.
شطرنج
✍ف.خ
مهمترین مهره
تو بازی شطرنج چیه!؟!
«شـــــــاه»
بنده خدا شاهه
همیشه دورش سربازا هستن ،،،محدودش کردن،،،حق #آزادی رو ازش گرفتن
بذارید شاه آزاد باشه تو بازی ...!
نظرت چیه؟!
.
بعضی چیزا #محدودیت اما برای #حفاظت!
اگه طرف مقابل تو بازی بیاد شاه تو رو بگیره،
تو #باختی...!!
دشمن هم اینو فهمیده،
فهمیده تو »شاه ایرانی #بانو ...!
اگه تو رو بگیرن، کشور رو #فتح کردند
#سرباز تو حجابه ،،، #پوشش کامله
هر چقدر سرباز هات #کمتر باشن،
امنیتت به #کمتره..!
#حجاب
#دهه_هشتادی_ها
#جهاد_روایت
@AFKAREHOWZAVI
مجله افکار بانوان حوزوی
صدای رقیه ها طنین انداز میشود:«انالباطلکانزهوقا» #رقیه #امام_حسین #حضرت_رقیه #شهادت_حضرت_رقیه
.
کان زهوقا
✍زینب رضوی
اگر این است تاثیر شنیدن، شنیدن کی بود مانند دیدن؟
دوباره و دوباره اشک، صدای روضه خوان در ذهنمان میپیچد، گوشواره،کتک،ضجر،گریه های بیامان، جاماندن و کنیزی، سر حسین.
سال هاست با این روضه ها زندگی کردیم و قد کشیدیم.
اما گاهی اوقات در ذهنمان، زنگ بزرگی به صدا در می آمد و سوال بزرگی خودنمایی میکرد، سوالی که از اعماق قلب سوختهمان برمیخواست.
مگر میشود؟ هرچه نباشد، آدم هست، قلب دارد، دختر سهساله و اینهمه ضجر؟
زجر و اینهمه شقاوت؟
خوب...
شاید تاریخ یکجا خطا رفته و گیر اغراق افتاده.
دوباره صدای روضه خوان در کوچه های ذهنمان میپیچد و دوباره و دوباره حیرت از اینهمه حیوانصفتی.
سال ها میشنیدیم اما نمیفهمیدیم.
میشنیدیم اما سختی های رقیه فرای درک ما بود و ما مجبور می شدیم به شنیده ها بسنده کنیم و اشک بریزیم.
اما بالاخره دیدیم.
دیدیم چشمه ای از سختی های کربلا و شام را.
اینبار از گوشه کناره های فلسطین.
دیدیم.
دیدیم و فهمیدیم بغض صدای روضهخوان را.
دیدیم و فهمیدیم اشکها و یارب های طفل فلسطینی را.
دیدیم و اشک ریختیم با اشک های دخترکی که آرزو میکرد، کاش من هم با پدر و مادرم، با برادران و خواهرانم رفته بودم و این روزهارا نمیدیدم.
دوباره پلک میزنم و باز صدای روضهخوان، دوباره گریهها و اصرارهای رقیه به بابا و بازهم روضه تنهایی و جاماندن.
روضهخوان میگفت: هرکس صدای گریههایش را میشنید، میپرسید چه شده که دختر کوچکی اینچنین گریه میکند؛ روضه خوان میگفت از زن غساله و حیرتش: مگر این دختر چه بیماری داشته که اینچنین کبود و سیاه است؟
میگفتند چه شده که دختر کوچکی دور از دیارش مدفون است؟
آری رقیه تنهایی و فراق پدر کشید و چشم فروبست اما از همان زمان شد سفیری دیگر برای کربلا.
رقیه با گریههای جانسوزش جان عالمیان را سوزاند و پیام حسین را در جهان فریاد زد.
فریاد زد که حسین مظلوم بود و دشمنانش ظالمترین مردمان روزگار.
رقیه در دیار غربت چشم از جهان فروبست تا چشمان مارا باز کند و اینک رقیه های غزه شدهاند ادامه دهنده راه رقیهبنتالحسین.
اگرچه یا بر اثر حملات صهیونیستها شهید میشوند یا با دیدن تکهتکه شدن والدین خود جان میسپارند.
آنها میمیرند و آرام میگیرند اما صدایشان در سراسر عالم طنینانداز میشود.
میمیرند و عالمی را زنده میکنند.
آنها میروند اما مردمانی در قلب آمریکا و گوشهگوشههای اروپا به حمایت از آنها به پا میخیزند. همان مردمانی که سیاستنامردانشان، با اسرائیل سر در یک آخور دارند.
آری آنها میمیرند و پیام حسین را به تمام دنیا مخابره میکنند.
و به عالم میرسانند:«ان الباطل کان زهوقا»
#جهاد_تبیین
#دهه_هشتادی_ها
#مجله_افکار_بانوان_حوزوی
@AFKAREHOWZAVI