eitaa logo
مجله‌ افکار بانوان‌ حوزوی
713 دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
190 ویدیو
15 فایل
*مجله #افکار_بانوان_حوزوی به دغدغه‌ی #انسان امروز می‌اندیشد. * این مجله وابسته به تولید محتوای "هیأت تحریریه بانو مجتهده امین" و "کانون فرهنگی مدادالفضلا" ست. @AFKAREHOWZAVI 🔻ارتباط با ادمین و سردبیر: نجمه‌صالحی @salehi6
مشاهده در ایتا
دانلود
🎉شهید متولد روز حجاب تولدت مبارک🎉 💎📜21 تیرماه به دنیا آمدی و از حجاب برایمان نوشتی... از همه خواهران و از همه زنان امت رسوال الله می خواهم روز به روز حجاب خود را تقویت کنید مبادا تار مویی از شما نظر نامحرمی را به خود جلب کند، مبادا رنگ و لعابی بر صورتتان باعث جلب توجه شود، مبادا چادر را کنار بگذارید. _شهید حججی متولد ۲۱ تیرماه ۱۳۷۰ @AFKAREHOWZAVI
. مردغیور، پناه زن عفیف ایران ✍زهرا نجاتی باورش سخت است که واقعه گوهرشاد از دو مرد نشات گرفت که برای شرافت زن ایرانی گردن گرو گذاشتند، یکی حاج غلامحسین قمی، که به قول رهبر معظم،گفت:"می‌روم یا رضاخان را در بحث ممنوعیت حجاب، مجاب‌می‌کنم یا او را خفه می‌کنم." آمد و او را درحصرکردند و بزرگانی که شیخ محمدتقی بهلول که به علامه معروف بود،پیرمردی که تمام زندگیش‌ حتی وعده‌های غذایی را براساس مکتب اهل بیت علیهم‌السلام تنظیم و تمام عمرجهاد کرده بود، در دفاع از او به همراه بیست هزارنفر در زمانه‌ای که جمعیت کشورما به کمتر از سی میلیون می‌رسید، درحرم تحصن کردند و با خیانت چندنفر از نگهبانان حرم، درها بازشد،گلوله‌ها شلیک شد، ماشه‌ها چکیده شد و از آن جمعیت قریب ۱۶۷۰ نفر، به شهادت شاهدان عینی، به مظلومانه‌ترین حال، به شهادت رسیدند و کاش مثل شهدا، نه لااقل مثل مسلمان‌ها دفن می‌شدند و نه درگور دسته‌جمعی، نه روی هم ریخته جوری که سال ۱۳۸۶، گورشان پیداشود و دل‌ها بسوزد و... خب طبیعی است که زن عفیف و با حیای ایرانی، پشت مردانی غیور، پناه گرفته و طبیعی است که باورمان نشود آنچه دشمنان‌مان، ادعا دارند؛ دروغی بیش نیست و آش بی‌حجابی،آشی است که سالها و شاید قرنی است که برای زن ایرانی پخته‌اند. و طبیعی است که زن ایرانی، بی‌حجابی را، جوانمردی نمی‌داند درحق بزرگمردانی که هنوز این زنان نبوده‌اند و برای عفت آنها،از جان‌شان مایه گذاشته‌اند‌. حق این است که "زن باحیا وعفیف، در پناه مردغیور است". @AFKAREHOWZAVI
. واقعه ای بسترساز ✍فاطمه شکیب رخ واقعه گوهرشاد، یک حادثه مهم با دو کارکرد متفاوت بود، چراکه در نگاه اول این واقعه رامی توان نشان دهنده ی ظرفیت بالای همراهی مردم با علما تا سرحد جان، در دفاع از مقدسات دانست و در نگاه دوم سرکوب قیام توسط دولت پهلوی اول را می شود یک مقدمه چینش شده برای تثبیت آزادی در حجاب برداشت نمود که این اقدام دو اثر مهم در جامعه برجای نهاد؛ اول اینکه پیام حاکمیت در جدیت از حمایت حجاب اختیاری به مردم مذهبی و مدافعان حجاب همگانی منتقل شد، دوم اینکه با ایجاد رعب و وحشت در بین اقشار مذهبی، بساط امر به معروف و مبارزه با بی حجابی حداقل در ملا عام، جمع گردید! در حالی که کارکرد اول این قیام به دلیل بالا بودن اثرات جنایت در اذهان مردم، به صورت مقطعی جای خود را به کارکرد دوم آن یعنی محدویت مطالبات مذهبی جامعه سپرد و تا مدت ها خاطره ی این جنایت هولناک در بین مردم با تلخی یاد می شد، با گذشت زمان، این تجربه ی تلخ، آغازی برای مخالفت های جمعی به رهبری علماء، و مقابله با سیاست گذاری های سلطنت پهلوی قرار گرفت. از این منظر، واقعه گوهر شاد را می توان حادثه ای بسترساز در وقوع انقلاب اسلامی دانست. @AFKAREHOWZAVI
. ✔️حجاب خوشایند من ✍فاطمه شکیب رخ معمولا عادت ندارم به حرف‌های آهسته دیگران گوش دهم اما ناخواسته می‌شنیدم که تعریف می‌کرد چرا چادر را دوست ندارد، چرا به برتری‌اش در جایگاه حجاب اعتقاد ندارد، دلایلش از منظر امثال من منطقی نبود و برآمده از تمایلات شخصی‌اش بود که پوشش راحت را انتخاب می‌کرد! اما در لابه لای حرف‌هایش متوجه وجود خاطره‌ای ناخوشایند از حجاب، در بیان او شدم که بدون تردید اگر ریشه و تمام این دل‌زدگی نباشد، نقش مهمی در این دل‌سردی داشته است و آن چادر چرک و چروک مادرش بود که با تلخی بسیاری از آن صحبت می‌کرد. ذهنم درگیر شد و خودم را به جای آن دختر معترض قرار دادم، به راستی که اگر کسی لذت حجاب را نچشیده باشد، تحمل آن چقدر طاقت‌فرسا می شود! زیرا که چادر پوشیدن عشق می‌خواهد، عشقی که در اثر تلاش یک مربی عاشق ایجاد شده باشد، خواه این مربی‌ مادر و خواه یک معلم باشد! مربی که ارزش زیادی برای اعتقادات خود قائل بشود. می‌خواهم بگویم ما بانوان محجبه و مدافع حجاب برتر، نقش بسیاری در خوشایندی پوشش چادر، در ذهن آن نوجوان و جوان مورد تهاجم افکار غرب داریم! چادر و لباس تمیز و اتوکشیده و مرتب ما، کفش واکس خورده و عاری از خاک و لبخند همیشگی ما، به همراه اظهار لذت از انتخاب چادر و تشویق نوجوان و جوان چادری، می‌تواند یک قاب خوشایند، در ذهن مخاطب ما از بانوان محجبه شکل بدهد، حتی اگر مورد انتخاب آن جوان معترض نباشد! شاید به بیان دیگر، بتوان گفت که پوشش بسیار تمیز و عاری از هر بوی زننده، گزینه‌ای مناسب، برای بسترسازی در جذب یک نوجوان مانده بر سر دوراهی به سوی حجاب باشد. راستی محرم نزدیک است و حضور پاکیزه‌ی ما در مجالس اهل بیت سلام‌الله علیها، فرصت خوبی برای تبلیغ بی‌کلام حجاب خواهد بود. @AFKAREHOWZAVI
. «سهم ما زن‌ها از عاشورا» ✍زهرا نجاتی، عضو تحریریه مجتهده امین من یک زنم.. اما به قدر زنانگی‌ام از عاشورا و برای عاشورا حرف دارم. از عاشورا حرف دارم: از رباب که عشق امامش بود، از سکینه که چنان تربیت شده بود که در سنین کودکی، شاعر و سخنران بود. از زنان کاروان که غم‌شان نه عزیزشان بود، نه بدن‌های چاک چاک عزیزان‌شان، نه دوری راه، نه غربت. و باورت می‌شود حتی نه اسارت؟ غم‌شان این بود که روی آفتاب مهتاب ندیده‌شان، حالا پیش نامحرم‌ها گشاده است و نامحرم‌ها نزدیک‌شان راه می‌روند و نامحرم‌ها جسارت می‌کنند. نه به خاطر جسارت که آن هم جراحتی عمیق بود، که به سبب آنچه خلاف حیایشان برآن‌ها می‌رفت... دوست ندارم بیت شعری را بنگارم که می‌دانم قلب امام زمانم را به درد می‌آورد فقط خودت تصورکن دست‌های زینب را یک نامحرم بسته! .. منِ زن، از کربلا زیاد حرف دارم چه از عروس هفده روزه‌ی وهب، چه از مادر وهب که سر پسرش را به سمت عمرسعد پرتاب کرد. چه از همسر زهیر که برخلاف زنان کوفی مردش را فرستاد زیرتیغ دشمن، برای دفاع از امامش، چه از زینب درکربلا که برخلاف همیشه و همه‌جا، موقع شهادت دو جوان رعنایش، رخ به حسین ننمود تا مبادا امامش را شرمنده ببیند. چه از زینب، در غروب عاشورا که امام زمانش به او التماس دعا گفته بود و چه از زینب پس از عاشورا که زبان تلخ شیطان را در کاخ یزید و ابن زیاد، با خطبه علی‌وارش، درهم پیچید. و چه از رباب وقتی یک‌سال به یاد امام بی کفن، زیر سایه نرفت.. امامنِ زن، با آن همه حرف از عاشورا، حرف زیادی برای عاشورا ندارم جز اینکه؛ حیا و عفت را بیاموزم و به دخترانم و دختران سرزمینم مشق کنم و جز اینکه خودم را وقف امامم کنم، یا به جهادتبیین یا به جهاد فرزندآوری. و امام زمان من امروز ازهمیشه بیشتر چشم دوخته به من، به چادرمن، و به منیت من که آیا قرار است برای امامم،به مسلخ عشق برود یا نه! و در مسلخ عشق، مجال برای هیچ عذری نیست! @AFKAREHOWZAVI
. «الگو» ✍زهرا نجاتی شناخت از اسلام مارا به این باور می رساند که جذابیت دراصل اسلام و شخصیت‌های ناب اسلامی، به قدری زیاد هست که بازار قهرمانان دروغین پرادعای غربی و شرقی را سرد کند‌. در این تکاپوی غریب لشگر شیطان و حزب الله، دراین زمانه که زندگی روز به روز سخن تر و حفط دین دشوارتر می‌شود، چه مامنی بهتر و دلگشاتر و امن‌تر از دامان نوجوان امام حسن. نوجوان‌ها در دنیای کوچک و ناامنشان به دنبال ایده‌آلی کاریزماتیک و جذاب برای الگو هستند تا بتوانند با نگاه به او، قدم بردارند. و حقیقت این است که دست ما در اسلام از الگوهایی چون قاسم بن الحسن، عبدالله ابن الحسن وعلی اکبر و حتی قهرمان‌های ملی همچون بعضی شخصیت‌های شاهنامه و به خصوص شهدای جوان و نوجوان چون ارشام، پر است‌. و کاملا برخلاف دست پرمان، کم‌کاری کرده‍‍‌‌ایم در معرفی این شخصیت‌ها اول به نوجوان‌های خودمان و بعد به دنیا. این ابعاد باید با دقت در روحیات نوجوان، دارای جذابیت در بعد تاریخی،قهرمانی، معرفی اصل و نسب و شناخت ابعاد روحی این بزرگواران با ابعادی مانند عرفان علی‌اکبر و جنگاوری قاسم‌ اتفاق بیفتد. باید دانست که با برقراری اتصال روحی میان این دونسل با هزار و چهارصدسال فاصله،می‌توان پیوندهای عمیق روحی بین این دو نسل برقرار کرد. ای بسا باشناخت و معرفی این الگوها، بتوان درالگوپذیری و هویت یابی دینی، نسل جوان،نوجوان و کودک گامی بلند و موثر برداشت. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. 🍃پیشنهاد تماشا انتقاد به وزارت ارشاد در خصوص انتشار فیلمی که امربه‌معروف و نهی ازمنکر را زیر سوال می‌برد! آقایان بخاطر پاسداشت حرمت خون شهدای امربه‌معروف و نهی از منکر، بیدار شوید! @AFKAREHOWZAVI
. یک روز، یک تصمیم ✍الهام سادات حجازی (1) دنبال آزادی می‌گشت. ذهنش پر از سؤال بود. گاهی سؤال‌های بی‌جواب و تردید کلافه‌اش می‌کرد و موهایش را چنگ می‌زد. نمی‌دانست حسی که دارد اسمش چیست ترس است، تردید است، بی‌هویتی است، کنجکاوی است، لجبازی است یا حتی عشق و حال. نگران بود اما نگران چه نمی‌دانست! سرعت نفس‌هایش تند می‌شد اما علتش را نمی‌دانست بالاخره یک روز با یک تصمیم به همه‌ی تردیدهایش پایان داد و با آنها کنار آمد. دل را به دریا زد. اما همچنان همان حس‌های ناشناس به سراغش می‌آمدند. تصمیم سختی بود اما بر احساسات بدش غلبه کرد یعنی با وجود حس بد یک تصمیم گرفت. در دلش گفت «می‌روم» آماده‌ی رفتن شد. جوراب کالج، شلوار اسلش، پیراهن و همین! از خودش پرسید همین؟ و جواب داد همین بله همین. بدون روسری! حتی به کلاه‌های گپ و مینی اسکارف‌های داخل کمدش نیم نگاهی انداخت اما سریع نگاهش را از آنها دزدید. چشم‌هایش را برای چند ثانیه بست و نفس عمیقی را درونش نگه داشت با خودش گفت اگر کسی هم تذکر داد اهمیت نمی‌دهم و از کنارشان می‌گذرم. به سمت جاکفشی رفت تا کتونی‌هایش را بپوشد. بندهای کتونی‌اش را محکم گره زد و آخر سر که ایستاد، خودش را در آینه‌ی قدی کنار در دید. در آینه به چشم‌هایش خیره شد. چشم‌هایش هنوز تردید داشت، ترس داشت، نمی‌دانست چه خواهد شد. برای آرام کردن چشم‌هایش عینک دودی زد و رفت. هوا گرم بود اما عصرها معمولا نسیم ملایمی می‌وزید. آیلین آن روز موهایش را نبسته بود باد از میان تاروپود موهایش عبور می‌کرد و در این گرمی هوا، خوشایند بود. از در خانه تا سر کوچه کسی نبود و این کمی از اضطراب آیلین را کاهش داد و کمی اعتماد به نفسش را برای بدون روسری گشتن افزایش داده بود. اما فقط کمی. با اولین برخوردِ نگاه مجدد همه‌ی حس‌های بد به سراغش هجوم آوردند. خانم چادری‌ای که در این گرما حتی ساق دست به دست داشت. آیلین پشت عینک دودی می‌توانست به چشم‌های آدم‌ها زل بزند. آدم‌هایی که از اطراف آیلین عبور می‌کردند چیزی به او نمی‌گفتند اما نگاهشان برای آیلین پر از حرف بود و آیلین سؤال‌های ذهنش بیشتر و بیشتر می‌شد و روی ذهنش رژه می‌رفتند. -یعنی این خانم راجع به من چه فکر می‌کند؟ -خب من آزادی را انتخاب کرده‌ام. -من در نوع پوششم آزادم. -اصلا دیگران چرا باید به پوشش من کار داشته باشند؟ -هر کس آزاد است هر چه می‌خواهد بپوشد. -من تصمیم گرفته‌ام و باید به تصمیمم احترام بگذارم. -من حتی با کلاه گپ و مینی اسکارف خداحافظی کرده‌ام. -اصلا من اینطوری دوست دارم و راحت ترم. آیلین بین چالش‌های ذهنش گاهی هم خودش را دلداری می‌داد و آرام می‌کرد. -آیلین به خودت فکر کن. -اینکه مردم چه می‌گویند اصلا مهم نیست. (۲) جملات تسکین‌بخش آیلین کمی او را آرام می‌کرد اما لحظات پر تنش وقتی بود که از کنار آقایان و پسرها عبور می‌کرد. دیروز یکی از دوست‌های آیلین در مترو یک تکه کاغذی از یک پسر رهگذر دریافت کرده بود که بر روی آن نوشته بود «ممنون که هستی، شهر را زیبا کرده‌ای» ظاهر آیلین آرام بود اما در تردد جمعیت قلبش از جا کنده می‌شد و مجدد سؤالات ذهنش او را اسیر می‌کردند. -این آقا راجع به من چه فکر می‌کند؟ -ظاهر من برایشان جذاب است؟ یا نگاه جنسی دارد؟ آیلین همیشه در این مواقع می‌گفت او باید چشمش را درویش کند اگر نکند چنین مردانی مریض‌اند و این نباید مانع از تصمیم من بشود. آیلین در سطح شهر افراد شبیه به خودش را هم می‌دید. دخترهایی که روسری نداشتند و حتی لباس-شان خیلی بازتر از چیزی بود که آیلین به تن داشت. دیدن آنها همراه با پلی موزیک «برای» از تردید تصمیمش می‌کاست. آیلین دوست داشت بی روسری گشتن را در خیابان‌ها تجربه کند که تجربه‌اش کرد. 🍃ادامه دارد @AFKAREHOWZAVI
. یک روز، یک تصمیم ✍الهام سادات حجازی (۳) یاد حرف معلمش افتاد که گفته بود تنها گناهی که قضا ندارد بی‌حجابی است. حالا باید چه می‌کرد، آیا همین رویه را ادامه می داد و یا به راه سابق بر می گشت؟ آیا حس الانش عذاب وجدان بود؟ به راستی آیا آزادی‌ای که آیلین به دنبال آن بود به همین جا ختم می شد؟! اصلا معنای آزادی در ذهن او چه می توانست باشد؟ آیا تصمیمش اشتباه بود؟ آیا با این کار خود و هویت زنانگی خود را فروخته بود؟! آیا سبب به گناه افتادن دیگران شده بود؟ آیا به خاطر این رفتار گرفتار عذاب خواهد شد؟ این‌ها تعارضاتی بود که در ذهن آیلین به سرعت می‌گذشت و ابهامات و سؤال‌های بی‌جواب او را بیش از پیش آشفته‌تر می‌کرد. خانم دکتر صادقی پزشکی که در طبقه‌ی بالای آپارتمان آیلینا زندگی می‌کنند. آیلین برگشت و خودش را بین شمشادهای پیاده‌رو پنهان کرد تا خانم صادقی او را نبیند. بعد که خانم صادقی رفت آیلین جلو رفت دید همه‌ی آن عصبانیت‌های دختر تبدیل به خنده و قهقهه شده بود برایش سؤال شد چرا این دختر به این سرعت عصبانیتش فروکش کرد؟ بالاخره جلوتر رفت تا پاسخ سؤالاتش را بفهمد: -سلام می‌تونم بپرسم چی شده بود؟ اون خانم به شما چی گفته بود؟ -سلام داشتم یواشکی ازش فیلم می‌گرفتم -فیلم؟ -آره دیدم موقعیت خوبیه بذارم روی پیچم -حالا چی گفته بود بهت؟ -بدبخت چیزی نگفت من خودم نقش درآوردم -چیزی نگفته بود!! دختر همین‌طور که به کارش می‌خندید از آیلین دور شد. اما آیلین چند لحظه‌ای سر جایش میخکوب شده بود. شب آیلین روی تختش به اتفاقات امروز فکر می‌کرد. به تصمیمش، به آدم‌هایی که از کنارشان عبور کرده بود، به آن دختری که بدون تذکر خانم دکتر صادقی، فیلم ساختگی درآورده بود. آیلین چند دقیقه‌ای به خانم دکتر صادقی فکر کرد، خانم دکتری که چادری هست و خیلی هم موفق. آیلین با اتفاقات امروز تا حدودی به جواب سؤال‌هایش رسیده بود. آزادی‌ای که آیلین به دنبالش بود آزادی‌ای نبود که امروز در خیابان تجربه‌اش کرده بود. آیلین از روی تختش بلند شد و سری به کمد لباس‌هایش زد. به روسری‌هایش نگاهی انداخت و به آن‌ها گفت «همیشه با شما بیرون می‌روم». از بین آن‌ها استایل فردایش را انتخاب کرد. آیلین فهمیده بود حجاب داشتن با آزادی داشتن تعارضی ندارد. مثل خانم دکتر صادقی که با پوشش چادر به آزادی‌های علمی‌اش که همان موفقیت‌های علمی‌اش بود رسیده بود. 🍃پایان @AFKAREHOWZAVI
. «فرداهایی پر از امید» ✍زهرا نجاتی رهبرمعظم‌ انقلاب در دیدار اخیرشان به نکاتی اشاره کردند که بی‌تعارف باید گفت در نگاه نخبگانی هم، غریب باقی مانده است. بعضی‌وقت‌ها، در نگاه‌دانشگاهی نخبگانی حتی جمع‌های مذهبی و انقلابی، این نوع نگاه با جهت‌گیری بسیارمنفی گاهی از بین رفته است. حتی گاهی رهبر معظم و حکیم انقلاب، محکوم به خوشبینی افراطی یا امیدبخشی واهی برای حفظ نظام شده‌اند. در حالی‌که در همین روزهای اخیر، دریکی از روزنامه‌های اسراییل، خبری مبنی بر مقبولیت ۷۸ درصدی نظام، توسط مردم، قید شده است. همچنین از نکات حائز اهمیت دیدار دیروز، قدرشناسی رهبرانقلاب از مجموعه سپاه پاسداران انقلاب و تعیین وظایف امروز جامعه است. باتوجه به تغییر بیان ایشان نسبت به هفت ماهه گذشته که قبلا ایران را در شرف گذر از پیچ تاریخی و دیروز گذرکرده از این پیچ و نزدیکی به سمت قله، دانستند، به نظر می‌رسد اهمیت توصیه‌های درخشان و کارآمد ایشان بیش از پیش مشخص شود. اول اعتماد به خلوص و علاقه، ایمان و توکل و حرکت با تمام توان مجموعه دولت در راستای اهداف کشور، دوم، تلاش برای مراقبت از انقلاب در همه زمینه‌ها و توسط اقشار مختلف، سوم وحدت ملت آن هم در آستانه انتخابات، که طبیعتا بر آتش اختلافات، دمیده می‌شود و کمک به آحاد مردم است. اما به طورحتم، مخاطب ویژه سه‌ دستور ایشان، مسئولین هستند: یک: کارجهادی و دوم: مشارکت دادن مردم در امور مدیریتی و سوم: وحدت. آنچه با توجه به فرمایشات رهبر معظم انقلاب، برای همه‌ ما ضروری به نظر می‌رسد و جای خالی آن در مجامع نخبگانی و حتی بعضا مجامع بسیجی و متدین، به چشم می‌خورد؛ تطبیق افق‌نگاه با افق دید رهبری، امیدواری و امیدبخشی و انتشارِ اخبارِ مثبت و امیدبخش و دریک کلام، ولایت‌مداری صددرصد در تمام ابعاد، می‌تواند ما را نجات ببخشد و درطوفان‌های آخررسیدن به قله، دستگیر و نجات‌بخش این مردم و این مرز و بوم باشد. در این وانفسا، به قول رهبر انقلاب، باید هرکس نقش خودش را بیابد و خودش را مرکز دنیا بداند و با جان و دل برای اهداف بلندمان تلاش کند. بدون شک در این میان، اقشار و خانواده، قدرت ایفای نقش بالایی خواهند داشت. شایدحالا وقتش باشد با جانی پر از امید، قدم‌های آخر را به سمت قله‌های تمدنی و کسی چه می‌داند شاید روزهای دولت مهدوی، برداریم. @AFKAREHOWZAVI
. 🍃 چادری بودن ✍ نظیفه‌سادات مؤذّن چند روزی می‌شود در جمع‌های مختلف مجازی و حقیقی، باب گفتگوی گرمی باز شده درباره‌ی بانوان در سفر . دل‌نگرانی عمیق و بجای دلسوزان، برای جانشینی مانتوهای عبایی به جای و بحث پرفراز و فرودی در باب اینکه این مانتوها، اگر با مقنعه یا روسری بلند کامل شوند، پوشیدگی‌شان تفاوت چندانی با چادر ندارد. بخصوص حالا که مدت‌هاست با چادرهای آستین‌دار جدید، مفهومی به نام «رو گرفتن» از قاموس خیلی از چادری‌ها حذف شده است. آنچه امروز تحت عنوان از آن سخن می‌گوییم، مفهومی است که درجات متفاوتی از پوشش را شامل می‌شود. هر بانویی با توجه به شخصیت و جایگاهی که برای خود به عنوان یک مسلمان و به عنوان یک عضو جامعه قائل است، نوعی از پوشش را برای حضور در اجتماع برمی‌گزیند. آنچه تعیین‌کننده است، شناختی است که بانوان ما از جایگاه خود و اهمیت «چگونه پوشیدن» دارند. حجاب، در مفهوم «عرفی» خود (که روز به روز تحت تأثیر مُد و سلیقه، در حال تغییر و تحول است) بسیاری از پوشش‌هایی را که زیرمجموعه‌ی حجاب و نیستند، دربرمی‌گیرد. مثلاً بانویی که صرفاً روسری یا شال بر سر دارد، و در قید رعایت کامل حدود پوشش فقهی نیست، خود را باحجاب می‌داند. در چنین فضایی، بعضی از بانوانی که حد شرعی و فقهی پوشش را رعایت می‌کنند، (که قاعدتاً با پوشیدن مانتوهای عبایی با روسری‌های بلند و رنگ‌های مناسب می‌تواند تأمین شود)، از پوشش خود احساس رضایت دارند و استفاده از را لازم نمی‌بینند. اینجاست که جلوه‌ای دیگر از جایگاه و نقش پوشش، خود را نشان می‌دهد: «جایگاه ارزشی». چیزی که جز با چادر حاصل نمی‌شود. جایگاهی که ویژه‌ی بانوان چادری است. اینکه پرچم‌دار پوشش زهرای اطهر -علیها سلام- باشی و نماد . پوششی که تو را بر مرتبه‌ای والاتر می‌نشاند و از «حجاب داشتن» هم ویژه‌تر است. بانوان چادری، بندگان ویژه‌ی خدا هستند. @AFKAREHOWZAVI
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. «ترس و درس» ✍زهرا نجاتی پسرجوان بی‌تجربه لابد به عشق دیده شدن و شاید هم سرگرمی، شاید از سر بیکاری، شاید هم به خاطر مقدار کمی پول که توی جیبش گذاشته‌اند، راهی می‌شود. چند نفر پشت سرش صف میکشند پشت پرچمی که دست اوست و آنچه می‌خواهند به خورد جامعه می‌دهند. مردمی که از رو به رو می‌بینند نه نِیَّت پسر را می‌فهمند نه تفاوت او با بقیه را. و این داستان تلخ خیلی هاست. داستان تلخ بعضی سلبریتی‌ها که در ایام ززا، هرچه خواستند، گفتند و کردند و بعدها چوبش را خوردند. داستان تلخ نیت‌ها(nitt) همان گروهی که نه آموزش می‌بینند نه ارزش و ضد ارزش می آموزند در نتیجه ارزان هستند و دست یافتنی. با کمترین وعده‌ای اسباب سوءاستفاده بقیه را فراهم می‌کنند. داستان تلخ تمام زنانی که فریب بازی کثیف فمنیسم را خوردند و می‌خورند. داستان تلخ همه کسانی که حجاب را اشتباه و بد فهمیده‌اند. داستان تلخ درصد بالایی از پانزده هزارنفر که در اغتشاشات، نقش داشتند. این فیلم باهمه طنز بودنش، پر از درس است و ترس، برای همه کسانی که ممکن است ندانند، اما فقط بازیچه و اسباب سواستفاده بقیه‌اند. @AFKAREHOWZAVI
. «وقتی زنان باورمند شدند» ✍فاطمه شکیب رخ هم نشینی در پای گفتارهای زن نواندیش قاجار و پهلوی پنجره ای گشاینده به سوی ناگفته های بسیار حیات زنان تاریخ معاصر است. گفتمان حسرت آمیز و شرح آرمان های زن نو اندیش یک قرن پیش، بانوی آرزومندی را در تصویر دارد که فریادش از حقوق نابرابر اجتماع بلند است، نه حق تحصیل و انتخاب همسر دارد، نه در جامعه حضور امن و مستمر و نه سهمی از کرسی سیاست کشورش می تواند بیابد (1). او در باور سیاه بدبختی‌ خویش به روزگار رنگین زنان غرب و حقوق زنانگی شان حسد می ورزد و بر چنین اندیشه ای دست به دامان زنان بیگانه می شود تا بلکه صدایی ماورای حصار‌ حال دوران خود را بشنود. اما پاسخی که از رویای ذهنی خویش با روزگار زنان غرب نشین می شنود متفاوت است؛ ما هم سهمی در آرزوهایمان نداریم و چگونه در حالی که از حقوق خویش بهره مند نیستیم می توانیم شما را یاری رسانیم (2) ! این جمله تنها پاسخی بود که به ندای مدد جویانه زنان ایران داده شد! و برخلاف تصور و پیگیری مطالبات آنان، در نهایت آن شکل از آموزش همگانی و رشد باورمندی زنان ایرانی که امید داشتند به وقوع نیانجامید! و برخلاف پنداشت تلاش برای ارتقای حقوق زنان، گزارش های اسناد مطالعات زنان مبین رشد فاحشگی و روند ابتذال زنان در دوران رضا پهلوی می باشد (3). تصویر زن وامانده ی صد سال پیش با روزگار امروز زن ایرانی، مقایسه ای عبرت برانگیز است، بانوانی که در سایه خدمات نظام اسلامی توانسته اند تا قله های علم بال گشایند، نقش مادری و همسری دگرگونی را با اجداد خویش بیابند و جایگاه اجتماعی قابل قبولی را تجربه کنند، اکنون در جهت اخذ مطالبات جدیدی پیش قدم شده اند. خواسته هایی که حداقل در ظاهر، پیام رسان و مبین مسیر ابتذال زنانگی است. با نگاهی سطحی به رشد جایگاه اجتماعی زنان در ایران بعد از انقلاب اسلامی عوامل بسیاری را می توان دخیل دانست که در شمار مهمترین و نخستین عامل، اندیشه های حکمرانان و تئوری پردازان انقلاب اسلامی را می توان نام برد. چراکه همت بلند آنان در ترسیم شایسته این جایگاه، امکان رشد فزاینده را برای بانوان ایرانی فراهم آورد. همان بستری که در ایام فعلی به شدت به میدان تاخت و تاز اجانب و بدخواهان کشور اسلامی ما تبدیل شده و جدایی زن مسلمان از هویت دینی و نمادهای اسلامی در اجرای ناگوار این روزها دیده می شود، به بیانی یکی از نسخه های نوین و برساخته ی براندازی اسلام در ایران اسلامی به واسطه دستمایه قرار دادن مطالبات آزادی خواهان زنان در قالب آزادی دینی و اعتقادی پیگیری می شود، چراکه زن مومن فرهیخته، برای امپریالیسم جهان کاربردی معکوس دارد و عکس آن یعنی ابتذال زن ابزار کاربردی است که اهداف امپریالیسم را از جمله ترویج سیاست سکولار در عرصه های اقتصاد، اجتماعی و غیره را تامین می کند. .... (1)”نامۀ یکی از مجللات قزوین،“ حبل­المتین، سال 14، شمارۀ 17 (16 شوال 1324ق). (2)کومار ی جایواردنه، (1377). مبارزات زنان در ایران، ترجمه مه لقا کاشفی، ص 100 (3)”یک پیشنهاد مهم به هیئت محترم دولت،“ نامۀ بانوان، سال 1، شمارۀ 11 (22 فروردین­‌ماه 1300ش). @AFKAREHOWZAVI
. "یک بام و دو هوا" ✍مرضیه رمضان‌قاسم از آنجایی که خدا خیلی دوستم دارد هرگاه مرتکب خطایی شوم، سریع مرا با جنودش شیر فهم می‌کند تا سَهوَم مبدل به عمد نگردد. امروز ناخواسته و نادانسته در مسیری یکطرفه در حال رانندگی بودم که ناگهان پلیس راهنما با نفس پُر طمطراق‌اش چنان در سوت دمید که در جا خشکم زد. دیروز در گذر چهارباغ با دیدن خانم‌های رنگ‌ و وارنگ بیاد سفری که به سوریه و لبنان داشتم افتادم. ای کاش یکی پیدا شود یک سوت برای بی‌حجابی بکشد! امید که این سوت، قبل از صور اول باشد... @AFKAREHOWZAVI
«جنگ تمدنی» ✍زهرا نجاتی وقتی از تغییر تمدنی جهان صحبت می‌شود، دقیقا صحبت از اسلام توخالی کشوری مثل عربستان است همان اسلامی که سالهاست دشمن تلاش کرده آن را به جمهوری اسلامی غالب کند. سالهای اول سخن از اسلام فاقد سیاست می‌کردند و با مقاومت جمهوری اسلامی، حالا با مسائلی مثل زن زندگی آزادی، تلاش می‌کنند تا اسلام را تبدیل به پوسته‌ای کنند. اسلامی که به ریزترین مسائل شخصی و اجتماعی در تمام ابعاد، بها داده را یا به یک سری آیین فاقد تفکر‌ تقلیل می‌دهند یا به دلپاک بودن و انجام ندادن آیینها، یا دین را پایینتر از انسانیت معرفی می‌کنند و درتمام اینها تلاش می‌کنند دین را فاقدکارایی نشان دهند. وقتی درکشوری مثل عربستان، جشنواره سگ برگزارمی‌شود، یعنی اسلام آنها همان اسلام اموی یزید میمون باز است. وقتی باشعارآزادی، آزادی اندیشه و دل را می‌گیرند و همه را دربند هوای نفس و بیش از همه، زنان را در بنداسارت لذت شهوانی، اسیر می‌کنند یعنی دشمن با اسم اسلام، با اسلامی که فقط در مسجد بماند، با اسلام منحصر در زندگی فردی، با اسلام فاقد امربه معروف و نهی از منکر، مشکل ندارد و وقتی می‌داند نمی‌تواند دین را به حکم فطری بودنش،از انسانها بدزدد، تلاش می‌کند تا آن را تبدیل به دینی کند که با منافع او تضاد نداشته باشد. چنانی‌که اومانیسم، فمنیسیم، آتئیسم و چندایسم دیگر، ایجادکردند. اگر بزرگان دین تاکید می‌کنند دین را درتمام ابعاد اعتقادی، احکام و اخلاقش رعایت کنیم و تاکید بررعایت حجاب، پرداخت خمس، امر به معروف و می‌شود، بابت این است که خورشید اسلام باتمام فوائدش،برجامعه بتابد. @AFKAREHOWZAVI
«بانوی نمونه‌ای به اسم فائزه رحیمی» ✍️🏻ف.مرادی ⭕️افسوس که نامت مهسا نبود تا با مرگت به خانواده‌ات زنگ بزنند یا در مجلس برایت اقدامی صورت بگیرد. سلبریتی‌ها گوش فلک را کر کنند که در ایران به زنان ظلم می‌شود و به دنبال حقوق ازدست رفته‌‌مان سینه چاک کنند. بگویند بیایید و ما را نجات دهید؛ اجباری را نمی‌خواهیم و... ☝️اما بدان کار تو مایه مباهات آسمان شد و آسمانیان را غرق در سرور و شادباش کرد. کنار مادر سادات با افتخار نشستی، نامت جز زائران سلیمانی برده می‌شود و چه سعادتی بالاتر از این! ما را با زمینیان چه کار، ما عزم عرش داریم و به قول مولانا: 🍃مرغ باغ ملکوتم، نیم از عالم خاک دو سه روزی قفسی ساخته‌ام ازبدنم ⭕️دی ماه که می‌شود، ماه استرس، امتحان و اتفاقات بزرگ فرا می‌رسد. روزی سردار ما را شهید کردند و رهبر عزیزمان فرمودند: شهید از حاج قاسم زنده برای دشمن خطرناک‌تر است. ⭕️حرفی پر مغز که هر چه از این حادثه بیشتر می‌گذرد به ابعاد سخن بهتر پی می‌بریم. حوادث غزه رخ داده است و مردم صدا می‌زنند ما ادامه دهنده هستیم. حاجی را از خودشان می‌دانند، نام فرزندان‌شان، هیئت‌ها، خیابان و بسیاری از مدارس خود را مزین به نامش می‌کنند. گویی همه ملت ایران نه، بلکه همه آزادی‌خواهان جهان افتخارشان این است که نام قاسم سرلوحه کارشان باشد. اخلاص این خاصیت را دارد، کار که برای خدا باشد جهانی می‌شود. ⭕️امسال در سالگرد انقلاب، استقبال بسیار عجیبی صورت گرفت. فائزه رحیمی، کسی که عاشق حاج قاسم و مکتبش بود راهی کرمان شد تا در این رویداد بزرگ شرکت کند. او که شهیدوار زندگی کرده و مدافع است، آن‌قدر که لقب حجاب‌بان می‌گيرد، تمام دغدغه‌اش کار فرهنگی است و دنباله‌رو راه عشق. دوستان هم‌رزمش می‌گویند او شهید زندگی کرد و به گفته حاج قاسم عزیز هرکس می‌خواهد شهید بشود باید شهید زندگی کند. ⭕️آری! دهه هشتادی که ره صدساله را یک شب طی کرد و بر سخن رهبر معظم ما صحه گذاشت که فرمودند: جوان امروز به مراتب از جوان دهه اول انقلاب، انقلابی‌تر است. ⭕️شهید رحیمی، دانشجوی فرهنگیان بود و می‌خواست معلمی در تراز انقلاب باشد. به مردم خدمت کند و چه خوب هم کار خود را انجام داد و رسالتش را به پایان رساند. @AFKAREHOWZAVI
«رهایی از آب و خواب» ✍زهرا نجاتی کارشهدا همیشه همین طوری است. دقیقا زمانی که همه را خواب و آب باهم برده، آب بی‌خیالی، خواب روزمرگی وخیلی خواب‌ها و آب‌های دیگر، شهدا از راه می‌رسند و با خونشان همه را بیدار می‌کنند؛ هم غرق‌شده‌ها را. هم به خواب‌رفته‌ها را . مثل حالا. همین روزها که دیگر خبر خرابی چندین خانه و بی‌فرزند شدن چندین مادر و شهادت چندین نفر از یک خانواده و آماری مساوی آمار شهدای تهران در عرض هشت سال جنگ تحمیلی داشتن در میان غزه و صد روز،برای همه‌مان تکراری شده. همین حالا که وائل، مرد کالجبل الراسخ این روزهای فلسطین به داغ جوانش هم علاوه برنوه و زن و فرزندان دیگرش دچار شده. اما خب مگر آدم چقدر می‌تواند فیلم و عکس گریه و خون شهادت بچه و زن را ببیند؟! مگر چقدر می‌توان «حیاتی،حیاتی» گفتن، های مرد فلسطینی برای همسرش را دید. پیش خودمان بماند. یک« بس است دیگر» های خفیفی، یک «برای روحیه‌مان بد است» های یواشکی‌ای، توی جان همه مان پیچیده بود. انگار داشت می‌شد مثل تمام طول عمرمان که:« خب هفتاد و پنج سال است که همین است دیگر» تا اینکه آن روز رسید آن شو‌م‌ترین سه بعدازظهر. شهدا هستند دیگر، سیب‌های رسیده‌ای که در هرسن و سالی باشند، وقت چیدنشان که برسد، معطل نمی‌کنند.دو سال و هشت سال و پانزده و بیست و پنجاه. فرق نمی‌کند. مثل همان جناب مداح، که شاید صبح سرمزارحاجی و با همان دعای:«جوری ببرمان که نوکر بودنمان معلوم شود»، به خواسته‌اش رسید. صبح روضه علمدار خواند و عصر بی دست و پا، به زیارت علمدار رفت. دقیقا وقتی بازهم روزمرگی داشت ما را باخود می‌برد؛ سیل و سیلی حدود صد شهید ما را از چرت درآورد که:_آهای! حواست هست چند ساله شدی؟ دو ساله ها، شش ساله‌ها، بیست ساله‌ها رسیدند ها؟! تو کجای کاری؟ که دیدی همین‌طور که پُرِگیرِ این و آن و پول و غم؟ های یک زاری و دوزاری هستی؛ پرستوها کوچ کردند؟ انتخاب شدنی‌ها رفتند؟ که از نگاه به قاب‌های خسته و پرخون غزه، چشم‌هایت را فرو می‌بندی؛ حالا بیا کرمان را ببین. همین پیش چشم خودت؛ ناامنی را، درد را. خون را، بچش! که فکرکردی مصلحت‌طلبی و عافیت طلبی‌ات و دررفتن از غصه برای فلسطین،کاری برایت ردیف می‌کند؟!! زهی خیال باطل. جمع کن بساطتت را. تنها راه همین است: مقاومت، مبارزه، شجاعت، خون دادن، بزرگ شدن میان جنگ و خون. قد کشیدن روح با درد عزیزان. کار شهیدان همین است یک دفعه از راه می‌رسند و سیل راه می اندازند، قلب‌ها را تکان می‌دهند، اشک‌ها را جاری می‌سارند و آه‌ها را از سینه بیرون می‌کنند، زیبایی و درخشش رنگ خون را به رخ جهان می‌کشند، پیروزی خون را فریاد می‌کنند و بعد.. بعد غوغایی که به پا کردند، در یک تابوت مزین به پرچم، و زیر خرواری خاک، آرام می‌شوند تا جسمشان بعد عمری تلاش بالاخره آرام بگیرد و روحشان آزادتر دستگیر من و تویی باشد که باز ممکن است در رنگ و لعاب دنیا، دچار درد روزمرگی و غفلت شویم. @AFKAREHOWZAVI
«شهر عجایب» ✍سیده ناهید موسوی مردد بودم که از شهر عجایب اطراف خانه‌ام بنویسم یا خیر! با نوبت قبلی رسیدم. سالن تقریبا تا نصفه پُر بود از مشتری، اصلا همین مشتری‌ها شهر را عجیب کرده‌اند! وارد که شدم همه چشم‌ها سمتم چرخیدند زیاد دقیق نشدم نگاهم را به زمین انداختم سلام کردم اما پاسخی جز از یکی دو نفر نشنیدم. ته سالن نشستم اما هرچند لحظه نگاهی هم به من می‌کردند، حیران مانده بودم من عجیبم یا آن‌ها! بوی چسب و روغن ناخن‌کاری در هوا پیچیده بود، عادتا به بوها حساسیت خاصی دارم کار من کوتاه و خلاصه بود. اما بندگان خدایی که سر نوبت روی صندلی‌های منتظر نشسته بودند چی؟! حتما عادت کرده‌اند همیشه کارشان گیر است یا برای کاشت یا ترمیم و... به ظاهر خانم‌ها که نگاه می‌کردم از بیست ساله،سی‌ساله،پنجاه و خرده‌ای هم بود اما خداییش زن پنجاه ساله الان باید خانه با نوه‌هایش سرگرم باشد و به فکر نماز و روزهای قضایش باشد یا حداقل حواسش به خانه و زندگی‌ اش ... آدم پا به سن گذاشته چه به این کارها، من این‌حرف‌های دلش می‌خواهد و این هم دل دارد تو کتم نمی‌رود! اصلا حکم شرعی گردن چه‌ کسی هست؟! خدا لعنت کند کسی را که ناخن و مژه کاشتن را باب کرد. از شگفتی‌های آن‌جا پوشش چند نفر بود واقعاً چطوری آخه... اول بحث حجاب بود الان پوشش هم اضافه شده است، هوای سرد هم مانع نیست. اصلا هدف چی هست؟ مثلا خیلی با کلاس بودن یا تعریف همان حرفی که مردم از ظاهر نامرتب بیشتر از ذهن خالی خودشان می‌ترسند! نمی‌خواهم شعار بدهم ولی فکر کنید این همه هزینه‌ها اگر صرف خریدن کتاب می‌شدند قطعا اکنون اوضاع فرهنگی و اجتماعی بهتری داشتیم. حقیقتا صدای آهنگی که نمی‌دانم خواننده‌اش چه کلمات بی‌معنا و بی ربطی را سَر هم می‌کرد رو مخ‌تر از شهر عجایبی بود که من وارد شده بودم. حتی آن دخترکی که هرچند لحظه با خواننده همراهی می‌کرد معنای یک کلمه را از من پرسید در جواب گفتم: «راستش من این چیزهایی که شما گوش می‌دهید را اصلا قبول ندارم ببخشید هااا اما معلوم نیست چه می‌گویند!» با لبخندی کوتاه هردو ساکت شدیم. کمی بعدگفتم:« چرا وقتی میام این‌جا باید چیزهای عجیب و غریب زیادی ببینم باز هم خندید!» عادت کردم هرچیزی را نبینم و نشنوم اما جاهای عمومی زیادی را به اقتضای نیاز و روزمرگی‌ها می‌رویم. شاید لباس آویزان شده روی رگال را که چند ماه گذشته دیدم اما متوجه نشدم چی هست هم از عجایب دیگر شهر بود! چندبار با دقت نگاه کردم کامل زیرو رویش را چرخاندم به کنار دستم گفتم شلوار است؟ گفت نه مگر نمی‌بینی دامن لِی کوتاه! می‌دیدم چی هست اما ذهنم عادت به این دیدن‌ها نداشت و متوجه نمی‌شد. خلاصه که از این، لباس‌ها و مدل‌های پرزرق و برقی که بی دلیل و بی جهت صرفا برای متفاوت بودن و شهرت شدن استفاده می‌کنند بسیار بسیار زیاد دیده‌ام‌. درحدی که توانستم تذکر داده‌ام، اما مسئله این است شکایت به کجا باید برد اماکن و نظارت به سالن‌های سطح شهر یا اتحادیه پوشاک و لباس که از اساس و ریشه طراحی،تولید و توزیع همگی مافیا و بی مسولیت‌اند؟! @AFKAREHOWZAVI
«ظلمی که بیشتر شد..» ✍زهرا نجاتی 🔹داشتند زندگیشان را می‌کردند.سرگرم خانه‌داری و بچه‌داری بودند. با بد و خوب زندگیشان می‌ساختند. نه که بهشان ظلم نشود. کی بوده که دنیا خالی از ظلم باشد؟ اصلا مگر حالا بعد این همه سال و بلا و جنبش و راهپیمایی و نهضت و چه و چه، ظلم کم شده؟ 🔹 مگر جز این است که مثل قانون پایستگی انرژی، پابرجا مانده و فقط شکلش تغییر کرده؟ 🔹اما موضوع این است که حیله ناجوانمردانه، همیشه بد است. اینکه سر عده‌ای رابا شعار کار و آزادی، شیره بمالند، بعد درکشوری مثل فیلیپین با برعکس همان حرف‌ها، همان بلا را سرزن‌ها بیاورند، پلیدانه است. این که به اسم کار و اشتغال و درآمد و این حرف‌ها، زن‌ها را از کنج خانه و آغوش شوهر و بچه بیرون بکشند؛ بعد به اسم آزادی و اشتغال، نصف مردها، حقوق بدهند و عاقبت همه چرخ‌های صنعت به جای زن‌ها، به نفع یک تعداد سرمایه‌دار وکارخانه‌دار مد و لباس و رستوران‌دار، بچرخد و از بالای جنبش سال1960، شرکت‌های داروسازی و پورن به بیشترین درآمدها برسند، درد دارد. 🔹حقیقت ظلمی است که جز اینکه خود شیطان به آن عده الهام شیطانی کرده باشد، راه ندارد. حالا که حدود هشتادسال از آن سالها می‌گذرد و نواده‌های زن‌هایی که کاغذ دستشان می‌گرفتند و شعار «، my body my choic» می‌دادند، به تظاهرات می‌آیند و برای برگرداندن آزادی‌شان که قبلا داشتند، شعار می‌دهند تا این حجم از تجاوز و سقط اتفاق نیفتد. تازه تشت رسوایی شان دارد ازبام جهان می افتد.جوری که انقلاب 1401شان زمین بخورد. واقعیت این است که زن هماره تاریخ، مورد اجحاف بوده و این جنگولک‌بازی‌ها به جز اینکه شکل ظلم را تغبیر داده و از مثلا مالک نبودن و شغل نداشتن در دهه های چهل و پنجاه میلادی فقط در غرب، به این رسانده که بتواند شغل داشته باشد و خودش مالک چیزی شود، لطف خاصی درحقش نکرده. در اسلام ما 1400 سال پیش، زنی پشت تریبون می‌رود و سخنانی می‌گوید که لرزه بر اندام خلیفه اسلامی، می‌اندازد اما حوالی سال 1980،در امریکا زنی که مدرک دکترا دارد، به جرم تعریف آزادی زن و طلب آن، به اعدام محکوم می‌شود. 🔹قصه ظلم به زن، شاید از دفن شدن همراه همسر در برخی مناطق آسیا، تبدیل به این شده که بدنش و صدایش را برای لذت هر هرزه و نامردی، به رایگان به تاراج بگذارد، اما نتوانسته اصل انسان دانستن و جایگاه زن به عنوان مادر و همسر و جامعه ساز و پایه فرهنگ جامعه، جا بیندازد چیزی که در ایران ما به برکت انقلاب و نگاه امامین انقلاب، سالهاست جاافتاده و حالا همان حرف‌ها که در جامعه خودشان صدق می‌کند، را با دروغ، در جامعه ما طلب می‌کنند. 🔹حالایی که در عصر ارتباطات، دروغ‌هایشان لو رفته و دنیا فهمیده اسلام چه حرف‌هایی برای زن دارد و چه حقوقی برای او دارد، از ارث از همسر بگیر تا حق طلاق و نفقه زن صاحب فرزند از شوهر تا حق زن بر شوهرش تا حق مادری تا حق خاله و دختر. 💠امروز روز جهانی زن است و زنان دنیا قرآن را که باز می‌کنند، تنشان از دروغ‌هایی که تا به حال دنیا، از حق زن در اسلام، برایشان بافته شده، می‌لرزد. 🔹روز جهانی زن (هشتم مارس) به هرآن‌کس که چشم روی حقایق نبسته، به هرکس که زنانگی‌اش را قدر می‌داند، به هرکس که قائل به این است که اسلام خیلی بیشتر از سایر تمدنها، حق زن را رعایت و اصلا زنده کرده، به همه مادرها و زنها، مبارک. @AFKAREHOWZAVI
🔴 نگاهی حقوقی به ماجرای درمانگاه ✍️ نسرین مقیمی، حقوقدان، در قدس آنلاین نوشت: ماجرای درمانگاه قرآن و عترت قم که تصاویر آن سر از «اینترنشنال» درآورد، تحلیل‌ها و واکنش‌های متفاوتی را به همراه داشته که باتوجه به مبهم بودن زوایای مختلف واقعه، صحت و اصالت بسیاری از این تحلیل‌ها محل تردید است. اما در این میان، نظرات تک‌بعدی برخی حقوقدانان اعجاب‌انگیز است؛ چرا که فارغ از هر علتی، پرخاش و ناسزاگویی در برابر یک فرد از آحاد جامعه که واکنشی از خود نشان نمی‌دهد، وفق ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی بخش - تعزیرات و مجازات‌های بازدارنده - با هر انگیزه‌ای که باشد قابل پذیرش نیست و برای آن مجازات در نظر گرفته شده است: «توهین به افراد از قبیل فحاشی و استعمال الفاظ رکیک، چنانچه موجب حد قذف نباشد، [مستوجب] جزای نقدی درجه ۶ خواهد بود». حال اگر فرد روحانی اقدام به تصویربرداری از جرم مشهود «کشف حجاب» نکرده باشد که اتهام خانم هتاک به واسطه ایجاد اخلال در نظم عمومی مشدد هم می‌شود. اما اگر روحانی واقعاً اقدام به تصویربرداری کرده باشد، براساس تبصره ۱ ماده ۴۵ آیین دادرسی کیفری - که اشعار دارد: «چنانچه جرایم موضوع بندهای (الف)، (ب)، (پ) ماده۴۵ و (ت) ماده (۳۰۲) قانون آیین دادرسی کیفری به صورت مشهود واقع شود، در صورت عدم حضور ضابطان دادگستری، تمام شهروندان می‌توانند اقدامات لازم را برای جلوگیری از فرار مرتکب جرم و حفظ صحنه جرم به عمل آورند» - عملی متعهدانه و در راستای حفاظت از حریم اخلاقی جامعه انجام داده است. بنابراین، آن خانم نه تنها حقی برای هتاکی نداشته بلکه باید به مطالبه عملی اجرای قانون توسط فرد روحانی تمکین می‌کرد؛ زیرا عمل کشف حجاب در اماکن عمومی حسب تبصره ماده ۶۳۸ قانون مجازات محکوم است: «زنانی که بدون حجاب شرعی در معابر و انظار عمومی ظاهر شوند به حبس از ۱۰ روز تا دو ماه و یا از ۲میلیون تا ۱۰میلیون ریال جزای نقدی محکوم خواهند شد». همچنین، باتوجه به نوع اعتراض آن خانم به تصویربرداری از کشف حجابش توسط فرد روحانی، داشتن علم به جرم بودن عمل حرام کشف حجاب توسط ایشان محرز است و بر این اساس، مرتکب جرم توهین هم شده است. در این میان سعه صدر فرد روحانی و در اختیار قرار ندادن تلفن همراهش به آن خانم، به باور قانون‌گذار رفتاری ستودنی است؛ چرا که از گسترش درگیری جلوگیری کرده است. اما در این میان، تذکر ندادن به موقع مأموران حراست درمانگاه نسبت به وقوع کشف حجاب و حضور نیافتن بهنگام آنان در صحنه هتاکی خانم و عدم حراست دقیق از حریم اطلاعاتی دوربین‌های مداربسته، تخلف اداری به شمار می‌رود و اگر انگیزه همکاری با دول متخاصم از سوی فردی که فیلم را منتشر کرده احراز شود، بر اساس ماده ۵۰۸ قانون مجازات اسلامی، مجرم نیز شناخته خواهند شد. بنابراین باید توجه داشت، این نگاه که فرد به واسطه شرایط یا تصوراتش مجاز به انجام عمل مجرمانه است، اگر به جامعه رسوخ پیدا کند، هر سارق، مختلس، قاتل و مرتکبی، عمل مجرمانه خود را به واسطه فقر یا حالات روانی‌اش توجیه می‌کند و به خود اجازه می‌دهد نظم اجتماعی را برهم بزند. از این رو، مصلحان حقیقی جامعه و عالمان حقوق نباید اجازه دهند تفاسیر شخصی از قانون یا نگاه سیاسی، فصل‌الخطاب بودن قانون را زیر سؤال ببرد و قانون‌مداران را از مطالبه اجرای قانون دلسرد و قانون‌گریزان را به اشاعه قانون‌گریزی دلگرم کنند. کما این‌که لزوم مقابله با برهم‌زنندگان نظم و امنیت جامعه در هر سطح و میزانی در قواعد شرعی نیز مشهود است و نباید اجرای اصول صحیح قانونی و شرعی را به واسطه یک نابهنجاری ملغی نمود. @HOWZAVIAN
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«حجاب خانواده» . ال. موسوی با دیدن این کلیپ ی حرف رهبر نظرم را جلب کرد. آن هم (خانواده محجبه شما) این حرف رهبر هزار بار می ارزد... چقدر می تواند حجاب خانواده‌ی ورزشکاران، هنرپیشه ها، مسئولین روی حجاب مملکت تاثیر خوب بگذارد. مسئله حجاب فقط بازار، خیابان نیست؛ بلکه شامل پوشش همین دانه درشت های مملکت هم هست. حال شاهد بعضی از آقازاده، ورزشکار، و کل هنرپیشه ها حجاب درست نه کلا حجاب ندارند. کسی هم کار به کارشان ندارد چون افراد سرشناسی هستند. همه اینها الگوی و مدل جامعه هستند. اگر همین‌ها حجاب درستی داشتند مملکت به این وضع هنجاری بی حجابی نمی رسید. @AFKAREHOWZAVIجج
. شطرنج ✍ف.خ مهم‌ترین مهره تو بازی شطرنج چیه!؟! «شـــــــاه» بنده خدا شاهه همیشه دورش سربازا هستن ،،،محدودش کردن،،،حق رو ازش گرفتن بذارید شاه آزاد باشه تو بازی ...! نظرت چیه؟! . بعضی چیزا اما برای ! اگه طرف مقابل تو بازی بیاد شاه تو رو بگیره، تو ...!! دشمن هم اینو فهمیده، فهمیده تو »شاه ایرانی ...! اگه تو رو بگیرن، کشور رو کردند تو حجابه ،،، کامله هر چقدر سرباز هات باشن، امنیتت به ..‌! @AFKAREHOWZAVI
« حجاب از دریچه کتاب» ⭐️🧕🏻امسال جزء پرفروش‌ترین کتاب‌هایی بود. که در نمایشگاه کتاب تهران در دست کتاب‌خوانان ایرانی چرخیده است.کتاب «ستاره‌ها چیدنی نیستند» را می‌گویم. بعد از ثبت سفارش چاپ سی و هشتم آن به‌دستم رسید. خط به خط کتاب آموزنده و جذاب است.هر صفحه پُربارتر از صفحه قبل است. جلد روی کتاب با هاله‌ای از حجاب گیپوری مانندکه برجستگی و براقی خاصی دارد پوشانده شده تا عنوان ستاره‌ها چیدنی نیستند را زیباتر کند. ⭐️🧕🏻دو کلید واژه اساسی یعنی «زن و حجاب» متعلق به نقطه خاصی از جهان نیستند، بلکه درطول تاریخ مورد بحث و محور گفتگو بوده‌اند. نویسنده درفصل؛ از خاتون تا بانو اینگونه می‌نویسد: «که منظور از پوشش مناسب، پوششی هست که جذابیت‌های جنسی رو پوشش بده، طوری که افراد جامعه، فقط با نگاهی انسانی یکدیگر را ببینند.» حجاب و پوششی که از اَزل برای آدم و حَوا مقرر شد و به تبع آن تمدن‌های بزرگی هم‌چون یونان باستان، تمدن بین النهرین و تمدن آشوریه، مادها و پارس‌ها و تاکنون ادامه‌دار است. پوشش و حجاب با تغییر شکلی که همواره پیامد تغییر فرهنگ می‌باشد وجود داشته است و درحقیقت انسان تا با فرهنگ خود وداع نکند نمی‌تواند با لباس خود وداع کند. ⭐️🧕🏻تاریخِ پوشش اما، در ایران بسیار قدیمی و کهنه است.برای مثال؛ لباس زنان اشکانی، پیراهنی بلند تا روی زمین، گشاد، پرچین، آستین دار و‌ یخه راست بوده‌است. و گاهی پوشش‌هایی بر روی سَر و چهره‌ خود نگه می‌داشتند. ویل دورانت؛ جمله‌ای بسیارتأمل برانگیز درباره پوشش زنان ایرانی دارد که بسیار فوق العاده است. او می‌گوید: «نمادها و جلوه‌های پوشش درمیان زنان ایران باستان، چنان زیاد و چشم‌گیر است که از نظر برخی اندیشمندان و تمدن نگاران، ایران منبع اصلی ترویج حجاب درجهان معرفی شده است.» ⭐️🧕🏻 زنان ایرانی همواره با رعایت حجاب و پوشش، آزادی در زندگی اجتماعی را به خود هدیه کرده‌اند. و همانطور که درقرن معاصر تحول عظیم اجتماعی_سیاسی مانند حادثه گوهرشاد در زمان پهلوی برای خلع حجاب سراسری بی نتیجه ماند. اکنون هم جنگ رسانه‌ای‌علیه سنگر«حجاب» با بصیرت و آگاهی مردم خنثی خواهد شد، تا آزادی و رشد بانوان این سرزمین دربَند و گرو غرب‌زدگی و تقلید کورکورانه نباشد.زیرا این تهاجم فرهنگی و تغییر در شکل و شمایل حجاب ایرانی_اسلامی، حاصلی جز استحاله فرهنگی و برهنگی نخواهد داشت. ✍سیده ناهید موسوی _____________ @AFKAREHOWZAVI
. تقلید منفی ✍وجگانی یکی از روش‌های تربیتی تقلید و الگو گیری از شخصیت های محوری است. الگو را دیگران نمی توانند نشان بدهند بلکه الگو را هر کسی خودش باید پیدا کند. تقلید از رفتار شخصیت ها می تواند مثبت و یا منفی باشد. نهادینه کردن هر عملی به واسطه ی تقلید نادرست تبعاتی به جای می گذارد. یک تقلید منفی حدود صد سال قبل، که هزار و اندی کشته، جنایت، تبعید و عادی سازی عادت نامرسوم غلط را جهت گیری کرد. سفری که رضا قزاق چکمه پوش به ترکیه داشت. به دستور آتاتورک، زنان بی حجاب برایش آوردند و ذهن خرابش را مسموم کردند. به نظر او برای تمدن سازی جدید زن‌ها باید لخت و عور شوند و پیشنهاد کشف حجاب در ایران را به پا کردند. این قضیه مهم‌تر از تجدد و... بود. خشاب های گرم رضا خانی با واسطه ی خشاب های گرم جنگ نرم استعمارگری به هدف می نشست و مرتب تیر از چله ی کمان رها می‌شد. با فشار به آیت الله بهلول، تبعید میرزا حسین قمی و سنگ جلو پا اندازی آیت ا.. کاشانی و... و ترس و رعب انداختن در دل مردم با حجاب زنان مبارزه را آغاز کرد، به طوری‌که زنان تا چند سال از منزل بیرون نمی آمدند. شعار حجاب ممنوع و کشیدن چادر از سر زنان عده‌ای مردم مؤمن را به حرکت واداشت و با تحصن در مسجد گوهر شاد اعتراض خود را به حکومت رضا خانی اعلام داشتند. در جوار حرم رضا شاه، نه به رضا خان گفتند و دست بر دعا برداشتند. عده ای مشرف به مسجد گوهر شاد از بالاخانه هایشان دید می زدند که مردم را به رگبار و خاک و خون کشیدند. جنازه ی زائرین زنده و نیمه جان و در خون غلتیده را بر 56 کامیون بار زده و به مزار علم دشت بردند. جوی خون در مسجد راه افتاد و با ظرف کاسه ای خون‌ها را جمع می کردند. بوی خون، صدای ناله ها که من زنده ام کجا می‌بریدم!! چادرهای تکه تکه شده، دیوارهای قرمز از خون، درهای کنده شده برای تابوت شهدا... چقدر فاجعه سنگین است ولی چرا به زودی محوش می کنند!!! دست استعمار و آدم کشی، قتل و خون و پاکسازی واقعه ها.... خیلی ادعای شخصیت الگو دارند و خواستند رد پایی از بی شخصیتی که هیچ خوی حیوانی‌شان به جای نماند. خواستند از یاد برود، ولی نفهمیدند که نه از یاد و نه از دل نمی‌رود... پنجه های آهنین استعمار که در دستکش مخملی جا گرفته است، سلاحی که خشاب‌هایش بی صداست، دست نشانده هایی که از جنس مردم ولی در لباس مزدور تن نمایی می کنند و....را که به ظاهر لباس حقیقت و به باطن دروغ را عرضه می کند همه الگوهای دروغین اند. الگویی با تاج و تخت پهلوی و تزریق کلاه شاپو به... گاهی مصیح را علم می کند با موهای فرفری و تزریق عریانی و نیمه برهنگی.. گاهی با جنگ شناختی و شلیک گلوله های داغ شک و تردید و ناامنی و گاهی با ابزار ناامیدی و القای شما نمی توانید و بزرگ نمایی خود، پیش می‌رود و این یک تقلید منفی است. @AFKAREHOWZAVI
حجاب نه دستور اسلام است نه تجویز ایران جالب است بدانید سال‌ها خیلی سال‌ها پیش از آن‌که نوری از اسلام بتابد یا سرزمینی به نام ایران باشد، حجاب وجود داشته... بله خیلی خیلی سال پیش مثلاً به قدمت زندگی پدرْ آدم و مادرْ حوا در بهشت(کار نداریم که این بهشت بهشت موعود بوده یا هر جای دیگری، فعلا اصل ماجرا را بچسبید) همان زمانی که جنابان آدم و حوا همان ترک اولی را مرتکب شده و همان خوردند که می‌دانیم و می‌دانید(حالا سیب یا گندم یا هر مأکول دیگری) و از بهشت رانده شدند از جمله عقوبات آن‌ها محروم شدن از نعمت پوشش بود. بله بعد از آن ترک اولی ایشان برهنه شده و مجبور به ستر عورت با دار و درخت شدند(خدا نشون نده)[۱] این آیات شریف که بیان شرح حالی است از آنچه که بر حضرات مادر و پدر اولیه گذشت نشان می‌دهد که حجاب و‌ میل به پوشیدگی و عفاف پاسخی است به یک نیاز درونی و البته که مرد و زن هم نمی‌شناسد اما خب بر اساس حکم عقل که می‌فرماید هر که بامش بیش برفش بیشتر پس هر که جذابیت و زیبایی‌‌اش بیش سترش بیشتر لذا زنان چون به لحاظ خلقت و ویژگی‌های ظاهری از جذابیت‌های بیشتری برخوردارند عقلا و طبیعتاً لازم است از پوشیدگی و عفت بیشتری نیز برخوردار باشند چنانکه پیامبر نور و رحمت محمد مصطفی فرمود: «شرم و حیاء نیک است ولی از زنان نیکوتر است.»[۲] و شایان ذکر است که برخورداری از این نعمت خداوندی راه رفتن بر لبه تیز خطرناکی است که چنانچه زنان بر آن بلغزند نه تنها خود که جامعه و خانواده‌های دیگران را نیز ناامن کرده و سلامت جامعه را به خطر می‌اندازند.( چیزی در حدود هفت جد و آباد و هفت نسل بعد از خود را خواهند سوزاند، بکش جلو خواهرم اون شال و بکش بالا اون جوراب). و جالب‌تر اینکه بدانید در اسلام بعضی دستورات و احکام تأسیسی و برخی امضایی است. اکنون به دور از هر گونه کلمات قلمبه‌سلمبه توضیح خواهیم داد که منظور چیست. فهم احکام تأسیسی را به خود شریفتان واگذار کرده اما در مورد احکام امضایی عرضه بداریم که برخی دستورات در اسلام چیز جدیدی نبوده و سابقه داشته و اسلام آن‌ها را امضا کرده و اقدام به اصلاح و تعیین حدود آن کرده است مانند احکام مناسک حج، حج سابقه ‌ای بسیار طولانی‌تر از ظهور اسلام دارد اما اسلام مناسک این واجب را اصلاح کرده وگرنه چیز جدیدی را واجب نکرده است. یا مثلاً در باب تعدد زوجات، اسلام نفرموده به جنابان آقایان که الا و لابد چهار زوجه اختیار کنید و به ازای هر کدام هم یارانه دریافت کنید بلکه مرزی و چارچوبی بر زیاده‌خواهی و تنوع طلبی جماعت ذکور زده و هفت بلانسبت افسار این گروه شریف را کشیده( از این بحث به سرعت عبور کرده که بس بلاخیز است و فتنه انگیز، همین قدر بدانید که از باب مثال بیان شد.) القصه رشته کلام از دستمان نرود که احکام حجاب را اسلام نیاورده چنانکه شاهد پوشیدگی و عفاف زنان قبل از اسلام در سایر ادیان و ملل نیز بوده و هستیم مانند اینکه در تمدن‌های کهن بشری، موضوع حجاب و پوشش برای زنان جایگاه ویژهای داشته است و در اکثر ادیان الهی، حجاب و پوشش برای زنان به عنوان یک وظیفه و الزام معرفی شده است. این موضوع در تمدن‌های باستانی مانند تمدن یونان و ایران نیز تأثیرگذار بوده است. ( می‌گید نه برید کتیبه‌های به جا مونده از دوره‌های تاریخی همین ایران خودمون رو نگاه کنید همه پوشیده و با حجابن) همه اینا حکایت از این داره که طبیعت انسانی به عنوان یک حقیقت ثابت و مشترک در میان انسان‌ها شناخته شده است. این فطرت انسانی باعث می‌شود که انسان‌ها در مسیری واحد در جهت سعادت و شقاوت حرکت کنند و این مفهوم در ادیان الهی نیز تأیید شده است. خصایصی مانند خانواده گرایی، حیا و غیرت به عنوان اموری فطری شناخته می‌شوند و ویژگی‌های مقابل آن‌ها به عنوان انحرافی در نظر گرفته می‌شوند. بنابراین حجاب و میل به پوسیدگی در همه انسان‌ها خاصه بانوان از فطرت و میل درونی سرچشمه گرفته و نسخه جدیدی نیست که از بیرون برای آن ها پیچیده شود.‌ پی‌نوشت: [۱]. تفسیر نمونه، ج۶، ص۱۱۷. [۲]. نهج الفصاحه صفحه 578، حدیث 2006. @AFKAREHOWZAVI