی ما نمی‌دانست چشم و هم چشمی چیست عمه، خاله، دایی، عمو، مادر بزرگ‌ها و پدر بزرگ‌هایمان جزئی از خانواده بودند اگر می‌خواستیم جایی برویم گروهی می‌رفتیم اگر قرار بود کاری کنیم دسته جمعی می‌کردیم سبزی‌های قورمه‌مان اگر طعم بهشتی داشت به دلیل این بود که جمعی برای درست شدن آن دور هم نشسته بودن و همراه با لبخندهای گاه و بی‌گاه آن‌ها را پاک کرده بودند چه کسی می‌گوید ما نسل سوخته هستیم!؟ نه موبایلی داشتیم نه تبلتی نه لپ تاپی بود و نه اینترنت و فضای مجازی هرچه داشتیم واقعی بود دنیایی که ما در آن زندگی کردیم واقعی واقعی بود با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایش آن وقت‌ها که تلفن نبود تا به یکدیگر اطلاع دهیم شال و کلاه می‌کردیم برویم خانه‌ی عمو و می‌دیدیم که نیستن غافل از اینکه آن‌ها هم پشت در خانه‌ی ما بودن بس که دل‌هایمان به هم راه داشت نسل ما همیشه یک خودکار همراه خود داشت تا بر روی در فامیل بنویسد آمدیم نبودید، رفتیم ما نسلی هستیم که کودکی کردیم بازی کردیم طعم شادی را از صمیم قلب‌هایمان چشیدیم نسل ما نسلی بود که حجله‌های شهدا در سر کوچه‌ها را بوی اسپند آمدن جنازه‌ی پسر سیده زهرا را گریه‌های مادر علی‌اصغر مفقود الاثر را لمس کرده است نسل ما نسل سوخته نیست، طعم زندگی ما از عسل هم شیرین‌تر بود و لبخندهایمان هم... ادامه دارد... @AFKAREHOWZAVI
از کنسرت چه خبر؟! ✍زهرا سبحانی گوشی‌ام خاموش می‌شود بی آنکه متن شعر «تلک القضیه» را پیدا کنم. یک ماهی می‌شود که هر وقت از دردسرهای دنیا، فارغ می‌شوم؛ دنبال متن این ترانه می‌گردم. هنوز متعهدم به اینکه هر آهنگ و ترانه‌ای را گوش ندهم، بخاطر همین، اولین بار که این ترانه به گوشم خورد و دنبال تصویرش رفتم، نه گیتار امیرالعید به مذاقم خوش آمد و نه آن خالکوبی‌های دست و گردنش؛ انگشترهایش هم... با این همه نمی‌توانم به خودم دروغ بگویم، آن اجرا در آن محفلِ به ظاهر بی‌ربط، آنقَدری زنده بود که با گذشت یک ماه هنوز گیر تک تک واژه‌هایش هستم. آنجایی که باشور به «کفاح» می‌رسد و آن را با تمام صورت ریش نداشته‌ش فریاد می‌زند؛ یک آن دلت می‌خواهد راه بیفتی برای مبارزه و فقط منتظری که راه را نشانت‌ دهند... دیگران را نمی‌دانم ولی شور گرفتن از کنسرتِ مصری، برایم همانقدر عجیب است که حکام عرب، بیانیه‌ی محکومیت اسرائیل را بلند بلند می‌خوانند. از همه‌شان عجیب‌تر، گذرگاه رفح مصری‌ها‌ست که فقط با اجازه‌ی اسرائیل باز می‌شود. از همان بدبختی‌‌های مردم آخرالزمان‌ که مالک باید از غاصب اجازه بگیرد... داشتم می‌گفتم امیرِ خواننده و مصطفای شاعر، هر دو اهل مصرِ با این همه اقتدار بی‌قدَر؛ با اجرای یک کنسرت، شوری آفریدند به وسعت میلیون‌ها دل، از جمله دل من! منی که فرسنگ‌ها از آن‌ها دورم، که معتقدم باید جلوی غاصب ایستاد، فریاد جامعه‌‌ام این بوده که باید زد توی دهان غاصب و هیچ رقمه هم نباید از «فلسطین ارض مسلمین» کوتاه آمد. ولی این همه دک و پُز، تا همین بزرگراه قم_تهران هم نمی‌رسانَدَم چه برسد به غزه! توقعی هم نمی‌توان داشت وقتی شورمان را با عادل تاخت می‌زنیم که به وقت دوربین، با عدالت غریبه می‌شود و به کلاس چُرتکه‌اش، حرف حسابِ «میدان غزه و اسرائیل نیست، میدان حق و باطل است» نمی‌خورد. ظریفمان هم به احترام ظرافت قوام یافته‌اش در فرنگ، جنگ را زمُخت و بدقواره می‌داند و برای کتمانش از ایرانی جماعت و تاوانش مایه می‌گذارد. بعضی‌ها هم که زادشان در رسانه‌ست، می‌شوند قوز بالا قوز و این اندک شور حماسی جنبیده از اعتقادمان را با تحلیل‌هایشان خفه می‌کنند. همه‌شان ریش دارند و دکمه‌‌ی پیراهنشان باب مذاق. انگشترهایشان هم عقیق...، اما سازشان با اعتقادمان کوک نیست! انگار همه‌شان را با استدلالهایشان ریخته باشند در گودی دامنمان که هم دهانمان را ببندند و هم دست و پایمان را. اسمش را هم گذاشته‌اند صبر استراتژیک! تفسیرش هم با خودشان. برای کسی که می‌خواهد کنار طفلان در گِل خوابیده‌ی غزه، بخوابد، با همان پتوی خیس‌؛ می‌خواهد کنار آن مادر، وسط گِل‌های چادر، اجاقش را چاق کند و غذایی بپزد؛ می‌خواهد کنارشان مزه کند زندگی را، اعتقاد را، صبر و ایستادگی را؛ چه فرقی می‌کند معنی «صبر استراتژیکی» اینها چه می‌شود؟ صادقانه‌اش می‌شود حال و روز ما که از پانزده مهر به این طرف، بی‌غذا مانده؛ غذایی که با آن، مرگِ اعتقادت را قورت بدهی، دیگر اسمش غذا نیست، ماده‌ایست که تهش به فاضلاب ختم می‌شود. می‌گویند چه کسی گفته «مرگ اعتقاد»؟ بیایید و قضاوت کنید اگر اسمش مرگ نیست، پس چیست؟ اگر بی‌خیالی، تساهل و تسامح نیست، پس چیست؟ من و واژه‌ها خیلی وقت است که عزاداریم، یکی‌مان، عزادار بی‌حرمتی معنایشان و دیگری عزادار همه‌ی انسانیت. تنها دلخوشی‌مان هم شده موشک‌های یمنی و حزب‌الله! کی به کی؟! همین را هم هم‌کیشان حدادعادل و ظریف و امثال زادبر، به پای استراتژیکشان می‌نویسند‌؛ دلشان قرص است به کف و سوت عده‌ای که... فقط این نیست؛ با اظهارات حزب‌الله عراق که می‌گوید: «ایران نمی‌داند ما چگونه کار می‌کنیم و اغلب به تشدید تنش‌های ما علیه نیروهای آمریکایی معترض است»؛ هم عروسی راه می‌اندازند که «آخیش! دیگر آمریکا باور می‌کند کار ما نیست و به ما حمله نمی‌کند» ما مانده‌ایم و مرزهای اعتقادیمان که محدود به چهارچوب خانه‌هایمان شده! و هر صبح با ژست متفکرانه‌، به خودمان تلقین می‌کنیم که موشک‌ها و بمب‌های فسفری میهمان خانه‌‌ی دیگریست، پس راحت باشید... راستی از کنسرت‌هایمان چه خبر! خواننده‌ی لس آنجلسی بالاخره می‌آید؟ @AFKAREHOWZAVI
«دو جیغ درشت» ✍پهلوانی قمی امروز عصر دو جیغ درشت، اتاق زایمان را لرزاند. اولیش جوری رزیدنت زنان را برپا داد و کشاند سمت صدا که رنگی به صورتش نمانده بود. هن‌هن‌کنان پرسید: "زایمانه؟ کِی اومد؟ مگه مریض زایمانی داشتیم؟" بعد که لبخند پت و پَهن چند نفری را که بی‌خیال پشت استیشن نشسته بودند دید، اضطرابش را با نفسی صدادار بیرون داد و اینبار با صدایی بدون لرزش پرسید: "مریض زایمان کرد؟" جواب دادیم: "نه دکتر، گاو ژاپن زایید! یک یک شدن" دفعه دوم اگر جیغ زایمان هم بود نمی‌آمد. شده بود حکایت چوپان دروغگو و مردم روستا اما اینبار هم خدا را شکر همان گاو ژاپن بود که قل دومش را زایمان کرد. بعد از بازی هم، به مناسبت قدم نورسیده، همان گوساله‌های ژاپن را میگویم مهمان یکی از همکاران فوتبال‌دوست شدیم به صرف آبمیوه و چیپس و پفک تبریک ایرانی وطن‌دوست الهی همیشه شاد باشید و موفقیت‌های ایران عزیز را جشن بگیرید. @AFKAREHOWZAVI
«به سبک قهرمانی» ✍سیده ناهید موسوی زمان طلاست. این جمله را شاید خیلی‌ها شنیده‌اند، دقیقا هم همین‌طور است‌. کارهای جزئی‌ام را تمام کردم و بعد از صرف ناهار به تماشای برنامه فوتبال برتر شبکه سه نشستم هنوز یک ساعت و نیمی مانده بود تا بازی ایران و ژاپن شروع شود. صبحت های کارشناسان و مجری که آنالیز و البته با چاشنی چند کنایه به منتقدین بازی قبل با سوریه بود را شنیدم، از حق نگذریم برخی نقدها درست و بجا بود.‌ راستش بازی با سوریه خیلی نفس‌گیر و پرالتهاب تمام شد، شاید چون چنین انتظاری از آن نمی‌رفت. اما فوتبال و نتیجه بازی در مستطیل سبز غیر قابل پیش‌بینی است. هر چند دقیقه به ساعت نگاه می‌کردم اما پیش بینی‌ای درمورد نتیجه نداشتم، چون همیشه دوست دارم بدون دغدغه چیزی را دنبال کنم و بعد به نتیجه برسم. از لول و‌ سطح بازیکنان که با تجربه و آماده هستند شکی نداشتم. رأس ساعت سه بلاخره بازی با سوت داور آغاز شد. گزارشگر با صدایی صاف و پر قدرت اسامی یازده بازیکن زمین استادیوم اجوکیشن سیتی در قطر را برد. حالا ثانیه‌ها با ارزش‌ترند و هر خطایی ممکن است گران تمام شود. بازیکن‌ها از هر فرصتی باید استفاده کنند و اتفاقا با مهارت کافی فرصت را تبدیل به تهدید در زمین حریف کنند. صدای تشویق هواداران بی تاثیر نیست و هرچه محکم‌تر و بلندتر تشویق و ایران ایران سر بدهند، یازده ستاره مصمم‌تر در زمین می‌جنگند، حقیقتا در لحظاتی جنگندگی در بازی احساس می‌شد. گل اول ژاپن در نیمه اول شاید کمی تلخ بود اما در نیمه دوم به سرعت ورق برگشت و ستاره‌ها خود را ثابت کردند. هر سری به سراغ گوشی می‌رفتم تا کمی اخبار بازی را در مجازی هم چک کنم یک اتفاق یا لحظه حساسی رخ می‌داد که با صدای بلند گزارشگر به خودم می‌آمدم. گل اول هم همینطور و فقط ثانیه ورود توپ به دروازه را دیدم و همزمان یک جیغ بلندی زدم و گوشی هم از دستم افتاد. دیگه به آخر بازی نزدیک می‌شدیم فقط دعا می‌کردم یک گل دیگه زده شود. وگرنه باید استرس وقت اضافه و پنالتی زدن... مثل بازی با سوریه و آن لحظات استرس‌زا را دوباره زندگی کنیم. به خودم گفتم دیگر به گوشی نگاه نکن هر سری میروی سراغش یک چیزی میشود! با حواس جمع نگاه می‌کردم موقعیت ها زیاد بود تا اینکه یکی از بازیکن‌ها پنالتی گرفت و گل دوم هم به لطف خدا زده شد و جیغ دوم‌ را بلندتر زدم که خانه رفت روی هوا و چند کلمه‌ای را مادرجان حواله ما کردند. حالا چند دقیقه فقط تا پایان سوت و اعلام برنده این بازی هیجانی مانده بود و در نهایت عصر زمستانیِ سرد و لذت‌بخشی با خوشحالی و برد در مقابل غول آسیا که حریف قَدری بود را تجربه کردیم. باشد که در متن زندگی هم قدر لحظات و فرصت‌ها را بدانیم. جنس این شادی ها چیز دیگریست، زیرا همگی در هرجای ایران باشیم باهم خندیدم و باهم ذوق کردیم و قطعا بیشتر بر دلمان می‌چسبد. به امید قهرمانی و آوردن جام آسیا به ایران قهرمان. @AFKAREHOWZAVI
سلام ورزشکاران، دلاوران 🖊نویسنده:مرضیه رمضان‌قاسم انسان در هر برهه‌ی زمانی علاقه‌‌‌ی او به موضوعات متفاوت می‌گردد. وقتی انسان به سرچشمه وصل شود دیگر نوشیدن آب، غیر از آن به مذاقش خوش نمی‌آید. انسان زمانی که به فضل الهی باب علم و معرفت به‌‌ رویش باز شود دیگر علم بهترین سرگرمی و تفریح او می‌گردد و تفریح‌های قبلی چندان چنگی به دلش نمی‌زند و اگر به امور دیگر هم بپردازد باز عطش علم‌آموزی او را به سمت و سوی کتاب و معرفت‌آموزی سوق می‌دهد. و نظیر آن نقاشی می‌شود که از او پرسیدند: وقتی از نقاشی کشیدن خسته می‌شوی چه می‌کنی؟؟ گفت: نقاشی می‌کنم. انسان اگر شیرینی معارف الهی را چشید دیگر حاضر نیست این شیرینی را با هیچ لذت دیگری عوض کند. حقیر زمانی که معارف دین را نچشیده بودم به آب‌نبات‌های کودکانه‌ دل خوش می‌نمودم. شاید باورتان نشود روزگاری تماشای بازی فوتبال لذت‌بخش‌ترین تفریح‌ام و هم درس‌های زندگی اعم از همکاری، تعاون، وحدت و... را از آن می‌گرفتم اما از زمان تشرف به حوزه‌ی علمیه با سیر در کتابها که بساتین علماست علاقه‌ام به تماشای چمن زمین فوتبال کمرنگ و کمرنگ‌تر شد و اکنون به صفر رسیده است؛ اما نتایج بازی‌‌های ملی کشورم را دنبال می‌کنم و از پیروزی تیم کشورم احساس شعف و غرور دارم. شادی ما صرفا برای رد شدن توپ از دروازه‌ی حریف و پیروزی ظاهری نیست بلکه هدف ما به غیظ درآوردن دشمنان دین‌ اسلام است یکی از مصادیقی که دشمن را به خشمگین می‌آورد پیروزی تیم‌ ملی فوتبال ماست. دشمنان بمیرند از خشم‌شان «مُوتُوا بِغَیْظِکُمْ» @AFKAREHOWZAVI
تکیه بر توان داخلی ✍🏻مریم زارعی شاید اگر سر مربیِ قبلیِ تیم ملی ایران کارلوس کی روش بود. این بار هم چون حریف(ژاپن) را قَدَر تر از ایران میدانست. یک تاکتیک دفاعی میچید و ما الان در بهترین حالت با یک دفاع جانانه در ضربات پنالتی باخته بودیم! نمیخواهم بگویم آقای کی روش خوب نبود،کاری نکرد و... که قطعا ایشان هم تاثیرات مثبتی در تیم داشتند و این را باید کارشناس فوتبال بررسی و بیان کند. من میخواهم بگویم، ما بارها و بارها در میدان های متعدد چه ورزشی چه علمی چه نظامی و... ثابت کردیم؛ اگر غیرت مندانه و با تکیه بر مقدسات و توان داخلی بجنگیم قطعا پیروزیم! حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار جمعی از جوانان نخبه و صاحب مدال در المپیاد های جهانی واعضای تیم ملی والیبال جوانان کشور که بر بام قهرمانی ایستادند،کسب این موفقیت بزرگ را با سرمربی ایرانی بسیار خرسندکننده و مهم دانستند و تأکید کردند: «من همواره معتقد بوده‌ام که مجموعه‌های ورزشی کشور شایسته است، سرمربی ایرانی داشته باشند*». حقیقت این است که فرهنگ ما می توانیم در همه ی عرصه های علمی، ورزشی، نظامی و... جواب گو بوده، هست و خواهد بود. امروز جوانان غیور ما با تلاش و جنگندگی و سرمربی گری یک ایرانی، برای بار دیگر نشان دادند: ما می توانیم اگر بخواهیم! 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 *تاریخ انتشار:۱۶ مرداد ۱۳۹۸ @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
. فرزندآوری؛ تدبیر هوشمندانه امام‌کاظم (ع) در تبلیغ معارف ✍️نجمه صالحی عباسیان با تحریک افکار عمومی و برگزاری جلسه‌های مناظره، مکارانه قصد جمع کردن آرای مردم و خراب کردن چهره ائمه(ع) را داشتند و امام کاظم (ع) در این شرایط با تدبیر شایسته، هم جامعه شیعه را هدایت کردند و هم در مقابل انحرافات واکنش مناسب داشتند که البته حاکمان وقت هم به تلافی تلاش ایشان دائما در فواصل گوناگون امام را به زندان می‌انداختند و سرانجام هم در زندان به شهادت رسیدند. در عصر امام کاظم(ع) مذاهب فقهی و کلامی متعددی بود، لذا استشهاد به نص و مضامین آیات قرآن، بخش عظیمی از گفتارهای قرآنی امام را در بر داشت. یکی از اقدامات در خور نگاه امام کاظم (ع) در برابر فشار زیاد بر شیعیان و نسل‌کشی عباسیان، توجه به فرزندآوری است، ایشان فرزندان زیادی داشتند که در گسترش تشیع نقش مهمی ایفا کردند. با بررسی متون تاریخی، می‌توان دریافت که فرزندان امام کاظم (ع) نقش کلیدی در گسترش و تبلیغ دین اسلام و حقانیت اهل‌بیت(ع) و شیعه داشتند. آنها با هجرت به مناطق مختلف، قیام مسلحانه علیه حکومت وقت، بیان و نقل روایات معصومین(ع) تربیت شاگردانی معتقد و پایبند به اهداف اسلامی همچنین با سیره، روش و اخلاقی نیکو و بر طبق سنت پیامبر(ص) و ائمه(ع) سعی در جذب مردم و انتشار تشیع در مناطق مختلف داشتند. 🍃اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَىٰ مُحَمَّدٍ وَأَهْلِ بَيْتِهِ وَصَلِّ عَلَىٰ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ وَصِيِّ الْأَبْرارِ إِمامِ الْأَخْيارِ وَعَيْبَةِ الْأَنْوارِ وَوارِثِ السَّكِينَةِ وَالْوَقارِ، وَالْحِكَمِ وَالْآثارِ...🍃 @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مشارکت فرصتی بی‌بدیل و زیبا ✍خالقی ۱. پس از قرن‌ها حکمرانی پادشاهان مستبد در کشور ما بدون کمترین اعتنا به ملت، با پیروزی انقلاب اسلامی، طعم شیرین تجربه‌ای نو برای بشریت، به وسیله‌ی الگویی به نام نظام جمهوری اسلامی با رهبری بی‌نظیر و با به پای صندوق آمدن توده‌ی میلیونی مردم ایران و انتخاب حکومتی براساس مردم‌سالاری دینی پدید آمد و به معرض تماشای جهانیان گذاشته شد. این شور و نشاط و حضور مردم در انتخابات از همان روزهای اول انقلاب به خلاف تمام انقلاب‌های دنیا زمینه‌ای شد برای استحکام پایه‌های مردم‌سالاری دینی، بنابراین، این حضور و نقش پررنگ مردم، نشانه‌ی پیوند عمیق ملت با این معجزه‌ی الهی _ انقلاب اسلامی _ و تحقق هرچه بیشتر و بهترِ مردمی بودن نظام اسلامی است، که مسئله‌ی بسیار گرانقدر، مهم و تمدنی‌ست و باید آن را قدر دانسته و از این مشارکت به نحو احسن حمایت و حفاظت کرد. ۲. باید گفت که در انتخابات هرچه حضور مردمی بیشتر و بهتر باشد این پشتوانه و حمایت مردمی، خود سنگر مستحکمی برای حفظ کشور و ملت از هر گزند و آسیب دشمن داخلی و خارجی می‌شود. در غیر این‌ صورت به محض مشارکت کم در انتخابات دشمن نتیجه‌گیری می‌کند که بین نظام و مردم جدایی افتاده است، بنابراین تلاش می‌کند تا دوباره برای تسلط و دخالت اقدام کنند. برای همین است که همواره امامین انقلاب تاکید بر حضور حداکثری مردم در انتخابات دارند تا دشمن از تعرض باز داشته شود. حضرت امام خامنه‌ای در خطبه‌های نمازجمعه می‌فرماید: «اهمیت اوّلِ انتخابات به‌خاطر این است که انتخابات سنگر کشور است؛ حضور مردم در پای صندوق‌های رأی، مصون‌ساز سرنوشت ملت و مردم است و دشمن را از تعرّض و تجاوز و پُرروییِ بیشتر باز می‌دارد.»( ۲۴بهمن۱۳۸۲)  ۳. از جنبه‌های دیگر نیز انتخابات پرشکوه و با حضور پرشور مردم در مسائل سیاسی و بین‌المللی تاثیرات و منافع زیادی دربرخواهد داشت. این حضور پرشکوه خود ابزار قدرتی است که کشور را قدرتمند می‌کند. لازم به ذکر است که اگر حتی در زمینه‌های نظامی و اقتصادی و سیاسی دارای قدرت و برتری باشیم؛ هیچ‌کدام به اندازه‌ی حضور و مشارکت پرشور و حماسی و حداکثری مردم در انتخابات، در به نمایش گذاشتن اقتدار ملی و ابهت بین‌المللی نیست. این پرانگیزه بودن و هوشیاری و عزم ملت، هیبتی کم‌نظیر در چشم همه‌ی دنیا پیدا می‌کند و هرچه گسترش مشارکت بالاتر رود، اعتبار کشور هم بالا خواهد رفت. امام خامنه‌ای در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش می فرماید: انتخابات پرشور، اقتدار ملی و اقتدار ملی، امنیت ملی را بوجود می‌آورد. خواص می‌توانند در برگزاری هرچه پرشورتر ‎انتخابات نقش ایفا کنند.( ۱۶ بهمن۱۴۰۲) ۴. صحنه‌ی زیبای مشارکت مردم، اقتدار و ابهتی در پیکره‌ی نظام اسلامی ایجاد می‌کند و خون تازه‌ای را در آن به جریان می‌اندازد و موجب نشاط و احساس مسئولیت بیشتر در بین آحاد مردم و حرکت‌های تازه و مقدمات تحولات جدید و رفع مشکلات در کشور خواهد شد. در واقع با حضور پرشور و حداکثری در صحنه و انتخاب درست در مدیریت‌ها، در عین ثبات در کشور، نظام اجتماعی از رکود خارج و زمینه‌ساز تحول در جامعه خواهد شد. حضرت امام خامنه‌ای در دیدار مردم کرمان و خوزستان می‌فرماید: «این است که با انتخابات ــ حالا چه انتخابات مجلس، چه انتخابات مجلس خبرگان، چه انتخابات ریاست جمهوری، چه انتخابات شوراها ــ کسانی را که با آن فکر سیاسی آن‌ها و جهت‌گیری سیاسی یا اقتصادی یا فرهنگی آن‌ها همراهند، سر کار بیاورند؛ این می‌شود تحوّل.» (۲ دی ۱۴۰۲) بنابراین انتخابات موثرترین وسیله‌ی تحول برای هر فردی است که بخواهد آرمان‌ها و خواست خود را در جامعه، با توجه به چارچوب‌های نظام اسلامی به تحقق نزدیک کند. ۵. حضور حداکثری و مشارکت در انتخابات خود فرصتی بی‌بدیلی‌ست برای امنیت و بازدارندگی دشمنان این مرز و بوم، حضرت امام خامنه‌ای در دیدار مردم کرمان و خوزستان می‌فرماید: «وقتی کشور امنیّت پیدا کرد، آن‌وقت علم در آن کشور پیشرفت می‌کند، اقتصاد در آن کشور به شکوفایی می‌رسد، مشکلات گوناگون فرهنگی و اقتصادی و سیاسی در کشور قابل حل می‌شود؛ مشارکت یک چنین معجزه‌ای می‌کند.» (۲ دی۱۴۰۲) علاوه بر این، مشارکت عامل اتحاد و قدرت ملی و نیز عامل ثبات و پیشرفت جامعه در همه‌ی میدان‌ها است و سبب تحکیم، استحکام و اقتدار نظام می‌شود و تمام حماسه‌ی پرشور انتخابات در این ۴۵ سال عمر با شرافت جمهوری اسلامی و قوی شدن ایران عزیز، خود عاملی است برای رسیدن به آرمان‌های حضرت روح‌الله که همان آرمان‌های انبیاء و اولیاء الهی‌ست. پس بیاییم از این فرصت بی‌بدیل و زیبای مشارکت برای سرنوشت کشور عزیزمان ایران و ایجاد تمدن نوین اسلامی استفاده کنیم و در صحنه‌ی انتخابات حاضر شویم و همه‌ی خیر و خوبی را برای ملت خود و امت اسلام به ارمغان بیاوریم. @AFKAREHOWZAVI
«مرا با خودت ببر» ✍فاطمه میری طایفه‌فرد به قاعده رشته و علاقه‌ام، رمان‌های تاریخی بیشتر توجهم را جلب می‌کند. حالا اگر رمان را استاد نوشته باشد، انگیزه بیشتر هم می‌شود. آن‌قدر که شخصیت‌های حقیقی را در اوراق تاریخ بیابی و درباره آن فکر کنی. ◽◽◽◽◽ ابن سکت، ابن زیات و چند تن دیگر شخصیت تاریخی که اتفاقا شناخت آنان گره ذهنی را باز می‌کند. داستان به بغداد می‌رود و شک به جان ابن خالد می‌اندازد حالا باید ابن خالد جواب شک درون را بدهد، حالا باید بداند که زیدی‌ست یا رافضی؟ ابن‌الرضا چگونه با کوچکی سن، می‌تواند امامش باشد؟ در گردش همین سوالات در ذهن، خدا ابراهیم را جلوی پایش می‌گذارد و... ◽◽◽◽◽ داستان به‌گونه‌ایست که فکر می‌کنی، با یک شخصیت داستان به سرانجام می‌رسد، بعد کمی که می‌خوانی حواست جمع می‌شود که نه! داری با دو شخصیت داستان هم‌سو می‌شوی؛ کمی بعد می‌فهمی شخصیت سومی هم هست که از همه مهم‌تر است، آن‌هم خودتی، خودت که شاید حتی یک‌بار هم که شده دچار ابهام می‌شوی و دنبال جواب می‌گردی برای تمام سوالاتت. بعد خودت می‌شوی شخص اول داستان که تا حلب رسیده‌‌است و تا جواب سؤالش. ◽◽◽◽◽ این داستان علاوه بر رسالت داستانی خود، گریزی هم عقاید شیعه می‌زند و بخواهی و یا نخواهی چیزهایی یاد می‌گیری. بزرگ‌ترین مزیت این رمان این است که توانسته سوژه کوچکی را تا حد رمان جلو ببرد و مخاطب را هم‌سوی خود براند بی‌آن‌که ‌بسیاری از سوره‌های ناب را زخمی کند، چیزی که متاسفانه امروزه در بحث رمان تاریخی، با آن درگیریم. دوستان اهل قلم سراغ سوژه‌های اصلی می‌روند، بی‌آن‌که در مسیر تاریخ اسلام پای مکتب بزرگی نشسته‌باشند. بی‌آن‌که درباره منابع دست اول و دوم تاریخ اسلام اطلاعات داشته باشند. استاد سالاری از این قضیه مبراست. ایشان برای هنر قلم خود نیاز به یک شخصیت ویژه ندارد، بلکه می‌تواند با همین روایت‌های آمده در کتب شیعه، به اهداف خود برسد و این، اوج هنر ایشان است. هنری که امروزه بسیاری از نویسندگان، نیاز به آموزش آن دارند. استاد سالاری، در حین داستان، به تصویر سازی نیز می‌پردازد تا جایی که برای محکم شدن دلت، می‌روی سراغ سرچ و اطلاعات درباره همین رمانی که در دستت هست. ایشان موضوع را زخمی نمی‌کند و اگر بناست که محتوایی کار شود، به بهترین نحو ممکن به آن می‌پردازد. توصیفات داستان زیباست و می‌تواند فضای سه بعدی ذهن مخاطب را پر کند اما اگر بخواهم نکته‌ای بگویم، فقط در وصف برخی از همین توصیفات است که گاهی رشته داستان را از کف‌ات می‌ربود. داستان‌های تاریخی هویت برگرفته از هویت ماست که حالا به زینت قلم آرایش شده‌. حیف است که از خواندن این‌ها بی‌بهره باشیم. @AFKAREHOWZAVI
«گذری بر تاریخ» ✍سیده ناهید موسوی طی مطالعه کوتاهی که چند روز گذشته بر حوادث فرهنگی _اجتماعی دوران قبل از انقلاب داشتم، تقریبا از دوره‌ی پهلوی اول سیاست‌ها همگی سمت و سوی ذائقه‌سازی، تمدن مدرن و پرورش ذوق عامه پسندانه داشته است. فرهنگ‌سازی و تشویق به کاربرد هنرهای گوناگون روز به روز گسترده می‌شود وزارتخانه تاسیس و زیرساخت های اساسی با تامین منابع از طرف دولت مشخص می‌گردد. اما در دوره‌ی پهلوی دوم‌، وزارتخانه «فرهنگ و هنر»، «آموزش و پرورش» و ده‌ها سازمان، اداره، موسسات و نهادهای خرد دیگر از جمله مدرسه صنایع هنری، اداره موسیقی، هنرستان موسیقی، اداره هنرهای زیبا و... درکشور فعال می‌شود. 🔖بعد از آن فعالیت پرورش یافتگان این موسسات و نهادهای به اصطلاح هنرهای زیبا روی کار می‌آید و قطعا با تِز و ژست کاملا روشنفکرانه و غرب‌زده سعی به الگودهی و ترویج افکار خود بین عامه مردم می‌شوند. از قانون کشف حجاب در کشور و عمومی کردن آن،تا افزایش‌کاباره‌ها و خوانندگان زن در سطح شهرها به حدی که حامیان و هوادران زیادی را به خودجذب می‌کنند. خوانندگی،موسیقی، سینما و هنرمندان الگوهای مرجع برای مردم به جای مساجد، علما و دانشگاه‌ها در دهه‌های ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ می‌شوند. 🔖اما حال دوران دائمی و یکسان نمی‌ماند. خواص جامعه رفته رفته به دنیاطلبی و جاه طلبی‌گرفتارتر می‌شدند و از لحاظ فرهنگی_ اجتماعی تنها ابتذال و تقلیدکورکورانه دیده می‌شود و نمادی از پیشرفت و ترقی در جامعه نیست. برای مردمی که‌ هرگز سنت را فدای مدرنیته نمی‌کردند اما گرفتار ظلم و ستم رژیم پهلوی شده بودند،جز انقلاب چاره‌ی دیگری نبود. در اصطلاح انقلاب به معنای دگرگونی و تحول است. یعنی ذات و ماهیت یک شیء تغییری بنیادین می‌کند. طبق آیه قرآن: «إنَّ اللهَ لاَ یُغَیّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّی یُغَیِّرُوا مَا بِأنْفُسِهِمْ» رعد/۱۱. خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی‌دهد مگر آنکه آن‌ها خود را تغییر دهند. 🔖بی شک خداوند اوضاع و احوال یک ملت را هرگز عوض نمی‌کند، مگر آن‌که آن قوم آنچه را که مربوط به روح، فکر، اندیشه، اخلاق و اعمال باشد را تغییر دهند. به معنای واضح اگر خداوند قوم‌هایی را به عزّت می‌رساند و یا از اوج عزّت به خاک ذلت فرود می‌نشاند، به دلیل آن خواست و اراده مردم است.زمانی که اراده مردم ساخته شد و جوشش انقلابی همراه با یک رهبر فرزانه آغاز می‌شود، وعده‌ های الهی تحقق می‌یابد و همه معادلات با انقلاب در فرهنگ، دینداری، اجتماع و ... رنگ و بوی الهی می‌گیرد. غربالگری در تمام سطوح جامعه برقرار می‌شود برخی از هنرمندان و روشنفکران و ... می‌مانند و برخی دیگر راهی به جز ماندن و از نو ساختن را برمی‌گزینند. نیروی کار متعهد و انقلابی با هدایت امام خمینی (ره) توازن در جامعه را با وحدت میان دو قشر نخبه و روشنفکر، روحانیون و دانشگاهیان رقم می‌زند. یعنی پرهیز از تربیت خارجی و نجات از غرب‌زدگی همراه با معلم‌های متعهدی که عامل تربیت نسل آینده و تصفیه دانشگاه‌ها از عوامل غرب زده شوند. از طرفی سیاسی بار آوردن نسل آینده و مطلع کردن آنان از مسائل روز توام با اعتماد به نفس و استقلال نفسانی است. همچنین ورود بانوان به عرصه تربیت وتعلیم،نفی مدرک گرایی و تربیت دانشجویانی که در عرصه‌های مختلف حضوری مفید و موثر داشته باشند. @AFKAREHOWZAVI
«به خودمان مربوط است» ✍طیبه فرید تا وقتی درِ یک خانه بسته است هیچ کس نمی داند پشت دیوارها و پنجره هایش چه خبرست.هرچند هر عقل سلیمی می داند به حکم اقتضائات آدمیزادی و مبتنی بر آدابِ دنیا مشکلات با آن قیافه ی رِندانه کم و بیش سایه اش افتاده روی سر زندگی‌ ها.خدا در قرار قبلی که هیچکدام الان یادمان نمی آید گفته« سین برنامه در دنیا این است که توی مشکلات غوطه بِوَری،تا خودت را جدی بگیری و ببینی من چی خلق کردم!قدرت موتور را ببینی که در یک دقیقه چند هزار دور می چرخد!مشکلاتت را بعدا خودم تلافی می کنم.تو فقط شکوه خودت را ببین».ما از مشکلات گریزی نداریم.پشت در خانه های کوچک و بزرگ این شهر کلی مصائبست که گاهی بعضی هایشان هیچ جوری حل نمی شود.مثل دور از جانتان دردِ بی درمان ،مثل زن و مردی که دستِ زور کنار هم نگهشان داشته،مثل بچه ی معلولی که زندگیِ آرام زوج جوانی را زیر و رو‌کرده،مثل مریضی گرانِ پدری که رنگ خنده را ماه هاست از لب اهل و عیالش بُرده ،مثل برادرهایی که بعد رفتن مادر سر تقسیم ارث باهم کل انداخته وسرسنگینند.اما در همه این مشکلات یک وجه اشتراک وجود دارد.پشت این این درهای بسته ،پشت این پنجره ها آدم هایی زندگی می کنند که از اسب افتاده اند نه از اصل.یکی آستینش را به دهانش گرفته که صدایش به خانه ی همسایه و عابرهای توی کوچه نرسد،یکی گوش برادر قُلدر را بی آن که جار بزند پیچانده و حقّش را گذاشته کف دستش.آدم های این شهر برابر با حجم سختی ها آبروداری را بلدند.ملتفتند که فقر و بدبختی آدم را از اسب می اندازد ولی جار زدن مشکلات توی چشم در و همسایه و توی کوچه و خیابان از اصل. امان از وقتی که بین یکی ازین خانه ها ،وسط تمام آن مشکلات ریز و درشت،بین آن همه آبروداری یکی بخواهد ساز مخالف بزند وبه جای حل مشکلات،صورت مسئله را پاک کند . و صدای هوارش را به گوش همسایه های صد پشت غریبه برساند.برای خانه خراب شدن یک خانواده یکی ازین پسر نوح ها بس است.عجالتا پشت در این خانه ی بزرگ خبرهائیست که به خودمان مربوط است.صف ما از صف پسر نوح ها جداست.ماخیلی مشکل داریم اما به خودمان مربوط است.تو دهنی پسر نوح ها و همسایه های هفت پشت غریبه باشد برای یازدهم اسفند. @AFKAREHOWZAVI
«شهر عجایب» ✍سیده ناهید موسوی مردد بودم که از شهر عجایب اطراف خانه‌ام بنویسم یا خیر! با نوبت قبلی رسیدم. سالن تقریبا تا نصفه پُر بود از مشتری، اصلا همین مشتری‌ها شهر را عجیب کرده‌اند! وارد که شدم همه چشم‌ها سمتم چرخیدند زیاد دقیق نشدم نگاهم را به زمین انداختم سلام کردم اما پاسخی جز از یکی دو نفر نشنیدم. ته سالن نشستم اما هرچند لحظه نگاهی هم به من می‌کردند، حیران مانده بودم من عجیبم یا آن‌ها! بوی چسب و روغن ناخن‌کاری در هوا پیچیده بود، عادتا به بوها حساسیت خاصی دارم کار من کوتاه و خلاصه بود. اما بندگان خدایی که سر نوبت روی صندلی‌های منتظر نشسته بودند چی؟! حتما عادت کرده‌اند همیشه کارشان گیر است یا برای کاشت یا ترمیم و... به ظاهر خانم‌ها که نگاه می‌کردم از بیست ساله،سی‌ساله،پنجاه و خرده‌ای هم بود اما خداییش زن پنجاه ساله الان باید خانه با نوه‌هایش سرگرم باشد و به فکر نماز و روزهای قضایش باشد یا حداقل حواسش به خانه و زندگی‌ اش ... آدم پا به سن گذاشته چه به این کارها، من این‌حرف‌های دلش می‌خواهد و این هم دل دارد تو کتم نمی‌رود! اصلا حکم شرعی گردن چه‌ کسی هست؟! خدا لعنت کند کسی را که ناخن و مژه کاشتن را باب کرد. از شگفتی‌های آن‌جا پوشش چند نفر بود واقعاً چطوری آخه... اول بحث حجاب بود الان پوشش هم اضافه شده است، هوای سرد هم مانع نیست. اصلا هدف چی هست؟ مثلا خیلی با کلاس بودن یا تعریف همان حرفی که مردم از ظاهر نامرتب بیشتر از ذهن خالی خودشان می‌ترسند! نمی‌خواهم شعار بدهم ولی فکر کنید این همه هزینه‌ها اگر صرف خریدن کتاب می‌شدند قطعا اکنون اوضاع فرهنگی و اجتماعی بهتری داشتیم. حقیقتا صدای آهنگی که نمی‌دانم خواننده‌اش چه کلمات بی‌معنا و بی ربطی را سَر هم می‌کرد رو مخ‌تر از شهر عجایبی بود که من وارد شده بودم. حتی آن دخترکی که هرچند لحظه با خواننده همراهی می‌کرد معنای یک کلمه را از من پرسید در جواب گفتم: «راستش من این چیزهایی که شما گوش می‌دهید را اصلا قبول ندارم ببخشید هااا اما معلوم نیست چه می‌گویند!» با لبخندی کوتاه هردو ساکت شدیم. کمی بعدگفتم:« چرا وقتی میام این‌جا باید چیزهای عجیب و غریب زیادی ببینم باز هم خندید!» عادت کردم هرچیزی را نبینم و نشنوم اما جاهای عمومی زیادی را به اقتضای نیاز و روزمرگی‌ها می‌رویم. شاید لباس آویزان شده روی رگال را که چند ماه گذشته دیدم اما متوجه نشدم چی هست هم از عجایب دیگر شهر بود! چندبار با دقت نگاه کردم کامل زیرو رویش را چرخاندم به کنار دستم گفتم شلوار است؟ گفت نه مگر نمی‌بینی دامن لِی کوتاه! می‌دیدم چی هست اما ذهنم عادت به این دیدن‌ها نداشت و متوجه نمی‌شد. خلاصه که از این، لباس‌ها و مدل‌های پرزرق و برقی که بی دلیل و بی جهت صرفا برای متفاوت بودن و شهرت شدن استفاده می‌کنند بسیار بسیار زیاد دیده‌ام‌. درحدی که توانستم تذکر داده‌ام، اما مسئله این است شکایت به کجا باید برد اماکن و نظارت به سالن‌های سطح شهر یا اتحادیه پوشاک و لباس که از اساس و ریشه طراحی،تولید و توزیع همگی مافیا و بی مسولیت‌اند؟! @AFKAREHOWZAVI